برهم زدن بازی ترامپ؛ اولویت اصلی سیاست خارجی ایران
ایران در مسیر این رویارویی خطیر بدون دل بستن و داشتن امید واهی به هیچ کشوری، باید بازی ترامپ را برهم بزند.
رضا ذبیحی در فرهیختگان نوشت: دیدار رهبران آمریکا و کرهشمالی در حالی با استقبال گسترده از سوی کشورهای شرق آسیا همراه شد که حتی در داخل آمریکا تعدادی از دموکراتها به نتایج این گفتوگوها به دیده شک و تردید مینگرند. با این حال اگر ترامپ موفق به خلع سلاح کامل کرهشمالی شود، موفقیتی بزرگ در عرصه سیاست خارجی برای وی رقم خواهد خورد. ترامپ در حالی درصدد است به چنین موفقیتی دست یابد که وی تمام تعهدات رئیسجمهور پیشین آمریکا از پیمان آب و هوایی پاریس گرفته تا برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) را زیرپا گذاشته و با حرکت به سوی یک ناسیونالیسم افراطی خشم تمام متحدان آمریکا را نیز برانگیخته است.
رئیسجمهور آمریکا با اعمال تعرفه بر فولاد و آلومینیوم علاوهبر اینکه ناخشنودی رقبایش مانند چین را سبب شده، برای شرکای سیاسی و اقتصادی آمریکا از کانادا گرفته تا کشورهای اروپایی شرایط سختی را رقم زده است. پاسخ وی به انتقاد شدید اروپاییها درباره اعمال محدودیت بر تجارت آزاد این است که مزایایی که تاکنون نصیب اروپاییها میشده، از جیب کارگران آمریکایی است، لذا او به این وضعیت خاتمه خواهد داد. در برابر اروپاییها اذعان دارند که اقدامات وی به جنگ تجاری منجر خواهد شد و در این چرخه درنهایت همه متضرر میشوند. در واقع، فردی که امروز سکان رهبری ایالات متحده آمریکا را به دست گرفته است، نگاهی صرفا بازاری به روابط با دنیا دارد و حاضر نیست هیچگونه هزینهای برای جایگاه آمریکا بهعنوان یک قدرت فائقه پرداخت کند. این شرایط اگرچه ممکن است در کوتاهمدت اوضاع داخلی اقتصادی آمریکا را بهبود بخشد، اما به همان میزان این خطر را برای آمریکا ایجاد میکند که جایگاهش را بهعنوان یک هژمون در معادلات جهانی مورد خدشه قرار دهد. در سوی دیگر، نبود اطلاعات دقیق در مورد آنچه در داخل کرهشمالی میگذرد، منجر شده که نتوان دست به قضاوتی دقیق در اینباره زد که چرا و چگونه رهبر جوان کرهشمالی حاضر به تغییر رویه گذشته خود شده است.
در یک اظهارنظر منتسب به او درباره علت این اقدامش، وی عنوان کرده این طریق را در پیش گرفته، زیرا نمیخواهد به سرنوشت صدام و قذافی دچار شود. وضعیت فاجعهبار در داخل کرهشمالی و احتمالا فشارهای داخلی به وی، دلیل دیگری درباره اقدامش برای عقبنشینی از برنامه هستهای کرهشمالی بوده است. در برابر پرسش این است که آیا ایران هم میتواند از چنین شیوهای که «اون» در پیش گرفت، برای مذاکره با آمریکا استفاده کند و پای میز مذاکره با رئیسجمهور فعلی و ماجراجوی این کشور بنشیند؟ پیشبینی و امیدواری شخص ترامپ این است که چنین اتفاقی درباره ایران نیز رخ خواهد، چراکه وی معتقد است ایران بهزودی برای مذاکره بهمنظور انعقاد یک توافق جدید و به تعبیر او واقعی باز خواهد گشت. با این وصف، آیا ایران باید به شرایط مورد علاقه ترامپ برای گفتوگوی جدید تن در دهد؟ درباره ایران، تمام تلاش ترامپ از زمان زیر پاگذاشتن برجام این بوده که اجماع جهانی به نفع ایران را برهم بزند و با نابودی مطلق برجام، زمینه را برای همراه کردن سایرین جهت اعمال تحریمهای شدید علیه ایران فراهم آورد.
ترامپ برای این منظور، به فشار و ترغیب کشورهای اروپایی بسنده نکرده است، بلکه با اظهار اینکه کریمه متعلق به روسیه است و تلاش برای گنجاندن دوباره روسیه در گروه هفت سعی کرده ضمن دلجویی از پوتین، زمینه را برای هدفهای بعدی خود آماده کند؛ اهدافی که احتمالا همراه کردن روسیه علیه ایران در پرونده هستهای را نیز شامل خواهد شد. عکس حاشیهبرانگیز منتشرشده از دیدار سران گروه هفت که طی آن ترامپ همانند یک پسربچه لجوج و یکدنده به درخواست رهبران آلمان، انگلیس و فرانسه پاسخ منفی میدهد یا اقدام عجیبش در پس گرفتن ناگهانی امضای آمریکا از بیانیه مشترک گروه هفت از داخل هواپیما، همگی حاکی از این است که با فردی غیرقابل پیشبینی، غیرقابل اعتماد و لجوج روبهرو هستیم.
اگر ترامپ موفق شود با این اقدامات خود درنهایت همراهی اروپاییها و حتی روسیه و چین را علیه ایران کسب کند و چنانچه تحریمهای ثانویه را بهگونهای اعمال کند که شرکتهای طرف قرارداد ایران عطای همکاری با ایران را به لقای آن ببخشند، او به آرزویش برای در تنگنا قرار دادن ایران و کشاندن کشورمان به پای میز مذاکره نزدیک خواهد شد. اگرچه کشورهای اروپایی نیز سابقه روشنی درباره مذاکرات هستهای با ایران بهخصوص در سال 1384 از خود به جا نگذاشتند و تحت فشار آمریکا نتوانستند هدایت مذاکرات برای رسیدن به نتیجه را فراهم آورند، اما امروز پس از حصول توافق هستهای، به دنبال حفظ آن هستند. چنانچه مکرون در اظهارنظر جالبی خطاب به ترامپ میگوید اگر شما با توافقی که رئیسجمهور قبلیتان امضا کرده مشکل دارید، میتوانید آن را نادیده بگیرید، اما نباید مانع از اجرای تعهدات توافق توسط سایرین شوید.
این گفتار به روشنی از یکسو نشاندهنده تلاش و قصد اروپا برای حفظ برجام و از سوی دیگر نشاندهنده این است که اروپا در برابر اصرار آمریکا برای اعمال تحریمهای ثانویه از توانمندی مطمئنی برای مقابله برخوردار نیست، بنابراین مشخص نیست که اروپاییها حتی اگر قصد حفظ برجام را داشته باشند، چقدر در برابر هجمه همهجانبه ترامپ قدرت مقابله داشته باشند.
در این میان آنچه بیش از همه ترامپ را خوشحال خواهد کرد، انزوای ایران است تا تلاش کند با به انزوا کشیدن و اعمال فشار مضاعف نیت خود را برای دست یازیدن به یک توافق جدید مطابق با مختصات دلخواه خود دنبال کند. در چنین شرایطی، برهم زدن بازی ترامپ و مانع شدن از ایجاد اجماع علیه ایران و تلاش ناصواب وی برای به انزواکشاندن ایران بهطور قطع باید الزام سیاست خارجی ایران باشد. ایران همچنین میتواند از شکاف ایجادشده میان آمریکا با متحدانش نظیر اروپا و کانادا بر سر جنگ تجاری قریبالوقوع سود جسته و راهی را بپیماید که آرزوهای ترامپ برای به انزوا کشاندن ایران رنگ تحقق نیابد.
در واقع آنچه کرهشمالی را با خفت به پای میز مذاکره کشاند و سبب شد به هر آنچه آمریکا دیکته میکند، تن دهد؛ فارغ از اوضاع اسفبار داخلی، اجماع جهانی مطلق علیه این کشور بود. مشخص است که شاخصهای داخلی ایران از نظر سیاسی و اجتماعی گرفته تا فرهنگی و اقتصادی از هیچ لحاظ قابل مقایسه با کرهشمالی نیست، اما از منظر علم روابط بینالملل وضعیت داخلی تعیینکننده صرف نیست. چنانچه درباره کرهشمالی بیشتر از مسائل داخلی انزوای مطلق بینالمللی مسبب عقبنشینی این کشور در برابر آمریکا و انجام مذاکره شد. با این نگاه، فارغ از هر میزان توانمندی داخلی ایران- که البته در جایگاه خود بسیار مهم و حائز اهمیت است- آنچه موجب تفاوت میان ایران و کرهشمالی شده، این مهم است که اکنون ایران به هیچ عنوان در انزوای بینالمللی قرار ندارد و به عکس این آمریکا، اسرائیل و چند کشور عربی هستند که در برابر اراده جامعه جهانی در تنگنا قرار گرفتهاند، بنابراین ایران در مسیر این رویارویی خطیر بدون دل بستن و داشتن امید واهی به هیچ کشوری، باید بازی ترامپ را برهم بزند. چنین وضعیتی باعث خواهد شد ترامپ خیال روبهرو شدن با ایران همچون کرهشمالی را توهمی بیش نپندارد.
رئیسجمهور آمریکا با اعمال تعرفه بر فولاد و آلومینیوم علاوهبر اینکه ناخشنودی رقبایش مانند چین را سبب شده، برای شرکای سیاسی و اقتصادی آمریکا از کانادا گرفته تا کشورهای اروپایی شرایط سختی را رقم زده است. پاسخ وی به انتقاد شدید اروپاییها درباره اعمال محدودیت بر تجارت آزاد این است که مزایایی که تاکنون نصیب اروپاییها میشده، از جیب کارگران آمریکایی است، لذا او به این وضعیت خاتمه خواهد داد. در برابر اروپاییها اذعان دارند که اقدامات وی به جنگ تجاری منجر خواهد شد و در این چرخه درنهایت همه متضرر میشوند. در واقع، فردی که امروز سکان رهبری ایالات متحده آمریکا را به دست گرفته است، نگاهی صرفا بازاری به روابط با دنیا دارد و حاضر نیست هیچگونه هزینهای برای جایگاه آمریکا بهعنوان یک قدرت فائقه پرداخت کند. این شرایط اگرچه ممکن است در کوتاهمدت اوضاع داخلی اقتصادی آمریکا را بهبود بخشد، اما به همان میزان این خطر را برای آمریکا ایجاد میکند که جایگاهش را بهعنوان یک هژمون در معادلات جهانی مورد خدشه قرار دهد. در سوی دیگر، نبود اطلاعات دقیق در مورد آنچه در داخل کرهشمالی میگذرد، منجر شده که نتوان دست به قضاوتی دقیق در اینباره زد که چرا و چگونه رهبر جوان کرهشمالی حاضر به تغییر رویه گذشته خود شده است.
در یک اظهارنظر منتسب به او درباره علت این اقدامش، وی عنوان کرده این طریق را در پیش گرفته، زیرا نمیخواهد به سرنوشت صدام و قذافی دچار شود. وضعیت فاجعهبار در داخل کرهشمالی و احتمالا فشارهای داخلی به وی، دلیل دیگری درباره اقدامش برای عقبنشینی از برنامه هستهای کرهشمالی بوده است. در برابر پرسش این است که آیا ایران هم میتواند از چنین شیوهای که «اون» در پیش گرفت، برای مذاکره با آمریکا استفاده کند و پای میز مذاکره با رئیسجمهور فعلی و ماجراجوی این کشور بنشیند؟ پیشبینی و امیدواری شخص ترامپ این است که چنین اتفاقی درباره ایران نیز رخ خواهد، چراکه وی معتقد است ایران بهزودی برای مذاکره بهمنظور انعقاد یک توافق جدید و به تعبیر او واقعی باز خواهد گشت. با این وصف، آیا ایران باید به شرایط مورد علاقه ترامپ برای گفتوگوی جدید تن در دهد؟ درباره ایران، تمام تلاش ترامپ از زمان زیر پاگذاشتن برجام این بوده که اجماع جهانی به نفع ایران را برهم بزند و با نابودی مطلق برجام، زمینه را برای همراه کردن سایرین جهت اعمال تحریمهای شدید علیه ایران فراهم آورد.
ترامپ برای این منظور، به فشار و ترغیب کشورهای اروپایی بسنده نکرده است، بلکه با اظهار اینکه کریمه متعلق به روسیه است و تلاش برای گنجاندن دوباره روسیه در گروه هفت سعی کرده ضمن دلجویی از پوتین، زمینه را برای هدفهای بعدی خود آماده کند؛ اهدافی که احتمالا همراه کردن روسیه علیه ایران در پرونده هستهای را نیز شامل خواهد شد. عکس حاشیهبرانگیز منتشرشده از دیدار سران گروه هفت که طی آن ترامپ همانند یک پسربچه لجوج و یکدنده به درخواست رهبران آلمان، انگلیس و فرانسه پاسخ منفی میدهد یا اقدام عجیبش در پس گرفتن ناگهانی امضای آمریکا از بیانیه مشترک گروه هفت از داخل هواپیما، همگی حاکی از این است که با فردی غیرقابل پیشبینی، غیرقابل اعتماد و لجوج روبهرو هستیم.
اگر ترامپ موفق شود با این اقدامات خود درنهایت همراهی اروپاییها و حتی روسیه و چین را علیه ایران کسب کند و چنانچه تحریمهای ثانویه را بهگونهای اعمال کند که شرکتهای طرف قرارداد ایران عطای همکاری با ایران را به لقای آن ببخشند، او به آرزویش برای در تنگنا قرار دادن ایران و کشاندن کشورمان به پای میز مذاکره نزدیک خواهد شد. اگرچه کشورهای اروپایی نیز سابقه روشنی درباره مذاکرات هستهای با ایران بهخصوص در سال 1384 از خود به جا نگذاشتند و تحت فشار آمریکا نتوانستند هدایت مذاکرات برای رسیدن به نتیجه را فراهم آورند، اما امروز پس از حصول توافق هستهای، به دنبال حفظ آن هستند. چنانچه مکرون در اظهارنظر جالبی خطاب به ترامپ میگوید اگر شما با توافقی که رئیسجمهور قبلیتان امضا کرده مشکل دارید، میتوانید آن را نادیده بگیرید، اما نباید مانع از اجرای تعهدات توافق توسط سایرین شوید.
این گفتار به روشنی از یکسو نشاندهنده تلاش و قصد اروپا برای حفظ برجام و از سوی دیگر نشاندهنده این است که اروپا در برابر اصرار آمریکا برای اعمال تحریمهای ثانویه از توانمندی مطمئنی برای مقابله برخوردار نیست، بنابراین مشخص نیست که اروپاییها حتی اگر قصد حفظ برجام را داشته باشند، چقدر در برابر هجمه همهجانبه ترامپ قدرت مقابله داشته باشند.
در این میان آنچه بیش از همه ترامپ را خوشحال خواهد کرد، انزوای ایران است تا تلاش کند با به انزوا کشیدن و اعمال فشار مضاعف نیت خود را برای دست یازیدن به یک توافق جدید مطابق با مختصات دلخواه خود دنبال کند. در چنین شرایطی، برهم زدن بازی ترامپ و مانع شدن از ایجاد اجماع علیه ایران و تلاش ناصواب وی برای به انزواکشاندن ایران بهطور قطع باید الزام سیاست خارجی ایران باشد. ایران همچنین میتواند از شکاف ایجادشده میان آمریکا با متحدانش نظیر اروپا و کانادا بر سر جنگ تجاری قریبالوقوع سود جسته و راهی را بپیماید که آرزوهای ترامپ برای به انزوا کشاندن ایران رنگ تحقق نیابد.
در واقع آنچه کرهشمالی را با خفت به پای میز مذاکره کشاند و سبب شد به هر آنچه آمریکا دیکته میکند، تن دهد؛ فارغ از اوضاع اسفبار داخلی، اجماع جهانی مطلق علیه این کشور بود. مشخص است که شاخصهای داخلی ایران از نظر سیاسی و اجتماعی گرفته تا فرهنگی و اقتصادی از هیچ لحاظ قابل مقایسه با کرهشمالی نیست، اما از منظر علم روابط بینالملل وضعیت داخلی تعیینکننده صرف نیست. چنانچه درباره کرهشمالی بیشتر از مسائل داخلی انزوای مطلق بینالمللی مسبب عقبنشینی این کشور در برابر آمریکا و انجام مذاکره شد. با این نگاه، فارغ از هر میزان توانمندی داخلی ایران- که البته در جایگاه خود بسیار مهم و حائز اهمیت است- آنچه موجب تفاوت میان ایران و کرهشمالی شده، این مهم است که اکنون ایران به هیچ عنوان در انزوای بینالمللی قرار ندارد و به عکس این آمریکا، اسرائیل و چند کشور عربی هستند که در برابر اراده جامعه جهانی در تنگنا قرار گرفتهاند، بنابراین ایران در مسیر این رویارویی خطیر بدون دل بستن و داشتن امید واهی به هیچ کشوری، باید بازی ترامپ را برهم بزند. چنین وضعیتی باعث خواهد شد ترامپ خیال روبهرو شدن با ایران همچون کرهشمالی را توهمی بیش نپندارد.
خبرهای مرتبط
گزارش خطا
آخرین اخبار