سعید لیلاز: روحانی امروز ۳۰ میلیون رای دارد
دولت یازدهم در شرایطی روی کار آمد که برخی نارضایتیهای برجایمانده از سالهای گذشته، امکان شکلگیری پایگاه اجتماعی منسجمی بر محور مشارکت سیاسی در انتخابات ریاستجمهوری، دور از تصور بود. با این حال ائتلاف برخی از نیروهای سیاسی که هر کدام از پایگاه اجتماعی قابل توجهی برخوردار بودند، شرایطی را رقم زد که حسن روحانی بتواند پیروز ۲۴ خرداد باشد. در چنین شرایطی، دولت میتوانست بدنه اجتماعی قابل اتکایی را همراه خود ببیند تا با حمایت آنها برنامههای خود را برای بهبود اوضاع کشور اجرایی کند. سعید لیلاز معتقد است این بدنه اجتماعی در ۸ سال قبل از روی کار آمدن دولت یازدهم بسیار آسیب دیده است و حالا همین اندازه که بتوان بخشی از اعتماد از دست رفته را دوباره بازگرداند، کار بزرگی است. او میگوید در ۸ سال گذشته به بدترین شکل ممکن با افکار عمومی و اعتماد و احساسات مردم ایران بازی شد، حالا پر کردن این شکاف زمان زیادی را میطلبد. لیلاز البته انسجام شکلگرفته در نیروهای سیاسی اصلاحطلب را ناشی از فشار اجتماعی میداند و تاثیر آن را در انتخابات آینده مجلس بررسی میکند. متن زیر حاصل گفتوگوی ما با قائم مقام دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی است.
فکر میکنید ترکیب بدنه اجتماعی دولت در حال حاضر به چه صورت است؟
من فکر میکنم از نظر پایگاه و بدنه اجتماعی، آنچه ابتدا باعث پیروزی دولت یازدهم شد، با آنچه در حال حاضر به عنوان پایگاه اجتماعی دولت مینامیم، ممکن است تفاوت داشته باشد.
چرا؟
چون بدنه اجتماعی دولت در حال حاضر گستردهتر از آن چیزی است که در ابتدا در قالب حمایت از روحانی در انتخابات یک سال گذشته شکل گرفته بود. دولت یازدهم اساسا بر مبنای نارضایتیهای اجتماعی و اقتصادی شکل گرفت. البته مقداری هم ناشی از سرخوردگی طبقات متوسط شهری از تحولات سیاسی بعد از انتخابات سال ?? بود. تمام این نارضایتیها، یعنی هم در حوزه اقتصادی، هم سیاسی و هم اجتماعی، پیش از انتخابات ?? خرداد، تبدیل به دو جریان عمده شد. یک جریان به دنبال عدم شرکت در انتخابات بود. جریان دوم تصمیم به مشارکت در انتخابات گرفت و منجر به پیروزی آقای روحانی شد. آن جریان که آقای روحانی را به پیروزی رساند در حال حاضر به قوت خود باقی است، ضمن آنکه از آن جریان اول که تصمیم به شرکت نکردن در انتخابات گرفته بود، افرادی به این بدنه اجتماعی اضافه میشوند.
علتش چیست؟ چرا جریانی که از مشارکت سیاسی سرخورده بود و به قول شما در انتخابات هم شرکت نکرد، حالا به بدنه اجتماعی دولت پیوسته است؟
چون دولت آقای روحانی در هر سه حوزهیی که من به آن اشاره کردم، بهتر از حد انتظار ظاهر شده است. به همین دلیل گروههایی که بر اساس نارضایتیهای سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی تصمیم به انتخاب روحانی گرفتند، از انتخاب خود راضی هستند، در کنار آن گروههایی که آنها نیز این نارضایتیها را داشتند اما مشارکت نکردند، حالا به دلیل عملکرد دولت در حال پیوستن به بدنه اجتماعی آن هستند؛ بنابراین آقای روحانی هم در طبقات متوسط و محروم جامعه به لحاظ عملکرد اقتصادی پایگاه دارد و هم در میان گروههایی که از نظر سیاسی دچار سرخوردگی شده بودند و هم طبقات متوسطی که از نظر اجتماعی ناراضی بودند، پایگاه خود را پیدا کرده است.
به طور مشخص دولت یازدهم چه عملکردی داشته که شما نتیجه آن را گسترده شدن پایگاه اجتماعیاش میدانید؟
دولت یازدهم، در هر سه حوزه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور را در لبه پرتگاه سقوط تحویل گرفت. حالا حداقل میتوانیم بگوییم دیگر در لبه پرتگاه نیستیم؛ یعنی حالا میتوان گفت که کشور در حوزههای مختلف در حال سقوط نیست.
شما به سه حوزه اشاره کردید، به گمان خیلی از صاحبنظران، دولت یازدهم مباحث اقتصادی را در اولویت برنامههای خود قرار داده است، حتی مساله هستهیی هم به نوعی در ارتباط تنگاتنگ با اقتصاد کشور قرار دارد. اگر بخواهیم بر همین اولویت دولت متمرکز شویم فکر میکنید این بدنه اجتماعی چگونه میتواند به پیشبرد اهداف اقتصادی دولت کمک کند؟
ببینید این بدنه در ? سال گذشته بسیار آسیب دیده است. اعتماد ملی به نظام و نهاد دولت در ایران بهشدت آسیب دیده است. این آسیب چون هم عمیق است و هم ابعاد مختلف دارد، تنها با روی کار آمدن دولت آقای روحانی و صرفاً با عملکرد یکساله ایشان – حتی اگر این عملکرد درخشان هم باشد- ترمیم نمیشود. پر شدن این شکاف و جلب مجدد اعتماد، به زمان بیشتری نیاز دارد. بخشی از بیاعتمادی ساختاری را میتوانید در بازتاب ثبتنام مردم در گام دوم هدفمندی یارانهها ببینید. بخش بزرگی از این مساله ناشی از بیاعتمادی بود. این ملت همان ملتی است که زمان مصدق، برای حمایت از او، اوراق قرضه ملتی میخریدند و آتش میزدند. این مردم همان مردمی هستند که در سالهای نخست جنگ تحمیلی، بزرگترین حماسهها را آفریدند. این مردم همان مردم هستند. تغییر نکردند، بلکه نگاه?شان به دولت و به ساختار حکومت تغییر کرده و آسیب دیده است. این اعتماد جریحهدار شده است. من معتقدم ما به آهستگی در حال بازسازی این اعتماد هستیم به همین دلیل به ازای عملکرد درست در همه حوزههایی که مردم از دولت میبینند به دولت اعتماد میکنند و وارد میدان میشوند. من فکر میکنم بیش از این نمیتوان از ملت انتظار داشت.
یعنی در حال حاضر دولت در هیچ حوزهیی نمیتواند روی بدنه اجتماعیاش حساب باز کند؟
حتما میتواند. اگر دولت روی بدنه اجتماعیاش حساب نمیکرد که زیر فشار جناح محافظهکار له میشد. در حال حاضر همین که اکثریت مجلس نهم از دولت حمایت میکند دلیلش پایگاه اجتماعی دولت است. همین میزان که دولت توانست بدون آنکه یک ریال یارانه نقدی را افزایش دهد گام دوم هدفمندی یارانهها را اجرا کند، ناشی از اعتماد عمومی است. اگر یادتان باشد فاز اول در فضایی امنیتی اجرا شد و بسیاری از پمپبنزینها مشکلاتی را شاهد بودند؛ اما در این مرحله چنین مسالهیی را شاهد نبودیم. علتش این است که مردم آثار اقتصادی عملکرد دولت را دیدند. مثلا مردم شاهد بودند در حوزه مواد غذایی تورم به صفر رسیده است، در این شرایط میتوانند افزایش قیمت بنزین را تحمل کنند. حالا هم که بسته خروج از رکود دولت منتشر میشود بنابراین مردم اعتماد میکنند. در واقع جلب اعتماد گامبهگام شده است.
چرا اینقدر جلب اعتماد سخت شده است که حالا دولت باید مرحلهبهمرحله شاهد اعتماد مردم باشد؟
این مساله ارتباطی به دولت آقای روحانی ندارد، بلکه ناشی از عملکرد کل کشور در ? سال گذشته است که به بدترین شکل ممکن با افکار عمومی و اعتماد و احساسات مردم ایران بازی شد، حالا پر کردن این شکاف زمان زیادی را میطلبد.
فکر میکنید این مدت زیادی که از آن یاد میکنید، چقدر زمان میبرد؟
من فکر میکنم حداقل تا پایان دولت آقای روحانی طول میکشد و البته اعتماد به این دولت روز به روز در حال افزایش است. چون این دولت خوب عمل میکند. در حوزه اقتصاد واقعا کمنقص است. در حوزه مسائل اجتماعی، کسی انتظاری از دولت نداشت، اما میبینیم دولت در حوزه فرهنگی و اجتماعی مواضع بسیار روشنی دارد. در حوزه سیاست خارجی هم مافوق انتظار ظاهر شد. مهمتر از همه ثبات و آرامشی است که دولت با رفتارهایش به حوزه سیاسی و اقتصادی بخشیده است. این ثبات در این ? سال به رویایی دستنیافتنی تبدیل شده بود. اجازه بدهید یک مثال بزنم که به نظرم اهمیت ویژهیی دارد، ایستادگی دولت در مورد کم?نکردن ساعات کاری بانکها در ماه رمضان یکی از این موارد است. اگر یادتان باشد تصمیمهای پوپولیستی در دولت گذشته در این مورد دیده میشد؛ اما ایستادگی آقای روحانی و نوع واکنش گروههای مختلف اجتماعی نشان میدهد که در ساختار اجتماعی و سیاسی ایران به طور کلی شاهد نوعی همگرایی به سمت مرکز هستیم؛ یعنی هم مردم به دولت اعتماد میکنند؛ نیروهای راست، رادیکال و محافظهکار نمیتوانند به بهانه آنکه ساعات کاری در ماه رمضان کاهش نیافت، فریاد «اسلام از دست رفت» سر بدهند، چرا که کسی حرف آنها را باور نمیکند .
دولت چقدر توانست به طور مستقیم با این بدنه اجتماعی ارتباط برقرار کند؟ منظور من ارتباطی است که بتواند سیاستهایش را برای جامعه تبیین کند و همسویی بیشتری را به همراه بیاورد؟
این ارتباط تا الان بسیار ضعیف بوده است اما به نظر من اهمیت استراتژیک ندارد چون اعتماد مردم به گفتههای مسوولان آنقدر آسیب دیده است که تنها منتظر عملکرد دولت هستند نه آنکه شعارهایی خالی از حقیقت سر داده شود. این دولت در حال عمل کردن است. من از نظر ضعف عملکرد دولت در حوزه ارتباط با رسانهها و افکار عمومی میتوانم دلگیر باشم و بگویم که میتواند بهتر عمل کند اما خیلی نگران نیستم. این دولت اگر بتواند عملکرد خوبی در حوزههای مختلف داشته باشد، بهترین پایگاه را به دست میآورد. من امروز اطمینان دارم که همان انتخابات سال ?? اگر حالا برگزار شود، آقای روحانی به جای ۲۰ میلیون، ۳۰ میلیون رای میآورد.
بنابراین به جای رسانهها و دیگر نهادهای مدنی، «عملکرد دولت» به عنوان میانجی ارتباط دولت با جامعه محسوب میشود؟
بله. همین عملکرد دولت باعث شده است که یک سال بعد از انتخابات هنوز مثالزدنیترین انسجام اصلاحطلبان را پیرامون دولت آقای روحانی ببینیم. افرادی مثل آقای هاشمی و خاتمی و نوری و دیگر نیروهای اصلاحطلب همچنان انسجام دارند و از دولت حمایت میکنند. تمام هجمههای جریان راست و رفتارهای صداوسیما دیگر پژواک سابق را ندارد. من فکر میکنم این انسجام کنونی در نیروهای سیاسی، بعد از رحلت امام سابقه نداشته است.
فکر میکنید این انسجام در انتخابات مجلس دهم هم باقی میماند؟
حتما این گونه است چرا که دولت از مسیر عقلانیت و نگاه کارشناسی و موضع اصلاحطلبی خودش خارج نمیشود.
یعنی اصلاحطلبان میتوانند به شکلی منسجم، همان طور که در انتخابات ۲۴ خرداد حضور یافتند، شرکت کنند؟
فشار نیروهای اجتماعی سیاسیون را منسجم میکند. من قبل از انتخابات ۲۴ خرداد هم گفتم که اصلا نگران فروپاشی انسجام اصلاحطلبان نیستم چون از نظر اجتماعی، بدنه اصلاحطلبان بسیار منسجم است. در بدنه اجتماعی این انسجام وجود دارد، بنابراین وقتی که در زیربنا انسجام وجود داشته باشد، در روبنا انشقاقی نخواهیم دید. به طورکلی در تحلیل نهایی، من شاهد نوعی همگرایی در ساختار و طبقات اجتماعی ایران امروز هستم که در حال حاضر در حال تقویت شدن است، آقای روحانی مظهر این همگرایی است و نماد خوبی هم بوده است و آن را تحت شعار اعتدال به خوبی جلو میبرد.