به بهانه انتخابات ریاست جمهوری امروز ترکیه
12 سال با حکومت اردوغان
امروز (یکشنبه 19 مرداد 1393) انتخابات ریاست جمهوری ترکیه برای نخستین بار در تاریخ این کشور برگزار می شود . قریب به 53 میلیون نفر از جمعیت 77 میلیون نفری ترکیه واجد شرایط رای دادن هستند
امروز (یکشنبه 19 مرداد 1393) انتخابات ریاست جمهوری ترکیه برای نخستین بار در تاریخ این کشور برگزار می شود . قریب به 53 میلیون نفر از جمعیت 77 میلیون نفری ترکیه واجد شرایط رای دادن هستند و پیش بینی می شود حدود دو سوم از مردم به پای صندوق های رای بروند.
این انتخابات برای ترکیه از اهمیت بسزایی برخوردار است، چرا که در صورت پیروزی رجب طیب اردوغان نخست وزیر و رهبر حزب حاکم، ترکیه ممکن است وارد دوران جدیدی از تاریخ خود شود.
اردوغان که 12 سال است سکان هدایت نخست وزیری ترکیه را در دست دارد، عملکرد قابل دفاعی در حوزه اقتصادی داشته است و ترکیه را از یک کشور ورشکسته و بی ثبات با یک تورم 120 درصدی به یک کشور با ثبات اقتصادی و رو به رشد رهنمون کرده است و تورم را یک رقمی کرده است.
با این حال در یک سال گذشته مخالفان حکومت ترکیه ، دولت اردوغان را زیر شدید ترین حملات خود گرفته اند و مشی رهبری نخست وزیر ترکیه را پوپولیستی و اقتدار گرایانه می دانند و معتقدند در صورت پیروزی او در انتخابات ریاست جمهوری ، چیزی شبیه به اتفاقی که در روسیه افتاد در ترکیه نیز تکرار خواهد شد و ترکیه وارد یک دوران اقتدارگرایی با ساختار ریاستی و حکومت تک نفره خواهد شد.
این شبهه و هراس مخالفان به ویژه با اظهارات نخست وزیرترکیه در هفته های اخیر درباره امکان تغییر نظام و ساختار سیاسی ترکیه از یک الگوی پارلمانی به یک الگوی" ریاستی یا نیمه ریاستی " شبیه فرانسه یا آمریکا ، تشدید شده است.
این برداشت اما مخالفانی جدی نیز دارد و برخی ناظران معتقدند امکان تکرار الگوی روسیه در ترکیه وجود ندارد؛ به این دلیل که ترکیه و روسیه تفاوت های فرهنگی، ساختار سیاسی ، تاریخی و جایگاه ژئو استراتژیک و ژئو اکونومیک دارند. ترکیه بر خلاف روسیه که کشوری برخوردار از منابع سرشار نفت و گاز است منابع خام چندانی برای صادرات ندارد و به عنوان دروازه بین آسیا و اروپا نیازمند تعامل مثبت با جهان به منظور جذب سرمایه ها و توریست های خارجی برای رشد و پویایی اقتصادی است.
درباره اهمیت انتخابات امروز ترکیه چند نکته قابل ذکر است:
1- ترکیه در شرایطی شاهد برگزاری انتخابات ریاست جمهوری است که مشکلات خاص داخلی از جمله تداوم مشکل با اقلیت قومی کرد و اعتراضات داخلی و...در کنار شرایط نامتعین منطقه ای به دلیل بحران و جنگ ها و ناآرامی های داخلی در کشورهای همسایه اش ، منافع راهبردی این کشوردر منطقه خاورمیانه را تحت تاثیر قرار داده است.
از منظر روابط ترکیه با همسایگان ، این کشور هم اکنون با غالب کشورهای همسایه خود مشکلات و اختلافات جدی دارد. نیاز به توضیح بیشتر نیست که روابط ترکیه با ارمنستان و یونان از منظر تاریخی و در دهه های گذشته به دلیل اختلافات بر سرماجرای کشتار ارامنه در جنگ اول جهانی و نیز اختلافات بر سر مالکیت جزیره قبرس یک روابط سرد و گاه متشنج بوده است.
از سوی دیگر در اثر سیاست خارجی دولت اردوغان در 3 سال گذشته و پس از خیزش "توفان بهارعربی" در برخی کشورهای همسایه ترکیه در منطقه، دولت اردوغان روابط خوب خود با حکومت سوریه را به یک روابط خصمانه و روابط عادی خود با عراق را به یک روابط سرد و متشنج تبدیل کرده است.
از سال 2010 روابط ترکیه با اسراییل نیز به سردی مطلق گراییده است و پس از حمله اسراییل به کشتی ترکیه ای " ماوی مرمره" روابط آنکارا – تل آویو همچنان سرد و گاه متشنج است و از زمان جنگ غزه در ماه گذشته حملات لفظی مقامات ترکیه به سران و سیاست های اسراییل به نحو بارزی افزایش داشته است و ترکیه خود را در جبهه مخالفان حمله اسراییل به غزه و در جرگه حامیان فلسطین قرار داده است.
از سوی دیگر ترکیه روابط متشنجی با دولت سیسی درمصر دارد و از زمان سقوط دولت محمد مرسی رییس جمهوری مخلوع مصر به دست ارتش ، روابط آنکارا با قاهره به نحوی متشنج شد که کار به اخراج و احضار سفرای دو کشوراز پایتخت ها کشید.
ترکیه مشروعیتی برای دولت ژنرال سیسی قایل نیست و دولت مشروع مصر را دولت برکنار شده مرسی می داند و مقامات ترکیه بارها و به صراحت اعلام کرده اند که دولت مصر را یک دولت کودتا و نامشروع می دانند.
در سوی دیگر روابط ترکیه با ایران نیز در 3 سال گذشته شاهد افت و خیزهایی بوده است و مهم ترین دلیل این افت و خیز حمایت همه جانبه دولت اردوغان از مخالفان مسلح حکومت سوریه بوده است در حالی که ایران به طور جدی حامی حکومت سوریه بوده است.
با این حال در ماه های گذشته و همزمان با ایجاد تغییر محسوس در مواضع ترکیه نسبت به سوریه و افت نسبی شدت جنگ داخلی در سوریه، روابط ترکیه و ایران نیز تا حدودی بهبود یافته است . البته این امر بی ارتباط با تاثیرات ناشی از روی کار آمدن دولت جدید در ایران نیز نبوده است.
در مجموع در جمع بندی فضای سیاست خارجی ترکیه باید به این واقعیت اذعان کرد که سیاست حزب حاکم ترکیه در 12 سال گذشته شاهد سه مرحله بوده است:
1- مرحله نخست: از زمان روی کار آمدن حکومت اردوغان (نوامبر 2002) تا زمان تعلیق گفت و گوهای بین ترکیه و اتحادیه اروپا به دلیل اختلافات متعدد به ویژه بر سر قبرس بوده است.
دولت اردوغان در دوره نخست خود (2002 تا 2007) تلاش کرد با تلاش برای به حرکت در آوردن مذاکرات برای پیوستن به اتحادیه اروپا برخی اصلاحات قضایی و سیاسی را که در جهت کاستن از عیار لاییسیته بر جای مانده از میراث آتاترک بود، تحت لوای اعمال استانداردهای اروپایی به انجام رساند.
از جمله مهم ترین فرازهای این اصلاحات ، دموکراتیک سازی ارتش و کاستن از امکان دخالت نظامیان این کشور در سیاست بود که در نهایت با انجام این اصلاح مهم دولت اردوغان در سال 2008 در اقدامی بی سابقه با دستگیری دهها افسر و ژنرال شناخته شده ارتش، آنها را به تلاش برای طراحی و انجام کودتا علیه دولت اردوغان متهم کرد که این پرونده با عناوین " ارگنه کون " و " بالیوز= پتک آهنین" همچنان نیز در قوه قضاییه این کشور مفتوح است.
خلاصه اینکه دولت اردوغان با هوشمندی توانست از فرصت استقبال کشورهای اروپایی از اصلاحات سیاسی و قضایی در ترکیه استفاده کرده و از عیار لاییسیته و کمالیسم در ارتش و ساختار سیاسی ترکیه بکاهد و در نهایت در این امر موفق شد و قدرت ارتش تا حدود زیادی به مهار دولت در آمد و کمالیسم حاکم بر ترکیه در روندی نزولی رو به افول رفت به نحوی که زنان محجبه اجازه حضور در پارلمان و ادارات دولتی و دانشگاه ها را یافتند و این گام یک پیروزی بزرگ برای اسلام خواهان ترکیه بود که زمانی اجازه نداشتند با حجاب اسلامی به دانشگاه، ادارات دولتی و یا پارلمان بروند.
اما در سوی دیگر ماجرا اختلافات ترکیه با اتحادیه اروپا در 35 بند اصلی مذاکره همچنان پابرجا ماند و تنها در مذاکرات این کشور با اتحادیه اروپا در یک بند توافق حاصل شد و در12 بند دیگر از 13 بند مورد مذاکره (لازم به ذکر است که هنوز ترکیه و اروپا وارد 22 بند دیگر از 35 بند نشده ند) اختلافات پابرجا ماند که اهم آن اختلاف دو طرف بر سر جزیره قبرس است که بخش یونانی نشین آن (دولت نیکوزیا) از سال 2004 به عضویت اتحادیه اروپا در آمده است، اما دولت ترکیه هنوز آن را به رسمیت نشناخته است و تنها دولت ترک تبار قبرس شمالی را به عنوان دولت رسمی قبرس به رسمیت می شناسد.
2- مرحله دوم : تداوم اختلافات بین ترکیه و اتحادیه اروپا و ناامیدی دولت اسلامگرای ترکیه از عضویت در اتحادیه اروپا از سال 2007 بدین سو، سیاست خارجی ترکیه را در دوره دوم دولت اردوغان وارد مرحله تازه ای کرد. دولت ترکیه در دوره دوم خود که از 2007 تا 2011 و زمان آغاز موج خیزش در برخی کشورهای عربی تحت عنوان " بهار عربی" است سیاست خارجی خود را از سمت غرب به سمت محیط پیرامونی خود در خاورمیانه و کشورهای همسایه و تا حدود زیادی روسیه متمایل کرد.
"سیاست تنش صفر با همسایگان " در چنین فضایی از سوی احمد داوود اوغلو تئوریسین سیاست خارجی حزب حاکم و وزیر خارجه ترکیه مطرح شد. در قالب این استراتژی دولت ترکیه کوشید با همسایگان خود تنش زدایی کند و احتمال تنش را با همسایگان به صفر برساند. این سیاست تا حدود زیادی فرصت های جدیدی را در اختیار اقتصاد ترکیه نیز قرار داد و دولت اردوغان کوشید از بازار کشورهای عربی و نفت خیز منطقه خاورمیانه به عنوان یک هدف برای صادرات کالاهای ساخت ترکیه استفاده کند.
3- مرحله سوم : با آغاز موج بهار عربی در تونس و سپس تسری آن به دیگر کشورهای عربی خاورمیانه و شمال آفریقا از جمله مصر و لیبی و یمن و در نهایت سوریه، دولت ترکیه از قالب سیاست تنش صفر با همسایگان بیرون آمد و سیاست مداخله فعال در حمایت از بهار عربی را در پیش گرفت. موج حاصل از انقلاب های عربی و دومینوی سقوط دولت های تک نفره عربی دولتمردان آنکارا را وسوسه کرد تا از این موج به عنوان یک فرصت در جهت منافع راهبردی خود برای افزایش حوزه نفوذ در خاورمیانه استفاده کنند.
دهه های متمادی ترکیه به محیط پیرامونی خود در خاورمیانه توجه چندانی نداشت و از زمان تشکیل جمهوری ترکیه در 1923 نگاه صرف این کشور به غرب (westernization) و عمل به وصیت آتاترک برای غربی شدن، دولت آنکارا را فاقد ابزارهای لازم برای بازیگری در منطقه خاورمیانه کرده بود.
به قدرت رسیدن اسلامگرایان در سال 2002 اما اوضاع را تا حدودی تغییر داد و جنبه هایی از ایدئولوژی در سیاست خارجی این کشور نمود یافت. ترکیه تلاش کرد پیوندهای خود با کشورهای اسلای و عربی را تقویت کند و به جغرافیای جهان اسلام توجه بیشتری نشان دهد.
همزمان با دلسردی بیشتر از امکان عضویت در اتحادیه اروپا، میل به این چرخش بیشتر و بیشتر می شد تا اینکه در دوره دولت دوم اردوغان این سیاست کاملا دگرگون شد و ترک ها تمایل زیادی برای التماس به اروپایی ها به جهت عضویت این کشور در اتحادیه اروپا نشان ندادند.
اما بهار عربی در نقش یک " تله " توجه دولتمردان آنکارا را به خود جلب کرد . دولت ترکیه تلاش کرد از این موج در جهت منافع راهبردی خود در منطقه بهره برداری کند.
این سیاست در دو سال نخست تا حدود زیادی جواب داد و حتی دولت اخوانی محمد مرسی در مصر به عنوان یکی از نزدیک ترین متحدان منطقه ای آنکارا در آمد. اما به بن بست خوردن موج بهار عربی در سوریه اوضاع را کاملا دگرگون کرد.
ترکیه به قدری علیه حکومت بشار اسد فعالیت کرده بود که دیگر همه پل ها را پشت سر روابط دو جانبه با سوریه خراب می دید و تنها و تنها منافع ترکیه زمانی با دولت سوریه قابل ترمیم می نمود که دولت جدید به جای بشار اسد در سوریه حاکم شود.
اما روند تحولات داخلی سوریه به سمتی دیگر رفت و بشار اسد با مهار نسبی ثبات صندلی خود توانست به کمک حزب الله و متحدان منطقه ای خود به ویژه ایران و روسیه بر سریر قدرت باقی بماند.
سرنگونی حکومت مرسی به دست ارتش در تابستان سال 92 و در نهایت پیروزی اسد در انتخابات ریاست جمهوری سوریه در بهار سال 1393 تیرخلاص را به شقیقه سیاست خوش بینانه دولت اردوغان درباره بهار عربی خالی کرد و ترکیه خود را در فضایی متفاوت منطقه ای حس کرد.
البته لحن دولتمردان ترک از زمان معامله شیمیایی دولت سوریه با آمریکا تا حدودی فرق کرده بود . دولتمردان آنکارا پس از بحران استفاده از سلاح شیمیایی در سوریه در تابستان 1392 از اوباما خواستند به ضرب الاجل و خط قرمز پیشین خود عمل کند و به سوریه حمله کند، اما رفتار دولت اوباما متفاوت بود و دولتمردان واشنگتن صلاح را در این دیدند که با همراهی روسیه و ایران و سوریه معامله دفع تهدید سلاح های شیمیایی سوریه ازسر اسراییل را سامان دهند و بشار اسد را خلع سلاح کرده ولی او را همچنان در تخت ریاست جمهوری در دمشق تحمل کنند.
با پذیرش این فرمول از سوی حکومت سوریه در تابستان سال گذشته که همزمان با برکناری حکومت اخوانی محمد مرسی در مصر و چراغ سبز ضمنی آمریکا به این اتفاق بود، دولتمردان ترکیه از سیاست منطقه ای خود سرخورده شدند و با وجودی که تا کنون به اشتباه محاسبه خود درباره تحولات منطقه ای اعتراف نکرده اند اما تغییر لحن آنها نسبت به گذشته نشان می دهد آنها در فضای نا متعین منطقه ای گیج شده اند و از سیاست های خود در خاورمیانه در 2 سال گذشته طرفی نبسته اند؛ به ویژه اینکه در یک سال گذشته انتقادات داخلی احزاب و گروه های مخالف حکومت اردوغان به دلیل برخی مسایل داخلی و نیز به بهانه سیاست خارجی این کشور در قبال سوریه افزایش قابل ملاحظه ای یافته است.
در مجموع با نگاهی به سه مرحله طی شده در روابط خارجی دولت اردوغان در 12 سال گذشته می توان به این جمع بندی رسید که سیاست خارجی حزب حاکم عدالت و توسعه ترکیه در 12 سال گذشته از غربگرایی دهه های گذشته به شرق گرایی خاورمیانه محوری چرخش کرده است و این در حالی است که اشتباه محاسبه دولتمردان حاکم بر ترکیه در قبال تحولات بهار عربی و نداشتن ابزارهای بازی آنها در منطقه (بر خلاف ایران و عربستان ) سیاست خارجی این کشور را از از آنجا ( اروپا و غرب) رانده و از اینجا (خاورمیانه) مانده کرده است.
انتخابات ریاست جمهوری کنونی در ترکیه درهمین فضای نا متعین منطقه ای و سیاست خارجی پر اشتباه ترکیه اتفاق می افتد. اما نکته در این است که شاید هیچ کس مثل اردوغان قادر نباشد اشتباهات خود را در سیاست خارجی جبران کند ، چون هیچ یک از دو نامزد رقیب او به اندازه او در فضای سیاست داخلی ترکیه محبوبیت و اقتدار ندارند که بتوانند سکان امور اجرایی کشور را به دست گیرند و سیاست خارجی ترکیه را به فضایی دیگر رهنمون کنند.
2- ترکیه اردوغان در 12 سال گذشته در عرصه سیاست داخلی حرکت آرامی از "لاییسیته و کمالیسم" به سمت سکولاریسم داشته است در حالی که در سیاست خارجی به ورطه ایدئولوژی زدگی افتاده است و پیش بینی می شود در صورت پیروزی او در انتخابات ریاست جمهوری یک حکومت "ریاستی" در قالب گفتمان " نو عثمانی گری" ظهور و بروز کند که با الگوی لاییسیته بر جای مانده از آتا ترک تفاوت های جدی دارد.
انتخابات ریاست جمهوری در پیش رو تا حدود زیادی در ادامه حرکت ترکیه در روند این مسیر تعیین کننده خواهد بود و به احتمال فراوان با پیروزی اردوغان شاهد تسری نگاه ایدئولوژیک ترکیه از عرصه سیاست خارجی به سیاست داخلی نیز خواهیم بود.
3- کارنامه اردوغان را باید به 3 بخش تفکیک کرد:
بخش نخست کارنامه عملکرد اقتصادی حزب حاکم ترکیه است که تقریبا می توان به آن نمره عالی داد، هر چند که ماجرای افشای فساد گسترده اقتصادی ترکیه در دسامبر سال گذشته میلادی لکه ای جدی روی این کارنامه درخشان بر جای گذاشت و از ارزش برابری لیرترکیه در برابر دیگر ارزهای خارجی کاست و برخی شاخص های اقتصادی این کشور را در جهت منفی جابجا کرد .
بخش دوم عملکرد اردوغان را باید در سیاست های داخلی او به قضاوت نشست. اردوغان در این بخش عملکردهای کامروایانه و ناکام داشته است. بخش موفق عملکرد او مربوط به چرخش افسار سیاست داخلی ترکیه از "لاییسیسته انعطاف ناپذیر" به سمت یک دولت "سکولار منعطف" است و اما بخش ناموفق او، اصرار بر برخی الگوهای پوپولیستی و جاه طلبی شخصی و نحوه رفتار با منتقدان و مخالفان حکومت است . در مجموع در جمع بندی بخش دوم کارنامه اردوغان می توان به او نمره ای متوسط داد.
بخش سوم کارنامه اردوغان که عملکرد او در زمینه سیاست خارجی است ، نمره ای قابل قبول ندارد. تغییرات مداوم در الگوی رفتاری در سیاست خارجی و در غلتیدن از یک سیاست عملگرایانه همچون "تنش صفر با همسایگان" به یک سیاست ایدئولوژی زده که گاه با حمایت آنکارا از گروه های تندرو و تروریستی همراه بوده است و در نهایت نیز بدون هیچ دستاورد مشخصی سیاست خارجی آنکارا را در معرض انتقاد های شدید قرار داده است، نمره قابل قبولی برای اردوغان و حزب حاکم ترکیه محسوب نمی شود.
4- نباید از تاثیرات ناشی از اختلافات سیاسی یک سال گذشته در داخل جریان اسلامگرا در ترکیه که در قالب دو جنبش "خدمت " حامی "فتح الله گولن" روحانی متنفذ ترکیه ای ساکن آمریکا و حزب حاکم عدالت و توسعه خود را نشان داده است و به دو شقه شدن جریان اسلامگرا در ترکیه انجامیده است، غافل بود. این تنش سیاسی هر چند به دلیل محبوبیت شخصی اردوغان در انتخابات اخیر شوراها و شهرداری ها (در فروردین 1393) به طور موقت به نفع حزب حاکم و اردوغان خاتمه یافت، اما آثار ناشی از این گسل بزرگ همچنان فضای سیاست ترکیه را تحت تاثیر قرار خواهد داد. به ویژه آنکه یک هم خوانی و هم داستانی خواسته یا ناخواسته در مخالفت با اردوغان بین اپوزیسیون لاییک حکومت اردوغان و جنبش "خدمت" نیز به وجود آمده است. این گسل و کشمکش سیاسی می تواند در آینده به اشکال و ابعاد مختلف بروز و ظهور کند و شاید در نزاع های آینده این اردوغان نباشد که پیروز میدان باشد.
5- ترکیه دیگر اشتیاق سابق را برای عضویت در اتحادیه اروپا از خود نشان نمی دهد و از سوی دیگر دیدگاه حزب حاکم ترکیه در زمینه سیاست خارجی نیز تا حدود زیادی هویت گرا و ایدئولوژی زده شده شده است . این حقیقتی است که با نگاه به سیاست ها و مواضع اعلامی و اعمالی دولتمردان آنکارا در 3 سال گذشته می توان آن را حس کرد.
با در نظر گرفتن این واقعیت شاید انتقاد برخی نخبگان چپگرای اروپایی از برخی سیاست های سختگیرانه اروپایی ها درباره عضویت ترکیه در این اتحادیه درست به نظر آید. شاید اگر اروپایی ها پس از آغاز مذاکرات عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا در سال 2005 کمی از سختگیری های خود درباره ترکیه کم می کردند ، این کشور هم اکنون در مسیر متفاوتی می بود.
انتخابات امروز برای ترکیه نقش تعیین کننده ای دارد چرا که انتخاب بین دو تجربه شکست خورده و پر اشتباه را فراروی ترکیه قرار داده است: تجربه ناموفق غربی کردن کشور به سبک "لاییسیته آتاترک" که در نهایت به پس زدن جامعه و سربرآوردن یک حزب اسلامگرا (عدالت و توسعه) در سال های آغازین قرن بیست و یکم انجامید و در سوی دیگر تجربه نا موفق 3 سال گذشته دولت اسلامگرای ترکیه در اشتباه محاسبه در محیط پیرامونی و سیاست خارجی ایدئولوژی زده این کشور است.
باید دید که با انتخاب اردوغان به عنوان نخستین رییس جمهور منتخب مردم و دوازدهمین رییس جمهور تاریخ ترکیه، راه سومی بین لاییسیته کمالیستی و ایدئولوژی زدگی و پوپولیسم اردوغانی، فراروی ترکیه قرار خواهد گرفت؟
منبع: عصر ایران
گزارش خطا
آخرین اخبار