قصاص عاقبت رفیق کشی

٢١ بهمن ٩٥ درگیری دو دوست به نام‌های فرید و داوود در یکی از خیابان‌های نازی‌آباد، با کشته‌شدن پدر یکی از آنها پایان یافت.
کد خبر: ۱۸۰۸۴۴
تاریخ انتشار: ۱۹ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۹:۰۳
به گزارش صدای ایران، شرق نوشت: ٢١ بهمن ٩٥ درگیری دو دوست به نام‌های فرید و داوود در یکی از خیابان‌های نازی‌آباد، با کشته‌شدن پدر یکی از آنها پایان یافت.

جنازه نادر ٦٠ ساله که با یک ضربه چاقو به سینه‌اش از پا درآمده بود، با دستور قضائی به پزشکی قانونی منتقل شد و پلیس به تحقیق پرداخت.

فرید که از قتل پدرش شوکه بود، به مأموران گفت: من و دوستم، داوود، با هم درگیر شدیم و پدرم برای میانجیگری وارد دعوا شد. ولی نمی‌دانم چطور شد که داوود یکباره روی پدرم چاقو کشید، او را کشت و فرار کرد.
به دنبال اظهارات پسر قربانی، تلاش برای ردیابی عامل جنایت آغاز شد و مأموران ساعتی بعد او را ردیابی و بازداشت کردند.

داوود ٢٨ ساله به درگیری خونین اعتراف کرد؛ متهم گفت: چند روز قبل از حادثه، فرید زنی را به من معرفی کرد که با او رابطه داشته ‌باشم. دوست داشتم ازدواج کنم اما شرایط مالی‌ام اجازه نمی‌داد و خیلی تنها بودم. فرید به من گفت می‌توانی با این زن رابطه داشته‌ باشی؛ زمانی که آن زن را دیدم خوشم نیامد و از او خواستم که برود. بااین‌حال زن از من پول می‌خواست، به او گفتم که پولی نمی‌دهم و با دعوا از هم جدا شدیم. فرید به من گفت باید پول این زن را بدهی، تو باعث شدی که آبروی من برود و کاری که می‌کنی رفاقت ما را زیر سؤال می‌برد، اما من قبول نکردم.شب حادثه من و فرید سر این موضوع با هم درگیر شدیم و دعوای شدیدی بین ما رخ داد. پدر فرید برای پایان‌دادن به این درگیری وارد شد که من یک ضربه به او زدم که باعث مرگش شد. اصلا نمی‌دانم چرا این کار را کردم و خیلی پشیمانم.

با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده ‌شد. متهم در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی زالی بوئینی و با حضور یک مستشار، پای میز محاکمه ایستاد. در این جلسه اولیای‌دم برای متهم حکم قصاص خواستند.
سپس داوود به دفاع پرداخت و گفت: من و فرید از سال‌ها پیش با هم دوست بودیم. مدتی پیش او یک دختر جوان را به من معرفی کرد تا با او در ارتباط باشم. اما وقتی به ملاقات دختر جوان رفتم از او خوشم نیامد. به همین دلیل رابطه‌ام را با دختر جوان قطع کردم و از او خواستم دیگر با من تماس نگیرد. وقتی فرید از این ماجرا اطلاع پیدا کرد، ناراحت شد و از من گلایه کرد. او می‌گفت با این کار آبرویش را برده‌ام.
او در تشریح جزئیات درگیری گفت: آن روز من و فرید در خیابان سر همین موضوع با هم درگیر شدیم‌. وقتی پدر فرید که از سر کار به خانه برمی‌گشت، متوجه دعوا شد به قصد میانجیگری شروع به صحبت با من کرد. اما او که از ماجرا بی‌خبر بود از پسرش طرفداری کرد. من مشروب خورده بودم و حال طبیعی نداشتم‌. به همین علت در یک لحظه کنترل اعصابم را از دست دادم و با چاقو به سینه پدر فرید زدم و بلافاصله از ترس فرار کردم. من قصد کشتن پدر فرید را نداشتم. چون پدرم را سال‌ها پیش از دست داده بودم، پدر فرید را مانند پدر خودم دوست داشتم. من هیچ دشمنی و خصومتی با او نداشتم و نمی‌دانم چرا به چنین کاری دست زدم.
داوود درحالی‌که اشک می‌ریخت، گفت: به‌دلیل شرایط بد مالی تا دوم راهنمایی بیشتر درس نخوانده‌ام‌. من از نوجوانی کار می‌کردم تا بتوانم مخارج زندگی مادر و سه خواهرم را تأمین کنم. وقتی این ماجرا پیش آمد به‌عنوان پیک موتوری کار می‌کردم ولی درآمد کافی نداشتم تا بتوانم ازدواج کنم. به همین دلیل هم از فرید خواسته بودم تا دختری را به من معرفی کند. من پشیمانم و از اولیای‌دم تقاضا دارم به جوانی‌ام رحم کنند و مرا ببخشند.
در پایان جلسه، هیئت قضائی وارد شور شدند و با توجه به درخواست اولیای‌دم و سایر مدارک موجود در پرونده، متهم را به قصاص محکوم کردند.

 
پربیننده ترین ها