کد خبر: ۲۲۱۷۴
تاریخ انتشار: ۱۶ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۶:۴۳
این روزها اخبار مربوط به جنایت‌های گروهک تروریستی «داعش» در صدر اخبار جهان قرار دارد. تبیین و بررسی چگونگی شکل‌گیری این گروه و اشتباهات مکرر غرب و حامیان «داعش» در خاورمیانه را هم اگر لحاظ نکنیم، بررسی رفتارهای عجیب و به دور از منطق و بیمارگونه اعضای این گروه تروریستی، خود مقوله پیچیده‌ای است که نیاز به بررسی وتحقیقات میدانی و آزمایشگاهی بسیار دارد؛ با این وصف تبیین روانشناختی اعضای این گروه تروریستی از چندمنظر قابل بررسی است.

الف: بدون‌شک ذات بشر با آزار و تجاوز و زورگویی منافات دارد حتی در بدترین شکل ممکن اگر بخواهیم تفکرات فروید و وجود تکانه‌های پرخاشگرانه را در آدمی به‌عنوان غریزه ذاتی لحاظ کنیم، بریدن سر انسان‌ها، تعدی، تجاوز جنسی و غارت جان و ناموس افراد، رفتاری بهنجار محسوب نمی‌شود.
در صفحه فیس‌بوک برخی از این افراد که اغلب نیز جوان هستند، عکس‌هایی وجود دارد که قسا
وت و بی‌رحمی آنها را در هنگام قتل قربانیان نشان می‌دهد. این افراد ظاهرا بهنجار که با استفاده از تکنولوژی درصدد ایجاد رعب‌ووحشت در دنیا هستند، با تصاویری که از خود نشان می‌دهند، سعی دارند وانمود کنند تا پیش از پیوستن به «داعش» زندگی معمولی داشته‌اند. اما باور این موضوع بیشتر به یک شوخی شبیه است، چرا که ممکن نیست فردی که به لحاظ ژنتیکی سالم و زندگی بهنجاری داشته درعرض زمان محدودی، تبدیل به یک جانی شود و به‌خصوص اینکه اعضای اروپایی «داعش» با میل و اراده خود به این گروه پیوسته‌اند. ظاهر آشفته و به‌هم‌ریخته این افراد در جاهایی که نقاب به چهره ندارند، خود دلیل دیگری از وجود اختلال روانی در آنان است.

روزنامه آلمانی «تاگس شاو» در مطلبی با عنوان «اتحادیه اروپای مرکزی برای استخدام نیروهای تروریستی «داعش»» می‌نویسد: بر اساس ارزیابی کمیسیون اتحادیه اروپا بیش از دوهزارنفر از این اتحادیه در جبهه «داعش» در سوریه نبرد می‌کنند. بر اساس اطلاعات کارشناسان امنیتی، جوانان اروپایی که از طریق استانبول به سوریه سفر می‌کنند و به عضویت «داعش» درمی‌آیند، جوانان چچنی، بلژیکی، هلندی و... هستند.

یکی از سردسته‌های گروه‌های افراطی در بلژیک درباره چنین وضعیتی می‌گوید: در بروکسل ما بیکاری، فقر، نداشتن امید به آینده و جرم و جنایت‌های بسیار را در بین جوانان داریم. او همچنین از شیوع فحشا، قمار، الکل و موادمخدر در سراسر اروپا خبر داده و اینکه بسیاری از طرفداران او جذب «داعش» و تبلیغات آن می‌شوند

اما اگر بخواهیم از دیدگاه روانشناسی نوع رفتار این افراد را تبیین کنیم، باید گفت ملغمه‌ای از انواع و اقسام بیماری‌ها و اختلالات روانی در این افراد موج می‌زند. این خوی وحشیگری و درنده‌خویی اعضای «داعش» را روانشناسان و مکاتب مختلف روانشناختی با واکنش‌های متفاوتی پاسخ می‌دهند؛ نخست اینکه اعضای اروپایی گروه تروریستی «داعش» شخصیت ضداجتماعی دارند یا بیماران اسکیزوفرنی هستند که به خودکشی می‌اندیشند. روانشناسان اجتماعی پیرو تحقیقات ابتدایی «لوبون» به بررسی این فرضیه پرداخته‌اند که عضویت در گروه‌های بزرگ و گمنام سبب می‌شود فرد در مقایسه با زمانی که تنهاست رفتارهای پرخاشگرانه و ضداجتماعی بیشتری از خود نشان دهد. زیمباردو برای تبیین این اثر با طرح نظریه «فردیت‌زدایی» اثبات می‌کند عضویت در یک گروه گمنام سبب می‌شود شخص هویت فردی و احساس مسوولیت خود را از دست داده و در انجام‌دادن رفتارهای اجتماعی منفی که معمولا توسط معیارهای درونی منع می‌شود، با شدت عمل بیشتری اقدام کند. زمانی که این گروه رفتارهای غیرانسانی خود را در سوریه با حمایت و پشتیبانی غرب و متحدانش انجام می‌داد، شاید می‌شد این نظریه را تبیین کرد اما مساله‌ای که الان وجود دارد آن است که «داعش» دیگر یک گروه گمنام نیست. «داعش» اکنون به‌عنوان یک گروه مروج خشونت و انسان‌کشی در جهان شناخته شده و هرروز بیش‌ازپیش دنیا را در بهت و حیرت و ترس فرومی‌برد و اما پاسخ به سوال‌هایی از این‌دست که آیا «داعش» یک گروه تندرو مذهبی است؟ اهداف و خواستش چیست؟ و هدف بعدی آنان، چه منطقه جغرافیایی از دنیاست؟ را برعهده کارشناسان سیاسی می‌گذاریم؛ اما واقعا «داعش» و گروه‌های تروریستی چه افرادی را با چه خصوصیات اخلاقی و فردی جذب می‌کنند؟

بعد از 11سپتامبر، رسانه‌ها، دولت‌های غربی و در راس آنها ایالات‌متحده همچنین افراد علاقه‌مند به پژوهش، توجه‌ بیشتری به تفکرات اعضای گروه‌های تندرو مذهبی داشته‌اند چرا که اعضای این گروه‌ها هستند که حملات انتحاری انجام می‌دهند. در راهبردهایی که توسط این دولت‌ها اتخاذ شده آنچه مورد تاکید قرار گرفت آن بود که انتحارکننده‌ها افرادی به‌شدت مذهبی‌اند که حاضر هستند برای باورهای خود هرفرد و گروهی را بدون استثنا موردحمله قرار دهند و با منفجرکردن خود، جان آنها را بستانند. از نظر نگارنده، اعضای خاورمیانه‌ای «داعش» بیشتر در زمره این افراد قرار می‌گیرند؛ کسانی که به اندازه کافی برای خود و کارهای نامعقولشان دلیل توجیهی تراشیده‌اند تا با تفسیرهای عجیب و غریبشان از دین، به خشونت و جنایات خود دامن بزنند. همچنین در تحقیقات روانشناسی جنایی نیز آمده است بیشتر افراد قصی‌القلب و جانی در کودکی خانواده آشفته‌ای داشتند و مورد آزار جنسی و جسمی قرار گرفته‌اند. در حقیقت والدین الکلی، تندخو و مستبد عامل مهمی برای ظهور و بروز رفتارهای پرخاشگرانه در این افراد بوده‌اند.

تا چندسال اخیر، پژوهش دقیق از افرادی که قصد داشتند دست به حمله انتحاری بزنند، انجام نشده بود تا آنکه دکتر «آرِیل مِراری» برای نخستین‌بار فرصت این را یافت تا با ۱۵نفر از افرادی که پیش از منفجرکردن خود دستگیر شده بودند و بیش از 10نفر از آموزگاران‌شان گفت‌وگو و رفتار و افکارشان را با موشکافی جزییات تحلیل کند. دکتر آرِیل مِراری به نتایج جالبی دست یافت؛ بیش از ۵۰درصد افراد انتحاری، نشانه‌هایی از اختلال افسردگی چون ناامیدی شدید، بی‌علاقگی به زندگی، بی‌معنایی، پوچی، خُلق‌تنگی و نشانه‌های دیگر داشته‌اند و در ۴۰درصد موارد گرایش به خودکشی در آنها دیده شده است. همچنین پژوهشگر دیگری به نام «آدام لنک‌فورد» نویسنده کتاب «افسانه‌ شهادت»، بر این باور است که بسیاری از افراد انتحاری به خودکشی فکر می‌کنند و علاقه‌ای به زندگی ندارند.

با توجه به همه آنچه گفته شد، باید به خلأ «اگزیستانسیال» که این روزها به دلیل مشکلات درهم‌تنیده اقتصادی، بی‌هویتی و پوچی و آزادی‌های لجام‌گسیخته جوامع غربی به وجود آمده، اشاره کرد و یادآور شد بی‌هویتی و بی‌سرانجامی و ناامیدی همچنان بیماری مهلک قرن است؛ موضوعی که «ویکتور فرانکل» به‌درستی آن را تبیین می‌کند. فرانکل برای سندرم پوچی یا بی‌معنایی دومرحله قایل شده است؛ خلأ اگزیستانسیال و روان‌نژندی اگزیستانسیال.

خلأ «اگزیستانسیال» که گاهی با اصطلاح استیصال «اگزیستانسیال» از آن نام برده می‌شود، پدیده شایعی است و با ایجاد احساس بی‌حوصلگی و بی‌علاقگی، فردی تلخ و منفی‌باف را پدید می‌آورد که در زندگی جهت‌گیری مشخصی ندارد و بیشتر فعالیت‌های زندگی را زیر سوال می‌برد. اما در مواجهه با پدیده «داعش» با روان‌نژندی اگزیستانسیال مواجهیم که به‌زعم فرانکل، روان‌نژندی اگزیستانسیال یا روان‌نژندی ذهن‌زاد می‌تواند ظاهر هر نوع روان‌نژندی بالینی را به خود بگیرد.  از آنجایی که اعضای «داعش» اعم از اهالی خاورمیانه و اروپا تا قبل از پیوستن به این گروه درون جوامع متمدن زندگی می‌کردند، نمی‌توان به‌راحتی از کنار رفتارهای بدوی آنان گذشت. اینجاست که باید تاکید کرد «داعش» بازتولید فقر اقتصادی، بی‌سوادی، استبداد و عقب‌ماندگی در کشورهای خاورمیانه است؛ همان جایی که جوانان بی‌هویت و سرگشته اروپایی خشونت و فقر معنوی‌شان را با خود برای مردم بی‌گناه منطقه همراه آورده‌اند تا شاید به این طریق حس ماجراجویی و خلأ وجودی‌شان با عضویت در «داعش» و انجام اعمال غیرانسانی پر شود.

پربیننده ترین ها
آخرین اخبار