جايي براي كودكي كودكان نيست
نسرين تخيري در اعتماد نوشت:
امرداد امسال براي كودكانِ جهان بويي از زندگي و بيمرگي و جاودانگي نداشت؛ مُهر مُرداد بر آن خورده بود. از كودكان غزه، سوريه، ليبي و عراق و اوكراين بگير كه در گيرودار جنگ هر روز جان ميدهند و از حيات و مماتشان تنها سر خط خبري باقي ميماند، كه از فرط تكرار، آرامآرام اهل جهان حساسيتشان به آن را از دست دادهاند و يادشان رفته است، همبازيهاي آنها نسل آيندهاي هستند كه با خشم و قهري كه در دل ميكارند، نميتوانند پيامآور صلح و امنيت جهان آينده باشند و تنها فرزند خشونت، خشونت است؛ تا كودكان «خالد شروف» استراليايي كه پاسوز پدر شدهاند و از استراليا به سوريه برده شدند تا با داعشيها همراه شوند. همراه پدر سلاح به دست بگيرند و توييتر او را مزين به تصاوير خندان خود با سلاح كنند. حتي سلاح هم براي پدركافي نبود تا روح كودكانش را بكشد و ماشين وحشيگري از آنها بسازد، پس سر بريده مردي سوري را در دستان كودك هفت سالهاش قرار داد و تصوير او را در توييتر خود گذاشت تا تكان محكمي به جهان بدهد كه بدانند داعش از كودكي روح ميكشد و نسل ميسازد براي خودش. لابد دختركهاي دوقلوي 16 ساله انگليسي و دخترك 16 ساله بلژيكي هم راهشان بيراه نشده كه به فتواي جهاد نكاح خانه و خاندان و ديار را رها كردند و عازم سوريه شدند تا به داعشيان كه سر ميبرند و وحشت ميپراكنند، بپيوندند و غرايز آنها را برآورند و احتمالا براي آنها نسل آيندهشان را توليدمثل كنند، بدون آنكه هنوز خودشان از مفهوم زندگي چيزي دريافته باشند. از كودكان درگير در اين جنگهاي قومي و فرقهيي كه بگذريم باز هم مادر زمين در اين ماه روي خوشي براي فرزندانش نداشت. نيمكره غربي هم فرزندانش را زخم زده بود، هر چند زخمي از جنسي ديگر. آن دخترك 9 ساله آلماني كه پدر از سه سالگي او را آزار جنسي ميداد و از آزار او فيلم و عكس ميگرفت اول امرداد آلمان را خبرساز كرد. نيمه همين ماه بود كه پليس آلمان در 10 ايالت 300 مظنون ديگر به پورنوگرافي كودكان را جستوجو و برخي از آنها را با مدارك و اسنادي كه در خانههاي آنها يافت، دستگير كرد.
پيش از آن هم پليس انگلستان همين تجسس گستردهيي را پي گرفته بود تا شايد پاياني بر پورنوگرافي كودكانش رقم بزند اما تا سياستمدار آلماني و مجري معروف تلويزيوني انگليسي مشتري اين پورنوگرافيها هستند و برايشان اهميتي ندارد كه اين كودكان رنج، تنهايي فلسفي غرب و اتميزه شدن آن جامعه را دامن ميزنند، بعيد است پليس بتواند نقطه پاياني بر اين رنج بگذارد.
ايران خودمان هم كم از اين خبرها نداشت، از كودكآزاري بگير تا تعرض جنسي به كودكان. آن كودك شش ماهه خراساني كه از مادر معتادش ربوده شده بود و قاچاقچيان ربايندهاش او را شكنجه كرده بودند درد را براي آن مادر و كودك به همراه داشت و وجدان ناآرام ما را با اين پرسش باقي گذاشت كه چه كنيم آخر با اين كودكآزاريهاي هر روز بيشتر؟
احتمالا كاري هم نميتوانيم بكنيم تا زماني كه افرادي مانند مظفر الوندي، دبير مرجع ملي حقوق كودك كه قرار است از حقوق كودكان حمايت كند، دغدغهاش بيش از كودكان و رنج رفته بر آنان، دستمايه فرهنگي و سياسي ايجاد كردن براي كنترل و منع ماهواره و فضاي مجازي است، آنجا كه در ارتباط با آزار جنسي شش دانشآموز يك مدرسه توسط ناظم آنجا به خبرگزاري ايلنا ميگويد: «من اعتقاد دارم كه تمامي اين موارد به زور نبوده و در برخي موارد گرايشي دوطرفه وجود داشته است.
بنابراين بايد زمينه اين گونه گرايشها از بين برود؛ فضاهاي مجازي و ماهواره روي كودكان تاثير ميگذارند و به نظر ميآيد كه كارهاي فرهنگي و آموزش ميتواند موثرتر از اقدامات قضايي در اين زمينه باشد.» بدون آنكه بداند با وارد كردن خواست خود كودكان در اين اتفاق، چه دردي را براي آينده آنها رقم ميزند.
آخر كودكي كه آزار جنسي شده است، ميتواند در سنگر كودكي خود قرار گيرد و با زندگي كودكانهاش از خود دفاع كند. اما وقتي به كودك تعرضشده گفته شود خودش به رابطه جنسي تمايل داشته است او سنگر كودكي را براي دفاع از خود از دست ميدهد؛ با مثله شدن كودكياش چيزي ميشود كه نيست. نميداند كيست. چهبسا از خود بيزار شود. او متهم به انتخابي ميشود كه اصلا نميداند آن انتخاب چيست.
امرداد امسال در هيچ كجاي جهان، جايي براي كودكان نبود. امرداد امسال در بازي بزرگترها زندگي انساني از كودك دريغ شد. زندگي كودكان در بازي آنهامسخ شد. آخر كودك در بازي بزرگترها، بزرگ نميشود؛ بزرگ شدن به او تحميل ميشود؛ آواري ميشود بر او. او در اين بازي زندگي نميكند؛ زندگي از او دريغ ميشود و به جاي زندگي، صورتك آن به چهرهاش زده ميشود.
---------------------------
پينوشت:
فرهنگ لغت دهخدا: امرداد يعني بيمرگ و آسيب نديدني يا جاوداني و بايد امرداد با ادات نفي « ا» باشد نه مرداد كه معني برخلاف آن را ميدهد، يعني مردني و درگذشتني و نيستشدني و نابودگرديدني. امرداد در دين زردشتي امشاسپندي است كه نماينده بيمرگي و جاوداني يا مظهر ذات زوالناپذير اهورامزداست. در جهان خاكي نگهباني گياهها و رستنيها به او سپرده شده است.
امرداد امسال براي كودكانِ جهان بويي از زندگي و بيمرگي و جاودانگي نداشت؛ مُهر مُرداد بر آن خورده بود. از كودكان غزه، سوريه، ليبي و عراق و اوكراين بگير كه در گيرودار جنگ هر روز جان ميدهند و از حيات و مماتشان تنها سر خط خبري باقي ميماند، كه از فرط تكرار، آرامآرام اهل جهان حساسيتشان به آن را از دست دادهاند و يادشان رفته است، همبازيهاي آنها نسل آيندهاي هستند كه با خشم و قهري كه در دل ميكارند، نميتوانند پيامآور صلح و امنيت جهان آينده باشند و تنها فرزند خشونت، خشونت است؛ تا كودكان «خالد شروف» استراليايي كه پاسوز پدر شدهاند و از استراليا به سوريه برده شدند تا با داعشيها همراه شوند. همراه پدر سلاح به دست بگيرند و توييتر او را مزين به تصاوير خندان خود با سلاح كنند. حتي سلاح هم براي پدركافي نبود تا روح كودكانش را بكشد و ماشين وحشيگري از آنها بسازد، پس سر بريده مردي سوري را در دستان كودك هفت سالهاش قرار داد و تصوير او را در توييتر خود گذاشت تا تكان محكمي به جهان بدهد كه بدانند داعش از كودكي روح ميكشد و نسل ميسازد براي خودش. لابد دختركهاي دوقلوي 16 ساله انگليسي و دخترك 16 ساله بلژيكي هم راهشان بيراه نشده كه به فتواي جهاد نكاح خانه و خاندان و ديار را رها كردند و عازم سوريه شدند تا به داعشيان كه سر ميبرند و وحشت ميپراكنند، بپيوندند و غرايز آنها را برآورند و احتمالا براي آنها نسل آيندهشان را توليدمثل كنند، بدون آنكه هنوز خودشان از مفهوم زندگي چيزي دريافته باشند. از كودكان درگير در اين جنگهاي قومي و فرقهيي كه بگذريم باز هم مادر زمين در اين ماه روي خوشي براي فرزندانش نداشت. نيمكره غربي هم فرزندانش را زخم زده بود، هر چند زخمي از جنسي ديگر. آن دخترك 9 ساله آلماني كه پدر از سه سالگي او را آزار جنسي ميداد و از آزار او فيلم و عكس ميگرفت اول امرداد آلمان را خبرساز كرد. نيمه همين ماه بود كه پليس آلمان در 10 ايالت 300 مظنون ديگر به پورنوگرافي كودكان را جستوجو و برخي از آنها را با مدارك و اسنادي كه در خانههاي آنها يافت، دستگير كرد.
پيش از آن هم پليس انگلستان همين تجسس گستردهيي را پي گرفته بود تا شايد پاياني بر پورنوگرافي كودكانش رقم بزند اما تا سياستمدار آلماني و مجري معروف تلويزيوني انگليسي مشتري اين پورنوگرافيها هستند و برايشان اهميتي ندارد كه اين كودكان رنج، تنهايي فلسفي غرب و اتميزه شدن آن جامعه را دامن ميزنند، بعيد است پليس بتواند نقطه پاياني بر اين رنج بگذارد.
ايران خودمان هم كم از اين خبرها نداشت، از كودكآزاري بگير تا تعرض جنسي به كودكان. آن كودك شش ماهه خراساني كه از مادر معتادش ربوده شده بود و قاچاقچيان ربايندهاش او را شكنجه كرده بودند درد را براي آن مادر و كودك به همراه داشت و وجدان ناآرام ما را با اين پرسش باقي گذاشت كه چه كنيم آخر با اين كودكآزاريهاي هر روز بيشتر؟
احتمالا كاري هم نميتوانيم بكنيم تا زماني كه افرادي مانند مظفر الوندي، دبير مرجع ملي حقوق كودك كه قرار است از حقوق كودكان حمايت كند، دغدغهاش بيش از كودكان و رنج رفته بر آنان، دستمايه فرهنگي و سياسي ايجاد كردن براي كنترل و منع ماهواره و فضاي مجازي است، آنجا كه در ارتباط با آزار جنسي شش دانشآموز يك مدرسه توسط ناظم آنجا به خبرگزاري ايلنا ميگويد: «من اعتقاد دارم كه تمامي اين موارد به زور نبوده و در برخي موارد گرايشي دوطرفه وجود داشته است.
بنابراين بايد زمينه اين گونه گرايشها از بين برود؛ فضاهاي مجازي و ماهواره روي كودكان تاثير ميگذارند و به نظر ميآيد كه كارهاي فرهنگي و آموزش ميتواند موثرتر از اقدامات قضايي در اين زمينه باشد.» بدون آنكه بداند با وارد كردن خواست خود كودكان در اين اتفاق، چه دردي را براي آينده آنها رقم ميزند.
آخر كودكي كه آزار جنسي شده است، ميتواند در سنگر كودكي خود قرار گيرد و با زندگي كودكانهاش از خود دفاع كند. اما وقتي به كودك تعرضشده گفته شود خودش به رابطه جنسي تمايل داشته است او سنگر كودكي را براي دفاع از خود از دست ميدهد؛ با مثله شدن كودكياش چيزي ميشود كه نيست. نميداند كيست. چهبسا از خود بيزار شود. او متهم به انتخابي ميشود كه اصلا نميداند آن انتخاب چيست.
امرداد امسال در هيچ كجاي جهان، جايي براي كودكان نبود. امرداد امسال در بازي بزرگترها زندگي انساني از كودك دريغ شد. زندگي كودكان در بازي آنهامسخ شد. آخر كودك در بازي بزرگترها، بزرگ نميشود؛ بزرگ شدن به او تحميل ميشود؛ آواري ميشود بر او. او در اين بازي زندگي نميكند؛ زندگي از او دريغ ميشود و به جاي زندگي، صورتك آن به چهرهاش زده ميشود.
---------------------------
پينوشت:
فرهنگ لغت دهخدا: امرداد يعني بيمرگ و آسيب نديدني يا جاوداني و بايد امرداد با ادات نفي « ا» باشد نه مرداد كه معني برخلاف آن را ميدهد، يعني مردني و درگذشتني و نيستشدني و نابودگرديدني. امرداد در دين زردشتي امشاسپندي است كه نماينده بيمرگي و جاوداني يا مظهر ذات زوالناپذير اهورامزداست. در جهان خاكي نگهباني گياهها و رستنيها به او سپرده شده است.
گزارش خطا
آخرین اخبار