ماجراهای #من_و_سانسورچی!
بهتازگی در فضای مجازی یک موجی شکل گرفته به اسم #من_و_سانسورچی. به این شکل که نویسندگان و بازیگران، خاطرات عجیب و غریبشان را در مورد سانسور تعریف میکنند.
به گزارش صدای ایران به نقل از قانون، بهتازگی در فضای مجازی یک موجی شکل گرفته به اسم #من_و_سانسورچی. به این شکل که نویسندگان و بازیگران، خاطرات عجیب و غریبشان را در مورد سانسور تعریف میکنند. ضمن خسته نباشید به دوستان سانسورچی و پرسیدن اینکه غذا چی میخورند که انقدر خلاقانه فکر میکنند، در ادامه چند نکته را پیرامون این کمپین ذکر میکنیم:
الف) یکی از موارد رایج در این کمپین بحث میوه خوردن خانمها بود. البته این مشکل بهزودی حل خواهد شد. با این قیمتی که میوه و ترهبار پیدا کرده، تا چند وقت دیگر مردهای قصه سیب و کیوی و خیار که هیچی، پیاز و بادمجان میوهفروشیها را هم نمیتوانند بخرند و بخورند چه برسد به خانمها. درنهایت اگر بخواهیم یک زوج خوشبخت را نشان بدهیم، میتوانیم بگوییم کنار همدیگر آب میخورند. البته اگر خوردنِ آب هم مشکل داشته باشد، میتوانند هوا بخورند؛ به شرطی که تنفس از طریق دهان و دماغ خانمها نباشد که آن را در بند «ب» توضیح میدهیم.
ب) مساله بعدی که خیلی به آن پرداخته شده بود، موضوع گوش و غبغب بازیگران زن بود. براساس آخرین یافتههای دانشگاه مریلند آمریکا، زنهایی که گوش دارند بیشتر در معرض ناامنیهای خیابانی قرار دارند. برای همین ما پیشنهاد میکنیم به جای اینکه به گوش بازیگران زن چسب بزنید، بازیگرانی را انتخاب کنید که کلا گوش نداشته باشند. حتی اگر چشم و دماغ هم نداشته باشند چه بهتر. حتی میتوان برای پوشش مناسبِ بازیگران خانم، از این ماسکهای اسباببازی استفاده کرد که دیگر بنیان هیچخانوادهای سست نشود. فقط باید در انتخاب ماسک دقت کرد چون مثلا ممکن است برخی افراد نسبت به دراکولایِ خون آشام یک حس خاصی داشته باشند و بنیان سه، چهار خانواده از هم پاشیده شود.
ج) گویا در تلویزیون به بازیگران خانم گفته میشد که حتما روی یک لباس ضخیم لباسهایشان را بپوشند. البته این نکته ریشه در سنتهای خانواده ما دارد. مرحوم پدربزرگم هم در چهارفصل سال، زیر شلوارش یک پیژامه راه راه میپوشید که یک وقت حجم پاهایش معلوم نشود. حالا ما پیشنهاد میکنیم که بیاییم به کل بازیگران خانم، یک لباس یک شکل و از این مدلهای بادی که در خندوانه برای اجرای پانتومیم استفاده میشود، بدهیم. با این روش کلا همه بازیگران یک حجم کروی یکسان خواهند داشت و دیگر هیچ ذهنی دچار مشکل نمیشود.
د) اصلا چرا ما به جای اینکه هِی بیاییم راه حل بدهیم، خود مشکل سانسور را از اساس حل نکنیم؟! همانطور که خودتان دیدید، مشکل اصلی در رسانههای ما وجود خانمهاست. ما باید به سمتی برویم که نویسندگان دیگر از شخصیت زن در قصههایشان استفاده نکنند. البته حذف خانمها باید تدریجی باشد تا کسی شک نکند. برای همین هرجا لازم شد بازیگر زن داشته باشیم، میتوانیم از آقای «اکبر عبدی» خواهش کنیم که یک روسری سرش کند و این نقش را ایفا کند.
ه) همانطور که در فضای مجازی مشاهده کردید، این کمپین به مسائل تلویزیونی میپرداخت و ما اصلا در روزنامهها چنین وضعی را نداریم. حالا ممکن است کلمات *** و *** و شاید هم *** در متنها حذف شود ولی در واقع به خاطرت نبود امکانات به خودسانوری مشغولیم. ستون 500 کلمهای میدهیم، 300 کلمهای بر میگردد، خودمان هم برای احتیاط 100 تا ازش کم میکنیم، موقع ارسال هم 100 کلمه دیگر گم میشود. اصلا نمیدانید خودسانسوری چه حالی میدهد. کافیاست چشمانتان را ببندید تا از این پروسه لذت ببرید.
الف) یکی از موارد رایج در این کمپین بحث میوه خوردن خانمها بود. البته این مشکل بهزودی حل خواهد شد. با این قیمتی که میوه و ترهبار پیدا کرده، تا چند وقت دیگر مردهای قصه سیب و کیوی و خیار که هیچی، پیاز و بادمجان میوهفروشیها را هم نمیتوانند بخرند و بخورند چه برسد به خانمها. درنهایت اگر بخواهیم یک زوج خوشبخت را نشان بدهیم، میتوانیم بگوییم کنار همدیگر آب میخورند. البته اگر خوردنِ آب هم مشکل داشته باشد، میتوانند هوا بخورند؛ به شرطی که تنفس از طریق دهان و دماغ خانمها نباشد که آن را در بند «ب» توضیح میدهیم.
ب) مساله بعدی که خیلی به آن پرداخته شده بود، موضوع گوش و غبغب بازیگران زن بود. براساس آخرین یافتههای دانشگاه مریلند آمریکا، زنهایی که گوش دارند بیشتر در معرض ناامنیهای خیابانی قرار دارند. برای همین ما پیشنهاد میکنیم به جای اینکه به گوش بازیگران زن چسب بزنید، بازیگرانی را انتخاب کنید که کلا گوش نداشته باشند. حتی اگر چشم و دماغ هم نداشته باشند چه بهتر. حتی میتوان برای پوشش مناسبِ بازیگران خانم، از این ماسکهای اسباببازی استفاده کرد که دیگر بنیان هیچخانوادهای سست نشود. فقط باید در انتخاب ماسک دقت کرد چون مثلا ممکن است برخی افراد نسبت به دراکولایِ خون آشام یک حس خاصی داشته باشند و بنیان سه، چهار خانواده از هم پاشیده شود.
ج) گویا در تلویزیون به بازیگران خانم گفته میشد که حتما روی یک لباس ضخیم لباسهایشان را بپوشند. البته این نکته ریشه در سنتهای خانواده ما دارد. مرحوم پدربزرگم هم در چهارفصل سال، زیر شلوارش یک پیژامه راه راه میپوشید که یک وقت حجم پاهایش معلوم نشود. حالا ما پیشنهاد میکنیم که بیاییم به کل بازیگران خانم، یک لباس یک شکل و از این مدلهای بادی که در خندوانه برای اجرای پانتومیم استفاده میشود، بدهیم. با این روش کلا همه بازیگران یک حجم کروی یکسان خواهند داشت و دیگر هیچ ذهنی دچار مشکل نمیشود.
د) اصلا چرا ما به جای اینکه هِی بیاییم راه حل بدهیم، خود مشکل سانسور را از اساس حل نکنیم؟! همانطور که خودتان دیدید، مشکل اصلی در رسانههای ما وجود خانمهاست. ما باید به سمتی برویم که نویسندگان دیگر از شخصیت زن در قصههایشان استفاده نکنند. البته حذف خانمها باید تدریجی باشد تا کسی شک نکند. برای همین هرجا لازم شد بازیگر زن داشته باشیم، میتوانیم از آقای «اکبر عبدی» خواهش کنیم که یک روسری سرش کند و این نقش را ایفا کند.
ه) همانطور که در فضای مجازی مشاهده کردید، این کمپین به مسائل تلویزیونی میپرداخت و ما اصلا در روزنامهها چنین وضعی را نداریم. حالا ممکن است کلمات *** و *** و شاید هم *** در متنها حذف شود ولی در واقع به خاطرت نبود امکانات به خودسانوری مشغولیم. ستون 500 کلمهای میدهیم، 300 کلمهای بر میگردد، خودمان هم برای احتیاط 100 تا ازش کم میکنیم، موقع ارسال هم 100 کلمه دیگر گم میشود. اصلا نمیدانید خودسانسوری چه حالی میدهد. کافیاست چشمانتان را ببندید تا از این پروسه لذت ببرید.
خبرهای مرتبط
گزارش خطا
آخرین اخبار