صدیق تعریف: در جهانی که همواره در حال شدن است، نومید نباید شد!
«در جهانی که همواره در حال شدن است، نومید نباید شد! » اینها جملات صدیق تعریف آوازخوان آرمان گرا و اصالت خواه است که در کارنامه هنری خود، گزیده کاری را برگزید. وی در آثاری همچون به یاد طاهرزاده با آهنگسازی محمدرضا لطفی، بوعلی سینا و امام علی با آهنگسازی فرهاد فخرالدینی، آثاری از حسین دهلوی، گلگشت، شیدایی، فراق، خیال انگیز و....آواز خوانده است. گفتگوی ما را با این خواننده کاوشکر، می خوانید:
چه کسانی در زمینه آواز به شما کمک کردند و چرا شما فقط آواز را به طور تخصصی پیگرفتید و تئاتر را دنبال نکردید؟
به خوبی یادم می آید کودکی و نوجوانی ام را ،پدر و مادرم همیشه در حین کار، زیرلب آوازهایی را زمزمه میکردند. وابستگی خانوادگی دور با سیدعلی اصغر کردستانی خواننده بزرگ و نامدار کرد این اشتیاق و علاقه به خواندن آواز را در من روزبه روز بیشترمی کرد. با توجه به این وابستگی ها و موقعیت ویژه، طبیعتا مثل بسیاری از ساکنان آن جغرافیا همیشه خودجوش میخواندم. اما در مورد گرایشم به آواز؛ شرایط اجتماعی، شانس، و تلاشهایم در اینکه آواز را انتخاب کنم نقش عمدهای داشت. چه بسا که آواز مرا انتخاب کرد.
در دوران دبیرستان دوستی داشتم عزیز و مهربان که دریغا و دردا، بالاجبار سالها پیش ترکمان کرد . او از خانوادهای تحصیلکرده و هنردوست بود. همیشه با هم صفحات بنان ، داریوش رفیعی، جواد بدیع زاده و .... را گوش میدادیم، بدینترتیب سلیقه شنیداریام روز بهروز بهتر میشد. خوشبختانه من این شانس را داشتهام که با دوستان خوب و صاحبدل محشور و مانوس باشم. اگرچه شاید در ابتدا آثاری که میشنیدم و میخواندم از جمله آثار چندان جدی و چندان هنری نبود اما مجموعه عواملی که نام بردم؛ شرایط اجتماعی، شانس، تلاش، همنوایی با دوستان همدل و همچنین جریان هایی که در جغرافیای ایران آن سال ها به وجود آمد، مرا در انتخاب حرفه ام یاری کرد.
چقدر سلیقه شما در گوشدادن به موسیقی تغییر کرد؟
فکر میکنم خیلی. در ابتدا به تصنیفهای رایج روز خوانندگانی مانند ایرج، گلپایگانی، وفایی، و حتی ویگن، عارف و ....علاقمند شدم . در ادامه به دلیل تغییر جو و فضای اجتماعی آن دوران به خوانندگانی مانند فرهاد و فریدون فروغی و... گرایش پیدا کردم. بعد از ورود به دانشگاه، همزمان به مرکز حفظ و اشاعه موسیقی خدمت استاد محمود کریمی و بعدها در همان مرکز، خدمت استاد نورالدین رضوی سروستانی بخشی از ردیف های آوازی را فراگرفتم.آرام آرام ذائقه شنیداری من تغییر کرد و این حاصل آموزش و قرارگرفتن در مسیری تقریبا مدیریت شده و تازه بود.
برنامه هایی که در آن روزگار برنامه های نو ، به شمار می رفت و هنوز هم ، برنامه هایی مانند گلهای تازه و گلچین هفته بود. یکی از دغدغه های مورد علاقه من دنبال کردن و گوش دادن جدی و عمیق به این برنامه ها بود. مجلهای هم در همان دوران به صورت هفتگی منتشر میشد به نام"تماشا "که مجله رادیو و تلویزیون ملی ایران بود ، بعدها این مجله تغییر به نام "سروش" با شکل و شمایلی جدید ادامه پیدا کرد. در مجله "تماشا" تمام برنامههای صوتی و تصویری طول هفته رادیو و تلویزیون را میتوانستم پیدا و دنبال کنم. کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران ، یکی از پاتوق های اصلی ما دانشجویان در آن زمان بود. هرشب برنامههای موسیقایی مورد علاقهام را از رادیو دنبال می کردم. برنامه گلها، گلهای صحرایی، گلچین هفته و.... با صدای خوانندگانی همچون"بنان"، "عبدالوهاب شهیدی"، "محمودی خوانساری"، "قوامی"، "شجریان"، "نادر گلچین"، "ایرج"، "گلپایگانی"و.... در آن دوران برخی از دانشجویان رشته های هنری دانشکده ها به عنوان مربی و کارشناس از طرف کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در 2 روز آخر هفته برای آموزش به شهرهای مختلف اعزام می شدند. من هم یکی از آن دانشجویان بودم. راه اغلب طولانی رسیدن به مقصد را با گوش دادن موسیقی رادیوهای کوچکی که همراه داشتم، کوتاه می کردم.
اگر بخواهید دوران فعالیت خود را مرور کنید چه دورانی را تاریکترین و چه زمانی را روشنترین دوران فعالیت هایتان به حساب می آورید؟
با تمام ناملایمات و فراز و فرودهای طبیعی و غیرطبیعی زندگی نه تنها هیچگاه ناامید نشدم بلکه همیشه سرشار از انگیزه و امید بوده ام. در دوره های مختلف سختی ها و ناملایمات کم نبودند. معمولا هر کاری در شروع با امید آغاز میشود. اولین کار جدی من در سال 62 و با زنده یاد محمدرضا لطفی شروع شد. خوب در آن زمان، شرایط به کلی تغییر کرده بود و تقریبا اکثریت جامعه، دنیای روشنی را پیشروی خود متصور بودند.
شاید درخشانترین دوران فعالیت جدی من که تاکید میکنم پایههایش خیلی پیشتر گذاشته شده بود در کمتر از یکدهه پس از سال 57 شکل گرفت. هرچقدر ما و آرمانهایم جلوتر می آمدیم، امیدها و آرمانها کمرنگ شده بودند.... بگذریم از این بحث! با این همه هیچگاه ناامید نشده ام چراکه من هم یکی از فرزندان بسیار بسیار کوچک بزرگان تاریخ این سرزمین هستم. امیدوارم روزی روزگاری چشمانمان به بارانی که در انتظارش هستیم روشن شود. بی گمان و بالاخره باران خواهد آمد. همیشه در اوج تاریکی نیروهایی هست که امید را در دل افراد زنده نگه میدارد. جهان ایستا نیست و در حال شدن است. این نه فقط باور من که باور بزرگانی است که از آنها آموختهام. جهان هر لحظه در حال شدن است و بر این مبنا ، شخصا هیچگاه ناامید نبوده و نیستم.
برای آوازخواندن چه ملاکها و ویژگیهایی به غیر از صدای خوب ضروری و لازم است و چه ویژگیهایی اکتسابی است و براساس تجربه میتوان به آن رسید؟
قاعدتا داشتن صدای خوش اولین گام است. درست مانند بسکتبالیستی که در قدم اول و پیش از هرچیزی صاحب قدبلندی باشد، صدای خوش با قدرت بالای حنجره و پس از آن استعداد و هوشمندی در فراگیری و آموزش آواز از ملاکهای اصلی و مهم آواز خواندن است. همچنین صدا می بایست رنگ و تمبر مطبوعی داشته باشد؛ به بیان دیگر دلنشین باشد. اینها جزو اولین شروط آوازخوانی و آواز خواندن است. پس از آن کسب دانش موسیقایی ، و در نهایت صاحبسبکشدن و هدفمند پیشرفتن از دیگر خصوصیات یک خواننده مطلوب و واقعی است . معتقدم خواننده باید بر روی آثاری که ارایه میکند مدیریت داشته باشد. از همه اینها که بگذریم باید شانس هم با او یار باشد آهنگسازان خوبی در مسیر کاری و هنری اش قرار بگیرند. اگرچه در حوزه موسیقی جدی ایران، در درجه اول آواز و آوازخوانی است که ملاک تسلط و تبحر یک آوازه خوان ایرانی به شمار می آید. هرچند تصنیف خوانی صاحب ارزش های خاص خود است اما در درجات بعدی آواز و آوازخوانی قرار می گیرد. طبیعتا یک آوازه خوان خوب می بایست تصنیف خوان خوبی هم باشد. شناخت ریتم، موزیکالیته و به طور کلی آموزش سالم، تحتنظر یک مربی دلسوز، مسلط و کاردان میتواند خروجی مطلوبی به دست دهد.
با توجه به معیارهایی که شما دارید چقدر جوانهای نسل امروز را در زمینه آواز پیشرو و صاحبسبک میدانید؟ آیا ویژگیهای نسل شما را نسل جدید دارد؟
معتقدم در هر دوره و در هر جای جهان همواره افراد مستعدی در رشتههای مختلف هنری وجود دارند. مشکل عمده در جوامعی مثل ما، شرایط اجتماعی-سیاسی و تاریخی حاکم بر جامعه است. در شرایط ایده آل، افراد مستعد شناسایی می شوند و آموزش می بینند، در جای درست خود قرار می گیرند و در نهایت عضو مفید و مطلوبی برای جامعه خواهند شد. بدین ترتیب و برای مثال در حوزه هنر به صورت عام و در موسیقی به طور خاص، بخشی از نیازهای فرهنگ موسیقایی جامعه تامین می شود.
بی تردید در حالحاضر جوانهای مستعدی در این مملکت زندگی می کنند. اما شانس حضور و دیده شدن را نداشته و پیدا نکرده اند.تاکید میکنم تا وقتی همهچیز بر حسب اتفاق، روابط و شانس شکل میگیرد، مطمئن باشید که افراد مستعد بسیاری فدای این شرایط میشوند. ایجاد شرایط وظیفه دولتها، در سطح کلان کشوری است. اینکه دولتها بتوانند امکانات مادی و معنوی را فراهم کنند تا استعدادها در رشتههای مختلف شکوفا شوند، باز هم برمیگردد به نگاه های آرمانی! که متاسفانه در این ملک و بوم امکان بروز پیدا نمی کند.
با توجه به اینکه تعداد کنسرتها و اجراهای شما زیاد نبوده است و به علاوه به تدریس هم اشتغال دارید بیشتر خود را معلم موسیقی میدانید یا هنرمندی که خلق میکند؟
8 ساعت در هفته را به آموزش اختصاص دادهام. خیلی خودم را درگیر معلمی نکردهام چرا که معتقدم معلمی بیش از اندازه، آموزشدهنده را خسته میکند. اما از طرفی دیگر معتقدم درس دادن یک نوع کشف و شهود هم هست. زمانیکه معلم هوشمندانه برخورد میکند چیزهای زیادی برای یاددادن و یادگرفتن وجود دارد. من در ارتباط با مخاطب، و دیگران چیزهای زیادی را میآموزم. به همینخاطر هم بخشی از زندگیام را به آموزش اختصاص دادهام، در آموزش و تکرار بسیاری از خلاءهایی که یک خواننده باید تجربه کند، پر می شوند. همانطوری که اجرای صحنهای و ضبط در استودیو این زمینه ها را مهیاتر میکند. همانطور که اشاره کردم آموزشهای من دائمی و مستمر نیست. به همین خاطر هم خود را صرفا معلم نمیدانم و دلیل کمکاریام، گزیدهکاری بوده است. همواره سعی کردم اطلاعات خود را بهروز نگه دارم.
در حال حاضر مشغول به چه کاری هستید؟
چند ماهی است که مشغول آماده سازی و تهیه و انتشار آلبوم جدیدی هستم.کاری است به مناسبت هشتادمین سال خاموشی یکی از بزرگترین آهنگسازان، خوانندگان و ترانه سرایان نامدار دوره مشروطه، شادروان "ابوالقاسم عارفقزوینی". عنوان کار "عارف شیدا" ست عنوانی که از "خسرو خون" به این نام تغییر پیدا کرد . این مجموعه حاصل 5 ماه تمرین مستمر با همکاری و همراهی یک گروه جوان و با انگیزه ، به صورت آنسامبل و گروهی به طور همزمان در استودیو ضبط و اجرا شده است.
آلبوم کاری است مشتمل بر 6 تصنیف که 5 تصنیف آن از عارف است. ششمین تصنیف از دیگر آهنگساز نامدار همان دوران علی اکبر شیداست. اغلب این تصانیف یا اساسا بعد از عارف هیچگاه اجرا نشد و یا اجراهای بسیار کمی از آنها موجود است. به فراخور این تصانیف آوازهای مختلفی با اشعار شعرایی مانند حافظ، سایه و.... اجرا شده است. به غیر از 6 تصنیف این آلبوم، قطعات ساز و آوازی از دیگر بخشهای آلبوم "عارف شیدا"ست که بر روی اشعار "حافظ"، "سایه (هوشنگ ابتهاج)"، و "زهتاب" اجرا شده است. تنظیم قطعات را "پویان بیگلر" انجام داده و آلبوم با دقت و وسواس به سرانجام رسیده است. امیدوارم بازخوردها نیز همان چیزی باشد که موردانتظار ماست.
از چه سازهایی در این آلبوم استفاده کردید؟
سازبندی این کار کاملا ایرانی و شامل تار، سه تار، کمانچه، سنتور،نی، دف، عود و رباب است. به احتمال قریب به یقین اگر مورد خاصی پیش نیاید ظرف مدت یکی دو ماه آینده این آلبوم منتشر می شود.
منبع: خبرگزاری میراث فرهنگی
گزارش خطا
آخرین اخبار