نگاهی به فرآيند چهار ساله حذف موسيقی از فرهنگسراها
مرثيهای براي يك پايان تلخ در موسيقی ايران
مروز بدون اغراق اكثريت نسل جوان ما، هيچ علاقهيي به «آثار وزين» در تمامي ژانرهاي موسيقي ايراني، كلاسيك غربي، موسيقي محلي، موسيقي پاپ يا موسيقي تلفيقي ندارند و اصولا آنقدر دچار انحراف در تربيت شنيداري شدهاند كه كار از بحثهاي كليشهيي«فرهنگسازي» گذشته است؛ بدون شك تاريخ در مورد اين كمكاريهاي ما قضاوت خواهد كرد
خانه موسيقي نهاد صنفي اهالي موسيقي محسوب ميشود كه انتظار ميرود در چنين پيشامدهايي واكنش مناسبي را از خود نشان دهد و آنها را در جريان جزييات پيگيريها و نتايج به دست آمده قرار دهد اما حركت چراغ خاموش خانه موسيقي در زمينه «تعطيلي موسيقي فرهنگسراها» حرف و حديثهاي بيشتري را در محافل خصوصي اهالي اين صنف به وجود آورده است
از محــاســن ضعف«حافظه تــــاريـخــي كوتاهمدت» ما (بهخصوص در حوزه موسيقي) اين است كه براي مثال مسوولي چون شهاب مرادي، رييس سازمان فرهنگي، هنري شهرداري تهران ميتواند ادعا كند «تعطيلي كلاسهاي موسيقي در فرهنگسراها» تنها براي اصلاح سطح كيفي آنها اتفاق افتاده و هيچ مساله نگرانكنندهيي نيست و اين تعطيلي موقتي خواهد بود؛ دوستان منتقد و ناظران ماجرا هم با توجه به همين ضعف«حافظه تاريخي» طبيعي است كه گمان كنند چنين اتفاقي در سازمان فرهنگي و هنري هرگز سابقه نداشته و واقعا هيچ جاي نگرانياي وجود ندارد.
اما به محض به كار افتادن«حافظه تاريخي كوتاهمدت» دوستاني كه اين روزها را به سكوت و مماشات با جريان «حذف موسيقي از فرهنگسراها» ميگذرانند و همچنين محض يادآوري سابقه«حذف موسيقي از فرهنگسراها» به رييس كنوني سازمان فرهنگي، هنري شهرداري تهران، مسائلي بايد عنوان كرد. در اين گزارش سعي شده تا نگاهي گذرا و مختصر به اتفاقات مرتبط با جريان «حذف موسيقي از فرهنگسراها» انداخته شود تا سادهانگارانه با چنين موضوع جدي و اثرگذاري برخورد نشود.
پرده اول، حذف كنسرتها
برگزاري كنسرتهاي موسيقي از زمان تاسيس سازمان فرهنگي، هنري شهرداري تهران، همواره جزو برنامههاي ثابت فرهنگسراهايي چون ارسباران و بهمن بوده كه سالنهاي مناسبي براي اين كار داشتهاند البته اين روند تا سال 1389 بدون هيچ مانعي ادامه پيدا كرد.
21 مرداد 1389 دستوري شفاهي از سوي تيم مديريتي امير خوراكيان (رييس وقت سازمان فرهنگي، هنري شهرداري)، تمام كنسرتهاي فرهنگسراها لغو شد. در اين دستور شفاهي كه هيچگاه به صورت سندي مكتوب درنيامد دستاندركاران موسيقي در فرهنگسراها از برگزاري هرگونه كنسرتي پس از اين تاريخ منع شدند.
از مرداد ماه 1389 تا به امروز هيچ اجراي موسيقي در قالب يك كنسرت مستقل در فرهنگسراهاي زير مجموعه سازمان فرهنگي، هنري شهرداري تهران روي صحنه نرفته است؛ طي اين چهار سال هر اجراي موسيقي كه در فرهنگسراها شاهد بودهايم يا زير عنوان برنامههايي چون بزرگداشت، نكوداشت و پاسداشت اجرا شدهاند يا در قالب جشنواره موسيقي فجر روي صحنه رفتهاند.
امير خوراكيان ارديبهشت ماه سال 1389 به عنوان رييس سازمان فرهنگي، هنري شهرداري تهران منصوب شد و حدود سه ماه پس از انتصابش اين دستور شفاهي را براي برچيدن كنسرتها در فرهنگسراها صادر كرد؛ اما از آنجا كه اين دستور به صورت شفاهي صادر شده بود چندان بازتاب بيرونياي پيدا نكرد. اهالي موسيقي اگر به حافظه تاريخيشان رجوع كنند حتما به خاطر خواهند آورد كه تمامي كنسرتهايي كه تا پايان سال در تقويم كاري فرهنگسراها تدارك ديده شده بود به يكباره لغو شد. نكته جالب در اين زمينه اين است كه در زمان صدور اين دستور، 14 سال از زمان به وجود آمدن سازمان فرهنگي، هنري شهرداري تهران ميگذشت و از همان آغاز فعاليت اين سازمان در سال 1375، آموزش موسيقي و برگزاري كنسرت جزو برنامههاي فرهنگسراها و خانههاي فرهنگ بود؛ اما به يكباره در مرداد ماه 1389 معلوم نشد چه اتفاقي افتاده كه امير خوراكيان و تيمش را به اين نتيجه رسانده كه ديگر در فرهنگسراها نبايد كنسرتي برگزار شود.
جالبتر اينكه دستور چهار سال قبل امير خوراكيان با اينكه غيرمكتوب است و همچنين با وجود تمام ضعفهايي كه حافظه تاريخي كوتاهمدت ما دارد همچنان اعتبار دارد و از سوي دوستان اجرا ميشود.
پرده دوم، «تفكيك جنسيتي كلاسهاي موسيقي» و «حذف موسيقي كودك»
اواسط سال 1391 دستور كتبي براي تفكيك جنسيتي كلاسهاي موسيقي به فرهنگسراها و خانههاي فرهنگ تهران ارسال شد و با وجود اعتراضهاي جسته و گريختهيي كه از سوي كارشناسان اجتماعي و فرهنگي شاغل در سازمان فرهنگي، هنري نسبت به چنين دستوري صورت گرفت، تفكيك جنسيتي كلاسهاي موسيقي انجام شد.
اما اين پايان كار امير خوراكيان و تيم مديريتياش در سازمان فرهنگي، هنري شهرداري در رابطه با«موسيقي» نبود؛ سال 1392 دستور ديگري در رابطه با «آموزش موسيقي» به فرهنگسراها و خانههاي فرهنگ صادر شد كه طي آن«آموزش موسيقي كودك» نيز از فهرست برنامههاي اين زيرمجموعههاي سازمان فرهنگي، هنري شهرداري بايد حذف ميشد. اين دستور نيز همچون دو دستور پيشين بدون هيچ نقصي اجرايي شد تا يكي از سياهترين دورههاي مديريتي سازمان فرهنگي، هنري شهرداري در برخورد با موسيقي و اهالي اين هنر طي شود.
بزنگاه سوم، تعطيلي كلاسهاي موسيقي در فرهنگسراها
حجتالاسلام والمسلمين شهاب مرادي از آذر 1392 با حكم شهردار تهران، به سمت رياست سازمان فرهنگي، هنري شهرداري تهران منصوب شد و تنها شش ماه پس از انتصابش در اين پست، دستور حذف كلاسهاي موسيقي را كه آخرين تتمه فعاليت«فرهنگسازانه» فرهنگسراها در زمينه موسيقي محسوب ميشد، صادر كرد.
وجه تشابه اين دستور شهاب مرادي با دستوري كه در زمان امير خوراكيان براي حذف كنسرتها صادر شده بود در شفاهي بودن هر دوي اين دستورها بود؛ البته با اين تفاوت كه در سال 1389 دستور خوراكيان چندان با واكنشهاي اهالي موسيقي و رسانهها مواجه نشد و اصولا به دليل تحولات سياسي، طيف گستردهيي از مردم از اين اتفاق اطلاع پيدا نكرد. اين در حالي بود كه دستور حذف كلاسهاي موسيقي از فرهنگسراها در چند ماه اخير با واكنشهاي بسياري از سوي جامعه فرهنگ و هنري كشورمان روبهرو شده كه احتمالا انتظارش نميرفت.
تناقض در واكنشهاي مسوولان سازمان فرهنگي، هنري
اوايل ارديبهشت ماه امسال شهاب مرادي طي يك نشست خبري، درباره رويكرد خود و سازمان فرهنگي، هنري شهرداري در قبال موسيقي گفت: «آموزش و ترويج موسيقي جزو اهداف ما نيست، مخصوصا اينكه يكسري آموزشگاه موسيقي در كشور وجود دارد كه در حال كار كردن هستند و از آنجا كه اين آموزشگاهها با وزارت ارشاد همكاري ميكنند، فرض بر اين است كه محيط مورد اعتمادي براي مردم دارند.»
همين يك پاراگراف از سخنان شهاب مرادي تضادهايي را در خود جاي داده است كه در ادامه مختصرا به آنها اشاره ميشود؛ نخستين نكته در اين سخنان شهاب مرادي به مساله شرح وظايف سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران مربوط ميشود.
در بندهاي«5، 6 و9» فهرست«شرح وظايف» سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران آمده است: «ايجاد زمينه لازم براي توسعه مشاركت شهروندان در فعاليتهاي مختلف فرهنگي و هنري و تلاش در جهت افزايش سهم مصرف خدمات و كالاهاي فرهنگي در سبد خانوار»، «ايجاد زمينه و فضاي مناسب براي حضور شهروندان و خانوادهها بهويژه جوانان در مراكز و برنامههاي فرهنگي و فراهمسازي محيط مساعد براي رشد و تعالي فرهنگي آنان»، «اجراي طرحهاي غنيسازي اوقات فراغت و كمك به افزايش روحيه نشاط و شادابي شهروندان با استفاده از روشها و ابزارهاي فرهنگي و هنري.»
سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران از زمان تاسيسش تا مرداد سال 1389 به درستي موسيقي را همچون ساير مولفههاي هنري موثر در عرصه فرهنگ مدنظر قرار داده بود و مشكل خاصي با آن نداشت اما از اين تاريخ به بعد همانطور كه در اين گزارش آمد به مرور نگاهش به موسيقي تغيير كرد.
اينكه شهاب مرادي بگويد: «آموزش و ترويج موسيقي جزو اهداف ما نيست» يا به تغيير در تعريف از«فرهنگ و هنر» در سازمان تحت امرش باز ميگردد يا به نوع تلقي خود او و ساير دستاندركاران سازمان فرهنگي هنري از فرهنگ يا به تغيير تعريف خود موسيقي مربوط ميشود.
دومين نكته اينكه رييس كنوني سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران عنوان كرده است: «يكسري آموزشگاه موسيقي در كشور وجود دارد كه در حال كار كردن هستند و از آنجا كه اين آموزشگاهها با وزارت ارشاد همكاري ميكنند، فرض بر اين است كه محيط مورد اعتمادي براي مردم دارند.»
آموزشگاههاي ديگري نيز در زمينههاي ديگري چون هنر سينما، تجسمي، هنرهاي دستي، ادبيات، كوبلن دوزي، منجوق دوزي، مليله دوزي و غيره زيرنظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در حال فعاليت هستند؛ به فرض اينكه سخنان شهاب مرادي اساسا صحيح باشد اين سوال پيش ميآيد كه با وجود چنين آموزشگاههايي آيا بايد تمام كلاسها و بخشهاي مرتبط با اين هنرها در فرهنگسراها تعطيل شود؟ يعني آيا بايد دقيقا همان برخوردي كه با موسيقي شد با ساير هنرها نيز صورت بگيرد؟و اينكه آيا كلاسهاي آزاد هنري كه با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي فعاليت ميكنند «محيط مورد اعتمادي براي مردم» ندارد و اين محيط امن فقط در زمينه موسيقي وجود دارد؟
پذيرفتن دلايل شهاب مرادي براي حذف موسيقي از فرهنگسراها بسيار مشكلتر از آن است كه احتمالا مشاورانش به او گفتهاند و رييس سازمان فرهنگي هنري بايد به دنبال دلايل قانعكنندهتري بگردد.
آيا واقعا خبر تعطيلي كلاسهاي موسيقي فرهنگسراها كذب است
مدتي پس از اظهارنظرهاي شهاب مرادي در نشست خبرياش بالاخره كلاسهاي موسيقي فرهنگسراها تعطيل شد؛ عبدالحسين مختاباد و هادي ساعي نيز به دنبال قطعي شدن اين اتفاق اواسط خرداد امسال در صحن علني شوراي اسلامي شهر تهران از تعطيلي خانههاي موسيقي فرهنگسراها و بيكاري مربيان موسيقي و سرگرداني هنرجويانشان پس از اين اقدام شهرداري خبر دادند.
مدتي بعد از اين ماجرا بابك ربوخه، مدير موسيقي سازمان فرهنگي هنري شهرداري در پاسخ به صحبتهاي عبدالحسين مختاباد و هادي ساعي به ايسنا گفت: «در دوره مديريت جديد سازمان فرهنگي هنري قرار است با هدف بهينهسازي، برخي خانههاي موسيقي كه استانداردهاي لازم آموزشي را ندارند، جابهجا يا تعطيل شوند. تعداد اين مراكز بسيار كم و حتي به يك درصد كل مراكز هم نميرسد؛ هنوز هيچگونه اقدامي در زمينه جابهجايي يا تعطيلي خانههاي موسيقي انجام نشده و تنها تاكيد كردهايم كه ثبتنام در ترم جديد تا چند هفته آينده انجام نشود. ثبتنام براي ترم تابستان از چند هفته آينده و پس از بررسيهاي لازم انجام ميشود و هنرجويان ميتوانند براي شركت در اين كلاسها براي ثبتنام خود اقدام كنند.»
اينها قولهايي بود كه از سوي مدير موسيقي سازمان فرهنگي هنري داده شد؛ اين قولها برخلاف خبرهايي بود كه از دستور شفاهي تيم مديريتي شهاب مرادي براي برچيده شدن كامل بساط موسيقي از فرهنگسرا در محافل خصوصي به گوش ميرسيد.
اما با گذشت دو ماه از اين سخنان هيچ يك از اين وعدههاي بابك ربوخه عملي نشد تا شك و گمانها در اين زمينه به يقين تبديل شود؛ حالا از سخنان بابك ربوخه كه مهلتي چند هفتهيي خواسته بود دو ماه گذشته؛ از وعده محمد عبدالحسيني هم كه گفته بودند بعد از ماه مبارك رمضان كلاسها بازگشايي ميشود بيش از دو هفته گذشته است. اما انگار در شهر خبري نيست.
ضعف مديريتي يا عدم صداقت
حتي اگر باخوشبينانهترين شكل ممكن و با ساده انگاري بينظيري، اين تضادها را در سخنان و عملكرد دستاندركاران سازمان فرهنگي هنري تصادفي قلمداد كنيم در بهترين شرايط به«ضعف مديريتي» مسوولان اين سازمان خواهيم رسيد. نكته مهم اين است كه تعطيلي كلاسهاي موسيقي در فرهنگسراها درست همزمان با آغاز فصل تابستان و تعطيلي مدارس و دانشگاهها انجام شده است يعني درست زماني كه اوج فعاليتهاي فرهنگي نهادهاي فرهنگي و همچنين برنامهريزي خانوادهها براي ثبتنام فرزندانشان در كلاسهاي هنري است.
چنين همزماني در تعطيلي كلاسهاي موسيقي با آغاز فصل تابستان آن هم براي سازماني چون سازمان فرهنگي هنري كه هدف اصلي و اساسياش فرهنگسازي است تنها براي ذهني رشد نيافته يا كودكي كم سن و سال قابل پذيرش است. حتي اگر اين فرض را بپذيريم كه اين همزماني تنها براي اصلاح كلاسهاي موسيقي بوده نيز باز هم اتفاق بسيار سوالبرانگيزي رخ داده است. شخص يا اشخاصي كه چنين طرحي را پيشنهاد دادهاند (با احترام به فرديتشان) به احتمال فراوان هيچ درك درستي از مقولههاي فرهنگي و هنري و همچنين كاركرد سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران نداشتهاند.
در اين ميان مديري كه اجازه اجرايي شدن چنين طرحي را داده نيز صلاحيت حرفهيياش زير سوال است. باز اگر تمامي اين اتفاقات را تصادفي بپنداريم به نظر ميرسد شهاب مرادي بايد تاملي دوباره در حوزه مشاوران و مديرانش كه چنين تصميم چالش برانگيزي را همزمان با آغاز فصل تابستان گرفتهاند داشته باشد؛ تصميمي كه باعث سرگردان ماندن حدود 22 هزار هنرجوي موسيقي در تهران شده است.
كدام مرجع، كيفيت كلاسهاي موسيقي را زير سوال برده است؟
اگر به فرض دليل تعطيلي كلاسهاي موسيقي در فرهنگسراها را همانطور كه دوستان گفتهاند «نداشتن استانداردهاي لازم آموزشي» بپذيريم براي اهالي پرسشگر موسيقي هم جاي خوشحالي دارد و هم جاي سوال؛ جاي خوشحالي دارد از اين جهت كه بهنظر ميرسد دست اندركاران سازمان فرهنگي هنري نسبت به استانداردهاي آموزشي حساستر از گذشته هستند و البته از اين منظر جاي سوال دارد كه كدام مرجع سطح استاندارد اين كلاسها، نامطلوب تشخيص داده است؟
تمامي 170 مدرس موسيقي شاغل در فرهنگسراها و خانههاي فرهنگ سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران يا از«دفتر آموزش و توسعه فعاليتهاي هنري وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي» «گواهينامه تدريس» دارند يا از «موسسه آموزش شهر سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران»، «گواهينامه تدريس» دريافت كردهاند يا هردوي اين گواهينامهها را همزمان دارند.
شوراي فني كه در اين دو دفتر يعني«دفتر آموزش و توسعه فعاليتهاي هنري وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي» و «موسسه آموزش شهر سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران» گواهينامه مدرسان موسيقي را پس از گرفتن امتحانات و بررسي مداركشان امضا كردهاند همگي از اساتيد شناختهشده موسيقي ما هستند؛ اساتيدي مانند استاد هوشنگ ظريف، محمد اسماعيلي، محمد سرير، سعيد ثابت و تعدادي ديگر كه همه اين افراد هم از نظر علمي و هم از نظر هنري، جايگاه مشخصي در بين اهالي هنر دارند.
به راستي چه مرجع فني و با چه وزني، توانسته دستاندركاران سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران را متقاعد كند كه اين كلاسها استانداردهاي لازم را ندارند و بايد تعطيل شوند.
بابك ربوخه، مدير موسيقي سازمان فرهنگي هنري در بخشي از سخنانش درباره تعطيلي موقت كلاسهاي موسيقي فرهنگسراها تاكيد كرده است« تعداد اين مراكز كه فاقد استانداردهاي آموزشي لازم هستند بسيار كم و حتي به يك درصد كل مراكز هم نميرسد.» در واقع بنا به همين گفته مدير موسيقي سازمان فرهنگي هنري، تمام كلاسهاي موسيقي فرهنگسراها تنها به دليل ضعف آموزشي يك درصد از آنها تعطيل شده است كه اين رويكرد جاي بسي شگفتي و حيرت دارد. مجيد كياني، پژوهشگر و موسيقيدان شناخته شده موسيقي كشورمان در واكنش به چنين رويكردي گفت: دست اندركاران ميتوانستند به جاي تعطيلي يكباره تمامي كلاسها، ابتدا به شكلي كارشناسانه به تفكيك بخشهاي توانمند و ضعيف اين كلاسها بپردازند و در ادامه تنها بخشهاي ضعيف را اصلاح يا تقويت كنند نه اينكه به اين صورت همه را يكجا حذف كنند.
حركت چراغ خاموش خانه موسيقي
خانه موسيقي نهاد صنفي اهالي موسيقي محسوب ميشود كه انتظار ميرود در چنين پيشامدهايي واكنش مناسبي را از خود نشان دهد و ضمن دفاع از حقوق صنفي اين قشر، آنها را در جريان جزييات پيگيريها و نتايج به دست آمده قرار دهد. طي 70 روزي كه از انتشار نخستين اخبار درباره تعطيلي كلاسهاي موسيقي فرهنگسراها منتشر شده تاكنون تنها دو خبر رسمي از مذاكرات دست اندركاران خانه موسيقي در اين زمينه منتشر شده است. نخستين خبر 2 تير ماه منتشر شد كه به مذاكرات هياتمديره خانه موسيقي با عبدالحسين مختاباد عضو موسيقيدان شوراي اسلامي شهر تهران اختصاص داشت. در اين جلسه هياتمديره خانه موسيقي ضمن انتقاد از تعطيل شدن موسيقي در فرهنگسراهاي تهران از مختاباد خواستند به عنوان نماينده مردم شهر تهران به ويژه جامعه موسيقيدان اين شهر نسبت به اين عملكرد مديريت سازمان فرهنگي و هنري شهر تهران واكنش نشان دهد. همچنين در اين جلسه قرار شد موضوع ممنوعيت آموزش موسيقي در فرهنگسراها نيز بررسي و پس از تحقيق از
كم و كيف تصميمات اتخاذ شده از سوي سازمان فرهنگي و هنر شهرداري تهران نسبت به واكنش رسمي خانه موسيقي اقدام شود. 13 تير ماه امسال نيز بعد از گذشت حدود يك ماه از تعطيلي كلاسهاي موسيقي در فرهنگسراها، نشست مشتركي بين اعضاي هياتمديره خانه موسيقي و معاون هنري سازمان فرهنگي و هنري شهرداري و مسوول بخش موسيقي اين سازمان براي بررسي مسائل و مشكلات به وجود آمده برگزار شد. در اين جلسه كه ضرابي، ناصح پور، طلوعي و نوربخش (مديرعامل خانه موسيقي) نيز در آن حضور داشتند، محمد عبدالحسيني (معاون هنري سازمان) گزارشي از سطح نازل آموزش موسيقي فرهنگسراها ارائه داد و گفت«ما براي ارتقاي سطح كيفي اين كلاسها ناچار به توقف آموزش اين كلاسها بوديم و اميدواريم با همكاري و مشورت تخصصي خانه موسيقي بتوانيم سطح كيفي اين كلاسها را ارتقا بخشيم و در آيندهيي نزديك بازگشايي شود.»
بابك ربوخه، مسوول موسيقي فرهنگسراها نيز درباره تعداد هنرجويان، هنرآموزان و رشتههاي مورد تدريس گزارشي ارائه داد. مديرعامل خانه موسيقي نيز در اين نشست اعلام كرد: «خانه موسيقي آماده هرگونه همكاري با فرهنگسراها در امر آموزش موسيقي است و جاي خوشحالي دارد كه مسوولان مربوطه نگران سطح آموزش هستند و اميدواريم پس از ماه مبارك رمضان با توجه به تعطيلات تابستاني بتوان استعدادهاي درخشاني را جذب موسيقي كشور كرد.»
در پايان نيز تفاهمنامه همكاري خانه موسيقي با سازمان فرهنگي و هنري شهرداري تهران به امضاي طرفين رسيد كه طي آن مقرر شد پس از ماه مبارك رمضان كلاسهاي موسيقي فرهنگسراها با كيفيت بالاتري بازگشايي شود. اين دو خبر تمام آنچه بود كه از فعاليت خانه موسيقي در اين ماجرا منتشر شد. ماه مبارك رمضان 7 مرداد به پايان رسيد و خبري از بازگشايي اين كلاسها نشد؛ عواقب عمل نكردن به اين تفاهمنامه نيز نامشخص و بيپاسخ ماند.
همين حركت چراغ خاموش خانه موسيقي در زمينه «تعطيلي موسيقي فرهنگسراها»حرف و حديثهاي بيشتري را در محافل خصوصي اهالي اين صنف به وجود آورده و نگرانيها را بيش از پيش كرده است.
پايانبندی
كمكاري اكثر نهادهاي فرهنگي و همچنين سكوت قانونگذاران در بحث موسيقي باعث شده تا طي سالهاي گذشته جاي خالي به وجود آمده نيروهاي داخلي را جريانهاي مختلف خارجي برعهده بگيرند و بيشترين تاثير فرهنگي و تربيتي را بر شنيدار مردم كشورمان به خصوص نسل جوان داشته باشند. امروز بدون اغراق اكثريت نسل جوان ما، هيچ علاقهيي به «آثار وزين» در تمامي ژانرهاي موسيقي ايراني، كلاسيك غربي، موسيقي محلي، موسيقي پاپ يا موسيقي تلفيقي ندارند و اصولا آنقدر دچار انحراف در تربيت شنيداري شدهاند كه كار از بحثهاي كليشهيي«فرهنگسازي» گذشته است؛ بدون شك تاريخ در مورد اين كمكاريهاي ما قضاوت خواهد كرد. اين قضاوت تاريخي تنها شامل مسوولان نخواهد بود و آن طيف از اهالي موسيقي كه در قبال چنين جريانهاي تاثيرگذاري برخوردي منفعلانه دارند نيز مورد قضاوت قرار خواهند گرفت.
سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران زيرمجموعهيي متشكل از 34 فرهنگسرا، 66 خانه فرهنگ و بسياري بخشهاي ديگر دارد كه در اين مجموعه بيش از 22 هزار هنرجوي موسيقي زيرنظر 170 مدرس موسيقي تحت آموزش قرار داشتند. هزينه اين كلاسهاي موسيقي در فرهنگسراها نيز به مراتب كمتر از هزينه كلاسهاي موسيقي در آموزشگاههاي خصوصي و كلاسهاي درس خانگي است؛ بخش عمدهيي از هنرجويان كلاسهاي موسيقي در فرهنگسراها نيز بنا به دلايل اقتصادي، اين كلاسها را تنها فرصت بهرهمند شدنشان از آموزشي موسيقي ميدانند.
قطعا كم كاري يا تعطيلي كلاسهاي كنترل شده موسيقي در فرهنگسراها نتايج نا خوشايندي از نظر فرهنگي هم براي فرهنگ و هنر اين مملكت، و هم براي مسوولان و سياستگذاران در پي دارد. از اين رو ميطلبد دوستان دست اندركار در سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران يكبار ديگر و با نگاهي جامعتر به اين ماجرا نگاه كنند.
منبع: روزنامه اعتماد
گزارش خطا
نظر شما
پربحث ترین عناوین
آخرین اخبار