(طنز) یکی هست اینور دنیا که تو یادش مونده فیلدزت
پوریا عالمی در شرق نوشت:
دخترم، البته توی عکسها دیدم خودت بچه داری، اما سنمان خیلی فرق ندارد و نمیتوانم بهت بگویم مادرم، پس چطور است صدات کنم خواهرم؟ خوب است؟ خیلیخب. خواهرم، مریم میرزاخانی، توی خبرها خواندم «بهعنوان نخستین زن ریاضیدان جهان موفق به دریافت مدال «فیلدز» شدی که بهعنوان عالیترین جایزه علمی رشته ریاضیات است؛ جایزهای که از آن بهعنوان «نوبلریاضیات» یاد میشود.»
مریمجان، اول خواستم بگویم دمت گرم. اما نمیدانم برای چی. یعنی دم خودت گرم که رفتی و درس خواندی و فیلدز گرفتی. باور کن ما فقط پزت را میدهیم اما مطمئنیم کاری که کردی ربطی به ما ندارد. چون راستش اگر ما برایت کاری کرده بودیم الان حتما یا توی خانه نشسته بودی و منتظر یک شوهر بودی که به هوای وام ازدواج بیاید خواستگاریت. یا هرروز مثل باقی فارغالتحصیلها، نیازمندیها میخریدی و دنبال کار «تایپ در منزل» میگشتی. یا الان پای «اینترنت» نشسته بودی و بهصورت حرفهای «لایک» میکردی. بمیرم برایت. واقعا از ته دلخوشحالم که ما هیچ کاری برایت نکردیم و خودت روی پای خودت وایسادی. دمت گرم.
مریم عزیزم، اما دوم چی میخواهم بگویم؟ ببین گویا سال 76 سوار همان اتوبوس نخبگانی بودی که افتاد توی دره. میبینی؟ به نظر من شانس آوردی وقتی جان سالم بهدر بردی و در رفتی. البته فرار مغزها خوب نیست. یعنی برای ما خوب نیست اما برای مغزها خوب است. راستش اگر نمیرفتی الان یک مغز آکبند بودی. مثل من، که نو نو هستم و هنوز روبانم هم باز نشده است. فکر کن، مغز آکبند فقط به درد کلهپاچهای میخورد. باورت نمیشود همانقدر که دانشگاههای جهان به تو پیشنهاد تدریس میدهند، همانقدر هم کلهپاچهایهای ایران به من سفارش میدهند تا کله و مغز آکبندم را بار بگذارند.
مریمجان، میبینم که واسه خودت یکپا دکتر شدهای. آفرین. خیلی شانس آوردی. چون این احتمال که الان دربهدر دکتر باشی بیشتر بود. برای چی؟ برای درمان اثرات آلودگی هوا و پالم.
مریمخانوم راستش ما از خودت خوشحالتریم که جایزه فیلدز گرفتی. یعنی دقیقا همان حسی را داریم که انوشه انصاری رفت فضا. بعد شروع کردیم از گذشته جفتتان چهارتا عکس پیدا کردیم که مثلا توی میدان آزادی یا پارک ملت یا دروازه شیراز گرفته بودید.
ولی راستش درست است که رفتی و دکتر شدی، اما اشتباه کردی. خیلی چیزها از کفت رفته دختر. رفتی عمرت را گذاشتی پای ریاضیات، در حالی که مبانی ریاضیات در کشور ما کاملا تغییر کرده و فقط یکنمونهاش یک برابر شده با سهمیلیاردهزار. حالا توی فرنگ پدر خودتان را دربیاورید و درباره «سطوح ریمانی و فضاهای مدلولی» نظریه تولید کنید. اصل قصه اینجاست دختر.
در پایان اگر از حال من خواسته باشی باید بگویم ملالی نیست جز دوری شما، الان هم آمبولانس را زدم کنار و دارم برایت این نامه را وایبر میکنم. راستش میخواستم بگویم من یک آشنا توی بانک پیدا کردهام که میتوانیم دوتا وام ازدواج بگیریم و بارمان را ببندیم، اگر از زندگی در فرنگ و گرفتن جایزه فیلدز (گویا جایزه نقدی تپلی هم بهت دادند اما من چشمم دنبال جهیزیه و فیلدزت نیست) و پیشرفت دانشگاهی دچار افسردگی شدی، یادت باشد که من حاضرم به پای تو بنشینم، برگرد و بیا همچون دو مرغعشق زندگیمان را برپایه وامهای بانکی و مسکنهای تخیلی مهر بنا کنیم. یادت باشد عزیزم که هروقت خواستی برگرد و خودت را از بند فرنگ و مادیات برهان چون یکی هست اینور دنیا که تو یادش مونده اسمت. قربانت، پوریا.
گزارش خطا
آخرین اخبار