(طنز) عروس رفته چاقو بخوره
پوریا عالمی در شرق نوشت:
«زنم را کشتم چون بدون اجازه من بیرون رفته بود و وقتی به او گفتم این کار را نکن، جواب سربالا داد و با هم درگیر شدیم. من که خیلی عصبانی بودم با ضربه چاقو او را به قتل رساندم.» گوش کردی؟ این را دیروز صفحه حوادث روزنامه «شرق» منتشر کرده. بعد ما شاکی هستیم چرا کارکردن خانمها در کافیشاپها را میخواهند ممنوع کنند یا اجازه ورود خانمها به ورزشگاهها داده نمیشود. بابا طرف توی خانه خودش امنیت جانی ندارد، بعد بیاید توی خیابان یا برود توی ورزشگاه چی میشود؟ خون و خونریزی راه میافتد. به نظر ما نهتنها باید ورود زنان به کافیشاپها و ورزشگاهها ممنوع باشد، بلکه باید اصلا نگذاریم پایشان را از خانه بیرون بگذارند. بعد هم اگر در خانه میمانند و شوهر دارند، حتما باید برادربزرگه یا پدرشان در منزل بماند تا امنیت زن در خانه تامین شود. اگر امنیت زن در خانه تامین شد و شوهرش عصبانی شد نکشتش، آنوقت میشود به فکر امنیت زنان در جامعه افتاد.
البته با این وضع، که زنان در خانه در خطر چاقو هستند، اگر بروند وسط گود، حتما میتوانند از خودشان دفاع کنند. چون کسی که در خانه چاقو نخورده و زنده مانده، بلد است جلو قمه هم جاخالی بدهد.
دیالوگ
: عروسخانوم آیا بنده وکیلم شما را به مهریه 10 شاخه گل و دو قمه و سه چاقو دستهصدفی و یک ساطور و یک پنجهبوکس به عقد آقاداماد دربیاورم؟
- عروس رفته چاقو بخوره و بیاد.
دیالوگ 2
: عزیزم تو حاضری برای عشقمون چیکار کنی؟
- واسه عشقمون حاضرم چاقورو تا دسته فرو کنم تو قلبت.
: دروغی نگیها عشقم.
دیالوگ3
: اگه ما فردا دعوامون بشه، منرو با چی میزنی؟
- چاقو یا ساطور یا قمه. هرکدام که خودت دوست داری. چون من معتقدم باید به زن حق انتخاب داد.
آمبولانس بدبخت
یک روزهایی زنگ میزنند به آمبولانس میروی میبینی زن بدبختی را شوهرش با چاقو زده، در آن لحظه آرزو میکنی جای ستون طنز در روزنامه، میرفتی قبرستان و بالا سر زن بختبرگشته، به جای زن در خانه و جامعه مرثیه میخواندی.
البته با این وضع، که زنان در خانه در خطر چاقو هستند، اگر بروند وسط گود، حتما میتوانند از خودشان دفاع کنند. چون کسی که در خانه چاقو نخورده و زنده مانده، بلد است جلو قمه هم جاخالی بدهد.
دیالوگ
: عروسخانوم آیا بنده وکیلم شما را به مهریه 10 شاخه گل و دو قمه و سه چاقو دستهصدفی و یک ساطور و یک پنجهبوکس به عقد آقاداماد دربیاورم؟
- عروس رفته چاقو بخوره و بیاد.
دیالوگ 2
: عزیزم تو حاضری برای عشقمون چیکار کنی؟
- واسه عشقمون حاضرم چاقورو تا دسته فرو کنم تو قلبت.
: دروغی نگیها عشقم.
دیالوگ3
: اگه ما فردا دعوامون بشه، منرو با چی میزنی؟
- چاقو یا ساطور یا قمه. هرکدام که خودت دوست داری. چون من معتقدم باید به زن حق انتخاب داد.
آمبولانس بدبخت
یک روزهایی زنگ میزنند به آمبولانس میروی میبینی زن بدبختی را شوهرش با چاقو زده، در آن لحظه آرزو میکنی جای ستون طنز در روزنامه، میرفتی قبرستان و بالا سر زن بختبرگشته، به جای زن در خانه و جامعه مرثیه میخواندی.
گزارش خطا
نظر شما
آخرین اخبار