پیامدهای گرانی ذلار
حسین راغفر، اقتصاددان و استاد دانشگاه به تاثیرات مخرب افزایش قیمت دلار بر اقتصاد کشور در روزهای پایان سال میپردازد. او میگوید: این افزایش قیمت باعث نگرانیهای شدیدی بین گروههای مختلف مردم به ویژه طبقات متوسط و پایین شده است. افزایش قیمت دلار باعث شده است که بسیاری افراد از جمله فروشندگان کالاهای بادوامی مثل یخچال از فروش این کالاها خودداری کنند و محصولات را نگه دارند تا بعدا بتوانند آنها را با قیمت بالاتری بفروشند. این افزایش قیمتها بعدا خود را در فاصله کوتاهی در اقلام مختلف مورد نیاز زندگی مردم خود را نشان میدهد که اولین اثر آن را میتوان در کالاهای اصلی و بادوام مشاهده کرد. افزایش نرخ دلار به تدریج نیز در شاخصهای دیگر هزینههای زندگی مردم خود را نشان میدهد و بعد از چندماه در قیمت مسکن اثر میگذارد.
این استاد اقتصاد دانشگاه ادامه میدهد: با این وضعیت مسئولین سال آینده خواهند گفت که قیمت بنزین با قیمتهای جهانی فاصله زیادی دارد. همچنین به خاطر آنکه نان برای تولیدکنندگان نان مقرون به صرفه نیست قیمت نان هم افزایش پیدا میکند. همه اینها سبب نگرانیهای گسترده مردم ایجاد شده است. در اماکن عمومی شاهد ابراز نگرانیهای مردم از افزایش قیمت دلار هستیم. این ابراز نگرانیها طبیعی است. مردم این تجربه را دارند که با افزایش قیمت ارز همه زندگی آنها تحت تاثیر قرار میگیرد. به خصوص آنکه گروههایی که با واردات سر و کار دارند و کالاهای وارداتی به ارزش هنگفتی در انبارهای خود دارند، کالاهای خود را با قیمت بالاتری عرضه میکنند که این به معنای افزایش تورم و به دنبال آن رکود عمیقتر برای تولیدکننده داخلی و بیکاری بیشتر است. به این ترتیب باید در این رابطه دولت و مسئولین و سیاستگذاران پاسخگو باشند. همچنین افزایش قیمت دلار باعث گران شدن کالاهایی مثل دارو میشود که با بقا، پایههای زندگی و سلامت مردم سر و کار دارند.
راغفر معتقد است: پیامدهای اثرات حاصل از افزایش قیمت ارز برای جامعه تکاندهنده است. متاسفانه کسی به پیامدهای افزایش قیمت دلار توجهی ندارد. تجربه بسیاری از کشورهای دنیا در این وضعیتهایی چیزی است که آن را با عنوان شورش نان میشناسیم.
این اقتصاددان ادامه میدهد: اگر تورمی که در آینده به وجود میآید را نخواهیم یک تورم لجام گسیخته بنامیم میتوانیم آن را شدید ارزیابی کنیم. پیامدهای این دسته از تورمها هم به دو گروه آسیب میرساند: گروه نخست مصرف کننده خود گروههای پایین درآمدی و طبقات متوسط را شامل میشود و گروه دوم هم تولیدکنندگان هستند که به خاطر افزایش هزینه نهادهایشان قادر به ادامه حیات و بقا نخواهند بود. بسیاری از این تولیدکنندگان ورشکست میشوند که به دنبال آن شاهد افزایش بیکاری خواهیم بود. در واقع به دنبال افزایش قیمت دلار که این روزها شاهد آن هستیم بحرانهای کنونی اقتصاد کشور تشدید میشود.
او در ارتباط با آثار و پیامدهای روانی افزایش قیمت دلار نیز میگوید: این آثار افزایش قیمت دلار به خصوص برای گروههای فقیر جامعه بسیار شکننده است. علتش این است که بسیاری از گروههای کم درآمد جامعه در وضعیت بسیار پرفشار و شکننده زندگی میکنند. فشارهای بعدی میتواند موجب فرسایش آستانه تحمل بسیاری از خانوادههای حتی متعلق به طبقات متوسط شود. مردم کل حاکمیت اعم از دولت یا دستگاههای سیاستگذاری مثل مجلس را مسئول این وضعیت میدانند که البته تشخیص آنها نیز درست است. در کشوری که بالغ بر ۹۰ درصد ارز توسط دولت، عرضه و کنترل میشود هر نوع اخلالی در عرضه ارز میتواند برای اقتصاد کشور شکننده باشد. به ویژه وقتی مردم اخبار گستردهای از فساد در بین مقامات مختلف را میشنوند، خودشان را قربانی سیاستهایی میدانند که به هیچ وجه نگاهی به خواستها و نیازهای عموم مردم ندارد. به این ترتیب بروز حوادثی شبیه ناآرامیهای اخیر محتمل تر، گستردهتر و قابل پیش بینیتر خواهد بود.
این اقتصاددان میگوید اینکه مسئولان دولت میگویند علت افزایش نرخ دلار را روانی و نه اقتصادی میدانند سخن درستی نیست بلکه به معنای فرار از واقعیات و مسئولیت هاست. آنچه اتفاق افتاده کاملا در مسائل اقتصادی یعنی عرضه و تقاضای دلار ریشه دارد و علت اصلی افزایش قیمت دلار به کسری بودجه دولت برمیگردد.