دانی چرا جبین علی را شکافتند؟

حال علی می‌خواهد نفرین کند، یعنی چه خواهد گفت؟ در مقابل این همه بدی چگونه تلافی می‌کند؟ دست به دعا برداشت که: "خدا بهتر از آنان را به من بدهد و به جای من، بدتر از من را بر آنها مسلّط گرداند." یعنی خدایا، دیگر علی را پیش خودت ببر ...
کد خبر: ۲۲۴۳۲۰
تاریخ انتشار: ۰۵ خرداد ۱۳۹۸ - ۲۰:۱۲
همان گونه که نشسته بودم، خواب چشمانم را ربود، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را دیدم، پس گفتم ای رسول خدا، از امّت تو چه تلخی ها دیدم و از لجبازی و دشمنی آنها چه کشیدم. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: نفرینشان کن .

به گزارش صدای ایران آخرین خبر نوشت: حال علی می‌خواهد نفرین کند، یعنی چه خواهد گفت؟ در مقابل این همه بدی چگونه تلافی می‌کند؟ دست به دعا برداشت که: "خدا بهتر از آنان را به من بدهد و به جای من، بدتر از من را بر آنها مسلّط گرداند." یعنی خدایا، دیگر علی را پیش خودت ببر ...

در ماه رمضان آن سال، پیوسته از شهادت خود خبر می‌داد. صحابه آن حضرت می‌گفتند: "او با سخنانش خبر از مرگ خود میدهد، ولی ما آن را درک نمی‌کنیم." به همین جهت،آن حضرت در روزهای آخر عمر خویش،هر شب به منزل یکی از فرزندان خود می‌رفت و افطار مهمان آنان بود،اما بیش ازسه لقمه، غذا تناول نمی‌کرد. یکی از فرزندانش سبب کم خوردن او را پرسید. امام (علیه السلام) فرمود: "امر خدا می‌آید و من می‌خواهم شکمم تهی باشد. یک شب یا دو شب بیشتر نمانده است."

در شب شهادت، افطار را میهمان دخترش ام کلثوم بود. در هنگام افطار سه لقمه غذا خورد و سپس به عبادت پرداخت. گاهی به آسمان نگاه می‌کرد وحرکات ستارگان را در نظر می‌گرفت. در آن شب می‌فرمود: "به خدا قسم، نه من دروغ می‌گویم و نه آن کسی که به من خبر داده دروغ گفته است، این است شبی که مرا وعده شهادت داده‌اند."

بالاخره آن شب هولناک به پایان رسید و علی (علیه السلام) در تاریکی سحر برای ادای نماز صبح به سوی مسجد حرکت کرد. امام (علیه السلام) وارد مسجد شد و به نماز ایستاد و تکبیر گفت و پس از قرائت به سجده رفت. در این هنگام،ابن ملجم با شمشیر زهرآلود ضربتی بر سر مبارک علی (علیه السلام) وارد آورد. ازقضااین ضربت بر محلی اصابت کرد که سابقا در جنگ خندق ،شمشیر عمرو بن عبد ود بر آن وارد شده بود و فرق مبارک آن حضرت را تاپیشانی شکافت.

مردم ابن ملجم را گرفتند و زندانی کردند. حسنین (علیهما السلام) به اتفاق بنی هاشم، امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در گلیمی گذاشتند و به خانه بردند ... قدری شیر برای آن حضرت آوردند. کمی از آن شیر را نوشید و فرمود به زندانی خود نیز از این شیر بدهید و او را اذیت نکنید.

هنگامی که امام (علیه السلام) ضربت خورد، پزشکان کوفه به بالین وی گرد آمدند. ماهرترین آنها پس از معاینه گفت: یا علی وصیتهای خود را بکن، زیرا این ضربت به مغز رسیده و دیگر معالجه مؤثر نیست. در این هنگام آن حضرت کاغذ و دواتی خواست و وصیت خود را خطاب به دو فرزندش حسن وحسین (علیهما السلام) نوشت.

امام در پایان این وصیت از هوش رفت و چون مجدداً چشمان خود را باز کرد، فرمود: "ای حسن! با تو سخنی چند دارم. امشب، شب آخر عمر من است. چون درگذشتم با دست خود مرا غسل بده و کفن کن و خود شخصاً مباشر اعمال کفن و دفن من باش و بر جنازه من نماز بخوان و در تاریکی شب، جنازه مرا دور از شهر کوفه مخفیانه به خاک بسپار تا کسی از آن با خبر نشود."

امیرالمؤمنین (علیه السلام) پس از ضربت ابن ملجم، 2 روز بیشتر زنده نبود و سرانجام در شب جمعه، شب بیست ویکم ماه رمضان سال 40 هجری، در سن 63 سالگی بدرود حیات گفت. مردان و زنان عزادار فوجفوج به منزل آن حضرتمیرفتند. غوغای عظیمی بر پا شد و کوفه به لرزه درآمد. این روز همچون روز رحلت رسول خدا (صلی الله علیه وآله و سلم) بود ...

امام حسن، امیرالمؤمنین (علیهما السلام) را با دست خود غسل داد و بر او نماز خواند و آن حضرت در کوفه در جایی بنام "غَری" (نجف اشرف فعلی) دفن شد. محل آرامگاه آن حضرت، تا دوران امام رضا (علیه السلام) از دیده ها نهان بود؛زیرا بیم آن میرفت که خوارج و بنی امیه مرقد مطهر آن حضرت را مورد تهاجم خویش قرار دهند.

بدین طریق شعله‌های پر فروغ حیات انسان والایی که در کعبه زاده شد و در مسجد به شهادت رسید، خاموش شد؛ انسانی که پس از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، جهان برای او همتایی ندیده و نخواهد دید. 

توصیه های امیرالمومنین (ع) به مردم
۱- تقوا و پاک دامنی

امام علی(علیه السلام) می فرمایند: بدانید ای بندگان خد، تقوا دژی مستحکم و غیرقابل نفوذ است.
استاد مطهری(ره) در این خصوص می گوید: نباید تصور کرد که تقوا از مختصات دین داری است، از قبیل نماز و روزه، بلکه تقوا لازمه انسانیّت است. انسان اگر بخواهد از طرز زندگی حیوانی و جنگلی خارج شود ناچار است که تقوا داشته باشد.
انسان همواره بین دو راهی قرار دارد و به سوی دو نقطه متضاد کشیده می شود. از یک طرف، ندای وجدان اخلاقی و الهام الهی او را به سوی خوبی ها سوق می دهد و از طرف دیگر غرایز درونی و نفس اماره و وسوسه های شیطانی او را به ارضای خواهش های نفسانی فرمان می دهد. در این جنگ و گریز تنها کسی می تواند از این صحنه کشمکش و نزاع بین عقل و شهوت، خیر و فساد و پاکی و آلودگی به سلامت خارج شود که خود را به سلاح ایمان و تقوا مجهز کرده است.

۲- تقویت اراده

امام علی(علیه السلام) از تقوا به عنوان عامل تقویت اراده و مالکیت نفس که نقش عمده ای در ترک گناه و عادات ناپسند دارد، یاد می کند و می فرمایند: آگاه باشید! خطاها و گناهان مانند اسب های سرکش و لجام گسیخته ای هستند که گناه کاران بر آن ها سوارند و آنان را در قعر دوزخ سرنگون خواهند ساخت و تقوا همانند مرکب های راهوار و آرامی است که صاحبانشان بر آن ها سوارند و زمامشان را به دست دارند و آنان را تا بهشت پیش می برند.

3- بزرگ منشی:

یکی دیگر از وصایای امام علی(علیه السلام) به جوانان، پرورش عزت نفس و بزرگ منشی است، آن جا که می فرمایند: بزرگوارتر از آن باش که به پستی تن دهی هرچند تو را به مقصود رساند، زیرا نمی توانی در برابر آن چه از آبرو و شخصیت در این راه از دست می دهی بهایی به دست آوری، و بنده دیگری مباش که خداوند تو را آزاد آفریده است.

توصیه های امیرالمومنین (ع) به زمامداران

توصیه‌های اخلاقی امام علی (ع) که خطاب به مالک ‏اشتر و دیگر زمامداران اسلامی گفتند.
1. توصیه به تقوای الهی و تقدیم اطاعت خداوند بر همه چیز و پیروی از فرایض و سنت‏هایی که خداوند به آن امر فرموده است.
2. زمامدار اسلامی باید نسبت به مردم محبت و لطف بورزد و مثل درندگان خونخوار نباشد که خوردن اموال مردم را غنیمت شمارد.
3. برخوردار ساختن مردم از عفو و اغماض در مواردی که امکان دارد؛ زیرا که مردم در معرض خطا و اشتباه قرار می‏گیرند و حاکم باید عفو و گذشت داشته باشد.
4. حاکم اسلامی باید از درون مردم، کینه و عقده را باز کند و نسبت به مردم حسن ظن داشته باشد؛ چرا که حسن ظن به مردم مشقت طولانی را برطرف می‏سازد.
5. زمامدار اسلامی نباید عیب‏جو باشد؛ بلکه باید افراد عیب‏جو را نیز از خود دور کند. حضرت می‏فرماید: «دورترین و مبغوض ‏ترین رعیت در نزد حاکم، باید عیب جوترین آنها از مردم باشد؛ زیرا که اگر مردم عیوبی دارند، حاکم باید عیوب آنها را بپوشاند».
پربیننده ترین ها