ماجرای پزشک تبریزی به کجا رسید؟
پدر علیرضا صلحی پزشک تبریزی که به قتل همسر و مادربزرگش متهم و محکوم به اعدام شده از برخی ابهامات پرونده پسرش پرده برداشت.
پدر علیرضا صلحی پزشک تبریزی که به قتل همسر و مادربزرگش متهم و محکوم به اعدام شده از برخی ابهامات پرونده پسرش پرده برداشت.
به گزارش صدای ایران، از ایلن پدر علیرضا صلحی، پزشک تبریزی که چندی پیش به اتهام قتل همسر و مادربزرگش از طریق مسموم کردن غذای آنها به اعدام محکوم شد در گفتوگو با ایلنا ضمن اعلام خبر ارجاع پرونده به دیوان عالی کشور برای بررسیهای بیشتر از برخی ابهامات پرونده فرزند خود انتقاد کرد.
صلحی بخشی از ماجرای منتهی به کشته شدن «المیرا» همسر علیرضا و مادربزرگ او را از ابتدا شرح داد و گفت: در تاریخ ۱۵ /۷/ ۹۵ شخصی به دکتر (علیرضا) میگوید شنبه برای شما غذای نذری میآوریم. او روز شنبه ساعتها منتظر میماند و خبری نمیشود از این رو خودش به آشپزخانه نزدیک محل کارش و منزل ما رفته و شش پرس غذا سفارش میدهد. ساعت ۱۴:۵۰ دقیقه غذا را میگیرد و به محل کار همسرش میرود. مدت زمان رسیدن او به محل کار همسرش طبق برنامه همیشه یک ربع بوده که این بار هم همین مدت زمان طول میکشد. علیرضا بعد از برداشتن همسرش غذا را برای ما آورد ولی خودش نخورد چون کار داشت و مجبور بود برود.
وی ادامه داد: قبل از خوردن غذا المیرا قرصهای لاغری آورده بود که میگفت از دوستانم گرفتم. قبلا هم از این قرصها میخوردیم. پسر دیگر من از همین قرصها برای لاغری میخورد. ما همراه غذا این قرصها را خوردیم. زمانی که حال همهمان بد شد به اورژانس گفتیم غذا نذری بوده چون علیرضا به ما گفته بود غذای نذری میآورم. بعدا به ما گفت چون قول نذری به شما داده بودم در ابتدا حقیقت را نگفتم.
پدر پزشک تبریزی گفت: موقع رفتن به بیمارستان المیرا به ما گفت از قرصها چیزی نگوییم. من از خانمم پرسیدم چرا نگوییم؟ خانم من هم گفت نگوییم چون عروسم گفته و ما به او اعتماد داشتیم. به همین دلیل ما جریان این قرصها را نگفتیم .
وی افزود: همان زمان پسرم را به آگاهی بردند. همه ما را به جز مادربزرگ مرحوم میخواستند مرخص کنند. ما گفتیم ما حالمان بد است، از این رو آن شب هم ما را نگه داشتند. پسرم در آگاهی بود و ارتباط با علیرضا قطع شده بود. در آنجا علیرضا ماجرای کپسولها را مطرح میکند و میگوید اینها کپسول خوردهاند. در مورد بازجوییها همه حرفهای ما تطابق دارد.
صلحی در مورد اینکه چرا علیرضا خود از غذای مسموم نخورده است، گفت: او کار داشت و باید به جلسهای میرفت. ما غذای او را در یخچال گذاشته بودیم و اتفاقا غذای علیرضا را بردند آزمایشگاه و بررسی کردند. غذا سالم بود. من کسی بودم که غذاها را پخش کردم در نتیجه علیرضا خودش نقشی در پخش کردن غذاها نداشت. مقداری از غذای همسر من هم باقی مانده بود که در آزمایشگاه متوجه شدند در آن گاز فسیل هست. به گفته کارشناسان قرص برنج اگر به غذا اضافه شود رنگ غذا را سیاه کرده و غذا بوی ماهی گندیده میگیرد. در نتیجه غذای ما با قرص برنج مسموم نشده بود و هرچه بوده در این کپسولها بوده است.
وی در خصوص گاز فسیل دیده شده در باقیمانده غذای مقتول و همسر خودش گفت: ما این قرصها را خورده بودیم و این گاز در فضای خانه پخش و جذب غذاها شده است. ما از بازپرس خواستیم برای روشن شدن ماجرا مکاتبات گوشی المیرا استخراج شود تا مشخص شود چه کسی این قرصها را داده بود. از قاضی خواستیم دوربینهای محل حرکت ماشین از محل کار تا منزل ما را بررسی کنید. گفتند تصاویر مستهلک شده است.
وی با اشاره به دریافت پرینت مکاتبات چهار ماهه متهم توسط دادگاه گفت: همه مکاتبات پسر من با نامزدش مشخص بوده؛ در آنجا پیامکهایی بود که نشانگر تمایل به خودکشی توسط این دختر بود. در چندین پیام او به علیرضا نوشته بود: «علیرضا من را حلال کن، من دو روز دیگر از این دنیا میروم». این یعنی چه؟ یعنی میخواهم خودکشی کنم. والدین المیرا خودشان گفتند المیرا گفته بود خودکشی میکنم. وقتی خبر فوت او را به مادرش دادند رو به پدرش گفت این دختر بالاخره خودش را کشت.»
پدر متهم پرونده با بیان اینکه پزشکی قانونی در پرونده نوشته بود متهم خودش دکتر است و حتما میدانسته چطور این سم را به ران مرغ بزند چون ران مرغ سیاه است و معلوم نمیشود. مگر میشود درعرض یک ربع فاصله زمانی میان رستوران تا محل کار همسرش چنین کاری کرده باشد؟
وی افزود: یکی از مسئولان گفته بود این غذا خریده شده و متهم اعتراف کرده که غذا را مسموم کرده است. این خبر با تیتر بزرگ در رسانهها منتشر شد اما بعد خودشان با تیتر کوچک تکذیب کردند.
صلحی با بیان اینکه در این پرونده به شهود کمتر از شنیدهها توجه شده است، گفت متاسفانه رای صادره در روز تعطیل ابلاغ شد که وکلای علیرضا همه خارج از کشور بودند و برای فرجام خواهی زمان کمی داشتند، یا در مورد رابطه علیرضا با المیرا که حتی خانوادهاش هم میگفتند عاشقانه بوده اما بعد از دو ماه گفتند اختلاف داشتند، یا نوشتند علیرضا با دوست المیرا رابطه نامشروع داشته است؛ کسی که الان در ترکیه با همسرش تحصیل میکند.
وی در مورد یکی از اتهامات وارده در پرونده هم توضیح داد و گفت: گفتهاند در بیمارستان آبمیوه مسموم به مقتولین داده شده است. این در حالی است که پرستار بخش هم توضیح داد که ما به علیرضا گفتیم آبمیوه بگیرد چون پتاسیم خون مریض کم شده بود. ماده سفید درون آبمیوه هم پتاسیم بوده که به دستور پزشک داده شده. هرچه ازطرف خانواده ایشان در رسانهها منتشر میشود کذب است .
صلحی با بیان اینکه پسر من یک ماه است در اعتصاب غذاست، گفت: دلیل اعتصاب غذای او این است که میگوید این رای نادرست است. پرونده به دیوان ارجاع داده شده و میگویند در دیوان مو به مو پرونده بررسی میشود. من امیدوارم دیوان عالی موشکافانه این پرونده را بررسی کند.
به گزارش صدای ایران، از ایلن پدر علیرضا صلحی، پزشک تبریزی که چندی پیش به اتهام قتل همسر و مادربزرگش از طریق مسموم کردن غذای آنها به اعدام محکوم شد در گفتوگو با ایلنا ضمن اعلام خبر ارجاع پرونده به دیوان عالی کشور برای بررسیهای بیشتر از برخی ابهامات پرونده فرزند خود انتقاد کرد.
صلحی بخشی از ماجرای منتهی به کشته شدن «المیرا» همسر علیرضا و مادربزرگ او را از ابتدا شرح داد و گفت: در تاریخ ۱۵ /۷/ ۹۵ شخصی به دکتر (علیرضا) میگوید شنبه برای شما غذای نذری میآوریم. او روز شنبه ساعتها منتظر میماند و خبری نمیشود از این رو خودش به آشپزخانه نزدیک محل کارش و منزل ما رفته و شش پرس غذا سفارش میدهد. ساعت ۱۴:۵۰ دقیقه غذا را میگیرد و به محل کار همسرش میرود. مدت زمان رسیدن او به محل کار همسرش طبق برنامه همیشه یک ربع بوده که این بار هم همین مدت زمان طول میکشد. علیرضا بعد از برداشتن همسرش غذا را برای ما آورد ولی خودش نخورد چون کار داشت و مجبور بود برود.
وی ادامه داد: قبل از خوردن غذا المیرا قرصهای لاغری آورده بود که میگفت از دوستانم گرفتم. قبلا هم از این قرصها میخوردیم. پسر دیگر من از همین قرصها برای لاغری میخورد. ما همراه غذا این قرصها را خوردیم. زمانی که حال همهمان بد شد به اورژانس گفتیم غذا نذری بوده چون علیرضا به ما گفته بود غذای نذری میآورم. بعدا به ما گفت چون قول نذری به شما داده بودم در ابتدا حقیقت را نگفتم.
پدر پزشک تبریزی گفت: موقع رفتن به بیمارستان المیرا به ما گفت از قرصها چیزی نگوییم. من از خانمم پرسیدم چرا نگوییم؟ خانم من هم گفت نگوییم چون عروسم گفته و ما به او اعتماد داشتیم. به همین دلیل ما جریان این قرصها را نگفتیم .
وی افزود: همان زمان پسرم را به آگاهی بردند. همه ما را به جز مادربزرگ مرحوم میخواستند مرخص کنند. ما گفتیم ما حالمان بد است، از این رو آن شب هم ما را نگه داشتند. پسرم در آگاهی بود و ارتباط با علیرضا قطع شده بود. در آنجا علیرضا ماجرای کپسولها را مطرح میکند و میگوید اینها کپسول خوردهاند. در مورد بازجوییها همه حرفهای ما تطابق دارد.
صلحی در مورد اینکه چرا علیرضا خود از غذای مسموم نخورده است، گفت: او کار داشت و باید به جلسهای میرفت. ما غذای او را در یخچال گذاشته بودیم و اتفاقا غذای علیرضا را بردند آزمایشگاه و بررسی کردند. غذا سالم بود. من کسی بودم که غذاها را پخش کردم در نتیجه علیرضا خودش نقشی در پخش کردن غذاها نداشت. مقداری از غذای همسر من هم باقی مانده بود که در آزمایشگاه متوجه شدند در آن گاز فسیل هست. به گفته کارشناسان قرص برنج اگر به غذا اضافه شود رنگ غذا را سیاه کرده و غذا بوی ماهی گندیده میگیرد. در نتیجه غذای ما با قرص برنج مسموم نشده بود و هرچه بوده در این کپسولها بوده است.
وی در خصوص گاز فسیل دیده شده در باقیمانده غذای مقتول و همسر خودش گفت: ما این قرصها را خورده بودیم و این گاز در فضای خانه پخش و جذب غذاها شده است. ما از بازپرس خواستیم برای روشن شدن ماجرا مکاتبات گوشی المیرا استخراج شود تا مشخص شود چه کسی این قرصها را داده بود. از قاضی خواستیم دوربینهای محل حرکت ماشین از محل کار تا منزل ما را بررسی کنید. گفتند تصاویر مستهلک شده است.
وی با اشاره به دریافت پرینت مکاتبات چهار ماهه متهم توسط دادگاه گفت: همه مکاتبات پسر من با نامزدش مشخص بوده؛ در آنجا پیامکهایی بود که نشانگر تمایل به خودکشی توسط این دختر بود. در چندین پیام او به علیرضا نوشته بود: «علیرضا من را حلال کن، من دو روز دیگر از این دنیا میروم». این یعنی چه؟ یعنی میخواهم خودکشی کنم. والدین المیرا خودشان گفتند المیرا گفته بود خودکشی میکنم. وقتی خبر فوت او را به مادرش دادند رو به پدرش گفت این دختر بالاخره خودش را کشت.»
پدر متهم پرونده با بیان اینکه پزشکی قانونی در پرونده نوشته بود متهم خودش دکتر است و حتما میدانسته چطور این سم را به ران مرغ بزند چون ران مرغ سیاه است و معلوم نمیشود. مگر میشود درعرض یک ربع فاصله زمانی میان رستوران تا محل کار همسرش چنین کاری کرده باشد؟
وی افزود: یکی از مسئولان گفته بود این غذا خریده شده و متهم اعتراف کرده که غذا را مسموم کرده است. این خبر با تیتر بزرگ در رسانهها منتشر شد اما بعد خودشان با تیتر کوچک تکذیب کردند.
صلحی با بیان اینکه در این پرونده به شهود کمتر از شنیدهها توجه شده است، گفت متاسفانه رای صادره در روز تعطیل ابلاغ شد که وکلای علیرضا همه خارج از کشور بودند و برای فرجام خواهی زمان کمی داشتند، یا در مورد رابطه علیرضا با المیرا که حتی خانوادهاش هم میگفتند عاشقانه بوده اما بعد از دو ماه گفتند اختلاف داشتند، یا نوشتند علیرضا با دوست المیرا رابطه نامشروع داشته است؛ کسی که الان در ترکیه با همسرش تحصیل میکند.
وی در مورد یکی از اتهامات وارده در پرونده هم توضیح داد و گفت: گفتهاند در بیمارستان آبمیوه مسموم به مقتولین داده شده است. این در حالی است که پرستار بخش هم توضیح داد که ما به علیرضا گفتیم آبمیوه بگیرد چون پتاسیم خون مریض کم شده بود. ماده سفید درون آبمیوه هم پتاسیم بوده که به دستور پزشک داده شده. هرچه ازطرف خانواده ایشان در رسانهها منتشر میشود کذب است .
صلحی با بیان اینکه پسر من یک ماه است در اعتصاب غذاست، گفت: دلیل اعتصاب غذای او این است که میگوید این رای نادرست است. پرونده به دیوان ارجاع داده شده و میگویند در دیوان مو به مو پرونده بررسی میشود. من امیدوارم دیوان عالی موشکافانه این پرونده را بررسی کند.
خبرهای مرتبط
گزارش خطا
آخرین اخبار