تمجید فواد ایزدی از مقام سیاسی ظریف
فواد ایزدی معتقد است که ظریف در جایگاه وزارت خارجه طیف غرب گرایان را در سطح سیاست رسمی کشور نمایندگی می کند
فواد ایزدی معتقد است که ظریف در جایگاه وزارت خارجه طیف غرب گرایان را در سطح سیاست رسمی کشور نمایندگی می کند
به گزارش صدای ایران از مثلث، دکتر ایزدی! اخیرا و بهویژه بعد از خروج آمریکا از برجام، انتقاداتی نسبت به عملکرد دستگاه وزارت خارجه به ریاست دکتر ظریف مطرح شده و عدهای معتقدند همچنانکه توافق برجام منجر به مطرحشدن ایشان شد اکنون با خروج آمریکا از توافق و زیر سوال رفتن دستاوردهای آن، دوره ظریف به پایان رسیده است. نظر شما در این رابطه چیست؟
خیر، به عقیده من این موضوع در مورد دکتر ظریف مصداق پیدا نمیکند، زیرا وی نماینده یک جریان قوی سیاسی در کشور است؛ درواقع اکثریت نخبگان سیاست خارجی کشور در این جریان قرار دارند. به عبارت دیگر اکثریت نخبگان سیاست خارجی کشور رویکردشان در مسائل دیپلماسی شبیه دکتر ظریف است و این افراد جریان فکری قدرتمندی را به وجود آوردند. ضمن اینکه باید تاکید کنم که این تفکر عمر کوتاهی نخواهد داشت زیرا هم قدرتمند و فراگیر است، هم فعال.
چه انتقاداتی به عملکرد دکتر ظریف در وزارت خارجه و به عبارت دیگر این جریان فکری وارد است؟
در ابتدا باید شخصیت حقیقی و حقوقی افرادی مانند رئیس جمهور و وزیر خارجه را از هم تفکیک کرد؛ زیرا یکی از مشکلات ما در کشور این است که برخی مواقع که با شخصیت حقیقی افراد دچار مشکل میشویم، متاسفانه جایگاه حقوقی این افراد را در نظام جمهوری اسلامی نادیده گرفته و به گونهای در مورد این افراد صحبت و رفتار میکنیم که در نهایت به کل نظام ضربه میزند. بنابراین قبل از هرگونه اظهارنظری باید به این مهم توجه کرد که این افراد از طریق انتخابات و رای مردم وارد دستگاه سیاسی و دیپلماسی کشور شدهاند. لذا احترام به این افراد متوجه جایگاه و شأن حقوقی آنها است، فارغ از عملکردی که طی دوران خدمت داشتهاند. بنابراین با احترام به دستگاه دیپلماسی کشور، عملکرد و تفکری که به آن اشاره کردم قابل نقد است. زیرا تخمینها و پیشبینیهایی که طی دوران ریاست جمهوری دکتر روحانی در سیاست خارجی به عمل آمده، درست نبوده است و جایگاه کشور در حوزه سیاست خارجی به گونهای شده که درواقع گزینه مطلوب آمریکا محقق شده است. به عبارت بهتر گزینه مطلوب آمریکای ترامپ یا اوباما این بود که تحریمها به صورت گسترده اجرا شود و محدودیت هستهای هم وجود داشته باشد. همچنانکه اوباما گفته بود«اگر اختیارش را داشتم پیچ ومهرههای صنعت هستهای ایران را باز میکردم». لذا اوباما درصدد بود با دادن امتیازهایی، امتیازات گستردهای از ایران بگیرد اما ترامپ از طراحی اوباما و جان کری برای مذاکرات استفاده کرد تا به گزینه مطلوب آمریکاییان برسد. به این ترتیب که ایران محدودیت هستهای داشته باشد که این اتفاق هم رخ داد زیرا محدودیتی که برای غنیسازی اورانیوم داریم در انپیتی نیست و ما خودمان در مذاکرات پذیرفتیم. بنابراین محدودیتهای گسترده برجام، تحریمهای قبل و بعد از برجام و تحریمهای بعد از خروج آمریکا از توافق هم وجود دارد که اصلا شرایط خوبی برای کشور نیست. درواقع ما به وضعیت ناگوارتر تحریمی نسبت به قبل از دولت آقای روحانی برگشتیم با این تفاوت که قبل از دولت روحانی، ایران دستاوردهای هستهای هم روی میز داشت اما الان علاوه بر محدودیتها و تحریمهای بیشتر، دستاوردهای گذشته را هم که میتوانستیم بر سر آنها مذاکره کنیم، از دست دادهایم که نتیجه سیاست خارجی دولت یازدهم و دوازدهم است. لذا عملکرد دکتر ظریف و دستگاه دیپلماسی رئیس جمهور در رابطه با بحث برجام خوب نبوده است؛ ضمن اینکه انتقاداتی هم در رابطه با عملکرد دولت آقای روحانی در حوزه سیاست خارجی و تمرکزش روی اروپا و آمریکا و سیاست کدخدامحوری و همچنین بیتوجهی به آمریکای لاتین و شرق وجود دارد. به این صورت که به دلیل نگاه اروپامحور و آمریکامحور، تصور میشد روابط ایران با غرب رو به بهبود است لذا از کشورهای شرقی غافل شدند و امروز تاوان آن بیتوجهی را در رابطه با چین، روسیه و کشورهای مهم دیگر میپردازیم.
با توجه به اینکه پیشبینیهای تیم وزارت خارجه در مورد آمریکا و برجام محقق نشد، به نظر شما این اتفاق و به نوعی کمرنگشدن دکتر ظریف و اقداماتش در حوزه سیاست خارجی از جمله برجام تا چه اندازه میتواند با روی کار آمدن ترامپ در آمریکا مرتبط باشد؟
من بر این باورم اگر هیلاری کلینتون به قدرت میرسید امکان داشت شرایط بدتری برای ایران رقم بخورد؛ زیرا عداوتی که ترامپ نسبت به ایران دارد را کلینتون هم دارد اما او هوشمندانهتر در مدیریت این دشمنی عمل میکرد لذا بیشتر از ترامپ میتوانست به ایران ضربه بزند. درواقع این طراحی را که در توافق برای راستیآزمایی ایران توسط آمریکا وجود دارد را ترامپ انجام نداده است، بلکه این سیاست متعلق به کری و اوباما است تا دست آمریکا برای نقض برجام و خروج از آن باز بگذارد. همانگونه که کری اذعان داشت برجام از لحاظ حقوقی برای ما الزامآور نیست اما در آن زمان دوستان در دولت به این اظهارات بیتوجه بودند یا اینگونه توجیه میکردند که حرفهای کری مصرف داخلی دارد. اما ما در مساله برجام دلواپس این موضوع بودیم که ایران امتیازات گستردهای به دولت اوباما بدهد و آنها هم قولهایی بدهند که با ظهور دولت بعدی در آمریکا هیچ وعدهای عملی نشود و وضعیت فعلی برای جمهوری اسلامی و سیاست خارجی پیش آید. لذا به عقیده من اگرچه دکتر ظریف دیپلمات موفق و توانمندی هستند اما کلیت دشمنی آمریکا نسبت به ایران را درست متوجه نشدند و تصور کردند که با مذاکره با کری میتوان نوعی تعامل میان تهران و واشنگتن ایجاد کرد که این موضوع از اصل نشدنی است.
به عنوان سوال آخر بفرمایید که به نظر شما آینده برجام و اقدامات آمریکا چه ارتباطی با آینده سیاسی دکتر ظریف دارد؟
آینده برجام و سیاست آمریکا در قبال ایران در صورت برکناری یا نبود ترامپ بر سر قدرت تغییری نخواهد کرد زیرا همانگونه که پیش از این گفتم اکنون سیاست ایدهآل آمریکا محقق شده است. اگرچه در گذشته عدهای در آمریکا نگران خروج ترامپ از برجام بودند؛ زیرا عقیده داشتند ایران هم بعد از آن از برجام خارج میشود و دستاوردهای فعلی را از دست میدهد اما اینگونه نشد. در حقیقت در چند سال اخیر ایران چند پیام و اشتباه راهبردی داشت که به شرح زیر است؛ اولا طرف مقابل پای میز مذاکره به یقین رسید که ایران از پای میز مذاکره بلند نمیشود، درواقع این موضوع از صحبت رئیس جمهور که بیان داشتند ما حتما به توافق میرسیم برداشت شد. اشتباه دوم این بود که بعد از برجام این ذهنیت در مخاطب ایجاد شد که ایران نیاز شدیدی به برجام دارد و از آن خارج نمیشود، در نتیجه آنها از توافق خارج شدند تا با افزایش فشارها بر ایران، یا حکومت را سرنگون کنند یا امتیازات بیشتری از ایران بگیرند. نکته سوم در باور طرف مقابل این است که جمهوری اسلامی آمادگی دادن امتیازات بیشتر را دارد که این درک را هم زمانیکه صحبت از برجام دو و سه و به بیان دیگر مذاکره کردیم، به وجود آوردیم. لذا به عقیده من این مسیر در سیاست خارجی کشور باید عوض شود زیرا در صورت ادامه آن قطعا مشکلات دیگری را تجربه خواهیم کرد. از این جهت در این مساله بحث دکتر ظریف نیست، بلکه جریان تفکری که ایشان در کشور نمایندگی میکنند باید دریابند که اشتباهاتی راهبردی کردند، و نیاز است تا از تجربیات درس بگیرند و روش خود و نگاه غربگرایی را اصلاح کنند تا هم مشکلات در سیاست خارجی رفع شود، هم بتوانیم از فرصتهای دیگر بهره گیریم.
به گزارش صدای ایران از مثلث، دکتر ایزدی! اخیرا و بهویژه بعد از خروج آمریکا از برجام، انتقاداتی نسبت به عملکرد دستگاه وزارت خارجه به ریاست دکتر ظریف مطرح شده و عدهای معتقدند همچنانکه توافق برجام منجر به مطرحشدن ایشان شد اکنون با خروج آمریکا از توافق و زیر سوال رفتن دستاوردهای آن، دوره ظریف به پایان رسیده است. نظر شما در این رابطه چیست؟
خیر، به عقیده من این موضوع در مورد دکتر ظریف مصداق پیدا نمیکند، زیرا وی نماینده یک جریان قوی سیاسی در کشور است؛ درواقع اکثریت نخبگان سیاست خارجی کشور در این جریان قرار دارند. به عبارت دیگر اکثریت نخبگان سیاست خارجی کشور رویکردشان در مسائل دیپلماسی شبیه دکتر ظریف است و این افراد جریان فکری قدرتمندی را به وجود آوردند. ضمن اینکه باید تاکید کنم که این تفکر عمر کوتاهی نخواهد داشت زیرا هم قدرتمند و فراگیر است، هم فعال.
چه انتقاداتی به عملکرد دکتر ظریف در وزارت خارجه و به عبارت دیگر این جریان فکری وارد است؟
در ابتدا باید شخصیت حقیقی و حقوقی افرادی مانند رئیس جمهور و وزیر خارجه را از هم تفکیک کرد؛ زیرا یکی از مشکلات ما در کشور این است که برخی مواقع که با شخصیت حقیقی افراد دچار مشکل میشویم، متاسفانه جایگاه حقوقی این افراد را در نظام جمهوری اسلامی نادیده گرفته و به گونهای در مورد این افراد صحبت و رفتار میکنیم که در نهایت به کل نظام ضربه میزند. بنابراین قبل از هرگونه اظهارنظری باید به این مهم توجه کرد که این افراد از طریق انتخابات و رای مردم وارد دستگاه سیاسی و دیپلماسی کشور شدهاند. لذا احترام به این افراد متوجه جایگاه و شأن حقوقی آنها است، فارغ از عملکردی که طی دوران خدمت داشتهاند. بنابراین با احترام به دستگاه دیپلماسی کشور، عملکرد و تفکری که به آن اشاره کردم قابل نقد است. زیرا تخمینها و پیشبینیهایی که طی دوران ریاست جمهوری دکتر روحانی در سیاست خارجی به عمل آمده، درست نبوده است و جایگاه کشور در حوزه سیاست خارجی به گونهای شده که درواقع گزینه مطلوب آمریکا محقق شده است. به عبارت بهتر گزینه مطلوب آمریکای ترامپ یا اوباما این بود که تحریمها به صورت گسترده اجرا شود و محدودیت هستهای هم وجود داشته باشد. همچنانکه اوباما گفته بود«اگر اختیارش را داشتم پیچ ومهرههای صنعت هستهای ایران را باز میکردم». لذا اوباما درصدد بود با دادن امتیازهایی، امتیازات گستردهای از ایران بگیرد اما ترامپ از طراحی اوباما و جان کری برای مذاکرات استفاده کرد تا به گزینه مطلوب آمریکاییان برسد. به این ترتیب که ایران محدودیت هستهای داشته باشد که این اتفاق هم رخ داد زیرا محدودیتی که برای غنیسازی اورانیوم داریم در انپیتی نیست و ما خودمان در مذاکرات پذیرفتیم. بنابراین محدودیتهای گسترده برجام، تحریمهای قبل و بعد از برجام و تحریمهای بعد از خروج آمریکا از توافق هم وجود دارد که اصلا شرایط خوبی برای کشور نیست. درواقع ما به وضعیت ناگوارتر تحریمی نسبت به قبل از دولت آقای روحانی برگشتیم با این تفاوت که قبل از دولت روحانی، ایران دستاوردهای هستهای هم روی میز داشت اما الان علاوه بر محدودیتها و تحریمهای بیشتر، دستاوردهای گذشته را هم که میتوانستیم بر سر آنها مذاکره کنیم، از دست دادهایم که نتیجه سیاست خارجی دولت یازدهم و دوازدهم است. لذا عملکرد دکتر ظریف و دستگاه دیپلماسی رئیس جمهور در رابطه با بحث برجام خوب نبوده است؛ ضمن اینکه انتقاداتی هم در رابطه با عملکرد دولت آقای روحانی در حوزه سیاست خارجی و تمرکزش روی اروپا و آمریکا و سیاست کدخدامحوری و همچنین بیتوجهی به آمریکای لاتین و شرق وجود دارد. به این صورت که به دلیل نگاه اروپامحور و آمریکامحور، تصور میشد روابط ایران با غرب رو به بهبود است لذا از کشورهای شرقی غافل شدند و امروز تاوان آن بیتوجهی را در رابطه با چین، روسیه و کشورهای مهم دیگر میپردازیم.
با توجه به اینکه پیشبینیهای تیم وزارت خارجه در مورد آمریکا و برجام محقق نشد، به نظر شما این اتفاق و به نوعی کمرنگشدن دکتر ظریف و اقداماتش در حوزه سیاست خارجی از جمله برجام تا چه اندازه میتواند با روی کار آمدن ترامپ در آمریکا مرتبط باشد؟
من بر این باورم اگر هیلاری کلینتون به قدرت میرسید امکان داشت شرایط بدتری برای ایران رقم بخورد؛ زیرا عداوتی که ترامپ نسبت به ایران دارد را کلینتون هم دارد اما او هوشمندانهتر در مدیریت این دشمنی عمل میکرد لذا بیشتر از ترامپ میتوانست به ایران ضربه بزند. درواقع این طراحی را که در توافق برای راستیآزمایی ایران توسط آمریکا وجود دارد را ترامپ انجام نداده است، بلکه این سیاست متعلق به کری و اوباما است تا دست آمریکا برای نقض برجام و خروج از آن باز بگذارد. همانگونه که کری اذعان داشت برجام از لحاظ حقوقی برای ما الزامآور نیست اما در آن زمان دوستان در دولت به این اظهارات بیتوجه بودند یا اینگونه توجیه میکردند که حرفهای کری مصرف داخلی دارد. اما ما در مساله برجام دلواپس این موضوع بودیم که ایران امتیازات گستردهای به دولت اوباما بدهد و آنها هم قولهایی بدهند که با ظهور دولت بعدی در آمریکا هیچ وعدهای عملی نشود و وضعیت فعلی برای جمهوری اسلامی و سیاست خارجی پیش آید. لذا به عقیده من اگرچه دکتر ظریف دیپلمات موفق و توانمندی هستند اما کلیت دشمنی آمریکا نسبت به ایران را درست متوجه نشدند و تصور کردند که با مذاکره با کری میتوان نوعی تعامل میان تهران و واشنگتن ایجاد کرد که این موضوع از اصل نشدنی است.
به عنوان سوال آخر بفرمایید که به نظر شما آینده برجام و اقدامات آمریکا چه ارتباطی با آینده سیاسی دکتر ظریف دارد؟
آینده برجام و سیاست آمریکا در قبال ایران در صورت برکناری یا نبود ترامپ بر سر قدرت تغییری نخواهد کرد زیرا همانگونه که پیش از این گفتم اکنون سیاست ایدهآل آمریکا محقق شده است. اگرچه در گذشته عدهای در آمریکا نگران خروج ترامپ از برجام بودند؛ زیرا عقیده داشتند ایران هم بعد از آن از برجام خارج میشود و دستاوردهای فعلی را از دست میدهد اما اینگونه نشد. در حقیقت در چند سال اخیر ایران چند پیام و اشتباه راهبردی داشت که به شرح زیر است؛ اولا طرف مقابل پای میز مذاکره به یقین رسید که ایران از پای میز مذاکره بلند نمیشود، درواقع این موضوع از صحبت رئیس جمهور که بیان داشتند ما حتما به توافق میرسیم برداشت شد. اشتباه دوم این بود که بعد از برجام این ذهنیت در مخاطب ایجاد شد که ایران نیاز شدیدی به برجام دارد و از آن خارج نمیشود، در نتیجه آنها از توافق خارج شدند تا با افزایش فشارها بر ایران، یا حکومت را سرنگون کنند یا امتیازات بیشتری از ایران بگیرند. نکته سوم در باور طرف مقابل این است که جمهوری اسلامی آمادگی دادن امتیازات بیشتر را دارد که این درک را هم زمانیکه صحبت از برجام دو و سه و به بیان دیگر مذاکره کردیم، به وجود آوردیم. لذا به عقیده من این مسیر در سیاست خارجی کشور باید عوض شود زیرا در صورت ادامه آن قطعا مشکلات دیگری را تجربه خواهیم کرد. از این جهت در این مساله بحث دکتر ظریف نیست، بلکه جریان تفکری که ایشان در کشور نمایندگی میکنند باید دریابند که اشتباهاتی راهبردی کردند، و نیاز است تا از تجربیات درس بگیرند و روش خود و نگاه غربگرایی را اصلاح کنند تا هم مشکلات در سیاست خارجی رفع شود، هم بتوانیم از فرصتهای دیگر بهره گیریم.
گزارش خطا
آخرین اخبار