نیلی: فرمان دلار 10 هزارتومانی را من صادر نکردم
مسعود نیلی دستیار سابق ویژه رییس جمهور در امور اقتصادی اعلام کرد: از اوائل مهر سال گذشته، تصمیم خود را برای کناره گیری از دولت از مطرح کرده و در آبان سال گذشته استعفای کتبی خود را تقدیم رییس جمهور کردم و از تاریخ ۵ اردیبهشت سال جاری در هیچیک از جلسات هیات دولت و ستاد اقتصادی دولت شرکت نکردم.
مسعود نیلی دستیار سابق ویژه رییس جمهور در امور اقتصادی اعلام کرد: از اوائل مهر سال گذشته، تصمیم خود را برای کناره گیری از دولت از مطرح کرده و در آبان سال گذشته استعفای کتبی خود را تقدیم رییس جمهور کردم و از تاریخ ۵ اردیبهشت سال جاری در هیچیک از جلسات هیات دولت و ستاد اقتصادی دولت شرکت نکردم.
به گزارش صدای ایران در روز گذشته (۱۳۹۷/۰۸/۲۶) گزارشی با عنوان «فرار لیبرالها» منتشر شد که مسعود نیلی، رئیس موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی (ریاست جمهوری) نسبت به آن واکنش نشان داد و پاسخی را برای روزنامه صبح نو و رونوشت آن را برای سایت الف ارسال کرد.
در ادامه متن کامل پاسخ مسعود نیلی، دستیار سابق ویژه رییس جمهور در امور اقتصادی و دبیر ستاد هماهنگی اقتصادی را میخوانید:
ادعای خلاف واقع اول: غیبت ۱۰ ماهه نیلی از جلسات دولت صحت ندارد و این سناریویی برای فرار از پاسخگویی است.
پاسخ: اینجانب به فاصله کمی از شـروع به کار دولت دوازدهـم و از اوائل مهر سال گذشته، تصمیم خود را برای کناره گیری از دولت از طریق نزدیکان جناب آقای رییس جمهور با ایشان مطرح کرده و به دنبال آن در تاریخ ۱۴/ ۰۸/ ۱۳۹۶ استعفای کتبی خود را در شرایطی تقدیم رییس جمهور محترم کردهام که هنوز نرخ تورم ماهانه کمتر از ۴/۰ درصد (یعنی یکی از کمترین تورمهای ماهانه تاریخ کشور) و نرخ ارز در حدود ۴۰۰۰ تومان و رشد اقتصادی گزارش شده برای فصل بهار سال ۱۳۹۶ نیز ۶ درصد (مرکز آمار ایران) بوده است.
بنابراین شرایط عمومی کشور در آن زمان فاصلهای بسیار زیاد با شرایط به وجود آمده ظرف ماههای اخیر داشت. متعاقب عدم پذیرش این استعفا از طرف رییس جمهور محترم و اصرارم بر این امر و همچنین به دلیل مواجه شدن با عارضه قلبی ناشی از تداوم فشارهای روحی مرتبط با دلائل استعفا، و بنا به تجویز پزشک، از تاریخ ۵ اردیبهشت سال جاری در هیچیک از جلسات هیات دولت و ستاد اقتصادی دولت و دیگر جلسات مهم تصمیمگیری شرکت نکرده و نهایتاً با نوشتن نامه مجدد مبنی بر تاکید بر استعفا در تاریخ ۱۳۹۷/۰۷/۱۶، و پیگیری زیاد، رییس جمهور محترم در تاریخ ۱۳۹۷/۰۸/۲۲ با استعفا موافقت کردهاند.
بنابراین نه تنها این مطلب که اینجانب برای فرار از پاسخگویی در مقابل شرایط سخت اقتصادی بوجود آمده ظرف ماههای اخیر کنارهگیری کردهام کاملاً غلط است، بلکه همه کسانی که من را میشناسند میدانند که سختی کار هیچگاه عامل تاثیرگذار بر تصمیم برای کار کردن نبوده است.
شرایط بحرانی سالهای ۱۳۶۵تا ۱۳۶۷، شرایط دشوار سال ۱۳۷۷ به دنبال کاهش شدید قیمت نفت و رسیدن به حدود ۱۰ دلار و شرایط بسیار سخت رکود تورمی سال ۱۳۹۲ بر این مدعا دلالت دارند و بنابراین ادعای مطرح شده در تحلیل منتشر شده در آن سایت مصداق بارز وارد آوردن تهمت ناروا و ناحق است.
ادعای خلاف واقع دوم: مسعود نیلی نقش بزرگی در سیاستهای تعدیل اقتصادی در دهههای ۶۰ و ۷۰ داشت و با مشخص شدن ناکارآمدی این سیاستها و ایجاد تورم ۵۰درصدی، ناگهان در سالهای میانی دهه ۷۰ برای ادامه تحصیل راهی انگلستان شد.
پاسخ: به استناد اسناد و مدارک موجود اینجانب از طریق شرکت در امتحان اعزام دانشجو به خارج و قبولی در این امتحان در سال ۱۳۶۶ به دلیل مشغله کاری و درخواست سازمان برنامه و بودجه، به مدت ۳ سال حضور خود در دوره دکتری را به تعویق انداخته و نهایتاً به دنبال دریافت آخرین اخطار وزارت علوم، و به توجه به اینکه تصمیم قطعی برای ادامه تحصیل داشتهام در اردیبهشت سال ۱۳۷۰ این تصمیم را اعلام و متعاقب آن در روزهای اول مرداد همان سال به کشور مذکور عزیمت نمودم.
آخرین نرخ تورم ثبت شده در زمان این تصمیم ۹ درصد و آخرین نرخ رشد اقتصادی ثبت شده در آن زمان ۱۴ درصد برای سال ۱۳۶۹ بود. بنابراین هیچ قرینه سازی در ارتباط با عزیمت اینجانب به خارج از کشور برای تحصیل و شرایط بد اقتصاد در آن زمان صحت ندارد.
حتماً میدانید که تورم ۵۰ درصدی مربوط به سال ۱۳۷۴ است و مربوط به زمانی است که بیش از ۴ سال از خروجم از سازمان گذشته بوده و لذا هیچ ارتباطی با تصمیم قطع همکاری با سازمان برنامه و بودجه ندارد. بنابراین این ادعا هم کاملاً نادرست است.
ادعای خلاف واقع سوم: در سال ۱۳۸۸ در ستاد انتخاباتی آقای کروبی فعالیت میکردهام و پیشنهاد طرح پرداخت ۷۰ هزار تومان به هر ایرانی را من دادهام.
پاسخ: بنده هیچ فعالیت و حتی همکاری با هیچ ستاد انتخاباتی از جمله ستاد انتخاباتی حجت الاسلام جناب آقای کروبی نداشتهام و طرحی را هم برای پرداخت ۷۰ هزار تومان یا هر مبلغ دیگری را ارائه نکردهام.
ادعای خلاف واقع چهارم: در ایام انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ در ستاد انتخاباتی جناب آقای دکتر روحانی فعالیت میکردهام.
پاسخ: بنده در سال ۱۳۹۲ هیچ همکاری و فعالیتی با هیچ ستاد انتخاباتی از جمله ستاد انتخاباتی حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای دکتر روحانی نداشتهام.
ادعای خلاف واقع پنجم: بنده با نوشتن مقالهای در اواسط فروردین ۱۳۹۷، به تعبیر همکارانتان، فرمان گرانی دلار تا مرز ۱۰ هزار تومان را صادر کردهام.
پاسخ: این عبارت عیناً از مقاله منتشر شده بنده در فروردین امسال ذکر میشود: «نرخ ارز در دورههایی که منابع اقتصاد اجازه میداده ثابت نگاه داشته شده است و پس از آن، طی یک یا چند جهش به مقدار تعادلی خود رسیده است، اما این نحوه تعدیل نرخ ارز فقط به بیثباتی دامن زده و اثرات آن بسیار متفاوت با شرایطی است که تعدیل نرخ بطور هموار صورت میگیرد».
در ادامه مقاله و در بخش چهارم آن توضیح دادهام که ثبات اقتصاد کلان مقدم بر تعدیلهای تدریجی نرخ ارز است و در این مقاله به وضوح توضیح داده شده است که جهش نرخ ارز باعث بیثباتی اقتصاد کلان میشود. اینها مهمترین مطالبی بوده که در مورد تغییرات مورد نیاز نرخ ارز در آن مقاله نوشته شده که نه تنها در این مقاله بلکه نظر سالیان متمادی اینجانب در مورد نرخ ارز بوده است و بنابراین علاوه بر اینکه نظرات کارشناسی اینجانب است بلکه سیاست رسمی کشور در برنامههای پنجساله چهارم و پنجم و ششم توسعه است که با تفکرات و دیدگاههای بسیار متفاوت تدوین شده است.
آیا حتی کسی هم که اقتصاد نخوانده از این جملات چنین استنباط میکند که به تعبیر همکارانتان، در اینجا فرمان گرانی دلار تا ۱۰ هزار تومان صادر شده است؟ سوال این است که چرا برای تخریب دیگران واقعیات علمی را نیز ندیده میگیریم و در این وادی بدیهیترین اصول اخلاقی را زیر پا میگذاریم.
جالب اینجا است که شما تلاش دارید نشان دهید که از یک طرف بازار ارز برای اقتصادی در مقیاس اقتصاد ایران، تا این اندازه تحریکپذیر و آسیبپذیر اسـت که با انتشار یک مقاله آنهم با ادبیـاتی که به آن اشـاره شد، بهم میریزد، اما از طرف دیگر، برای تحریمها و عزم جدی کشور تحریم کننده مبنی بر اعمال محدودیتهای جدی در دسترسی به ارز و تبلیغات وسیع رسانههای جهانی به نقل از مقامات آمریکایی در این زمینه که اتفاقاً زمان تاثیر آن، عمدتاً به قبل از اعمال تحریمها مربوط میشود و نیز اثرات به یاد مانده از تحریمهای ۱۳۹۰ الی ۱۳۹۲ در ذهن مردم از طرف دیگر، اثری را شناسایی نمیکنید.
در پایان امیدوارم با پذیرش اشتباهاتی که حاوی اتهامات متعدد به اینجانب است در جهت اصلاح رویه اطلاعرسانی و انتشار اخبار مبتنی بر اسناد و مدارک قابل استناد در رسانه تحت مدیریتتان اقدام نمائید.
به گزارش صدای ایران در روز گذشته (۱۳۹۷/۰۸/۲۶) گزارشی با عنوان «فرار لیبرالها» منتشر شد که مسعود نیلی، رئیس موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی (ریاست جمهوری) نسبت به آن واکنش نشان داد و پاسخی را برای روزنامه صبح نو و رونوشت آن را برای سایت الف ارسال کرد.
در ادامه متن کامل پاسخ مسعود نیلی، دستیار سابق ویژه رییس جمهور در امور اقتصادی و دبیر ستاد هماهنگی اقتصادی را میخوانید:
ادعای خلاف واقع اول: غیبت ۱۰ ماهه نیلی از جلسات دولت صحت ندارد و این سناریویی برای فرار از پاسخگویی است.
پاسخ: اینجانب به فاصله کمی از شـروع به کار دولت دوازدهـم و از اوائل مهر سال گذشته، تصمیم خود را برای کناره گیری از دولت از طریق نزدیکان جناب آقای رییس جمهور با ایشان مطرح کرده و به دنبال آن در تاریخ ۱۴/ ۰۸/ ۱۳۹۶ استعفای کتبی خود را در شرایطی تقدیم رییس جمهور محترم کردهام که هنوز نرخ تورم ماهانه کمتر از ۴/۰ درصد (یعنی یکی از کمترین تورمهای ماهانه تاریخ کشور) و نرخ ارز در حدود ۴۰۰۰ تومان و رشد اقتصادی گزارش شده برای فصل بهار سال ۱۳۹۶ نیز ۶ درصد (مرکز آمار ایران) بوده است.
بنابراین شرایط عمومی کشور در آن زمان فاصلهای بسیار زیاد با شرایط به وجود آمده ظرف ماههای اخیر داشت. متعاقب عدم پذیرش این استعفا از طرف رییس جمهور محترم و اصرارم بر این امر و همچنین به دلیل مواجه شدن با عارضه قلبی ناشی از تداوم فشارهای روحی مرتبط با دلائل استعفا، و بنا به تجویز پزشک، از تاریخ ۵ اردیبهشت سال جاری در هیچیک از جلسات هیات دولت و ستاد اقتصادی دولت و دیگر جلسات مهم تصمیمگیری شرکت نکرده و نهایتاً با نوشتن نامه مجدد مبنی بر تاکید بر استعفا در تاریخ ۱۳۹۷/۰۷/۱۶، و پیگیری زیاد، رییس جمهور محترم در تاریخ ۱۳۹۷/۰۸/۲۲ با استعفا موافقت کردهاند.
بنابراین نه تنها این مطلب که اینجانب برای فرار از پاسخگویی در مقابل شرایط سخت اقتصادی بوجود آمده ظرف ماههای اخیر کنارهگیری کردهام کاملاً غلط است، بلکه همه کسانی که من را میشناسند میدانند که سختی کار هیچگاه عامل تاثیرگذار بر تصمیم برای کار کردن نبوده است.
شرایط بحرانی سالهای ۱۳۶۵تا ۱۳۶۷، شرایط دشوار سال ۱۳۷۷ به دنبال کاهش شدید قیمت نفت و رسیدن به حدود ۱۰ دلار و شرایط بسیار سخت رکود تورمی سال ۱۳۹۲ بر این مدعا دلالت دارند و بنابراین ادعای مطرح شده در تحلیل منتشر شده در آن سایت مصداق بارز وارد آوردن تهمت ناروا و ناحق است.
ادعای خلاف واقع دوم: مسعود نیلی نقش بزرگی در سیاستهای تعدیل اقتصادی در دهههای ۶۰ و ۷۰ داشت و با مشخص شدن ناکارآمدی این سیاستها و ایجاد تورم ۵۰درصدی، ناگهان در سالهای میانی دهه ۷۰ برای ادامه تحصیل راهی انگلستان شد.
پاسخ: به استناد اسناد و مدارک موجود اینجانب از طریق شرکت در امتحان اعزام دانشجو به خارج و قبولی در این امتحان در سال ۱۳۶۶ به دلیل مشغله کاری و درخواست سازمان برنامه و بودجه، به مدت ۳ سال حضور خود در دوره دکتری را به تعویق انداخته و نهایتاً به دنبال دریافت آخرین اخطار وزارت علوم، و به توجه به اینکه تصمیم قطعی برای ادامه تحصیل داشتهام در اردیبهشت سال ۱۳۷۰ این تصمیم را اعلام و متعاقب آن در روزهای اول مرداد همان سال به کشور مذکور عزیمت نمودم.
آخرین نرخ تورم ثبت شده در زمان این تصمیم ۹ درصد و آخرین نرخ رشد اقتصادی ثبت شده در آن زمان ۱۴ درصد برای سال ۱۳۶۹ بود. بنابراین هیچ قرینه سازی در ارتباط با عزیمت اینجانب به خارج از کشور برای تحصیل و شرایط بد اقتصاد در آن زمان صحت ندارد.
حتماً میدانید که تورم ۵۰ درصدی مربوط به سال ۱۳۷۴ است و مربوط به زمانی است که بیش از ۴ سال از خروجم از سازمان گذشته بوده و لذا هیچ ارتباطی با تصمیم قطع همکاری با سازمان برنامه و بودجه ندارد. بنابراین این ادعا هم کاملاً نادرست است.
ادعای خلاف واقع سوم: در سال ۱۳۸۸ در ستاد انتخاباتی آقای کروبی فعالیت میکردهام و پیشنهاد طرح پرداخت ۷۰ هزار تومان به هر ایرانی را من دادهام.
پاسخ: بنده هیچ فعالیت و حتی همکاری با هیچ ستاد انتخاباتی از جمله ستاد انتخاباتی حجت الاسلام جناب آقای کروبی نداشتهام و طرحی را هم برای پرداخت ۷۰ هزار تومان یا هر مبلغ دیگری را ارائه نکردهام.
ادعای خلاف واقع چهارم: در ایام انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ در ستاد انتخاباتی جناب آقای دکتر روحانی فعالیت میکردهام.
پاسخ: بنده در سال ۱۳۹۲ هیچ همکاری و فعالیتی با هیچ ستاد انتخاباتی از جمله ستاد انتخاباتی حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای دکتر روحانی نداشتهام.
ادعای خلاف واقع پنجم: بنده با نوشتن مقالهای در اواسط فروردین ۱۳۹۷، به تعبیر همکارانتان، فرمان گرانی دلار تا مرز ۱۰ هزار تومان را صادر کردهام.
پاسخ: این عبارت عیناً از مقاله منتشر شده بنده در فروردین امسال ذکر میشود: «نرخ ارز در دورههایی که منابع اقتصاد اجازه میداده ثابت نگاه داشته شده است و پس از آن، طی یک یا چند جهش به مقدار تعادلی خود رسیده است، اما این نحوه تعدیل نرخ ارز فقط به بیثباتی دامن زده و اثرات آن بسیار متفاوت با شرایطی است که تعدیل نرخ بطور هموار صورت میگیرد».
در ادامه مقاله و در بخش چهارم آن توضیح دادهام که ثبات اقتصاد کلان مقدم بر تعدیلهای تدریجی نرخ ارز است و در این مقاله به وضوح توضیح داده شده است که جهش نرخ ارز باعث بیثباتی اقتصاد کلان میشود. اینها مهمترین مطالبی بوده که در مورد تغییرات مورد نیاز نرخ ارز در آن مقاله نوشته شده که نه تنها در این مقاله بلکه نظر سالیان متمادی اینجانب در مورد نرخ ارز بوده است و بنابراین علاوه بر اینکه نظرات کارشناسی اینجانب است بلکه سیاست رسمی کشور در برنامههای پنجساله چهارم و پنجم و ششم توسعه است که با تفکرات و دیدگاههای بسیار متفاوت تدوین شده است.
آیا حتی کسی هم که اقتصاد نخوانده از این جملات چنین استنباط میکند که به تعبیر همکارانتان، در اینجا فرمان گرانی دلار تا ۱۰ هزار تومان صادر شده است؟ سوال این است که چرا برای تخریب دیگران واقعیات علمی را نیز ندیده میگیریم و در این وادی بدیهیترین اصول اخلاقی را زیر پا میگذاریم.
جالب اینجا است که شما تلاش دارید نشان دهید که از یک طرف بازار ارز برای اقتصادی در مقیاس اقتصاد ایران، تا این اندازه تحریکپذیر و آسیبپذیر اسـت که با انتشار یک مقاله آنهم با ادبیـاتی که به آن اشـاره شد، بهم میریزد، اما از طرف دیگر، برای تحریمها و عزم جدی کشور تحریم کننده مبنی بر اعمال محدودیتهای جدی در دسترسی به ارز و تبلیغات وسیع رسانههای جهانی به نقل از مقامات آمریکایی در این زمینه که اتفاقاً زمان تاثیر آن، عمدتاً به قبل از اعمال تحریمها مربوط میشود و نیز اثرات به یاد مانده از تحریمهای ۱۳۹۰ الی ۱۳۹۲ در ذهن مردم از طرف دیگر، اثری را شناسایی نمیکنید.
در پایان امیدوارم با پذیرش اشتباهاتی که حاوی اتهامات متعدد به اینجانب است در جهت اصلاح رویه اطلاعرسانی و انتشار اخبار مبتنی بر اسناد و مدارک قابل استناد در رسانه تحت مدیریتتان اقدام نمائید.
گزارش خطا
آخرین اخبار