5 شباهتی که کی روش به صدا و سیمای ایران دارد!
کارلوس کیروش هشتمین سال حضورش در فوتبال ایران را پشت سر میگذارد و این تداوم بیسابقه آن هم از سوی یک مربی خارجی، بدون شبیه بودن جنس او به ساختارهای کشور میزبان غیرممکن است.
کارلوس کیروش هشتمین سال حضورش در فوتبال ایران را پشت سر میگذارد و این تداوم بیسابقه آن هم از سوی یک مربی خارجی، بدون شبیه بودن جنس او به ساختارهای کشور میزبان غیرممکن است.
به گزارش صدای ایان به نقل از همشهری، کیروش خیلی بیش از آنکه بشود تصور کرد شبیه ما ایرانیها شده و اوج این شباهت را شاید بشود در کاراکتر او و سازمان صداوسیما مشاهده کرد. احتمالا در نگاه اول عجیب به نظر میرسد، اما این مطلب پنج شباهت عمده و اساسی کیروش با تلویزیون ایران را بررسی کرده؛ گرچه میشد موارد بسیار بیشتری را به هم به این فهرست افزود.
تلخ، گزنده، انتقاد ناپذیر
تلویزیون ایران همیشه با اتهام «غمپراکنی» مواجه بوده و اینکه با تولید و پخش برنامههای سیاه و سنگین، مخاطبانش را دلمرده و افسرده میکند. سالهاست که این نقد به سازمان وارد میشود و حتی راهاندازی کانال نسیم به عنوان شبکه تخصصی طنز و سرگرمی هم نتوانست تغییر چشمگیری در این وضع ایجاد کند. کارلوس کیروش هم با وجود موفقیتهایی که در این چند سال برای فوتبال ایران به وجود آورده، استاد تلخ کردن کام مردم است. او بیوقفه غر میزند، دایما در حال صدور بیانیههای تند و تلخ و پخش نفرت و دشمنی است و حتی از خاک میزبان جامجهانی هم پالسهای تفرقهانگیز برای اهالی فوتبال ایران صادر میکند. با کیروش شاید موفق باشیم، اما هرگز «شاد» نخواهیم بود. به این فهرست باید غیرقابل انتقاد بودن هر دو پدیده را هم اضافه کنیم؛ جایی که گوش صداوسیما به انتقادات بدهکار نیست و البته جناب کیروش هم شأن خودش را اجل از آن میداند که هیچگونه نقد و نظر مخالفی را بپذیرد یا اصلا بخواند!
برخورد دوگانه
از جمله متداولترین انتقادات نسبت به عملکرد صداوسیما، برخورد دوگانه این سازمان با موضوعات یکسان و مشابه است. یکی از پرتکرارترین مثالهای ذکر شده در این مورد مربوط به دوگانگی استانداردهای این رسانه در قبال مساله حجاب و پوشش است. به عنوان نمونه هنگام انتخابات یا راهپیماییها تصاویر زنان و دختران با انعطاف بیشتری روی آنتن میرود، اما در سایر مواقع تصاویر مشابه امکان پخش نمییابند. همچنین بسیاری معتقدند صداوسیما در بررسی سرفصلهای یکسان بین دولتهای مختلف، گرایشهای سیاسیاش را مبنا قرار میدهد و با دولت همسو، مماشات بیشتری دارد. این موضوع اخیرا در مورد کارلوس کیروش هم صدق میکند؛ کسی که مهدی رحمتی، هادی عقیلی، علی کریمی و رضا قوچاننژاد را بعد از کنارهگیری به تیم ملی برنگرداند، اما در مورد سردار آزمون به شکلی عجیب و مصرانه استثناء قائل شد. او جلال حسینی را به جرم پیری به جامجهانی نبرد، اما پژمان منتظری را با همان سن و سال مسافر روسیه کرد و البته بازی نداد. کیروش همچنین وریا غفوری را به جرم بازی در پست هافبک راست در تیم باشگاهیاش در لیست جامجهانی نگنجاند، اما حالا او را در همان پست به تیم ملی بازگردانده است.
تکثیر عجیب یک صدا
یکی از عجیبترین ویژگیهای رفتاری کارلوس کیروش، به صحنه فرستادن سرباز پیادههاست. هر وقت یک موضوع برای او مهم میشود و قرار است پیامش را در مورد آن به مسوولان و افکارعمومی منتقل کند، ترجیح میدهد به جای ورود شخصی و مستقیم به داستان، فوجی از بازیکنان تیم ملی را با دستور کار و ادبیات کاملا مشترک رودرروی رسانهها قرار بدهد. مثلا جستجو کنید و ببینید در طول یک هفته اخیر چند بازیکن تیم ملی در مذمت از دست رفتن فیفادی صحبت کردهاند و بولیوی را تیمی ضعیف برای برگزاری بازی دوستانه لقب دادهاند! جالب است که وقتی با سیرالئون بیسروصاحب و در آستانه تعلیق بازی میکنیم، حتی یک ملیپوش هم در این مورد حرف نمیزند، اما حالا ناگهان همه منتقد تیمی مثل بولیوی میشوند. این مدل مصاحبههای هماهنگشده از بازیکنان تیم ملی را هزار بار دیگر در مورد مسایلی مثل کیفیت لباس تیم ملی، ضعف امکانات و یا ضرورت تمدید قرارداد خود کیروش(!) دیدهایم. حالا مقایسه کنید با برنامههای تلویزیون در شبکههای مختلف که ناگهان یک خط فکری واحد را دنبال میکنند؛ از برجام و FATF گرفته تا انتخابات ریاستجمهوری و نوسان قیمت ارز و سکه، دریغ از یک صدای مخالف یا حتی متفاوت!
وقتی پول معجزه میکند
کیروش و تلویزیون، هر دو در مقابل پول نقطهضعف دارند و این احتمال وجود دارد که تزریق نقدینگی به هر دو، برنامههایشان را به شکل جدی تحت تاثیر قرار بدهد. در مورد تلویزیون که اصلا نیازی به شرح بیشتر نیست. انبوه برنامههای تعاملی که در این سالها روی آنتن این رسانه رفته، آش را آنقدر شور کرده که گاهی صدای آشپز هم درآمده است. الان همه برنامههای ترکیبی تلویزیون اسپانسر دارند و بعضا حضور حامیان مالی در برنامههایی مثل خندوانه بسیار پررنگ و غیرقابل تحمل است. به علاوه مراسم قرعهکشی انواع و اقسام برندهای تجاری به طور زنده از شبکههای مختلف سیما پخش میشود. ضعف تلویزیون در برابر پول آنقدر جدی است که چند سال پیش پخش گسترده تبلیغات یک نشان غیرمعتبر از نوعی «کرم» در این رسانه، حسابی جنجال به پا کرد و نهایتا با دستور مقامات ارشد سازمان متوقف شد. کیروش هم البته پول خیلی دوست دارد. علاوه بر دستمزد سنگین و سهم قابل توجه این مربی از پاداشهای تیم ملی، حتی خرج خشکشویی و دندانپزشکی او هم با فدراسیون فوتبال ایران است. اوج انعطاف تاریخی کارلوس در برابر اسکناس اما جایی بود که او بعد از کلی انتقاد و حتی آبروریزی در مورد کیفیت پوشاک آلشپورت، یک قرارداد صد هزار دلاری اسپانسری با این برند بست و خیلی ساکت و آرام لباسهای این شرکت را به تن کرد!
دنیا از زاویه دید من
تلویزیون ایران غالبا اصرار دارد به جریانات مختلف تنها از زاویه دید خودش نگاه کند و خیلی راغب نیست اخبار و اطلاعات منافی با امیال و اهدافش را مورد استناد قرار بدهد. کارشناسان رسانه همیشه از جامجم ایراد گرفتهاند که اطلاعات غیر همسو را به سختی و با خشکدستی پخش میکند و درست عین این اشکال را از کارلوس کیروش هم میتوان گرفت. سرمربی تیم ملی قادر است گزارش بزرگترین رسانههای جهان در مورد اشتباه بودن پنالتی اعلامشده به سود ایران در بازی با پرتغال را نادیده بگیرد و وقتی با سوال عادل فردوسیپور در این مورد مواجه میشود، با عصبانیت خطاب به مهمترین حامیاش در این سالها بگوید: «تو اصلا چیزی از فوتبال میفهمی؟» باورنکردنی است، اما همانطور که تلویزیون ترجیح میدهد خبر اسکار گرفتن اصغر فرهادی را بولد نکند و به او تبریک نگوید، کیروش هم بر خلاف روال معمولش قهرمانی پرسپولیس و برانکو در لیگ برتر را تبریک نمیگوید!
گزارش خطا
آخرین اخبار