محسن رشید از سرداران بازنشسته سپاه است که یکی از راویان قرارگاه خاتم‌الانبیا در دوران جنگ ۸ ساله بوده، معتقد است: «دو جریان اصلاح‌طلب و اصولگرا هرچند که مورد انتقاد هستند، اما خودی هستند.
کد خبر: ۲۲۴۱۸۹
تاریخ انتشار: ۰۴ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۲:۵۵
به گزارش صدای ایران روزنامه اعتماد نوشت: محسن رشید از سرداران بازنشسته سپاه است که یکی از راویان قرارگاه خاتم‌الانبیا در دوران جنگ ۸ ساله بوده، معتقد است: «دو جریان اصلاح‌طلب و اصولگرا هرچند که مورد انتقاد هستند، اما خودی هستند. ولی آن جریان سوم خودی نیست و اساسش از جنس جاسوسی، ‌نفوذ و براندازی است. اصلاح‌طلبان از نظر درصد جمعیت، بخش بیشتری از جامعه را نسبت به اصولگرایان تشکیل می‌دهند و مردم‌پسندتر هستند.» به گزارش ایلنا، سردار رشید در بخش دیگری از سخنانش گفت: «آقای هاشمی همواره به دنبال این بود که جنگ را تمام کند. ابزار پایان بخشیدن به جنگ برای آقای هاشمی سپاه بود و نقطه مقابلش هم سپاه بود. ایشان برای پایان بخشیدن، به عملیات پیروز نیاز داشت. ایشان به سپاه می‌گفت شما پیروز شوید من جنگ را تمام می‌کنم. زمانی که سپاه پیروز می‌شد آن حس انقلابی‌گری که وجود داشت مانع آن می‌شد که قبول کند برای ادامه جنگ ناتوان است.» به گفته او، پیروزی در خیبر چشمگیر نبود و به جزایر مجنون اکتفا کردیم اما در والفجر ۸ که پیروزی بزرگی به دست آوردیم؛ مک‌فارلین بعد از این عملیات آمد. چرا صحبت‌ها به نتیجه نرسید؟ این مک‌فارلینی که آمد امریکا بود؟ خیر، امریکا به اضافه اسراییل بود. سردار رشید گفت: «مک‌فارلین تیر یا مرداد ۶۵ بود که به ایران آمد، ما آبان ماه این قصه را افشا کردیم. ۴ ماه سکوت پیشه کردیم چون قرار نبود این پل را خراب کنیم ما وقتی این پل را خراب کردیم که آنها آن را تخریب کردند. اسراییل با امریکا هم‌کاسه بود و اجازه نمی‌داد که امریکایی‌ها روابط مستقلی با ایران برقرار کنند. این مساله برای امریکایی‌ها هم بخشی از استراتژی‌شان بود. اصلا یکی از موضوعاتی که باعث شده در این سال‌ها گفت‌وگوی ما با امریکا شکل نگیرد، همین است که اسراییل خود را با امریکا همراه می‎کرد.» 


به گفته این سردار بازنشسته سپاه، آقای هاشمی می‌خواست جنگ را پایان دهد اما عوامل کامل را در دست نداشت. ابزارش سپاه بود که یک جاهایی موفق و یک جاهایی هم ناموفق بود، آن‌جایی که ناموفق بود آقای هاشمی نمی‌توانست کاری کند و آن‌جاهایی هم که موفق می‌شد سپاه تمایلی به پایان سیاسی نشان نمی‌داد. به گفته او، یک عامل دوجانبه وجود داشت به نام قربانی‌فر. او ایرانی و یک جاسوس دوجانبه بود هم با اسراییلی‌ها و هم با ایران رابطه داشت. این آدم اطلاعات رسیده را به مهدی هاشمی داد او هم به روزنامه‌های الشراع سوریه داد و بدین‌گونه خبر محرمانه روابط فی‌مابین علنی شد. لذا امام به مرحوم هاشمی گفت شما هم بروید افشا کنید. اسراییلی‌ها آمدند توپ را بندازند در زمین ایران اما امام توپ را در زمین امریکایی‌ها انداخت.سردار رشید درباره حواشی پیرامون عملیات کربلای 4 توضیح داد: «صرف احتمال لو رفتن و حتی صرف اعتقاد یکی یا برخی از فرماندهان به لو رفتن عملیات، نمی‌تواند ملاک تصمیم‌گیری باشد. در ثانی زمان به قطعیت رسیدن هم خیلی مهم است. اگر فرماندهی قبل از آغاز عملیات به قطعیت برسد که عملیات لو رفته، مسلما دست به چنین عملیاتی نمی‌زند. اما هنگامی که نیروها حرکت کرده‌اند، به‌ویژه وقتی مثل والفجر ۸ و کربلای ۴ که نیروهای موج اول وسط آب هستند که نمی‌شود با فرض شواهد لو رفتن، تصمیم به بازگشت نیروها گرفت. ضمن اینکه اخبار به‌دست‌آمده از وضع میدان نبرد که یکسان نبوده، در برخی محورها عملیات با موفقیت در حال انجام بوده و تنها در یک محور که از قضا همان اصلی‌ترین محور بوده، خبرها بر هشیاری دشمن دلالت داشت.» او ادامه داد: «ما نباید فراموش کنیم؛ کسی که در نقطه ثقل عملیات نشسته و در راس هرم تصمیم‌گیری نشسته اجازه ندارد که خود را متزلزل نشان دهد و تا زمانی که به قطعیت نرسیده نمی‌تواند تصمیمی اتخاذ کند یا تصمیمی را ملغی کند.»او گفت: «حرف آقای رضایی که می‌گوید این عملیات فریب بوده است نکته تازه‌ای نیست در گذشته هم در یک جمع خصوصی گفته بود ولی حاضران در جمع نپذیرفتند. هرچند که با توضیحات ایشان در صدا و سیما مشخص شد که مقصودشان چیزی غیر از نظر سایر دست‌اندرکاران تاریخ جنگ نیست. یعنی موضوع فریب بودن کربلای ۴ کاملا منتفی است ولی واقعا نتیجه کربلای ۴ به فریب دشمن منجر شد. فریبی که نتیجه‌اش در کربلای ۵ به ثمر رسید. یعنی قصد ما فریب نبود اما نتیجه‌اش فریب دشمن شد.»

به گفته او، در این عملیات قرار بود زنگ پایان جنگ به صدا در‌آید. برنامه‌ریزی برای این عملیات از قبل از عملیات والفجر ۸ آغاز شده بود. والفجر ۸ در فاو انجام شد، ‌ما فاو را گرفته بودیم آدم‌های مک‌فارلین آمده بودند ما قصد داشتیم شبه‌جزیره فاو را که دیوار به دیوار بصره بود بگیریم و جنگ را تمام کنیم. سردار رشید گفت: «از اول فروردین سال ۶۵ سران سه قوه در خطبه‌های نماز جمعه خبر از سال سرنوشت جنگ می‌دهند یعنی مردم آمادگی ذهنی داشته باشید که امسال جنگ تمام خواهد شد. بدین‌ترتیب ۲۴۰ گردان بسیجی در عملیات کربلای ۴ آمده است که جنگ را تمام کند، اما ماجرای لو رفتن سفر مک‌فارلین صحنه معادلات را عوض می‌کند. مک‌فارلین که لو می‌رود امریکا تحت فشار کشورهای عربی قرار می‌گیرد و برای اعاده حیثیت منطقه‌ای خود ناچار به همکاری مضاعف با عراق شده و نتیجه همکاری عراق و امریکا، با‌خبر شدن عراق از اصلی‌ترین محور عملیاتی ما و حتی زمان تقریبا دقیق اجرای عملیات می‌شود. در واقع لو رفتن ماجرای مک‌فارلین نتیجه‌اش لو رفتن کربلای ۴ است.»او ادامه داد: «در کربلای ۴ با ۲۴۰ گردان آماده کربلای ۴ شده بودیم، ۴۰ گردان آن آسیب دید اما با عقب‌نشینی فردای عملیات ۲۰۰ گردان دست‌نخورده برای‌مان باقی ماند. عراقی‌ها هم که ما را شکست داده بودند و به نظرشان کار ما تمام شده بود. گفتند که برویم جشن بگیریم دو روز دیگر فاو را هم پس خواهیم ‌گرفت. این فریبی که دشمن از غرور خود خورد همه مساله نبود. فریب دشمن ابعاد دیگری هم داشت که منجر به پیروزی بزرگ کربلای ۵ شد و قطعنامه ۵۹۸ را درپی‌آورد.»
پربیننده ترین ها