خاطرات گذشته هاشمی رفسنجانی
سال60
آقای محمد رضا بهشتی [فرزند شهید دکتر بهشتی] به دفتر من آمد و پس از بحثزیاد، بالاخره تصمیم گرفته بودند که ایشان را در بهشت زهرا دفن کنند. نه به اصفهان ونه به قمببرند. تصمیم عاقلانهای است.مهندس [عزتالله] سحابی آمد و درباره تغییر موضع نهضت آزادی و از تمایل آقایان دکتر[یدالله]سحابی و مهندس [مهدی]بازرگان به مجلس صحبت کرد. قرار شد امنیت و احترامشانرا تأمین کنم و آنها فردا به مجلس بیایند و قهر را بشکنند.سپس بهعیادت مجروحان در بیمارستان طرفه و عیادت از آقای خامنهای رفتم، حالشان خوبتر شده،ولی اطمینان بخش نیست و به خصوص که نمیدانم، ضربه سنگین روحی و عاطفی خبرشهادت آن همه همسنگر را چگونه تحمل خواهند کرد. خدا رحم کند. هنوز از شهادتدوستان خبر ندارد و توصیه میکردند که تحفظ کنند
سال61
ظهر چند ملاقات و عصر هم جلسه هیئت رئیسه داشتم.
خانوادههای شهدای هفتم تیر افطار را مهمان مجلس بودند. برایشان مقداری صحبت کردم.قبل از مراسم عفت و خانم شهید مطهری و عدهای از آشنایانش به دفترم آمدند. شب در مجلس ماندم و مهدی هم ماند. فیلمی تهیه کرده بود که با دستگاه ویدئوی مجلس تماشا کرد.
کارها را انجام دادم و گزارشها را خواندم. مطلب مهمی نداشتیم. جنگ لبنان ادامه دارد. آتشبس نقض میشود. اسرائیل بر بیروت فشار میآورد. محاصره کامل است و عکسالعملهایجهانی تا حدودی آمریکا و اسرائیل را تحت فشار گذاشته است.
سال62
آقای[محمد] محمدی [نماینده گرگان] آمد، از آقای نورمفیدی [امام جمعه گرگان] گله داشت که در نمازجمعه، ایشان را تهدید کرده و خواسته که توبه کند. به خاطر اینکه در محافل خصوصی، مطالبی گفتهاست، گزارش مطالب هم جداگانه رسیده است؛ انتقاد از وضع بودجه و جریان اقتصادی کشور وجنگ کرده است. گروهی از اساتید دانشگاه تهران آمدند. از فشار دانشجویان حزباللهی برمدیریت و اساتید و از ضعف بودجه و عدم امکانات و عدم توجه به دانشگاهها و امتیازات بیشتربهداری شکایت داشتند. دلداریشان دادم و امیدوارشان کردم؛ راضی رفتند.گروهی از اساتید و مدیران دانشگاه تربیت معلم آمدند؛از جهاد دانشگاهی و حزباللهیها، گله داشتند
سال63
آیتالله [سیدابوالقاسم] خوئی [از مراجع تقلید مقیم نجفاشرف] اعلان کردهاند، امروز عیدفطر است ولی مردم چون اکثرا تابع امامند و ایشان هنوز اعلان نکردهاند، روزه گرفتند؛ بعضی افراددر قم مدعی رؤیت هلال ماه شدهاند و روزه را خوردهاند.
با رئیس جمهور درباره دولت صحبت کردیم؛ به مناسبت تشکیل مجلس جدید و انتظاری که ازدولت در جامعه است. نظرشان این است که آقای مهندس [میرحسین]موسوی باید به کار خود ادامهدهند و تعویض نخست وزیر مصلحت نیست، ولی [آیتالله خامنهای] با سیاست اقتصادی حاکمبر دولت، موافق نیستند
سال64
آقای [زائوزیانگ] نخست وزیر چین ساعت هشت و نیم صبح برای ملاقات آخر و خداحافظی به اقامتگاه آمد. تفاهم نامه همکاری توسط [غلامرضا]آقازاده معاون نخستوزیر و همتای ایشان امضاء شد. مذاکرات رسمی انجام گردید و سپس با درخواست من جلسه خصوصی شد. درباره گرفتن موشکها صحبت کردیم. او موافقت کرد و فوریت تحویل را پذیرفت.
با آقای نخستوزیر خداحافظی کردیم و به فرودگاه آمدیم. سپس با یک هواپیمای چینی به شهر شیآن [واقع در 800 کیلومتری جنوب غربی پکن] رفتیم. همراهان از موفقیت کامل سفر خوشحال هستند و چینیها نیز.
سال65
خانم اخوان فرشچی و پسرش دکتر محمد آمدند. از مشکلاتشان گفتند و استمداد کردند. دکتر در دانشگاه استاد بوده و مشکل پیدا کرده. همچنین درباره ملک مشاعمان در خیابان گرگان که گفتم من مایلم آن را برای رفع نیازم بفروشم
سال66
اول شب آقای مهدی نژاد آمد. درباره فشارهائی که سوریه به حزبالله لبنان برای آزاد کردن خبرنگار آمریکایی وارد میکنند، گزارشی داد و مشورت کرد. گویا لبنانیها میخواهند یک گروگان آلمانی را در مقابل خودداری آلمان از دادن حمادی به آمریکا آزاد کنند.
نخست وزیر، تلفنی گفت که فرانسویها فشار زیادی روی سفارت ما در پاریس گذاشتهاند. پلیس سفارت را محاصره کرده و [وحید] گرجی را میخواهند. مقدمات مقابله به مثل فراهم است و خبرگزاری [جمهوری اسلامی] بنا دارد، خبر را در این باره روی تلکس ببرد
سال67
آقای [صادق] خلخالی آمد. از مخالفت آقای [سید محمود] دعائی به ریاست او برکمیسیون امور خارجه گله کرد.
سال68
در خطبه دوم گزارش سفر به شوروی را دادم و تحلیل نمودم . از حذف شعار مرگ بر شوروی توسط مردم حمایت نمودم
سال69
آقاى [عبدالواحد]موسوىلارى، [نماینده تهران]، تلفنى در مورد منظور من از تعبیر «اصحاب نق» سئوال کرد؛ نگران بود که نظرم به مجلسیان باشد.
سال70
با [آقای یورگن مولهمان]، وزیر اقتصاد آلمان ملاقات داشتم که در آن بر نیازهاى انرژى هستهاى تأکید کردم و گفتم در مذاکره راهحل پیدا کنند و از تصمیم یکطرفه آلمانىها انتقاد کردم؛ البته اگر خسارت بدهند و مانع تکمیل توسط دیگران نشوند، پذیرفتنی است
سال71
عصر شوراى عالى انقلاب فرهنگى جلسه داشت. دربارة ویدیو بحث کردیم؛ قرار شد ضمن مبارزه با فیلمهاى مبتذل و تولید فیلمهاى سازنده، در جهت آزادکردن حرکت شود
سال72
امروز تاسوعا، تعطیل است. در منزل بودم. وقتم به استراحت و مطالعه گزارشها گذشت. محسن آمد. دربارة بازرسى وضع تعهدات ارزى و دربارة اقدامات مرکز اسناد و دفتر نشر معارف انقلاب و موزه آثار من گفت؛ ترجیح میدهم که عنوان موزه نداشته باشد و تلاش براى جمع و تنظیم آثار باشد که خیلى زیاد است.
عصر اطلاع دادند که انفجارى در یکى از انبارکهاى پادگان شهید بابایى نهاجا [=نیروی هوایی ارتش] رخ داده و صداى انفجار در اکثر نقاط شهر شنیده شده و شایعاتى از قبیل حمله موشکى آمریکا و... در پى داشته است. شب محسن و عماد آمدند و پس از شام براى عزادارى به مسجد بلال رفتند.
آقای محمد رضا بهشتی [فرزند شهید دکتر بهشتی] به دفتر من آمد و پس از بحثزیاد، بالاخره تصمیم گرفته بودند که ایشان را در بهشت زهرا دفن کنند. نه به اصفهان ونه به قمببرند. تصمیم عاقلانهای است.مهندس [عزتالله] سحابی آمد و درباره تغییر موضع نهضت آزادی و از تمایل آقایان دکتر[یدالله]سحابی و مهندس [مهدی]بازرگان به مجلس صحبت کرد. قرار شد امنیت و احترامشانرا تأمین کنم و آنها فردا به مجلس بیایند و قهر را بشکنند.سپس بهعیادت مجروحان در بیمارستان طرفه و عیادت از آقای خامنهای رفتم، حالشان خوبتر شده،ولی اطمینان بخش نیست و به خصوص که نمیدانم، ضربه سنگین روحی و عاطفی خبرشهادت آن همه همسنگر را چگونه تحمل خواهند کرد. خدا رحم کند. هنوز از شهادتدوستان خبر ندارد و توصیه میکردند که تحفظ کنند
سال61
ظهر چند ملاقات و عصر هم جلسه هیئت رئیسه داشتم.
خانوادههای شهدای هفتم تیر افطار را مهمان مجلس بودند. برایشان مقداری صحبت کردم.قبل از مراسم عفت و خانم شهید مطهری و عدهای از آشنایانش به دفترم آمدند. شب در مجلس ماندم و مهدی هم ماند. فیلمی تهیه کرده بود که با دستگاه ویدئوی مجلس تماشا کرد.
کارها را انجام دادم و گزارشها را خواندم. مطلب مهمی نداشتیم. جنگ لبنان ادامه دارد. آتشبس نقض میشود. اسرائیل بر بیروت فشار میآورد. محاصره کامل است و عکسالعملهایجهانی تا حدودی آمریکا و اسرائیل را تحت فشار گذاشته است.
سال62
آقای[محمد] محمدی [نماینده گرگان] آمد، از آقای نورمفیدی [امام جمعه گرگان] گله داشت که در نمازجمعه، ایشان را تهدید کرده و خواسته که توبه کند. به خاطر اینکه در محافل خصوصی، مطالبی گفتهاست، گزارش مطالب هم جداگانه رسیده است؛ انتقاد از وضع بودجه و جریان اقتصادی کشور وجنگ کرده است. گروهی از اساتید دانشگاه تهران آمدند. از فشار دانشجویان حزباللهی برمدیریت و اساتید و از ضعف بودجه و عدم امکانات و عدم توجه به دانشگاهها و امتیازات بیشتربهداری شکایت داشتند. دلداریشان دادم و امیدوارشان کردم؛ راضی رفتند.گروهی از اساتید و مدیران دانشگاه تربیت معلم آمدند؛از جهاد دانشگاهی و حزباللهیها، گله داشتند
سال63
آیتالله [سیدابوالقاسم] خوئی [از مراجع تقلید مقیم نجفاشرف] اعلان کردهاند، امروز عیدفطر است ولی مردم چون اکثرا تابع امامند و ایشان هنوز اعلان نکردهاند، روزه گرفتند؛ بعضی افراددر قم مدعی رؤیت هلال ماه شدهاند و روزه را خوردهاند.
با رئیس جمهور درباره دولت صحبت کردیم؛ به مناسبت تشکیل مجلس جدید و انتظاری که ازدولت در جامعه است. نظرشان این است که آقای مهندس [میرحسین]موسوی باید به کار خود ادامهدهند و تعویض نخست وزیر مصلحت نیست، ولی [آیتالله خامنهای] با سیاست اقتصادی حاکمبر دولت، موافق نیستند
سال64
آقای [زائوزیانگ] نخست وزیر چین ساعت هشت و نیم صبح برای ملاقات آخر و خداحافظی به اقامتگاه آمد. تفاهم نامه همکاری توسط [غلامرضا]آقازاده معاون نخستوزیر و همتای ایشان امضاء شد. مذاکرات رسمی انجام گردید و سپس با درخواست من جلسه خصوصی شد. درباره گرفتن موشکها صحبت کردیم. او موافقت کرد و فوریت تحویل را پذیرفت.
با آقای نخستوزیر خداحافظی کردیم و به فرودگاه آمدیم. سپس با یک هواپیمای چینی به شهر شیآن [واقع در 800 کیلومتری جنوب غربی پکن] رفتیم. همراهان از موفقیت کامل سفر خوشحال هستند و چینیها نیز.
سال65
خانم اخوان فرشچی و پسرش دکتر محمد آمدند. از مشکلاتشان گفتند و استمداد کردند. دکتر در دانشگاه استاد بوده و مشکل پیدا کرده. همچنین درباره ملک مشاعمان در خیابان گرگان که گفتم من مایلم آن را برای رفع نیازم بفروشم
سال66
اول شب آقای مهدی نژاد آمد. درباره فشارهائی که سوریه به حزبالله لبنان برای آزاد کردن خبرنگار آمریکایی وارد میکنند، گزارشی داد و مشورت کرد. گویا لبنانیها میخواهند یک گروگان آلمانی را در مقابل خودداری آلمان از دادن حمادی به آمریکا آزاد کنند.
نخست وزیر، تلفنی گفت که فرانسویها فشار زیادی روی سفارت ما در پاریس گذاشتهاند. پلیس سفارت را محاصره کرده و [وحید] گرجی را میخواهند. مقدمات مقابله به مثل فراهم است و خبرگزاری [جمهوری اسلامی] بنا دارد، خبر را در این باره روی تلکس ببرد
سال67
آقای [صادق] خلخالی آمد. از مخالفت آقای [سید محمود] دعائی به ریاست او برکمیسیون امور خارجه گله کرد.
سال68
در خطبه دوم گزارش سفر به شوروی را دادم و تحلیل نمودم . از حذف شعار مرگ بر شوروی توسط مردم حمایت نمودم
سال69
آقاى [عبدالواحد]موسوىلارى، [نماینده تهران]، تلفنى در مورد منظور من از تعبیر «اصحاب نق» سئوال کرد؛ نگران بود که نظرم به مجلسیان باشد.
سال70
با [آقای یورگن مولهمان]، وزیر اقتصاد آلمان ملاقات داشتم که در آن بر نیازهاى انرژى هستهاى تأکید کردم و گفتم در مذاکره راهحل پیدا کنند و از تصمیم یکطرفه آلمانىها انتقاد کردم؛ البته اگر خسارت بدهند و مانع تکمیل توسط دیگران نشوند، پذیرفتنی است
سال71
عصر شوراى عالى انقلاب فرهنگى جلسه داشت. دربارة ویدیو بحث کردیم؛ قرار شد ضمن مبارزه با فیلمهاى مبتذل و تولید فیلمهاى سازنده، در جهت آزادکردن حرکت شود
سال72
امروز تاسوعا، تعطیل است. در منزل بودم. وقتم به استراحت و مطالعه گزارشها گذشت. محسن آمد. دربارة بازرسى وضع تعهدات ارزى و دربارة اقدامات مرکز اسناد و دفتر نشر معارف انقلاب و موزه آثار من گفت؛ ترجیح میدهم که عنوان موزه نداشته باشد و تلاش براى جمع و تنظیم آثار باشد که خیلى زیاد است.
عصر اطلاع دادند که انفجارى در یکى از انبارکهاى پادگان شهید بابایى نهاجا [=نیروی هوایی ارتش] رخ داده و صداى انفجار در اکثر نقاط شهر شنیده شده و شایعاتى از قبیل حمله موشکى آمریکا و... در پى داشته است. شب محسن و عماد آمدند و پس از شام براى عزادارى به مسجد بلال رفتند.
خبرهای مرتبط
گزارش خطا
آخرین اخبار