لوبلاگ در گزارشی نوشت: سیاست واشنگتن در قبال تهران هموراه ثابت بوده، چرا که محرک اصلی این رابطه تهران است و بنابر این انتظار برای رفتن ترامپ از کاخ سفید و بهتر شدن رابطه ، تنها انتظارات را طولانی تر می کند.
کد خبر: ۲۰۰۳۰۹
تاریخ انتشار: ۲۷ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۳:۳۲
لوبلاگ در گزارشی نوشت: سیاست واشنگتن در قبال تهران هموراه ثابت بوده، چرا که محرک اصلی این رابطه تهران است و بنابر این انتظار برای رفتن ترامپ از کاخ سفید و بهتر شدن رابطه ، تنها انتظارات را طولانی تر می کند.

به گزارش صدای ایران از ایرنا، 'شیرین هانتر' استاد محقق رشته خدمات سیاست دانشگاه 'جورج تاون' در یادداشتی با عنوان ' مشکل ایران و آمریکا با رفتن ترامپ پایان نمی یابد' افزود : به گزارش رسانه های آمریکایی، 'جان کری' وزیر امور خارجه پیشین ایالات متحده، در دیدار با 'محمد جواد ظریف' وزیر امور خارجه ایران، اظهار داشته که بهتر است تهران منتظر بماند تا دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ پایان یابد. اما چنین انتظاری چندان برای تهران خوشایند نیست. چرا که می تواند سبب وخیم تر شدن وضعیت اقتصادی و سیاسی ایران شود و واشنگتن را بر می انگیزاند تا محدودیت های بیشتری علیه ایران اعمال کند و حتی این انتظار خطر حمله بالقوه نظامی آمریکا را نیز افزایش می دهد.

این استاد دانشگاه در ادامه یادداشت خود آورده است: راهبرد انتظار که از سوی کری پیشنهاد شده، نشان دهنده دیدگاه متفاوت دو دولت پیشین و دولت کنونی آمریکا نسبت به تهران است. اما اگر فرض بر این باشد که یک دولت دمکراتیک در آینده یا شاید حتی یک رییس جمهور جمهوریخواه با موضعی میانه رو تر از ترامپ، رویکرد متفاوتی نسبت به تهران اتخاذ کند. با این حال، سیاست های ایران از سال 1988 اکیدا نشان می دهد که هرگونه تغییر در روابط دو کشور بعید است اتفاق افتد. یکی از دلایل اصلی این تردید، تغییر نظام بین الملل پس از فروپاشی شوروی سابق است.

پایان جنگ سرد و روابط ایران و آمریکا

در طول دهه 80 میلادی رویکرد ایالات متحده نسبت به تهران تحت تاثیر فاکتورهایی مربوط به شوروی سابق و جنگ سرد قرار داشت و این یکی از دلایل موجود بود که ایالات متحده آمریکا فشار بیش از اندازه به تهران وارد نکرد و حتی در طول بحران گروگانگیری سفارت آمریکا درتهران میان سال های 1979-1981 اقدام نظامی علیه ایران انجام نداد.
 
در واقع واشنگتن هراس داشت که فشار بیش از حد و حتی اقدام نظامی علیه تهران می تواند مسکو را بر آن دارد تا به سوی ایران حرکت کرده و بر آن تسلط یابد و از آنجا که در آن زمان، شوروی در افغانستان حضور داشت چنین احتمالی هرگز بعید نبود. سلطه مسکو بر ایران می توانست به طور جدی موقعیت ایالات متحده در خلیج فارس را تحت تأثیر قرار دهد و این نگرانی فراتر از'دکترین کارتر'(1-هرگونه کوششی که به منظور تسلط بر منطقه خلیج فارس از سوی هر کشور خارجی انجام گیرد، به مثابه حمله به منافع حیاتی ایالات متحده به حساب می آید و با همه ابزارها از جمله تجهیزات نظامی به مقابله با آن اقدام می شود. 2 - تقویت مقاومت های ضد شوروی در منطقه و کشورهای کلیدی چون پاکستان و ایران و همچنین همکاری با چین برای بهبود امنیت پاکستان. 3 - افزایش توانایی آمریکا برای پاسخ نظامی سریع در صورت حمله شوروی. 4- زنده نگاهداشتن مساله افغانستان در راه حفظ مقاومت و در همان حال کوشش برای جلب نظر شوروی به اعاده بی طرفی افغانستان. 5- شرکت دادن هند در فعالیت های دیپلماتیک برای حل مشکل افغانستان و ایجاد شرایطی که منتهی به کاهش تنش بین پاکستان و هند شود 6- کمک به افزایش آگاهی های سیاسی بین مسلمانان شوروی که یک عامل بازدارنده شوروی برای جلب ملت های مسلمان است) بود. 

درسال 1987، وضعیت موجود و در نتیجه محاسبات آمریکا در مورد ایران شروع به تغییرکرد. این سالی بود که'میخائیل گورباچف'رهبر شوروی اصلاحات خود را آغاز کرد و به اصطلاح شیوه جدیدی از تفکر را در سیاست خارجی شوروی اعلام کرد. رویکرد جدید اتحاد جماهیر شوروی آغازی بر پایان جنگ سرد بود.

تأثیر تغییر شیوه شوروی بر سیاست ایالات متحده

این تغییر در چشم انداز سیاست خارجی اتحاد جماهیر شوروی به این معنی بود که مسکو دیگر ایالات متحده را در خاورمیانه و در خلیج فارس و از جمله ایران، به چالش نخواهد کشید. بنابر این، در آوریل 1988، ایالات متحده به کشتی ها و سکوهای نفتی ایران حمله کرد. این حمله تمام امید ایرانیان برای شکست عراق را از بین برد و منجر به قبول آتش بس در جنگ با عراق شد. 

پس از پایان جنگ ایران و عراق، آمریکا، عراق را به عنوان شریک جدید خود در خلیج فارس انتخاب کرد و تنها زمانی که بغداد در سال 1991 به کویت حمله کرد، واشنگتن از این شریک جدید نا امید شد. در آن زمان، آمریکا از تهران خواست تا به ائتلاف ضد صدام بپیوندد و هرچند سیاست داخلی ایران نمی توانست چنین موضع دشواری را بپذیرد اما در عمل به پیروزی ائتلاف ضد صدام کمک کرد.

پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در دسامبر 1991، 'جیمز بیکر' وزیر امور خارجه آمریکا در سفر به آسیای مرکزی اعلام کرد که دولت 'جورج بوش' حضور ایران را در فضای پس از فروپاشی شوروی محدود می کند و پس از آن در زمان ریاست جمهوری 'بیل کلینتون' با سیاست دوگانه وی در قبال ایران مواجه شدیم؛ سیاستی که با تحریم های اقتصادی علیه تهران آغاز شد و تلاش های مداومی برای ممانعت از پیشرفت ایران در بازار منطقه ای انرژی و شبکه حمل و نقل بکار گرفته شد. باید تاکید کرد هدف این راهبرد در آن زمان هم تغییر رژیم بود البته بدون استفاده از ابزار زور. 

این سیاست پس از حادثه 11سپتامبر تبدیل به یک راهبرد فعالانه در بسیاری از کشورهای خاورمیانه و ازجمله ایران شد.به عنوان مثال، دولت ' جورج دبلیو بوش' ایران را به عنوان یکی از سه کشور 'محور شرارت' خواند و این سیاست حتی با آمدن 'باراک اوباما' و 'هیلاری کلینتون' به عنوان وزیر امور خارجه تغییر نکرد و سیاست فشار و نه انگیزه در اولویت کار دولت اوباما قرار گرفت. 

زبان کلینتون در مورد ایران خیلی ملایمتر از ترامپ نبود و وی در یکی از سخنرانی هایش اعلام کرد که 'اگر ایران قصد حمله به اسرائیل را داشته باشد، آمریکا آن را سر به نیست می کند'. او همچنین نخستین کسی بود که موضوع تحریم های فلج کننده علیه ایران را مطرح کرد وبدترین تحریم ها علیه تهران در زمان ریاست جمهوری اوباما وضع شد. کلینتون دلیل تحریم های سنگین علیه تهران را آوردن ایران به پای میز مذاکره بیان کرد. دولت اوباما هم همواره اقدام نظامی علیه ایران را در نظر داشت و به طور قطع اگر کلینتون در انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 پیروز می شد، احتمالا او نیز به دنبال یک سیاست سختگیرانه علیه تهران بود.

از سوی دیگر با وجود آنکه برجام (برنامه جامع اقدام مشترک) در زمان اوباما به امضا رسید، اجرای کند جنبه هایی از این توافق بین المللی از جمله برداشته شدن تحریم ها سبب اعتراض ایران شد. در ماههای باقی مانده از ریاست جمهوری اوباما، ارتباط نظام بانکی ایران با شبکه سویفت پیشرفتی نداشت و هیچ سرمایه گذاری عمده ای از سوی ایالات متحده در ایران انجام نشد. بلافاصله پس از آنکه دولت اوباما برجام را امضا کرد، مساله موشکی ایران مطرح شد. به طور خلاصه، آمدن ترامپ به کاخ سفید تنها اختلافات موجود را افزایش داده است و ماهیت سیاست او، یعنی به زانو در آوردن ایران از طریق اعمال فشار، شبیه اقدامات 4 رئیس جمهوری گذشته آمریکا است. 

تداوم سیاست

سیاست ایالات متحده در رابطه با ایران به طرز قابل توجهی همواره ثابت بوده است، چرا که محرک اصلی این رابطه جمهوری اسلامی است. به عبارتی برغم همکاری های تاکتیکی دو کشور در افغانستان و حتی برای مدتی در عراق وارائه پیشنهادات برای حل اختلافات، اظهارات ضد آمریکایی ایران هیچگاه پایان نیافته است. همچنین موضع ایران در قبال اسرائیل و مساله فلسطین بدون تغییر باقی مانده است.تا زمانی که ایران اختلافات خود را با اسرائیل حل نکند، امیدی برای برقراری روابط با واشنگتن تحت زمامداری هیچ رییس جمهوری وجود ندارد.برکسی پوشیده نیست که اسرائیل و حامیانش همواره در سیاست فشار واشنگتن علیه تهران نقش مهمی داشته است. 

بنابراین تجربه های تاریخی میان دو کشور نشان می دهد انتظار برای رفتن ترامپ از کاخ سفید و امید برای بهتر شدن وضعیت تنها رنج ایرانیان را طولانی تر می کند.

درسال 1980، ایران توافق بر سر بحران گروگانگیری در سفارت آمریکا را به امید دستیابی به توافقی بهتر با مخالفان کارتر به تاخیر انداخت . این تاکتیک، موقعیت میانه رو ها را در ایران تضعیف کرد.کشور را درگیر جنگی ویرانگر با عراق کرد.بنابراین درست است آمدن ترامپ به کاخ سفید سبب اتخاذ موضع خصمانه تری علیه تهران شد، اما ایران احتمالا نمی تواند موضع بهتری از هرکسی که پس از ترامپ بر سر کار بیاید انتظار داشته باشد. 

تارنمای لوبلاگ از نام جیم لوب سردبیر این تارنما، روزنامه نگار کهنه کاری که گزارش های تحلیلی از سیاست خارجی واشنگتن در قبال خاورمیانه می نوشت گرفته شده است.این تارنما در سال 2008 راه اندازی شد و هدف خود را بیشتر تحلیل سیاستهای اتخاذ شده از سوی واشنگتن اعلام کرده است.
پربیننده ترین ها
آخرین اخبار