عربستان منبع تروریسم است
جان مرشایمر نظریه پرداز آمریکایی آمریکایی گفت : ایران منبع معضل تروریسم برای آمریکا نیست و اگر قرار باشد کشوری شایسته این عنوان باشد آن کشور عربستان سعودی است و نه ایران.
جان مرشایمر نظریه پرداز آمریکایی آمریکایی گفت : ایران منبع معضل تروریسم برای آمریکا نیست و اگر قرار باشد کشوری شایسته این عنوان باشد آن کشور عربستان سعودی است و نه ایران.
به گزارش صدای ایران از صدا و سیما، جان مرشایمر نظریه پرداز آمریکایی و استاد دانشگاه شیکاگو اعلام کرد سیاست خارجی مبتنی بر هژمونی لیبرال که آمریکا از زمان پایان جنگ سرد تاکنون در پیش گرفته است به علت مخدوش شدن دیدگاه سیاست بین الملل محکوم به شکست است و واقعیت این است که این آمریکاست که تهدید مستقیم علیه ایران به شمار میرود و نه هیچ کشور دیگر.
پایگاه اینترنتی لوبلاگ در گزارشی نوشت وی در این مصاحبه ضمن تشریح جدیدترین کتابش تحت عنوان «توهم بزرگ»، درباره مسائلی مانند سیاست خارجی دولت ترامپ و سرنوشت و آینده اتحادیه اروپا سخن میگوید.
مرشایمر در پاسخ به پرسشی درباره اینکه چه چیز موجب شد آمریکا به این استراتژی به شدت مبهم روی بیاورد، گفت: عوامل مختلفی باعث این رویکرد آمریکا شده است، از جمله آنکه پس از جنگ سرد و فروپاشی شوروی، آمریکا رقیب ابرقدرت خود را از دست داد و در این فضای تک قطبی به یگانه ابرقدرت جهان تبدیل شد، به گونهای که دیگر نیازی نبود به سیاست موازنه قدرت روی بیاورد و به اصول رئالیسم پایبند باشد. در دوران نظام دو قطبی در دوران جنگ سرد یا در جهان چند قطبی که امروز به سمت آن حرکت میکنیم، چنین چیزی امکان پذیر نیست.
وی افزود عامل دوم این است که آمریکا کشوری لیبرال است و تصور میکند لیبرال دموکراسی بهترین رژیم سیاسی ممکن به شمار میرود و اگر همه کشورهای جهان از این سیاست تبعیت کنند جهان جای بهتری برای همگان خواهد بود؛ و به همین خاطر درصدد برآمده ایده لیبرال دموکراسی را در سراسر جهان اشاعه دهد. ثالثا آمریکا و متحدان اروپایی آن فکر میکردند اشاعه لیبرال دموکراسی در سراسر جهان کار سادهای است، زیرا مردمانی که تحت حکومت دولتهای خودکامه زندگی میکنند خواهان زندگی در سایه لیبرال دموکراسی هستند؛ بنابراین وقتی رهبر مستبدی مانند صدام در عراق از قدرت ساقط میشود پس تبدیل عراق به لیبرال دموکراسی کار سادهای خواهد بود، بنابراین آمریکا، چون خود را بسیار قدرتمند میدانست برای این کار دست به کار شد که به خیال خودش علاج بسیاری از بزرگترین مشکلات جهان بود.
مرشایمر در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه آیا نخبگان سیاست خارجی آمریکا به اشتباهات خود در طول سی سال گذشته پی برده اند یا خیر، گفت: در این باره تردید وجود دارد. با وجود همه کشتار و خشونتهایی که آمریکا در خاورمیانه (غرب آسیا) ایجاد کرده است باید گفت: واشنگتن هیچ موفقیتی در اشاعه لیبرال دموکراسی در منطقه نداشته است. افزون بر آن سیاست تعامل با چین شکست خورده و شاهد بودیم که سیاست گسترش ناتو و اروپا نیز با وجود موفقیتهای اولیه، در سال ۲۰۰۸ در گرجستان و در سال ۲۰۱۴ در اوکراین به در بسته خورد. نتیجه آن تنها تیره و تار شدن روابط میان روسیه و غرب بود. همچنین باید اشاره کرد وقتی دونالد ترامپ نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد پیوسته بر شکست لیبرال دموکراسی تاکید میکرد، ولی دست اخر برنده انتخابات شد! پس اینکه نخبگان سیاست خارجی از اشتباهات گذشته درس عبرت لازم را گرفته باشند جای بحث دارد.
در هر حال من فکر میکنم لیبرالیسم به عنوان یک نظام سیاسی و لیبرالیسم به عنوان یک سیاست خارجی دو مقوله متفاوت هستند. پیروی از لیبرال هژمونی به آمریکا امکان میدهد تا در سیاست همه کشورهای جهان مداخله کند و در ابعاد گسترده به مهندسی اجتماعی بپردازد که البته شامل تهاجم و اشغال کشورها در صورت لزوم میشود. این سیاست به طور قطع منجر به نارضایتی و مقاومت میشود که در نهایت آن را تضعیف خواهد کرد. روسیه نیز به دلایل واقع گرایانه در برابر گسترش ناتو مقاومت کرد. در هر حال اتخاذ سیاستهای بلندپروازانه منجر به بروز جنگهای بی پایان و شکل گیری یک «دولت امنیت ملی» قدرتمند در آمریکا میشود که به طور قطع پایه و اساس همه آزادیهای مدنی در داخل خود آمریکا را تضعیف خواهد کرد.
مرشایمر در بخش دیگری از این مصاحبه در پاسخ به پرسشی درباره سرنوشت اروپا و اینکه آیا آینده آن در قالب یکپارچگی بزرگتر یا شاید تجزیه و از هم فروپاشی گره خورده است، گفت: به اعتقاد من اروپا به مشکل برخورده است و این وضع احتمالا در آینده بدتر خواهد شد و نه بهتر. بخشی از مشکل یورو است که بدون یکپارچگی و ادغام مالی و سیاسی کارساز واقع نخواهد شد و چنین چیزی قرار نیست اتفاق بیفتد.
جنبه دیگر مشکل به تردد آزادانه مردم در میان کشورهای اروپایی مربوط میشود که موجب شده است انگیزههای ملی گرایانه دامن زده شود. به عنوان مثال برگزیت حاصل نارضایتی مردم انگلیس از هجوم گسترده اتباع شرق اروپا به کشورشان بود؛ و اگر یک موج دیگر ورود آوارگان به اروپا وجود داشته باشد بسیار دردسرساز خواهد شد. بسیاری از اروپاییها فکر میکنند کشورشان بی اندازه اختیارات خود را به بروکسل واگذار کرده است. البته فکر نمیکنم اتحادیه اروپا در مسیر تجزیه و فروپاشی قرار گرفته باشد، ولی با مشکلاتی واقعی روبروست و ظاهرا هیچ راه حل عملی و کارساز روی میز قرار ندارد.
مرشایمر در بخش پایانی مصاحبه خود نیز در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه آیا بر اساس ادعای بسیاری از لیبرالها و نومحافظه کاران، ایران تهدیدی مستقیم برای آمریکا به شمار میرود یا خیر، گفت: ایران نه تنها تهدید مستقیم علیه آمریکا نیست بلکه حتی تهدیدی غیر مستقیم علیه واشنگتن به شمار نمیرود. زیرا نه سلاح هستهای در اختیار دارد و نه موشکی که قادر باشد با آن خاک آمریکا را هدف بگیرد. ایران حتی یک بار در عصر مدرن و دوران معاصر جنگی علیه هیچ کشوری به راه نینداخته و هیچ مدرکی وجود ندارد که خود را برای حمله به کشورهای همسایه آماده میکند. همچنین ایران منبع معضل تروریسم برای آمریکا نیست و اگر قرار باشد کشوری شایسته این عنوان باشد آن کشور عربستان سعودی است و نه ایران.
وی افزود: واقعیت این است که این آمریکاست که تهدید مستقیم علیه ایران به شمار میرود و نه هیچ کشور دیگر.
به گزارش صدای ایران از صدا و سیما، جان مرشایمر نظریه پرداز آمریکایی و استاد دانشگاه شیکاگو اعلام کرد سیاست خارجی مبتنی بر هژمونی لیبرال که آمریکا از زمان پایان جنگ سرد تاکنون در پیش گرفته است به علت مخدوش شدن دیدگاه سیاست بین الملل محکوم به شکست است و واقعیت این است که این آمریکاست که تهدید مستقیم علیه ایران به شمار میرود و نه هیچ کشور دیگر.
پایگاه اینترنتی لوبلاگ در گزارشی نوشت وی در این مصاحبه ضمن تشریح جدیدترین کتابش تحت عنوان «توهم بزرگ»، درباره مسائلی مانند سیاست خارجی دولت ترامپ و سرنوشت و آینده اتحادیه اروپا سخن میگوید.
مرشایمر در پاسخ به پرسشی درباره اینکه چه چیز موجب شد آمریکا به این استراتژی به شدت مبهم روی بیاورد، گفت: عوامل مختلفی باعث این رویکرد آمریکا شده است، از جمله آنکه پس از جنگ سرد و فروپاشی شوروی، آمریکا رقیب ابرقدرت خود را از دست داد و در این فضای تک قطبی به یگانه ابرقدرت جهان تبدیل شد، به گونهای که دیگر نیازی نبود به سیاست موازنه قدرت روی بیاورد و به اصول رئالیسم پایبند باشد. در دوران نظام دو قطبی در دوران جنگ سرد یا در جهان چند قطبی که امروز به سمت آن حرکت میکنیم، چنین چیزی امکان پذیر نیست.
وی افزود عامل دوم این است که آمریکا کشوری لیبرال است و تصور میکند لیبرال دموکراسی بهترین رژیم سیاسی ممکن به شمار میرود و اگر همه کشورهای جهان از این سیاست تبعیت کنند جهان جای بهتری برای همگان خواهد بود؛ و به همین خاطر درصدد برآمده ایده لیبرال دموکراسی را در سراسر جهان اشاعه دهد. ثالثا آمریکا و متحدان اروپایی آن فکر میکردند اشاعه لیبرال دموکراسی در سراسر جهان کار سادهای است، زیرا مردمانی که تحت حکومت دولتهای خودکامه زندگی میکنند خواهان زندگی در سایه لیبرال دموکراسی هستند؛ بنابراین وقتی رهبر مستبدی مانند صدام در عراق از قدرت ساقط میشود پس تبدیل عراق به لیبرال دموکراسی کار سادهای خواهد بود، بنابراین آمریکا، چون خود را بسیار قدرتمند میدانست برای این کار دست به کار شد که به خیال خودش علاج بسیاری از بزرگترین مشکلات جهان بود.
مرشایمر در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه آیا نخبگان سیاست خارجی آمریکا به اشتباهات خود در طول سی سال گذشته پی برده اند یا خیر، گفت: در این باره تردید وجود دارد. با وجود همه کشتار و خشونتهایی که آمریکا در خاورمیانه (غرب آسیا) ایجاد کرده است باید گفت: واشنگتن هیچ موفقیتی در اشاعه لیبرال دموکراسی در منطقه نداشته است. افزون بر آن سیاست تعامل با چین شکست خورده و شاهد بودیم که سیاست گسترش ناتو و اروپا نیز با وجود موفقیتهای اولیه، در سال ۲۰۰۸ در گرجستان و در سال ۲۰۱۴ در اوکراین به در بسته خورد. نتیجه آن تنها تیره و تار شدن روابط میان روسیه و غرب بود. همچنین باید اشاره کرد وقتی دونالد ترامپ نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد پیوسته بر شکست لیبرال دموکراسی تاکید میکرد، ولی دست اخر برنده انتخابات شد! پس اینکه نخبگان سیاست خارجی از اشتباهات گذشته درس عبرت لازم را گرفته باشند جای بحث دارد.
در هر حال من فکر میکنم لیبرالیسم به عنوان یک نظام سیاسی و لیبرالیسم به عنوان یک سیاست خارجی دو مقوله متفاوت هستند. پیروی از لیبرال هژمونی به آمریکا امکان میدهد تا در سیاست همه کشورهای جهان مداخله کند و در ابعاد گسترده به مهندسی اجتماعی بپردازد که البته شامل تهاجم و اشغال کشورها در صورت لزوم میشود. این سیاست به طور قطع منجر به نارضایتی و مقاومت میشود که در نهایت آن را تضعیف خواهد کرد. روسیه نیز به دلایل واقع گرایانه در برابر گسترش ناتو مقاومت کرد. در هر حال اتخاذ سیاستهای بلندپروازانه منجر به بروز جنگهای بی پایان و شکل گیری یک «دولت امنیت ملی» قدرتمند در آمریکا میشود که به طور قطع پایه و اساس همه آزادیهای مدنی در داخل خود آمریکا را تضعیف خواهد کرد.
مرشایمر در بخش دیگری از این مصاحبه در پاسخ به پرسشی درباره سرنوشت اروپا و اینکه آیا آینده آن در قالب یکپارچگی بزرگتر یا شاید تجزیه و از هم فروپاشی گره خورده است، گفت: به اعتقاد من اروپا به مشکل برخورده است و این وضع احتمالا در آینده بدتر خواهد شد و نه بهتر. بخشی از مشکل یورو است که بدون یکپارچگی و ادغام مالی و سیاسی کارساز واقع نخواهد شد و چنین چیزی قرار نیست اتفاق بیفتد.
جنبه دیگر مشکل به تردد آزادانه مردم در میان کشورهای اروپایی مربوط میشود که موجب شده است انگیزههای ملی گرایانه دامن زده شود. به عنوان مثال برگزیت حاصل نارضایتی مردم انگلیس از هجوم گسترده اتباع شرق اروپا به کشورشان بود؛ و اگر یک موج دیگر ورود آوارگان به اروپا وجود داشته باشد بسیار دردسرساز خواهد شد. بسیاری از اروپاییها فکر میکنند کشورشان بی اندازه اختیارات خود را به بروکسل واگذار کرده است. البته فکر نمیکنم اتحادیه اروپا در مسیر تجزیه و فروپاشی قرار گرفته باشد، ولی با مشکلاتی واقعی روبروست و ظاهرا هیچ راه حل عملی و کارساز روی میز قرار ندارد.
مرشایمر در بخش پایانی مصاحبه خود نیز در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه آیا بر اساس ادعای بسیاری از لیبرالها و نومحافظه کاران، ایران تهدیدی مستقیم برای آمریکا به شمار میرود یا خیر، گفت: ایران نه تنها تهدید مستقیم علیه آمریکا نیست بلکه حتی تهدیدی غیر مستقیم علیه واشنگتن به شمار نمیرود. زیرا نه سلاح هستهای در اختیار دارد و نه موشکی که قادر باشد با آن خاک آمریکا را هدف بگیرد. ایران حتی یک بار در عصر مدرن و دوران معاصر جنگی علیه هیچ کشوری به راه نینداخته و هیچ مدرکی وجود ندارد که خود را برای حمله به کشورهای همسایه آماده میکند. همچنین ایران منبع معضل تروریسم برای آمریکا نیست و اگر قرار باشد کشوری شایسته این عنوان باشد آن کشور عربستان سعودی است و نه ایران.
وی افزود: واقعیت این است که این آمریکاست که تهدید مستقیم علیه ایران به شمار میرود و نه هیچ کشور دیگر.
گزارش خطا
آخرین اخبار