چرا افغانستان، ایران را دور زد؟
یک کارشناس مسائل افغانستان در تهران معتقد است: «سیاست راهبردی افغانستان برای متنوع سازی راه های ارتباطی خود با دنیا، نفوذ آمریکا برای حذف ایران از معادلات منطقه و انفعال وزارت خارجه ایران در ارائه تضمین های لازم به کابل باعث شد تا اتصال افغانستان به اروپا بدون عبور از ایران صورت بگیرد.»
صدای ایران - یک کارشناس مسائل افغانستان در تهران معتقد است: «سیاست راهبردی افغانستان برای متنوع سازی راه های ارتباطی خود با دنیا، نفوذ آمریکا برای حذف ایران از معادلات منطقه و انفعال وزارت خارجه ایران در ارائه تضمین های لازم به کابل باعث شد تا اتصال افغانستان به اروپا بدون عبور از ایران صورت بگیرد.»
خط ترانزیت زمینی افغانستان، ترکمنستان، آذربایجان، گرجستان، ترکیه و در نهایت اروپا افتتاح شد. این در حالی است که طبق طراحی های اولیه، قرار بر آن بود مسیر مذکور با عبور از ایران، افغانستان را به اروپا متصل کند؛ چراکه عبور از ایران به لحاظ بُعد مسافت و هزینه های حمل و نقل منفعت بیشتری برای کابل داشت.
حال این سوال مطرح است که چرا مقامات افغانستان چنین تصمیمی اتخاذ کردند و ایران را از مسیر ترانزیتی خود کنار گذاشتند؟
پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسائل افغانستان در تهران در این باره به پرشیا دایجست گفت: «سه دلیل مشخص برای آن وجود دارد. اول آنکه اساسا افغانستان از تنوع بخشی به راه های ارتباطی خود، استقبال می کند. زیرا مقامات کابل نگران تاثیر مناسبات سیاسی با همسایگان بر مسائل اقتصادی کشورشان هستند؛ چنانکه هر زمان سیاست های کابل مورد دلخواه اسلام آباد نبود بندر کراچی به روی تجار افغانستان بسته می شد و این موضوع به تاجران ضررهای زیادی می زد. لذا یکی از سیاست های راهبردی افغانستان متنوع سازی مسیرهای ارتباطی با دنیا از طریق مسیر ترانزیتی موسوم به جاده لاجورد است. این در حالی است که هم اکنون افغانستان با هند و ایران در بندر چابهار کار می کند و یک راه همکاری در آن منطقه وجود دارد.»
وی ادامه داد: «دلیل دوم به رویکرد آمریکا نسبت به ایران برمی گردد. آمریکایی ها بنا دارند ایران را در معادلات منطقه کنار بگذارند و بنابراین اجازه نمی دهند افغانستان مسیری را انتخاب کند که ایران هم بخشی از آن باشد.»
وی افزود: «دلیل سوم هم به سیاست های ایران مربوط است. تهران در این زمینه سیاست روشن و فعالی را دنبال نکرد. در غیر این صورت می توانست کابل را قانع کند مسیری را برگزیند که ایران هم در آن قرار داشته باشد. در این راستا مقامات تهران می توانستند ضمانت هایی هم ارائه دهند که تحت هیچ شرایطی جاده مذکور از طرف ایران مسدود نخواهد شد.»
این کارشناس مسائل افغانستان تاکید کرد: «لذا شاید اگر وزارت خارجه ایران فعال تر عمل می کرد این اتفاق نمی افتاد. به ویژه آنکه دور زدن ایران جزو منافع بلندمدت افغانستان نیست. اما احتمالا طرف ایرانی فکر می کرد تنها مسیر افغانستان برای ارتباط با اروپا به لحاظ هزینه و بُعد مسافت، ایران است و در نتیجه تلاش چندانی برای جلب رضایت آنها صورت نگرفت.»
ملازهی با توجه به اختلافاتی که برای مثال در مساله حقآبه هیرمند میان ایران و افغانستان وجود دارد، درباره نوع نگاه دولت مرکزی کابل به تهران اظهار داشت: «افغانستان به لحاظ زبانی و فرهنگی با ایران اشتراکاتی دارد و این کشور در حوزه تمدنی ایران قرار می گیرد. همچنین در حال حاضر اقوام و طوایف یکسانی در مناطق مرزی دو کشور زندگی می کنند که به دلیل خط کشی های مرزی از هم جدا افتاده اند. از این رو در نتیجه شرایط فرهنگی، اجتماعی و قومی مشترک، افغانستان ناچار است دیدگاه مثبتی به ایران داشته باشد.»
وی افزود: «ضمن آنکه علی رغم فشار آمریکا و ناتو بر دولت افغانستان، نگاه کلی دولت این کشور، نیروهای سیاسی و نخبگان آن به ایران مثبت است. زیرا تا الان حدود 60 هزار دانشجوی افغانی پس از آموزش در ایران، در مجلس، وزارت خانه ها و دستگاه های دولتی کشورشان مشغول به کار شده اند که کماکان به ایران گرایش دارند. از طرفی هر آنچه که ایالات متحده به دولت کابل دیکته کند، اجرایی نمی شود، زیرا مقامات این کشور هم غرور ملی دارند و هم دنبال منافع خودشان هستند.»
ملازهی در مورد بحث هیرمند تصریح کرد: «اختلاف بر سر هیرمند هم یک مقوله جدا است. از یک طرف نگاه افکار عمومی و ذهنیت رهبران افغانستان به آب هایی که از ارتفاعات کابل سرچشمه می گیرد و در نهایت به هیرمند می ریزد، یک نگاه مالکیتی است. از دید آنها همان طور که ایران نفت دارد و آن را می فروشد، آنها هم منابع آبی دارند که می خواهند آن را بفروشند. از طرف دیگر دولت مرکزی حاکمیتی بر مناطق مسیر رودخانه هیرمند ندارد. حضور طالبان در آن مناطق باعث شده تا آبهای مذکور برای کشت خشخاش استفاده شود و بنابراین امکان اعمال نظر دولت بر این حوزه آبی وجود ندارد.»
خط ترانزیت زمینی افغانستان، ترکمنستان، آذربایجان، گرجستان، ترکیه و در نهایت اروپا افتتاح شد. این در حالی است که طبق طراحی های اولیه، قرار بر آن بود مسیر مذکور با عبور از ایران، افغانستان را به اروپا متصل کند؛ چراکه عبور از ایران به لحاظ بُعد مسافت و هزینه های حمل و نقل منفعت بیشتری برای کابل داشت.
حال این سوال مطرح است که چرا مقامات افغانستان چنین تصمیمی اتخاذ کردند و ایران را از مسیر ترانزیتی خود کنار گذاشتند؟
پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسائل افغانستان در تهران در این باره به پرشیا دایجست گفت: «سه دلیل مشخص برای آن وجود دارد. اول آنکه اساسا افغانستان از تنوع بخشی به راه های ارتباطی خود، استقبال می کند. زیرا مقامات کابل نگران تاثیر مناسبات سیاسی با همسایگان بر مسائل اقتصادی کشورشان هستند؛ چنانکه هر زمان سیاست های کابل مورد دلخواه اسلام آباد نبود بندر کراچی به روی تجار افغانستان بسته می شد و این موضوع به تاجران ضررهای زیادی می زد. لذا یکی از سیاست های راهبردی افغانستان متنوع سازی مسیرهای ارتباطی با دنیا از طریق مسیر ترانزیتی موسوم به جاده لاجورد است. این در حالی است که هم اکنون افغانستان با هند و ایران در بندر چابهار کار می کند و یک راه همکاری در آن منطقه وجود دارد.»
وی ادامه داد: «دلیل دوم به رویکرد آمریکا نسبت به ایران برمی گردد. آمریکایی ها بنا دارند ایران را در معادلات منطقه کنار بگذارند و بنابراین اجازه نمی دهند افغانستان مسیری را انتخاب کند که ایران هم بخشی از آن باشد.»
وی افزود: «دلیل سوم هم به سیاست های ایران مربوط است. تهران در این زمینه سیاست روشن و فعالی را دنبال نکرد. در غیر این صورت می توانست کابل را قانع کند مسیری را برگزیند که ایران هم در آن قرار داشته باشد. در این راستا مقامات تهران می توانستند ضمانت هایی هم ارائه دهند که تحت هیچ شرایطی جاده مذکور از طرف ایران مسدود نخواهد شد.»
این کارشناس مسائل افغانستان تاکید کرد: «لذا شاید اگر وزارت خارجه ایران فعال تر عمل می کرد این اتفاق نمی افتاد. به ویژه آنکه دور زدن ایران جزو منافع بلندمدت افغانستان نیست. اما احتمالا طرف ایرانی فکر می کرد تنها مسیر افغانستان برای ارتباط با اروپا به لحاظ هزینه و بُعد مسافت، ایران است و در نتیجه تلاش چندانی برای جلب رضایت آنها صورت نگرفت.»
ملازهی با توجه به اختلافاتی که برای مثال در مساله حقآبه هیرمند میان ایران و افغانستان وجود دارد، درباره نوع نگاه دولت مرکزی کابل به تهران اظهار داشت: «افغانستان به لحاظ زبانی و فرهنگی با ایران اشتراکاتی دارد و این کشور در حوزه تمدنی ایران قرار می گیرد. همچنین در حال حاضر اقوام و طوایف یکسانی در مناطق مرزی دو کشور زندگی می کنند که به دلیل خط کشی های مرزی از هم جدا افتاده اند. از این رو در نتیجه شرایط فرهنگی، اجتماعی و قومی مشترک، افغانستان ناچار است دیدگاه مثبتی به ایران داشته باشد.»
وی افزود: «ضمن آنکه علی رغم فشار آمریکا و ناتو بر دولت افغانستان، نگاه کلی دولت این کشور، نیروهای سیاسی و نخبگان آن به ایران مثبت است. زیرا تا الان حدود 60 هزار دانشجوی افغانی پس از آموزش در ایران، در مجلس، وزارت خانه ها و دستگاه های دولتی کشورشان مشغول به کار شده اند که کماکان به ایران گرایش دارند. از طرفی هر آنچه که ایالات متحده به دولت کابل دیکته کند، اجرایی نمی شود، زیرا مقامات این کشور هم غرور ملی دارند و هم دنبال منافع خودشان هستند.»
ملازهی در مورد بحث هیرمند تصریح کرد: «اختلاف بر سر هیرمند هم یک مقوله جدا است. از یک طرف نگاه افکار عمومی و ذهنیت رهبران افغانستان به آب هایی که از ارتفاعات کابل سرچشمه می گیرد و در نهایت به هیرمند می ریزد، یک نگاه مالکیتی است. از دید آنها همان طور که ایران نفت دارد و آن را می فروشد، آنها هم منابع آبی دارند که می خواهند آن را بفروشند. از طرف دیگر دولت مرکزی حاکمیتی بر مناطق مسیر رودخانه هیرمند ندارد. حضور طالبان در آن مناطق باعث شده تا آبهای مذکور برای کشت خشخاش استفاده شود و بنابراین امکان اعمال نظر دولت بر این حوزه آبی وجود ندارد.»
گزارش خطا
آخرین اخبار