هادی غفاری: اگر امام امروز زنده بود دنبال اصلاح بود نه انقلاب/ احمدی نژاد جزو باند مخالفان امام بود
انقلابها، فرزندان خود را میبلعند؛ جملهای که بسیاری از جریانها و متفکران سیاسی روی آن تضاد دیدگاه دارند و برخی نیز به هیچ وجه به آن اعتقادی ندارند.
به گزارش صدای ایران انقلابها، فرزندان خود را میبلعند؛ جملهای که بسیاری از جریانها و متفکران سیاسی روی آن تضاد دیدگاه دارند و برخی نیز به هیچ وجه به آن اعتقادی ندارند. اما در این سالها بارها شنیدهایم که میگویند نسل اول انقلاب ایران که تاثیری در نهضت داشتند و این روزها دیگر جایگاهی در حکومتداری ندارند کنار زده شدند و این مصداق جمله مذکور است.یکی از افرادی که از انقلاب 57 مانده است و نام او را بارها شنیدهایم، هادی غفاری است. فردی که برخی او را عامل کشتهشدن هویدا میخواندند ولی خود او این اظهارات را از اساس رد میکند و زیر بار نمیرود. هادی که فرزند آیتا... مجاهد و شهید غفاری است در این روزها و به ویژه بعد از حوادث سال 88 مورد غضب برخی از جریانهای کشور است. وی از دوران آشنایی اش با احمدینژاد میگوید و اعلام میکند که او مخالف امام خمینی(س) و خط ایشان است. این فرد که برخی جریانهای سیاسی وی را از افراد تند و انقلابی میدانند به هیچ وجه به تندروی خود اعتقاد ندارد و میگوید امروزه دیگر زمان انقلاب نیست و باید اصلاحات انجام داد. او درباره احمدینژاد، معترضان، مسائل سیاسی و دولت روحانی اظهارات فراوانی را بیان کرده است که در ادامه مشروح گفتوگوی «قانون» با هادی غفاری را میخوانید.
شما به عنوان یکی از نیروهای پیشرو انقلاب بودید، چرا در این روزها به حاشیه رفتهاید؟
زمانی که جهان پهلوان تختی از دنیا رفت، در مورد فوت اوگفتندکه این فرد خودکشی کردهاست. درآن زمان مجله توفیق تیترزد« تختی را، خودکشی کردند» بعد زیر تیتر نوشت «را» علامت مفعول بی واسطه است. در همین راستا باید بگویم که ما کنار نرفتیم و همان گونه که میگویند هر انقلابی رویش و ریزش دارد، طبیعی است و ما نیز جزو ریزش های انقلاب هستیم.
این ماجرا نیز بیدلیل نیست زیرا ما دارای اندیشه، فکر، خط ومشی بودیم و در آن زمان براساس خط ومشیها همراه مردم انقلاب کردیم وبعد از انقلاب با حضور درصحنه ها تلاش داشتیم تا این خط ومشیها منحرف واز مسیر خارج نشود. بعد از رحلت امام خمینی(س) پیاده کردن بعضی افراد از قطار انقلاب آغاز شد و بنده را به زور از این قطار پیاده کردند و من کنار نکشیدم. در تمام مجامع فکری واندیشهای ، سیاسی و ایدئولوژیکی حضور دارم و بعضی از نیروهای که خود را به نظام چسبانده اند ما را تحمل نمیکنند.
چرا شما در دهه 70 برای انتخابات مجلس اینقدر رد صلاحیت میشدید ؟
چون نان به نرخ روز نمیخورم ، زبان تلخی دارم وچاپلوسی نمیکنم.
شعاری برای تبلیغات باعنوان «خدا»« نان »« آزادی» داشتید که از آن بسیار علیه شما استفاده شد. درباره آن سخن میگویید؟
بسیاری از دوستان گفتند این شعار را حذف کن و حتی فردی گفت این شعار کمونیستی است. در آن زمان توضیح دادم « خدا» سمبل معنویت ورمز توحید،«نان» سمبل اقتصاد ساده و«آزادی» استقلال ایران است.
این را قبول دارم. بعضی وقتها جلوتراز زمان شعار می دهیم و باید در شعار دادن ظرفیت های اجتماعی حتی مخالفانمان را درنظر بگیریم و حساب شده عمل کنیم. این شعار به زیانم تمام شد و بسیاری از آرای من را از بین برد. این شعار درست بود ولی در آن زمان کارایی خود را نداشت.
با این وجود شما و افرادی مانند شما در عالم سیاست ایران چه جایگاهی دارید؟
ما دردل مردم جا داریم و مردم به شدت حامی ومدافع اندیشه ما هستند.
بعضی اوقات در مسیر رسیدن به محل کارسوار مترو یا تاکسی می شوم، مردم بسیار مهربانند وهواداران از ما حمایت می کنند.
روزی به یکی از آقایان عضو شورای نگهبان گفتم اگر میخواهید بدانید محبوبیت ملی من بیشتر است یا شما، بیایید با یکدیگر در اماکن عمومی ظاهر شویم و ببینید شما بیشتر مورد احترام هستید یا مردم من را تکریم میکنند .
زمانی خط امام مشخص بود ولی این روزها بسیاری از افراد مدعی پیروی از خط امام هستند ولی راه خود را میروند، به نظر شما امروز خط امام(س) را چگونه باید پیروی کرد و این منش در چه اموری صدق میکند؟
منش امام(س)چند ویژگی خاص داشت. اول اینکه امام خمینی(س) معتقد بودند نباید فرزندان انقلاب را طرد کرد.
کسانی که برای انقلاب سرمایه گذاری کردند ، جان دادند، زندان رفتند ، شلاق و کتک خوردند، آنها را کنار نگذارید.
دوم مربوط به اندیشه اقتصادی امام(س) بود. ضمن اینکه به اقتصاد دولتی معتقد نیستیم به بخش خصوصی هم اعتقاد ندارم اما افرادی زیادی به ما مراجعه می کنند که از لحاظ معیشتی در مضیقه هستند.
دختر بچه ای را دیدم درتاریکی شب خم شده داخل سطل زباله دنبال جنسی می گشت. از او سوال کردم که چرا اینگونه گذران زندگی میکنی،به من پاسخ داد که پدر ندارم و مادرم نیز به دلیل مریضی قادر به تامین زندگی نیست. من مجبورم اینگونه کار کنم.
روزی را باید از آسمان طلب کرد، از سطح زمین و باکشاورزی و با درس خواندن و تحقیق کردن بهدست آورد و ما هرگز دنبال چنین جامعه ای نبودیم که کودکی این چنین به دنبال روزی خود باشد. ما میخواستیم مردم عزت داشته باشند.
سومین مساله نیز به بعد سیاسی ایشان بازمیگردد. من به هیچ وجه معتقد به تقسیم بندی مردم به خودی وغیر خودی نیستیم. هرکسی دراین کشور زندگی میکند، شهروند محسوب میشود یا به تعبیر فقهی هر که در دارالاسلام زندگی میکند باید از حقوق مساوی و برابر برخوردار باشد. مردم باید حق حرف زدن واظهار نظر داشته باشند و بتواند نماینده تعیین کنند.
این نوع شیوه امروزی مورد قبول امام وانقلاب نبوده است. نظام شاهنشاهی در دنیا تا حدودی جمع شده ، قدرت ادواری شده است و مردم رای میدهند که در صحنه حضور داشته باشند. نباید این دایره را تنگ کنیم تا فقط افراد مورد نظر ما سرکارباشند.
تفکرات واندیشه مختلف افراد برای سربلندی انقلاب ونظام هستند. اگر قرار بود چنین قدرتی برسر کار بیاید چه نیازی به انقلاب کردن بود.
اگر امروزه در قدرت بودید نیز همین گونه سخن میگفتید؟
بعضی به من خرده میگیرند ومیگویند چون ازقدرت کنار زده شدی امروزه زبان به اعتراض گشوده ای و این سخن بسیار حرف درستی است. چه کسی گفته قدرت بد است. قدرت برای آنکه بتوانید جامعه را متحول وشرایط خوب ایجاد کنید بسیار خوب وضروری است.
مگر میشود بدون قدرت، سرمایه داران وکسانی راکه با خون مردم ارتزاق می کنند مهار کرد و در برابر آنها ایستاد.
باید قدرت داشت یا اقتدار؟
بی شک دنبال اقتدارهستیم. البته «اقتدار برای چه». این بسیار حرف مهمی است برای اینکه بتوانیم برای مردم در کنار یک نظام سیاسی مطلوب زندگی آزاد وشرافتمندانه ایجاد کنیم نه نظام سیاسی که فقط با قوه قهریه اداره شود.
برای مثال در تشییع پیکر خانم نواب صفوی، مادر خانم زهرا رهنورد پلیس های زیادی حضور داشتند و سوال من این بود که چرا باید به گونه ای عمل کنیم تا از یک تشییع جنازه بترسیم؟
باید اجازه حرف زدن واظهار نظر به مردم داده شود. ماباید به گروههای مخالف اجازه سخن گفتن بدهیم و موافقان نیز در برابر انتقادها دفاع کنند.
اتفاقات اخیری را که در پاسداران رخ داد چگونه ازریابی میکنید؟ همه احزاب آنها را محکوم کردند، آیا این افراد حق اعتراض دارند ؟ به نظر شما دولت باید چگونه با این قشر معترض برخورد میکرد؟
دولت در بسیاری از کارها حق اظهارنظرو اجازه انجام کار ندارد. این کار برعهده مجموعه عواملی است که کشور را در مسائل امنیتی هدایت میکنند. به نظرم بهتراست با این مساله دراویش مثبت وعملیاتی برخورد شود.
فرقه دراویش درایران آرامترین وساکت ترین آدم ها هستند و ما در دوره انقلاب همیشه به آنها نقدو اعتراض داشتیم که چرا وارد میدان نمیشوید. این افراد به هیچ وجه سیاسی نیستند و در فاز ذکر، محفل انس هستند. وقتی ما به گونهای رفتار میکنیم که حق حرف زدن را از افراد میگیریم هرکسی را به اتهام واهی یا حتی واقعی غیر منصفانه بازداشت میکنیم مشکلات و معضلاتی به وجود میآید و این طبیعی است که مسائل این چنینی تبدیل به زخم شود.
میتوان روی زخم معترضان و منتقدان نمک پاشید وآن را بدتر کرد یا آرام آرام با مهربانی زخم را مداوا کرد. حکومت باید با مردم مهربان باشد، حکومت رقیب مردم نیست.
در نظام اسلامی، حکومت برادر مردم است و حاکمان باید به گونه ای باشند که مردم با اطمینان خاطر پشت سرشان نماز بخوانند. برخی اوقات بیطرفترین افراد را با خودمان دشمن میکنیم. برای پایان دادن به اینگونه غائلهها باید علتها بررسی شود. هر پدیده ای که به عنوان یک مشکل در جامعه به وجود می آید راه حل آن پرهیز از جنس خودش است و خشونت پاسخگو نیست. خشونت را با خشونت جواب نمیدهند، البته باید اشاره کنم که بحث دفاع مشروع فرق میکند.
این موضوع را باید در نظر بگیریم که می توانیم در جامعه به گونه ای برنامه ریزی کنیم که دشمن را آرام آرام بیخطر و بعد این افراد را جذب کنیم. مردم نیز باید آرامش را حفظ کنند و در هر درگیری بهانهای به دست دشمن ندهند.
برخی معتقدند که نوع فعالیت هایی که افرادی مثل سید حسن خمینی یا ناطق نوری درعالم سیاست امروز ایران دارند نشانه انفعال آنها و واهمه از برخورد قدرت سیاسی با آنهاست. نظر شما در این زمینه چیست؟
در عالم سیاسی ایران آدمها ظرفیت و باورهایشان فرق میکند. باورهای آدمها درطول زمان تغییر میکنند. شاید برخی از افراد در گذشته روشی را سودمند می دانستند اما امروزه آن روش سودمند نیست.
این تغییرات در آدمها طبیعی است و به هیچ وجه بحث انفعال مطرح نیست. این نوع روش را میتوان برگرفته از تغییرات فکر ،اندیشه و روشهایی دانست که افراد تصور میکنندبهتر جواب می دهد.
اقشاری در جامعه حضور دارند که شما را فردی تند و انقلابی درسالهای ابتدایی نهضت می شناختند، آیا شما تغییر کرده اید یا تعریف انقلابیگری را تغییر دادند که امروز شما در آن دایره قرار نمیگیرید؟
درتعابیر اجتماعی انقلاب معنا دارد. وقتی شما علیه یک نظام مسلحانه یا غیر مسلحانه به هردلیلی می ایستید میخواهید انقلاب کنید. درواقع سر مخروط جامعه را پایین میکشید و آن طبقه پایین را بالا می آورید.
بعد از انقلاب نظام یا سیستم شکل میگیرد و در نظام شکل گرفته شده انقلابی بودن معنا ندارد. با صراحت میگویم هرفردی امروز بگوید انقلابی هستم فریبکارانه است. ما انقلاب کردیم وتمام شد. امروز دوره نظام سازی واداره نظام است. باید سیستم را براساس قواعد و اندیشه هایمان درست اداره کنیم.
کلمه تند را که بهکار بردید به هیچ عنوان قبول ندارم. در دوره ای که افراد جامعه دنبال زن و زندگی بودند من آواره این شهر وآن شهر بودم. به این زندان وآن زندان منتقل میشدم و شکنجه شدم. مادرم در 70سالگی از زندان شاه فرار کرد، پدرم در زندان کشته شد، خواهرم شب اعدام از زندان فرار کرد و خودم دوبار حکم اعدام برایم آمد و هر دوبار فرار کردم. دفعه دوم به کمک همسرم قبل از جاری شدن حکم اعدام از دست 27 افسر شهربانی فرار کردم.من میتوانستم زندگی راحتی داشته باشم ولی به دنبال اهداف انقلاب بودم. از سال 53 تا کنون هنوز براثر کابلهایی که خورده ام کف پاهایم میسوزد. بنده هنوز همان هادی غفاری سابق هستم.
اگر درمورد روش بخواهید صحبت کنید به طور طبیعی انسان در طول زمان ومکان حرکت میکند و حتی امام(س)در مورد فقه فرمودند اجتهاد به معنای مصطلح امروز کارگزار نیست. عنصر زمان ومکان در اجتهاد باید دیده ودخیل باشد.
شما نمیتوانید امروز را با 30 سال پیش مقایسه کنید زیرا صدها حادثه ریز ودرشت اتفاق افتاده است.
شما از اوایل انقلاب تا فوت امام(س) فعال بودید و بعد ازآن با توجه به رد صلاحیتهایی که داشتید حتی حضور رسانهای شما بسیار کم بود. این روند دلیل خاصی داشت؟
هنوز مثل قبل برای نظام کار وتلاش میکنم و حضور شما در اینجا نشانه فعالیت رسانهای من است. از طرف دیگر به مناسبتهای مختلف سخنرانی میکنم. گاهی اوقات جلسات پرسش وپاسخ با دانشجویان دارم وبسیاری از فعالیتهای اجتماعی دیگر در دستور کار دارم.
البته ظاهر اقدامات صورت گرفته در زمانهای مختلف فرق میکند. در دورهای نماینده مجلس بودم، در زمان دفاع مقدس درجبهه ها حضور مستمرداشتم و همه دوستان رزمنده با چهره من آشنا هستند. زمانی برای خرید اسلحه از کشور خارج شدم و برخی میخواستند من را گروگان بگیرند ولی ما از راهمان کوتاه نیامدیم.
البته بسیاری از مسائل قابل گفتن نیستند ولی بعد از فوت امام خمینی(س) آرام آرام مرگ سیاسی ما فرارسید. در قرآن آمده که هر امتی اجلی دارد و اجل فقط مرگ نیست.
شاید در ظاهر دوره افول است اما در زمان انتخابات نشان دادم که در افول نیستم. البته امروز نمیگویم که از شرایط راضی هستم و با صراحت میگویم ضمن حمایت از دولت یک عنصر مطالبهگرم.
این واقعیت هر نهادی است که به آینده فکر کند. هرگز به وضع موجود راضی نیستم. دنبال وضع مطلوب هستم. حکومت به این نتیجه رسیده حذف کردن افراد دیگر جواب نمیدهد. مشکل ما این است که جای دوست ودشمن را اشتباه گرفتیم.
برخی مسئولان ومدیران عالی کشور در این زمینه بد می اندیشند. ما وفادارترین نیروها به نظام اسلامی هستیم. اگر کسی به سیستم ونظام جمهوری اسلامی نگاه چپ کند اولین سینه ای که سپرخواهد شد سینه هادی غفاری خواهد بود. نباید ما را با کسانی که نمیخواهند سر به تن نظام باشد اشتباه گرفت.
من از نظام دفاع میکنم ونظام را دوست دارم. ما باید مطالبهگر و دنبال اصلاح نظام باشیم تا در آینده جلوی فرزندانمان سرمان را بالا بگیریم.
شما در سخنانتان گفتید که برای دولت احترام قائل هستید ولی مطالبهگرید، با وجود اینکه نقدهایی به دولت روحانی وجود دارد، این دوره را با کدام یک از دورههای قبل میتوانید مقایسه کنید؟
هردولت جایگاه خاص خودش را دارد و هیچ دولتی با دولتهای دیگر قابل مقایسه نیست. مشکلات زمان شهید رجایی با امروز بسیاربسیار فرق می کند. مشکلات ازجنس هم نیستند البته میتوانیم مقایسه عمل گرایی داشته باشیم و دولت آقای روحانی را با دولت آقا احمدی نژاد به صورت مثبت ومنفی مقایسه کنیم.
درآن دوره بیحیثیت جهانی شدیم و امروز باحفظ استقلال و کنش سیاسی ومذاکره در تلاش هستیم این حیثیت از دست رفته را آرام آرام برگردانیم.
ما میخواهیم به دنیا نشان دهیم اهل جنگ نیستیم و دنبال یک زندگی شرافتمند و براساس اصول قابل قبول دنیا هستیم...
روی کار آمد دولت آقای روحانی تاثیری بر زندگی شما داشته وتغییری ایجاد کرده است ؟
خیر. بعد ازآنکه آقای روحانی رییس جمهور شدند حتی یک بار هم به دیدن ایشان نرفتم. چون طلبکار نبودم ونیستم. هر زمان ایجاب کند بدون هیچ چشمداشتی فعالیت می کنم.
اینکه گفته میشود آقای روحانی آرمانهای مردم را به نفع قدرت وحاکمیت دور زده است قبول دارید؟
جامعه شناسی وشخصیت آقای حسن روحانی ویژگی خاص خودش را دارد و ما معتقد نیستیم آقای روحانی اصلاح طلب است. حتی خودشان نیز مدعی نیستند ونبودند. وقتی دستمان به 100 نمی رسید 80 را نباید از دست داد.البته نمیخواهم بگویم که روحانی آرمانهای مردم را دور نزده است اما آقای روحانی بیش ازاین باید به آرای خودش فکر کند زیرا 75 درصد آرای موجود به خاطر حمایتهای اصلاحات است. آقای روحانی باید متوجه باشد اگر به این تفکر پشت کند آرام آرام جایگاه ارزشی خودش را دربین توده اصلاح طلبان از دست میدهد وآینده روشنی نخواهد داشت.
اگر امام خمینی(س) زنده بودند و وضعیت امروز را مشاهده می کردند آیا دوبار به فکر انقلاب دیگری می افتادند؟
اگر امامخمینی(س) زنده بود دنبال اصلاح بود نه انقلاب کردن. امروز نه دوره نهضت است نه انقلاب کردن، بلکه دوره سیستم ونهاد سازی است. امام حسین (ع )در مقابل یزید انقلاب نکردند بلکه ایشان فرمودند که من آمدم اصلاح کنم. امام درمقابل قدرت حاکم که بیعت زوری وقلابی از مردم گرفته بود ایستاد و میخواست جامعه مسلمین را اصلاح کند. ایشان فرمودند هرچقدر بتوانم برای اصلاح امور مسلمین تلاش میکنم حتی اگر دراین راه کشته شوم. شهادت امام حسین (ع) انقلاب محسوب نمیشود امام در خط اصلاحکردن امور شهید شد.
به نظر شما که در انقلاب فعالیتهایی داشتید و برای برخی آرمانها تلاش میکردید، به چند درصد از آرمانهای انقلاب اسلامی دست پیدا کردیم؟
در این زمینه نمی توانیم درصد بدهیم. مسائل اجتماعی با مسائل فیزیکی وطبیعی متفاوت است و در مسائل انسانی درصدگیری معنا ندارد.با مثال توضیح میدهم تا روشن شود. آگهی ای می بینید درآن نوشته شده به چند نفر راننده متاهل ومتعهد نیازمندیم، شما نمی توانید بگویید راننده چند درصد متاهل است اما متعهد بودن رامیتوان مشخص کرد. اینکه انقلاب چقدر موفق شده است معنای بسیار بازی دارد.
بدون شک ما در مسائل خارجی و اقتدارملی وضع خوبی داریم اما در درون کشور متاسفانه با بداخلاقیهای فراوانی روبهرو هستیم. فرهنگ خشونت در جامعه رواج پیدا کرده در حالی که باید فرهنگ عطوفت پایدارمیشد. ولی در مجموع به نظام نمره قبولی میدهم.
ریشه ناآرامی های اخیر را در چه میدانید؟
به اینکه حق اظهار نظر به مردم داده نشده است. اهل بیت(ع) فرمودند دامنت را در بین مردم پهن کن وهمه را درآن جمع کن. مسئولان و متفکران نظام اسلامی باید با مردم مهربان باشند. دین اسلام جاذبه بیشتری نسبت به دافعه دارد. قرآن 114 سوره دارد که در آن 114 بار از رحمانیت و رحیم بودن خدا سخن گفته است. بزرگان، مفسران وفقها درمورد رحمان ورحیم بودن خداوندگفته اند. رحمانیت خداوند محبتی است که شامل همه مخلوقات با هرگرایش و دین ومذهبی میشود و رحیم بودند جزو رحمتهای خاص خداوند است. خداوند به ما درس داده یک رحمت عام دارد و یک رحمت خاص که دررحمت عام باید دامن برای همه پهن باشد تا مردم جذب شوند.
برخی شما را با پرونده مرگ هویدا پیوند میزنند و برای همین این سوال را می پرسیم. آیا هویدا اسنادی داشت که نباید در دادگاه بیان میکرد وبرای همین حذف شد ؟
بنده فقط دو ساعت در دادگاه هویدا به عنوان تماشاچی حضور داشتم. اطلاعات ویژه ای از ایشان ندارم، به دلیل آنکه مورد احترام مردم بودم بنده را در صف جلو دادگاه جا دادند و بانی این طرح آقای عباس میلانی است. بنده به شدت نسبت به ایشان معترض هستم. کتابهایی که نوشتند ساختگی و داستان پردازی ذهن اوست.
اینکه گفته میشود بعضی افراد مبارزه با شاه را حرام می دانستند درست است ؟ آیا مصباح یزدی ازآن افراد بود؟
ما هیچ مرجعی نداشتیم که مبارزه با شاه را حرام اعلام کند. بعضی افراد با توجه به شرایط، مبارزه را بی فایده می دانستند و معتقد بودند که پیروز نمیشویم زیرا شاه مشت آهنین وتا دندان مسلح است.آنها میگفتند که با دست خالی فقط کشته می شوید. دربین این افراد اندیشمند ،متدین ومسلمان هم بودند اما با انقلاب کاری نداشتند. مبارزه را به سود نمی دانستند، هنوز افرادی هستند که کتاب مینویسند، زندگی معمولی خودشان را دارند و برای جبران مافات گذشته هرازگاهی لگدپراکندگی میکنند.
آیا از افرادی که در درباره شاه بودند در بدنه جمهوری اسلامی هستند که وابسته رژیم قبل باشند؟
گمان نمی کنم از وابسته های رژیم گذشته کسی در نظام باشد. ممکن است افرادی بی تفاوت ودنبال زندگی خودشان باشند. افرادی که در رژیم گذشته بودند وبعد هم همچنان سرکار خودشان بودند، بیشتر دربین افراد متخصص در بخشهای مختلف بودند که دنبال کارهای علمی خودشان بودند ولی اینکه وابسته رژیم گذشته بودند خیر اینگونه نیست.
نظر شما درمورد آقای احمدی نژاد واقداماتی که این روزها انجام میدهد چیست؟
آقای احمدی نژاد بسیار فردخود شیفته ای به حساب میآید و این تعبیری جامعه شناسی است. او میخواهد خودش را مطرح کند و فراموش کرده کشور را برای مدت هشت سال به لبه پرتگاه بردهاست. احمدینژاد در دامن خود افرادی پرورش داده که به هیچ وجه به سود انقلاب نبودند و بالاترین جایگاهها را با قدرت های فراوان به آنها داده بود. برخی از معاونان احمدی نژاد الان در زندان هستند. یکی از معاونان او که رییس مبارزه با مفاسد اقتصادی شد و خودش مفسد اقتصادی بود امروز در زندان است. احمدینژاد در واقع به دست قاتل شمشیر داد. بعد از این مسائل باید به تفکرات پوسیده وشبه مذهبی آقای احمدی نژاد اشاره کرد. او میگفت هاله نور دیدم که این نوع عملکرد جزوکثیف ترین تفکرات ارتجاعی است. از طرف دیگر احمدی نژاد کلماتی بهکار برد که باعث ایجاد جنگ میان ما با جهانیان شد. تمام رقبای ما را با یکدیگر متحد وتبدیل به دشمن کرد.
در دوره آقای هاشمی رفسنجانی وآقای خاتمی توانسته بودیم سوء نظر جهانیان را نسبت به خودمان برگردانیم، در دوره آقای احمدی نژاد پاسپورتمان در دنیا بی اعتبار شده بود.حتی در سفری که به عمره رفته بودیم فروشنده پول مارا نجس خواند. اولین باری که باآقای احمدی نژاد درگیر شدم مربوط به سال 1365 و زمان دانشجویی او بود. احمدی نژاد جزو باند مخالفان امام وخط امام(س) بود. عرضم به دوستان این است از سال 65 تا سال 84 احمدی نژاد را نشناختید، چرا سال 88 به این درک نرسیدید که این فرد برای کشور فاجعه به بار خواهد آورد.البته شاید حمایت این افراد حسن نظر یا ازروی جهل بوده یا به خاطر مخالفت با ما بوده باشد. امیدواریم حامیان احمدی نژاد متنبه ومتوجه اشتباه شان شده باشند و از مردم عذر خواهی کنند. احمدی نژاد با این کارها افرادی که نظام را قبول ندارند دور خودش جمع میکند.
احمد منتظری فرزند آیت ا... منتظری مصاحبه ای داشتند که درآن می گوید سید احمد خمینی به دنبال رهبر شدن بعد از امام(س) بودند، آیا شما از این موضوع اطلاع دارید ؟ این ادعا چقدر صحت دارد ؟
آقای احمد خمینی پاک تر ازاین حرفها بودند و هیچوقت دنبال اقتدار وقدرت نبودند.
بارها خودسرها به موسسه تحت امر شما آمدند و مشکلاتی ایجاد کردند، این روزها آن حواشی ادامه دارد یا به پایان رسیده است؟
با سابقه سیاسی که بنده دارم کسی جرات نمیکند مزاحم من شود.
آینده اصلاحات را چگونه می بینید ؟
حساب اصلاح طلبان واصلاحات از هم جداست. اگر روزی برسد که کشور اصلاح طلبان را نخواهد حتما اصلاحات را می خواهد.کشور به اصلاحات نیاز دارد. مردم ایران به این سطح از آگاهی رسیده اند که دنبال اصلاحاتباشند.
چرا اصولگرایان به وحدت نمی رسند ؟ با توجه به اینکه قدرت وحزب فراوانی دارند چرا شکست های پی درپی دارند؟
هیچ وقت تفنگ، تریبون و صدای بلند قدرت نمی آورد. حتی زور وقدرت هم اقبال عمومی نمیآورد. اصولگرایان تئوری اسلامی و اداره جامعه ندارند. درک اسلامی آنها مجرد از ارزشها و واقعیت های روز جامعه است. مورد بعد این است که اصولگرایان یک شخصیت بلند مرتبه وعالی که دارای اندیشه وصاحب اندیشه باشد ندارند که تا دور او جمع شوند. تا زمانی که آیت ا... مهدوی کنی زنده بود،اصولگرایان رهبر داشتند ولی امروز اینگونهنیست.
شما به عنوان یکی از نیروهای پیشرو انقلاب بودید، چرا در این روزها به حاشیه رفتهاید؟
زمانی که جهان پهلوان تختی از دنیا رفت، در مورد فوت اوگفتندکه این فرد خودکشی کردهاست. درآن زمان مجله توفیق تیترزد« تختی را، خودکشی کردند» بعد زیر تیتر نوشت «را» علامت مفعول بی واسطه است. در همین راستا باید بگویم که ما کنار نرفتیم و همان گونه که میگویند هر انقلابی رویش و ریزش دارد، طبیعی است و ما نیز جزو ریزش های انقلاب هستیم.
این ماجرا نیز بیدلیل نیست زیرا ما دارای اندیشه، فکر، خط ومشی بودیم و در آن زمان براساس خط ومشیها همراه مردم انقلاب کردیم وبعد از انقلاب با حضور درصحنه ها تلاش داشتیم تا این خط ومشیها منحرف واز مسیر خارج نشود. بعد از رحلت امام خمینی(س) پیاده کردن بعضی افراد از قطار انقلاب آغاز شد و بنده را به زور از این قطار پیاده کردند و من کنار نکشیدم. در تمام مجامع فکری واندیشهای ، سیاسی و ایدئولوژیکی حضور دارم و بعضی از نیروهای که خود را به نظام چسبانده اند ما را تحمل نمیکنند.
چرا شما در دهه 70 برای انتخابات مجلس اینقدر رد صلاحیت میشدید ؟
چون نان به نرخ روز نمیخورم ، زبان تلخی دارم وچاپلوسی نمیکنم.
شعاری برای تبلیغات باعنوان «خدا»« نان »« آزادی» داشتید که از آن بسیار علیه شما استفاده شد. درباره آن سخن میگویید؟
بسیاری از دوستان گفتند این شعار را حذف کن و حتی فردی گفت این شعار کمونیستی است. در آن زمان توضیح دادم « خدا» سمبل معنویت ورمز توحید،«نان» سمبل اقتصاد ساده و«آزادی» استقلال ایران است.
این را قبول دارم. بعضی وقتها جلوتراز زمان شعار می دهیم و باید در شعار دادن ظرفیت های اجتماعی حتی مخالفانمان را درنظر بگیریم و حساب شده عمل کنیم. این شعار به زیانم تمام شد و بسیاری از آرای من را از بین برد. این شعار درست بود ولی در آن زمان کارایی خود را نداشت.
با این وجود شما و افرادی مانند شما در عالم سیاست ایران چه جایگاهی دارید؟
ما دردل مردم جا داریم و مردم به شدت حامی ومدافع اندیشه ما هستند.
بعضی اوقات در مسیر رسیدن به محل کارسوار مترو یا تاکسی می شوم، مردم بسیار مهربانند وهواداران از ما حمایت می کنند.
روزی به یکی از آقایان عضو شورای نگهبان گفتم اگر میخواهید بدانید محبوبیت ملی من بیشتر است یا شما، بیایید با یکدیگر در اماکن عمومی ظاهر شویم و ببینید شما بیشتر مورد احترام هستید یا مردم من را تکریم میکنند .
زمانی خط امام مشخص بود ولی این روزها بسیاری از افراد مدعی پیروی از خط امام هستند ولی راه خود را میروند، به نظر شما امروز خط امام(س) را چگونه باید پیروی کرد و این منش در چه اموری صدق میکند؟
منش امام(س)چند ویژگی خاص داشت. اول اینکه امام خمینی(س) معتقد بودند نباید فرزندان انقلاب را طرد کرد.
کسانی که برای انقلاب سرمایه گذاری کردند ، جان دادند، زندان رفتند ، شلاق و کتک خوردند، آنها را کنار نگذارید.
دوم مربوط به اندیشه اقتصادی امام(س) بود. ضمن اینکه به اقتصاد دولتی معتقد نیستیم به بخش خصوصی هم اعتقاد ندارم اما افرادی زیادی به ما مراجعه می کنند که از لحاظ معیشتی در مضیقه هستند.
دختر بچه ای را دیدم درتاریکی شب خم شده داخل سطل زباله دنبال جنسی می گشت. از او سوال کردم که چرا اینگونه گذران زندگی میکنی،به من پاسخ داد که پدر ندارم و مادرم نیز به دلیل مریضی قادر به تامین زندگی نیست. من مجبورم اینگونه کار کنم.
روزی را باید از آسمان طلب کرد، از سطح زمین و باکشاورزی و با درس خواندن و تحقیق کردن بهدست آورد و ما هرگز دنبال چنین جامعه ای نبودیم که کودکی این چنین به دنبال روزی خود باشد. ما میخواستیم مردم عزت داشته باشند.
سومین مساله نیز به بعد سیاسی ایشان بازمیگردد. من به هیچ وجه معتقد به تقسیم بندی مردم به خودی وغیر خودی نیستیم. هرکسی دراین کشور زندگی میکند، شهروند محسوب میشود یا به تعبیر فقهی هر که در دارالاسلام زندگی میکند باید از حقوق مساوی و برابر برخوردار باشد. مردم باید حق حرف زدن واظهار نظر داشته باشند و بتواند نماینده تعیین کنند.
این نوع شیوه امروزی مورد قبول امام وانقلاب نبوده است. نظام شاهنشاهی در دنیا تا حدودی جمع شده ، قدرت ادواری شده است و مردم رای میدهند که در صحنه حضور داشته باشند. نباید این دایره را تنگ کنیم تا فقط افراد مورد نظر ما سرکارباشند.
تفکرات واندیشه مختلف افراد برای سربلندی انقلاب ونظام هستند. اگر قرار بود چنین قدرتی برسر کار بیاید چه نیازی به انقلاب کردن بود.
اگر امروزه در قدرت بودید نیز همین گونه سخن میگفتید؟
بعضی به من خرده میگیرند ومیگویند چون ازقدرت کنار زده شدی امروزه زبان به اعتراض گشوده ای و این سخن بسیار حرف درستی است. چه کسی گفته قدرت بد است. قدرت برای آنکه بتوانید جامعه را متحول وشرایط خوب ایجاد کنید بسیار خوب وضروری است.
مگر میشود بدون قدرت، سرمایه داران وکسانی راکه با خون مردم ارتزاق می کنند مهار کرد و در برابر آنها ایستاد.
باید قدرت داشت یا اقتدار؟
بی شک دنبال اقتدارهستیم. البته «اقتدار برای چه». این بسیار حرف مهمی است برای اینکه بتوانیم برای مردم در کنار یک نظام سیاسی مطلوب زندگی آزاد وشرافتمندانه ایجاد کنیم نه نظام سیاسی که فقط با قوه قهریه اداره شود.
برای مثال در تشییع پیکر خانم نواب صفوی، مادر خانم زهرا رهنورد پلیس های زیادی حضور داشتند و سوال من این بود که چرا باید به گونه ای عمل کنیم تا از یک تشییع جنازه بترسیم؟
باید اجازه حرف زدن واظهار نظر به مردم داده شود. ماباید به گروههای مخالف اجازه سخن گفتن بدهیم و موافقان نیز در برابر انتقادها دفاع کنند.
اتفاقات اخیری را که در پاسداران رخ داد چگونه ازریابی میکنید؟ همه احزاب آنها را محکوم کردند، آیا این افراد حق اعتراض دارند ؟ به نظر شما دولت باید چگونه با این قشر معترض برخورد میکرد؟
دولت در بسیاری از کارها حق اظهارنظرو اجازه انجام کار ندارد. این کار برعهده مجموعه عواملی است که کشور را در مسائل امنیتی هدایت میکنند. به نظرم بهتراست با این مساله دراویش مثبت وعملیاتی برخورد شود.
فرقه دراویش درایران آرامترین وساکت ترین آدم ها هستند و ما در دوره انقلاب همیشه به آنها نقدو اعتراض داشتیم که چرا وارد میدان نمیشوید. این افراد به هیچ وجه سیاسی نیستند و در فاز ذکر، محفل انس هستند. وقتی ما به گونهای رفتار میکنیم که حق حرف زدن را از افراد میگیریم هرکسی را به اتهام واهی یا حتی واقعی غیر منصفانه بازداشت میکنیم مشکلات و معضلاتی به وجود میآید و این طبیعی است که مسائل این چنینی تبدیل به زخم شود.
میتوان روی زخم معترضان و منتقدان نمک پاشید وآن را بدتر کرد یا آرام آرام با مهربانی زخم را مداوا کرد. حکومت باید با مردم مهربان باشد، حکومت رقیب مردم نیست.
در نظام اسلامی، حکومت برادر مردم است و حاکمان باید به گونه ای باشند که مردم با اطمینان خاطر پشت سرشان نماز بخوانند. برخی اوقات بیطرفترین افراد را با خودمان دشمن میکنیم. برای پایان دادن به اینگونه غائلهها باید علتها بررسی شود. هر پدیده ای که به عنوان یک مشکل در جامعه به وجود می آید راه حل آن پرهیز از جنس خودش است و خشونت پاسخگو نیست. خشونت را با خشونت جواب نمیدهند، البته باید اشاره کنم که بحث دفاع مشروع فرق میکند.
این موضوع را باید در نظر بگیریم که می توانیم در جامعه به گونه ای برنامه ریزی کنیم که دشمن را آرام آرام بیخطر و بعد این افراد را جذب کنیم. مردم نیز باید آرامش را حفظ کنند و در هر درگیری بهانهای به دست دشمن ندهند.
برخی معتقدند که نوع فعالیت هایی که افرادی مثل سید حسن خمینی یا ناطق نوری درعالم سیاست امروز ایران دارند نشانه انفعال آنها و واهمه از برخورد قدرت سیاسی با آنهاست. نظر شما در این زمینه چیست؟
در عالم سیاسی ایران آدمها ظرفیت و باورهایشان فرق میکند. باورهای آدمها درطول زمان تغییر میکنند. شاید برخی از افراد در گذشته روشی را سودمند می دانستند اما امروزه آن روش سودمند نیست.
این تغییرات در آدمها طبیعی است و به هیچ وجه بحث انفعال مطرح نیست. این نوع روش را میتوان برگرفته از تغییرات فکر ،اندیشه و روشهایی دانست که افراد تصور میکنندبهتر جواب می دهد.
اقشاری در جامعه حضور دارند که شما را فردی تند و انقلابی درسالهای ابتدایی نهضت می شناختند، آیا شما تغییر کرده اید یا تعریف انقلابیگری را تغییر دادند که امروز شما در آن دایره قرار نمیگیرید؟
درتعابیر اجتماعی انقلاب معنا دارد. وقتی شما علیه یک نظام مسلحانه یا غیر مسلحانه به هردلیلی می ایستید میخواهید انقلاب کنید. درواقع سر مخروط جامعه را پایین میکشید و آن طبقه پایین را بالا می آورید.
بعد از انقلاب نظام یا سیستم شکل میگیرد و در نظام شکل گرفته شده انقلابی بودن معنا ندارد. با صراحت میگویم هرفردی امروز بگوید انقلابی هستم فریبکارانه است. ما انقلاب کردیم وتمام شد. امروز دوره نظام سازی واداره نظام است. باید سیستم را براساس قواعد و اندیشه هایمان درست اداره کنیم.
کلمه تند را که بهکار بردید به هیچ عنوان قبول ندارم. در دوره ای که افراد جامعه دنبال زن و زندگی بودند من آواره این شهر وآن شهر بودم. به این زندان وآن زندان منتقل میشدم و شکنجه شدم. مادرم در 70سالگی از زندان شاه فرار کرد، پدرم در زندان کشته شد، خواهرم شب اعدام از زندان فرار کرد و خودم دوبار حکم اعدام برایم آمد و هر دوبار فرار کردم. دفعه دوم به کمک همسرم قبل از جاری شدن حکم اعدام از دست 27 افسر شهربانی فرار کردم.من میتوانستم زندگی راحتی داشته باشم ولی به دنبال اهداف انقلاب بودم. از سال 53 تا کنون هنوز براثر کابلهایی که خورده ام کف پاهایم میسوزد. بنده هنوز همان هادی غفاری سابق هستم.
اگر درمورد روش بخواهید صحبت کنید به طور طبیعی انسان در طول زمان ومکان حرکت میکند و حتی امام(س)در مورد فقه فرمودند اجتهاد به معنای مصطلح امروز کارگزار نیست. عنصر زمان ومکان در اجتهاد باید دیده ودخیل باشد.
شما نمیتوانید امروز را با 30 سال پیش مقایسه کنید زیرا صدها حادثه ریز ودرشت اتفاق افتاده است.
شما از اوایل انقلاب تا فوت امام(س) فعال بودید و بعد ازآن با توجه به رد صلاحیتهایی که داشتید حتی حضور رسانهای شما بسیار کم بود. این روند دلیل خاصی داشت؟
هنوز مثل قبل برای نظام کار وتلاش میکنم و حضور شما در اینجا نشانه فعالیت رسانهای من است. از طرف دیگر به مناسبتهای مختلف سخنرانی میکنم. گاهی اوقات جلسات پرسش وپاسخ با دانشجویان دارم وبسیاری از فعالیتهای اجتماعی دیگر در دستور کار دارم.
البته ظاهر اقدامات صورت گرفته در زمانهای مختلف فرق میکند. در دورهای نماینده مجلس بودم، در زمان دفاع مقدس درجبهه ها حضور مستمرداشتم و همه دوستان رزمنده با چهره من آشنا هستند. زمانی برای خرید اسلحه از کشور خارج شدم و برخی میخواستند من را گروگان بگیرند ولی ما از راهمان کوتاه نیامدیم.
البته بسیاری از مسائل قابل گفتن نیستند ولی بعد از فوت امام خمینی(س) آرام آرام مرگ سیاسی ما فرارسید. در قرآن آمده که هر امتی اجلی دارد و اجل فقط مرگ نیست.
شاید در ظاهر دوره افول است اما در زمان انتخابات نشان دادم که در افول نیستم. البته امروز نمیگویم که از شرایط راضی هستم و با صراحت میگویم ضمن حمایت از دولت یک عنصر مطالبهگرم.
این واقعیت هر نهادی است که به آینده فکر کند. هرگز به وضع موجود راضی نیستم. دنبال وضع مطلوب هستم. حکومت به این نتیجه رسیده حذف کردن افراد دیگر جواب نمیدهد. مشکل ما این است که جای دوست ودشمن را اشتباه گرفتیم.
برخی مسئولان ومدیران عالی کشور در این زمینه بد می اندیشند. ما وفادارترین نیروها به نظام اسلامی هستیم. اگر کسی به سیستم ونظام جمهوری اسلامی نگاه چپ کند اولین سینه ای که سپرخواهد شد سینه هادی غفاری خواهد بود. نباید ما را با کسانی که نمیخواهند سر به تن نظام باشد اشتباه گرفت.
من از نظام دفاع میکنم ونظام را دوست دارم. ما باید مطالبهگر و دنبال اصلاح نظام باشیم تا در آینده جلوی فرزندانمان سرمان را بالا بگیریم.
شما در سخنانتان گفتید که برای دولت احترام قائل هستید ولی مطالبهگرید، با وجود اینکه نقدهایی به دولت روحانی وجود دارد، این دوره را با کدام یک از دورههای قبل میتوانید مقایسه کنید؟
هردولت جایگاه خاص خودش را دارد و هیچ دولتی با دولتهای دیگر قابل مقایسه نیست. مشکلات زمان شهید رجایی با امروز بسیاربسیار فرق می کند. مشکلات ازجنس هم نیستند البته میتوانیم مقایسه عمل گرایی داشته باشیم و دولت آقای روحانی را با دولت آقا احمدی نژاد به صورت مثبت ومنفی مقایسه کنیم.
درآن دوره بیحیثیت جهانی شدیم و امروز باحفظ استقلال و کنش سیاسی ومذاکره در تلاش هستیم این حیثیت از دست رفته را آرام آرام برگردانیم.
ما میخواهیم به دنیا نشان دهیم اهل جنگ نیستیم و دنبال یک زندگی شرافتمند و براساس اصول قابل قبول دنیا هستیم...
روی کار آمد دولت آقای روحانی تاثیری بر زندگی شما داشته وتغییری ایجاد کرده است ؟
خیر. بعد ازآنکه آقای روحانی رییس جمهور شدند حتی یک بار هم به دیدن ایشان نرفتم. چون طلبکار نبودم ونیستم. هر زمان ایجاب کند بدون هیچ چشمداشتی فعالیت می کنم.
اینکه گفته میشود آقای روحانی آرمانهای مردم را به نفع قدرت وحاکمیت دور زده است قبول دارید؟
جامعه شناسی وشخصیت آقای حسن روحانی ویژگی خاص خودش را دارد و ما معتقد نیستیم آقای روحانی اصلاح طلب است. حتی خودشان نیز مدعی نیستند ونبودند. وقتی دستمان به 100 نمی رسید 80 را نباید از دست داد.البته نمیخواهم بگویم که روحانی آرمانهای مردم را دور نزده است اما آقای روحانی بیش ازاین باید به آرای خودش فکر کند زیرا 75 درصد آرای موجود به خاطر حمایتهای اصلاحات است. آقای روحانی باید متوجه باشد اگر به این تفکر پشت کند آرام آرام جایگاه ارزشی خودش را دربین توده اصلاح طلبان از دست میدهد وآینده روشنی نخواهد داشت.
اگر امام خمینی(س) زنده بودند و وضعیت امروز را مشاهده می کردند آیا دوبار به فکر انقلاب دیگری می افتادند؟
اگر امامخمینی(س) زنده بود دنبال اصلاح بود نه انقلاب کردن. امروز نه دوره نهضت است نه انقلاب کردن، بلکه دوره سیستم ونهاد سازی است. امام حسین (ع )در مقابل یزید انقلاب نکردند بلکه ایشان فرمودند که من آمدم اصلاح کنم. امام درمقابل قدرت حاکم که بیعت زوری وقلابی از مردم گرفته بود ایستاد و میخواست جامعه مسلمین را اصلاح کند. ایشان فرمودند هرچقدر بتوانم برای اصلاح امور مسلمین تلاش میکنم حتی اگر دراین راه کشته شوم. شهادت امام حسین (ع) انقلاب محسوب نمیشود امام در خط اصلاحکردن امور شهید شد.
به نظر شما که در انقلاب فعالیتهایی داشتید و برای برخی آرمانها تلاش میکردید، به چند درصد از آرمانهای انقلاب اسلامی دست پیدا کردیم؟
در این زمینه نمی توانیم درصد بدهیم. مسائل اجتماعی با مسائل فیزیکی وطبیعی متفاوت است و در مسائل انسانی درصدگیری معنا ندارد.با مثال توضیح میدهم تا روشن شود. آگهی ای می بینید درآن نوشته شده به چند نفر راننده متاهل ومتعهد نیازمندیم، شما نمی توانید بگویید راننده چند درصد متاهل است اما متعهد بودن رامیتوان مشخص کرد. اینکه انقلاب چقدر موفق شده است معنای بسیار بازی دارد.
بدون شک ما در مسائل خارجی و اقتدارملی وضع خوبی داریم اما در درون کشور متاسفانه با بداخلاقیهای فراوانی روبهرو هستیم. فرهنگ خشونت در جامعه رواج پیدا کرده در حالی که باید فرهنگ عطوفت پایدارمیشد. ولی در مجموع به نظام نمره قبولی میدهم.
ریشه ناآرامی های اخیر را در چه میدانید؟
به اینکه حق اظهار نظر به مردم داده نشده است. اهل بیت(ع) فرمودند دامنت را در بین مردم پهن کن وهمه را درآن جمع کن. مسئولان و متفکران نظام اسلامی باید با مردم مهربان باشند. دین اسلام جاذبه بیشتری نسبت به دافعه دارد. قرآن 114 سوره دارد که در آن 114 بار از رحمانیت و رحیم بودن خدا سخن گفته است. بزرگان، مفسران وفقها درمورد رحمان ورحیم بودن خداوندگفته اند. رحمانیت خداوند محبتی است که شامل همه مخلوقات با هرگرایش و دین ومذهبی میشود و رحیم بودند جزو رحمتهای خاص خداوند است. خداوند به ما درس داده یک رحمت عام دارد و یک رحمت خاص که دررحمت عام باید دامن برای همه پهن باشد تا مردم جذب شوند.
برخی شما را با پرونده مرگ هویدا پیوند میزنند و برای همین این سوال را می پرسیم. آیا هویدا اسنادی داشت که نباید در دادگاه بیان میکرد وبرای همین حذف شد ؟
بنده فقط دو ساعت در دادگاه هویدا به عنوان تماشاچی حضور داشتم. اطلاعات ویژه ای از ایشان ندارم، به دلیل آنکه مورد احترام مردم بودم بنده را در صف جلو دادگاه جا دادند و بانی این طرح آقای عباس میلانی است. بنده به شدت نسبت به ایشان معترض هستم. کتابهایی که نوشتند ساختگی و داستان پردازی ذهن اوست.
اینکه گفته میشود بعضی افراد مبارزه با شاه را حرام می دانستند درست است ؟ آیا مصباح یزدی ازآن افراد بود؟
ما هیچ مرجعی نداشتیم که مبارزه با شاه را حرام اعلام کند. بعضی افراد با توجه به شرایط، مبارزه را بی فایده می دانستند و معتقد بودند که پیروز نمیشویم زیرا شاه مشت آهنین وتا دندان مسلح است.آنها میگفتند که با دست خالی فقط کشته می شوید. دربین این افراد اندیشمند ،متدین ومسلمان هم بودند اما با انقلاب کاری نداشتند. مبارزه را به سود نمی دانستند، هنوز افرادی هستند که کتاب مینویسند، زندگی معمولی خودشان را دارند و برای جبران مافات گذشته هرازگاهی لگدپراکندگی میکنند.
آیا از افرادی که در درباره شاه بودند در بدنه جمهوری اسلامی هستند که وابسته رژیم قبل باشند؟
گمان نمی کنم از وابسته های رژیم گذشته کسی در نظام باشد. ممکن است افرادی بی تفاوت ودنبال زندگی خودشان باشند. افرادی که در رژیم گذشته بودند وبعد هم همچنان سرکار خودشان بودند، بیشتر دربین افراد متخصص در بخشهای مختلف بودند که دنبال کارهای علمی خودشان بودند ولی اینکه وابسته رژیم گذشته بودند خیر اینگونه نیست.
نظر شما درمورد آقای احمدی نژاد واقداماتی که این روزها انجام میدهد چیست؟
آقای احمدی نژاد بسیار فردخود شیفته ای به حساب میآید و این تعبیری جامعه شناسی است. او میخواهد خودش را مطرح کند و فراموش کرده کشور را برای مدت هشت سال به لبه پرتگاه بردهاست. احمدینژاد در دامن خود افرادی پرورش داده که به هیچ وجه به سود انقلاب نبودند و بالاترین جایگاهها را با قدرت های فراوان به آنها داده بود. برخی از معاونان احمدی نژاد الان در زندان هستند. یکی از معاونان او که رییس مبارزه با مفاسد اقتصادی شد و خودش مفسد اقتصادی بود امروز در زندان است. احمدینژاد در واقع به دست قاتل شمشیر داد. بعد از این مسائل باید به تفکرات پوسیده وشبه مذهبی آقای احمدی نژاد اشاره کرد. او میگفت هاله نور دیدم که این نوع عملکرد جزوکثیف ترین تفکرات ارتجاعی است. از طرف دیگر احمدی نژاد کلماتی بهکار برد که باعث ایجاد جنگ میان ما با جهانیان شد. تمام رقبای ما را با یکدیگر متحد وتبدیل به دشمن کرد.
در دوره آقای هاشمی رفسنجانی وآقای خاتمی توانسته بودیم سوء نظر جهانیان را نسبت به خودمان برگردانیم، در دوره آقای احمدی نژاد پاسپورتمان در دنیا بی اعتبار شده بود.حتی در سفری که به عمره رفته بودیم فروشنده پول مارا نجس خواند. اولین باری که باآقای احمدی نژاد درگیر شدم مربوط به سال 1365 و زمان دانشجویی او بود. احمدی نژاد جزو باند مخالفان امام وخط امام(س) بود. عرضم به دوستان این است از سال 65 تا سال 84 احمدی نژاد را نشناختید، چرا سال 88 به این درک نرسیدید که این فرد برای کشور فاجعه به بار خواهد آورد.البته شاید حمایت این افراد حسن نظر یا ازروی جهل بوده یا به خاطر مخالفت با ما بوده باشد. امیدواریم حامیان احمدی نژاد متنبه ومتوجه اشتباه شان شده باشند و از مردم عذر خواهی کنند. احمدی نژاد با این کارها افرادی که نظام را قبول ندارند دور خودش جمع میکند.
احمد منتظری فرزند آیت ا... منتظری مصاحبه ای داشتند که درآن می گوید سید احمد خمینی به دنبال رهبر شدن بعد از امام(س) بودند، آیا شما از این موضوع اطلاع دارید ؟ این ادعا چقدر صحت دارد ؟
آقای احمد خمینی پاک تر ازاین حرفها بودند و هیچوقت دنبال اقتدار وقدرت نبودند.
بارها خودسرها به موسسه تحت امر شما آمدند و مشکلاتی ایجاد کردند، این روزها آن حواشی ادامه دارد یا به پایان رسیده است؟
با سابقه سیاسی که بنده دارم کسی جرات نمیکند مزاحم من شود.
آینده اصلاحات را چگونه می بینید ؟
حساب اصلاح طلبان واصلاحات از هم جداست. اگر روزی برسد که کشور اصلاح طلبان را نخواهد حتما اصلاحات را می خواهد.کشور به اصلاحات نیاز دارد. مردم ایران به این سطح از آگاهی رسیده اند که دنبال اصلاحاتباشند.
چرا اصولگرایان به وحدت نمی رسند ؟ با توجه به اینکه قدرت وحزب فراوانی دارند چرا شکست های پی درپی دارند؟
هیچ وقت تفنگ، تریبون و صدای بلند قدرت نمی آورد. حتی زور وقدرت هم اقبال عمومی نمیآورد. اصولگرایان تئوری اسلامی و اداره جامعه ندارند. درک اسلامی آنها مجرد از ارزشها و واقعیت های روز جامعه است. مورد بعد این است که اصولگرایان یک شخصیت بلند مرتبه وعالی که دارای اندیشه وصاحب اندیشه باشد ندارند که تا دور او جمع شوند. تا زمانی که آیت ا... مهدوی کنی زنده بود،اصولگرایان رهبر داشتند ولی امروز اینگونهنیست.
خبرهای مرتبط
گزارش خطا
آخرین اخبار