(طنز) گمشدهها
شهرام شهيدی در شهروند نوشت:
دشت اول: گور
یک ستون جدید در روزنامه حکم یک خانه اجارهای جدید را دارد. یعنی هر وقت صاحبخانه گفت وخی، باید بلند شوی و کوچ کنی یک جای دیگر. تنها فرقش این است که ستوننویس، اجارهنشین خوشنشین نیست و بارش همیشه بسته است. درواقع ستون روزنامه خیلی شبیه ستون ساخته شده توسط بساز و بندازهای همشهریمان است. لرزان و افتان! اینها را گفتم که فکر نکنید ما همینطور کترهای دل را زدهایم به دریا و اسبابکشی کردهایم اینجا. نخیر. میدانیم این ستون اجارهای است و ما هم مستأجر. آدم معمولا مستأجر که باشد مدام یاد بدهی و قبض و اجارهبها و گمشدههای جیبش میگردد. ما هم چون مستاجر خوبی هستیم از این قاعده مستثنی نیستیم. این شد که گفتیم از این به بعد اگر بشود اینجا گمشدههای این مرز و بوم را با شما درمیان بگذاریم. ببینیم کسی از این گمشدهها خبر دارد؟ راهی برای پیدا کردنشان هست؟ چه کسانی گمشان کردهاند و برای چه کسی گمشدنشان صرف میکند.
فکر نکنید خدای ناکرده قصدمان غرولند کردن و نقزدن است ها. به جان عزیزتان خیر. فقط قصد داریم دورهم بنشینیم ببینیم چی سر جایش هست و چی گم شده. البته همان که ببینیم چی سر جایش هست و حاضری بزنیم وقت کمتری میبرد تا دنبال گمشدهها بگردیم. اصولا این روزها گمگشتگی مد شده. یکی کیف پولش را گم میکند. یکی گذشتهاش را گم میکند. یکی فرهنگش را. مواردی بوده مشاهده شده یکی خودش را گم کرده و از آن بدتر بودند کسانی که گورشان را گم کردهاند. گم کردن گور سختترین گم شدن تاریخ است. اصلا هم حرف بیادبیای نیست. به ما خرده نگیرید که این بیادبیها چیست. شما موبایلتان را گم کنید بیادبی است؟ خوب یکی هم گورش را گم کرده. گناه نکرده که. حالا یا گذاشتهاند دنبالش از ترس بدو بدو فرار کرده و بعدها خودش و دیگران فهمیدهاند گورش را گم کرده یا اصلا از قصد و با نیت قبلی گورش را گم کرده.
بیاینه یک مفسد اقتصادی فراری: ملت بزرگ و مردمدوست ایران. سلام. اینک که با انبانی پر خاک وطن را در توبره کرده و به ینگه دنیا آمدهام هرچه خاک مام وطن را جستوجو میکنم چیزی از گورم را نمییابم. برخی منابع آگاه میگویند گورم را گم کردهام. از شما درخواست میکنم گور مرا پیدا و خانوادهای را از نگرانی برهانید.
سخنان یک گورکن: خدمت داش ما که شوما باشی عارضم ما گورکنها عادت مادت نداریم سر گوری که مرده توش نیست زار بزنیم. دیگه چه برسه که گورش هم فراری مراری باشه. ملتفتی؟
یک استاد دانشگاه: اصولا از آنجایی که گور هرکس فاقد پا میباشد قابلیت حرکت و فرار ندارد، البته هستند موجوداتی مثل مار که با خزیدن حرکت میکنند اما گور حتی از نعمت خزیدن هم بیبهره است. فلذا کسانی که ما فکر میکنیم گورشان را گم کردهاند در واقع خودشان را گم کردهاند و این غلط مصطلحی است که بین عامه مردم رواج پیدا کرده.
آگهی تبلیغاتی: تعدادی گور آکبند برای گم کردن در سواحل گردشگری موجود است.
دیوارنویس یک شر خر: گور شریکان اقتصادی خود را قبل از گم کردن گورشان به ما بسپارید.
درخواست یک کارمند: از پلیس بینالملل درخواست میکنم گورهای گم کرده در حوزه اقتصاد ما را پیدا کرده و تحویل دهند.
دشت اول: گور
یک ستون جدید در روزنامه حکم یک خانه اجارهای جدید را دارد. یعنی هر وقت صاحبخانه گفت وخی، باید بلند شوی و کوچ کنی یک جای دیگر. تنها فرقش این است که ستوننویس، اجارهنشین خوشنشین نیست و بارش همیشه بسته است. درواقع ستون روزنامه خیلی شبیه ستون ساخته شده توسط بساز و بندازهای همشهریمان است. لرزان و افتان! اینها را گفتم که فکر نکنید ما همینطور کترهای دل را زدهایم به دریا و اسبابکشی کردهایم اینجا. نخیر. میدانیم این ستون اجارهای است و ما هم مستأجر. آدم معمولا مستأجر که باشد مدام یاد بدهی و قبض و اجارهبها و گمشدههای جیبش میگردد. ما هم چون مستاجر خوبی هستیم از این قاعده مستثنی نیستیم. این شد که گفتیم از این به بعد اگر بشود اینجا گمشدههای این مرز و بوم را با شما درمیان بگذاریم. ببینیم کسی از این گمشدهها خبر دارد؟ راهی برای پیدا کردنشان هست؟ چه کسانی گمشان کردهاند و برای چه کسی گمشدنشان صرف میکند.
فکر نکنید خدای ناکرده قصدمان غرولند کردن و نقزدن است ها. به جان عزیزتان خیر. فقط قصد داریم دورهم بنشینیم ببینیم چی سر جایش هست و چی گم شده. البته همان که ببینیم چی سر جایش هست و حاضری بزنیم وقت کمتری میبرد تا دنبال گمشدهها بگردیم. اصولا این روزها گمگشتگی مد شده. یکی کیف پولش را گم میکند. یکی گذشتهاش را گم میکند. یکی فرهنگش را. مواردی بوده مشاهده شده یکی خودش را گم کرده و از آن بدتر بودند کسانی که گورشان را گم کردهاند. گم کردن گور سختترین گم شدن تاریخ است. اصلا هم حرف بیادبیای نیست. به ما خرده نگیرید که این بیادبیها چیست. شما موبایلتان را گم کنید بیادبی است؟ خوب یکی هم گورش را گم کرده. گناه نکرده که. حالا یا گذاشتهاند دنبالش از ترس بدو بدو فرار کرده و بعدها خودش و دیگران فهمیدهاند گورش را گم کرده یا اصلا از قصد و با نیت قبلی گورش را گم کرده.
بیاینه یک مفسد اقتصادی فراری: ملت بزرگ و مردمدوست ایران. سلام. اینک که با انبانی پر خاک وطن را در توبره کرده و به ینگه دنیا آمدهام هرچه خاک مام وطن را جستوجو میکنم چیزی از گورم را نمییابم. برخی منابع آگاه میگویند گورم را گم کردهام. از شما درخواست میکنم گور مرا پیدا و خانوادهای را از نگرانی برهانید.
سخنان یک گورکن: خدمت داش ما که شوما باشی عارضم ما گورکنها عادت مادت نداریم سر گوری که مرده توش نیست زار بزنیم. دیگه چه برسه که گورش هم فراری مراری باشه. ملتفتی؟
یک استاد دانشگاه: اصولا از آنجایی که گور هرکس فاقد پا میباشد قابلیت حرکت و فرار ندارد، البته هستند موجوداتی مثل مار که با خزیدن حرکت میکنند اما گور حتی از نعمت خزیدن هم بیبهره است. فلذا کسانی که ما فکر میکنیم گورشان را گم کردهاند در واقع خودشان را گم کردهاند و این غلط مصطلحی است که بین عامه مردم رواج پیدا کرده.
آگهی تبلیغاتی: تعدادی گور آکبند برای گم کردن در سواحل گردشگری موجود است.
دیوارنویس یک شر خر: گور شریکان اقتصادی خود را قبل از گم کردن گورشان به ما بسپارید.
درخواست یک کارمند: از پلیس بینالملل درخواست میکنم گورهای گم کرده در حوزه اقتصاد ما را پیدا کرده و تحویل دهند.
گزارش خطا
آخرین اخبار