انتقاد پرطعنه ی ناصری از صدا و سیما
یک استاد دانشگاه گفت: «تا مدتی پیش گمان میکردم که صدا و سیما نقش اپوزیسیون نهادهای انتخابی مثل دولت و مجلس و شورای شهر را ایفا میکند، اما حالا مدتی است به این نتیجه رسیدم که صدا و سیما با برنامههای سیاسی و اقتصادی و تحلیلی خود نقش اپوزیسیون نظام را بازی میکند.
یک استاد دانشگاه گفت: «تا مدتی پیش گمان میکردم که صدا و سیما نقش اپوزیسیون نهادهای انتخابی مثل دولت و مجلس و شورای شهر را ایفا میکند، اما حالا مدتی است به این نتیجه رسیدم که صدا و سیما با برنامههای سیاسی و اقتصادی و تحلیلی خود نقش اپوزیسیون نظام را بازی میکند. یعنی وقتی یک دختر نوجوان به نام مائده را جلوی دوربین مینشانند (حتی اگر بپذیریم که این یک تصمیم فردی از سوی وی بوده) و اعتراف و ابراز ندامت میکند، تلویزیون به جای اینکه به زمینهها و علل ناهنجاری بپردازد صرفا یک کار پوپولیستی و تبلیغاتی شکل میدهد که فقط بنیاد فرهنگی و خانوادگی در نظام جمهوری اسلامی را هدف قرار میدهد.»
به گزارش صدای ایران از فرارو، عبدالله ناصری عضو شورای مشورتی سیدمحمد خاتمی در خصوص برنامهسازیهای اخیر رسانه ملی عنوان کرد: «راستش من تا مدتی پیش گمان میکردم که صدا و سیمای جمهوری اسلامی مخصوصا از دوران ریاست آقای ضرغامی به این سمت، نقش اپوزیسیون نهادهای انتخابی مثل دولت و مجلس و شورای شهر را ایفا میکند. البته این در دورههای قبل که مثلا آقای لاریجانی ریاست ان را بر عهده داشت هم دیده میشد. زیرا در دوران دولت اصلاحات و مجلس ششم که به طور کلی بر ضد جریان اصلاحات عمل میکرد.» وی ادامه داد: «اما حالا مدتی است به این نتیجه رسیدم که صدا و سیما با برنامههای سیاسی و اقتصادی و تحلیلی خود نقش اپوزیسیون نظام را بازی میکند. یعنی وقتی یک دختر نوجوان به نام مائده را جلوی دوربین مینشانند (حتی اگر بپذیریم که این یک تصمیم فردی از سوی وی بوده) و اعتراف و ابراز ندامت میکند، تلویزیون به جای اینکه به زمینهها و علل ناهنجاری بپردازد صرفا یک کار پوپولیستی و تبلیغاتی شکل میدهد که فقط بنیاد فرهنگی و خانوادگی در نظام جمهوری اسلامی را هدف قرار میدهد.» او افزود: «این یکی از نمونهها است و موارد مشابه زیادی وجود دارد که میتوان به آنها اشاره کرد. به عنوان مثال وقتی یک سری دستفروش و دلال را جلوی دوربین می آورد تا با یک سری دیالوگ، دولت را مورد هجمه و تخریب قرار دهد، به این نکته توجه ندارد که همه اینها ثمره سیاستهای اقتصادی یک نظام ۴۰ ساله است و هیچ ربطی به دولت ندارد.»
این فعال سیاسی تصریح کرد: «یعنی با توجه به اینکه نهادهای موازی دولت از لحاظ اقتصادی و قدرت تصمیمگیری و تغییر و تحول در بازار سرمایه و پول، از دولت بزرگتر و قویتر هستند و همه هم این را قبول دارند و مردم هم میدانند، بنابراین چنین برنامهسازیهایی صرفا علیه دولت نخواهد بود و ساختارهای چهل ساله نظام جمهوری اسلامی را مورد هجمه قرار میدهد و زیر سوال میبرد. جالب است که این اقدامات از سوی نهادی صورت میگیرد که نه تنها انتصابی است، بلکه به عنوان رسانه نظام شناخته میشود.» وی تاکید کرد: «این رویه رسانه ملی علنا به مردم القا میکند که چرخه ۴۰ ساله نظام کاملا معیوب بوده است؛ لذا امروز میتوان به جرات گفت: بسیاری از خروجی برنامههای صدا و سیما حتی برنامههای تفریحی و فرهنگی آنها نظام و عملکرد ۴۰ ساله آن را نشانه رفته اند. اما متاسفانه آقایانی که در این سازمان در جایگاه مدیر حضور دارند، اینها را متوجه نمیشوند و به این رویه ادامه میدهند.» ناصری ادامه داد: «البته من هم معتقدم که رسانه باید حقایق را منعکس کند، اما در شرایطی که مردم ایران با مشکلات بسیاری وضعیت آب در خوزستان، کمبود آب، قاچاق ارز، مفاسد اقتصادی و... مواجه هستند و زندگیشان به واسطه همین مسائل دچار مشکلات بسیاری شده است، مدیران صدا و سیما به دنبال نمایشهای پوپولیستی هستند که نه تنها به هدفشان نمیرسند بلکه آسیبهای زیادی به نظام جمهوری اسلامی وارد میکنند.» او افزود: «آنها فکر میکنند که چنین برنامههایی مورد استقبال جامعه قرار میگیرد.
واقعیت این است که جامعه ایرانی به واسطه دستمایه فرهنگی و خانوادگی که دارد به هیچ عنوان نمیتواند خرد شدن شخصیت و غرور یک دختر نوجوان در دوران سپری کردن بلوغ و رشد در برابر دوربینهای رسانه ملی را قبول کند. سوالی که مطرح میشود این است که آقای علیعسگری و همراهان و همکاران ایشان گمان میکنند با چنین اقدامی این دختر و امثال او تنبیه میشوند و دیگر دست به این اقدامات نمیزنند؟» این استاد دانشگاه اظهار کرد: «واقعیت این است که بخش عمده مشکلات فرهنگی و اجتماعی ما ناشی از همین رفتارهای سطحی و پوپولیستی مدیران رسانه ملی است که بدون در نظر گرفتن مسائل و ریشهها صرفا به دنبال یک نمایش سخیف پوپولیستی در بدترین زمان ممکن هستند تا بتوانند دین خود را به جناح متبوع خود ادا کنند.
در مجموع به عقیده من برنامههای اخیر صدا و سیما صرفا نشان دادن ناکارآمدی بوده و آنها خواسته یا ناخواسته در حال آسیب زدن به نظام هستند.» ناصری در پاسخ به این سوال که چرا با وجود واکنش منفی افکار عمومی به چنین برنامه سازیهایی مانند اعترافگیری تلویزیونی، اما همچنان مدیران رسانه ملی تاکید دارند که از چنین روشهایی استفاده کنند، عنوان کرد: «یکی از دلایل این است که مدیرانی که برای صدا و سیما انتخاب میشوند سواد و تجربه و مهارت کافی در حوزه رسانهای ندارند. دوم اینکه به طورکلی اتوریته این جایگاه را نیز دارا نیستند. البته در میان مدیران صدا و سیما طی ۴۰ سال گذشته افرادی بودند که این اتوریته را داشتند. مثلا آقای لاریجانی از جمله مدیرانی است که این اقتدار مدیریتی داشت، اما سواد و تجربه رسانهای نداشت.» او ادامه داد: «اما بعد از دوره آقای لاریجانی واقعیت این است که در برهههای مختلف طی ۱۵ سال اخیر کانونهای مهم صدا و سیما دیگر در اختیار فرد منصوب شده توسطه مقام معظم رهبری نیست.
یعنی این بخشها با نهادهای دیگر همکاری دارند و زیر سلطه و نفوذ آنها هستند. به خصوص حوزه سیاسی رسانه ملی دیگر زیر نظر ریاست صدا و سیما نیست و از جای دیگر خط میگیرد؛ بنابراین تمام ضعف صدا و سیما در همین دو مورد خلاصه میشود. اول اینکه روسای تعیین شده برای این سازمان اقتدار مدیریتی ندارند و دوم اینکه بخشهای مختلف صدا و سیما توسط نهادهای بیرونی مدیریت و هدایت میشوند.» وی با اشاره به اعترافگیری در رسانه ملی گفت: «اجازه دهید یک مثال برایتان بیاورم. در دوران اصلاحات حتی در مخیله من نمیگنجید که من و امثال من پایمان به کلانتری باز شود چه برسد به زندان اوین. به نظرم یه مقوله خیلی بزرگ و عظیم بود. آنچه که برخی از مقامات و مسئولان متوجه نشدند این بود که وقتی افراد با چنین تفکری پا به زندان میگذارند، دیگر ماجرا قبح و عظمت خود را از دست خواهد داد.
یعنی دیگر خطوط قرمز معنا و مفهوم قبل را ندارند.» ناصری در پایان گفت: «بنابراین وقتی چند نفر دلال را از بازار دستگیر میکنند و جلوی دوربین تلویزیون مینشانند تا اعتراف و ابراز ندامت کنند، دیگر برای افرادی مثل آنها این ماجرا قبحی ندارد و افراد نسبت به این مسائل هم واکسینه میشود. علاوه بر این به طور کلی اگر به سراغ افکار عمومی برویم میبینیم که خیلی هم به این قبیل اعتراف گیریها باور ندارند؛ لذا مسئولان صدا و سیما نه تنها کار ارزشمند و قابل قبولی ارائه ندادهاند بلکه باعث شکست قبح مسائل هم شده اند.»
به گزارش صدای ایران از فرارو، عبدالله ناصری عضو شورای مشورتی سیدمحمد خاتمی در خصوص برنامهسازیهای اخیر رسانه ملی عنوان کرد: «راستش من تا مدتی پیش گمان میکردم که صدا و سیمای جمهوری اسلامی مخصوصا از دوران ریاست آقای ضرغامی به این سمت، نقش اپوزیسیون نهادهای انتخابی مثل دولت و مجلس و شورای شهر را ایفا میکند. البته این در دورههای قبل که مثلا آقای لاریجانی ریاست ان را بر عهده داشت هم دیده میشد. زیرا در دوران دولت اصلاحات و مجلس ششم که به طور کلی بر ضد جریان اصلاحات عمل میکرد.» وی ادامه داد: «اما حالا مدتی است به این نتیجه رسیدم که صدا و سیما با برنامههای سیاسی و اقتصادی و تحلیلی خود نقش اپوزیسیون نظام را بازی میکند. یعنی وقتی یک دختر نوجوان به نام مائده را جلوی دوربین مینشانند (حتی اگر بپذیریم که این یک تصمیم فردی از سوی وی بوده) و اعتراف و ابراز ندامت میکند، تلویزیون به جای اینکه به زمینهها و علل ناهنجاری بپردازد صرفا یک کار پوپولیستی و تبلیغاتی شکل میدهد که فقط بنیاد فرهنگی و خانوادگی در نظام جمهوری اسلامی را هدف قرار میدهد.» او افزود: «این یکی از نمونهها است و موارد مشابه زیادی وجود دارد که میتوان به آنها اشاره کرد. به عنوان مثال وقتی یک سری دستفروش و دلال را جلوی دوربین می آورد تا با یک سری دیالوگ، دولت را مورد هجمه و تخریب قرار دهد، به این نکته توجه ندارد که همه اینها ثمره سیاستهای اقتصادی یک نظام ۴۰ ساله است و هیچ ربطی به دولت ندارد.»
این فعال سیاسی تصریح کرد: «یعنی با توجه به اینکه نهادهای موازی دولت از لحاظ اقتصادی و قدرت تصمیمگیری و تغییر و تحول در بازار سرمایه و پول، از دولت بزرگتر و قویتر هستند و همه هم این را قبول دارند و مردم هم میدانند، بنابراین چنین برنامهسازیهایی صرفا علیه دولت نخواهد بود و ساختارهای چهل ساله نظام جمهوری اسلامی را مورد هجمه قرار میدهد و زیر سوال میبرد. جالب است که این اقدامات از سوی نهادی صورت میگیرد که نه تنها انتصابی است، بلکه به عنوان رسانه نظام شناخته میشود.» وی تاکید کرد: «این رویه رسانه ملی علنا به مردم القا میکند که چرخه ۴۰ ساله نظام کاملا معیوب بوده است؛ لذا امروز میتوان به جرات گفت: بسیاری از خروجی برنامههای صدا و سیما حتی برنامههای تفریحی و فرهنگی آنها نظام و عملکرد ۴۰ ساله آن را نشانه رفته اند. اما متاسفانه آقایانی که در این سازمان در جایگاه مدیر حضور دارند، اینها را متوجه نمیشوند و به این رویه ادامه میدهند.» ناصری ادامه داد: «البته من هم معتقدم که رسانه باید حقایق را منعکس کند، اما در شرایطی که مردم ایران با مشکلات بسیاری وضعیت آب در خوزستان، کمبود آب، قاچاق ارز، مفاسد اقتصادی و... مواجه هستند و زندگیشان به واسطه همین مسائل دچار مشکلات بسیاری شده است، مدیران صدا و سیما به دنبال نمایشهای پوپولیستی هستند که نه تنها به هدفشان نمیرسند بلکه آسیبهای زیادی به نظام جمهوری اسلامی وارد میکنند.» او افزود: «آنها فکر میکنند که چنین برنامههایی مورد استقبال جامعه قرار میگیرد.
واقعیت این است که جامعه ایرانی به واسطه دستمایه فرهنگی و خانوادگی که دارد به هیچ عنوان نمیتواند خرد شدن شخصیت و غرور یک دختر نوجوان در دوران سپری کردن بلوغ و رشد در برابر دوربینهای رسانه ملی را قبول کند. سوالی که مطرح میشود این است که آقای علیعسگری و همراهان و همکاران ایشان گمان میکنند با چنین اقدامی این دختر و امثال او تنبیه میشوند و دیگر دست به این اقدامات نمیزنند؟» این استاد دانشگاه اظهار کرد: «واقعیت این است که بخش عمده مشکلات فرهنگی و اجتماعی ما ناشی از همین رفتارهای سطحی و پوپولیستی مدیران رسانه ملی است که بدون در نظر گرفتن مسائل و ریشهها صرفا به دنبال یک نمایش سخیف پوپولیستی در بدترین زمان ممکن هستند تا بتوانند دین خود را به جناح متبوع خود ادا کنند.
در مجموع به عقیده من برنامههای اخیر صدا و سیما صرفا نشان دادن ناکارآمدی بوده و آنها خواسته یا ناخواسته در حال آسیب زدن به نظام هستند.» ناصری در پاسخ به این سوال که چرا با وجود واکنش منفی افکار عمومی به چنین برنامه سازیهایی مانند اعترافگیری تلویزیونی، اما همچنان مدیران رسانه ملی تاکید دارند که از چنین روشهایی استفاده کنند، عنوان کرد: «یکی از دلایل این است که مدیرانی که برای صدا و سیما انتخاب میشوند سواد و تجربه و مهارت کافی در حوزه رسانهای ندارند. دوم اینکه به طورکلی اتوریته این جایگاه را نیز دارا نیستند. البته در میان مدیران صدا و سیما طی ۴۰ سال گذشته افرادی بودند که این اتوریته را داشتند. مثلا آقای لاریجانی از جمله مدیرانی است که این اقتدار مدیریتی داشت، اما سواد و تجربه رسانهای نداشت.» او ادامه داد: «اما بعد از دوره آقای لاریجانی واقعیت این است که در برهههای مختلف طی ۱۵ سال اخیر کانونهای مهم صدا و سیما دیگر در اختیار فرد منصوب شده توسطه مقام معظم رهبری نیست.
یعنی این بخشها با نهادهای دیگر همکاری دارند و زیر سلطه و نفوذ آنها هستند. به خصوص حوزه سیاسی رسانه ملی دیگر زیر نظر ریاست صدا و سیما نیست و از جای دیگر خط میگیرد؛ بنابراین تمام ضعف صدا و سیما در همین دو مورد خلاصه میشود. اول اینکه روسای تعیین شده برای این سازمان اقتدار مدیریتی ندارند و دوم اینکه بخشهای مختلف صدا و سیما توسط نهادهای بیرونی مدیریت و هدایت میشوند.» وی با اشاره به اعترافگیری در رسانه ملی گفت: «اجازه دهید یک مثال برایتان بیاورم. در دوران اصلاحات حتی در مخیله من نمیگنجید که من و امثال من پایمان به کلانتری باز شود چه برسد به زندان اوین. به نظرم یه مقوله خیلی بزرگ و عظیم بود. آنچه که برخی از مقامات و مسئولان متوجه نشدند این بود که وقتی افراد با چنین تفکری پا به زندان میگذارند، دیگر ماجرا قبح و عظمت خود را از دست خواهد داد.
یعنی دیگر خطوط قرمز معنا و مفهوم قبل را ندارند.» ناصری در پایان گفت: «بنابراین وقتی چند نفر دلال را از بازار دستگیر میکنند و جلوی دوربین تلویزیون مینشانند تا اعتراف و ابراز ندامت کنند، دیگر برای افرادی مثل آنها این ماجرا قبحی ندارد و افراد نسبت به این مسائل هم واکسینه میشود. علاوه بر این به طور کلی اگر به سراغ افکار عمومی برویم میبینیم که خیلی هم به این قبیل اعتراف گیریها باور ندارند؛ لذا مسئولان صدا و سیما نه تنها کار ارزشمند و قابل قبولی ارائه ندادهاند بلکه باعث شکست قبح مسائل هم شده اند.»
خبرهای مرتبط
گزارش خطا
آخرین اخبار