هاشمی طبا:

ساپورتی که خانم ها می پوشند از مینی ژوپ زمان شاه بدتر است / نمی شود جلوی عقیده ها را گرفت

امروز همین ساپورتی که خانم ها می پوشند از مینی ژوپ زمان شاه بدتر است، آن را هیچ کاری ندارند اما به روسری ایراد می گیرند.
کد خبر: ۱۷۷۵۸۹
تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۱:۰۷
هاشمی‌طبا می‌گوید: خلخالی آدم‌ها را می گرفت و اعدام می‌کرد. شاید هم حق‌شان اعدام بود ولی اگر قرار به اعدام هویدا بود بهتر می‌شد که او حرف هایش را بزند و مردم نیز تشخیص دهند که این آدم خوب بود یا بد بود، کجا خدمت و کجا خیانت کرد.
در آستانه آغاز چهلمین سال استقرار جمهوری اسلامی، هنوز ورق زدن تاریخ انقلاب و چگونگی پیروزی آن در 22 بهمن سال 57 جذاب است. نشستن پای صحبت مبارزان با رژیم پهلوی و گوش کردن خاطرات آنها پازل های فکری هر جوانی را درباره چرایی شکل گیری اراده مردم در ایران برای سرنگونی حکومت شاه کامل می کند.

به گزارش صدای ایران،سیدمصطفی هاشمی طبا گرچه نامش این روزها با انتخابات ریاست جمهوری و حضورش در عرصه ورزش پیوند خورده است اما سالهای دور یکی از اعضای کمیته استقبال از امام بوده است. او درباره دلایلش برای پیوستن به مسیر انقلاب می گوید: عدم وابستگی و استقلال ملی، حرکت ضد استثماری و عدالت طلبانه در کشور و صلاحیت نداشتن مسئولان رژیم پهلوی از جمله دلایلم بود. در واقع ما به مسئولان رژیم پهلوی به دیده یکسری آدم های غاصب و فاسد نگاه می کردیم که باید کنار بروند

او برایمان از بنی صدری روایت کرد که می گوید هیچ کسی را قبول نداشت و بی ادب بود. از بازرگان که می پرسیم منتقد نگاهش نخست وزیر دولت موقت به مردم است. او تاکید دارد می شد موضوع اعدام های انقلابی را به شکلی دیگر سروسامان داد.
 
او در بخشی از گفت‌وگوی خود به خبرآنلاین گفت:
 
شما جریان دختران خیابان انقلاب را شنیدید؟
 
بله.
 
نظرتان چیست؟
 
قابل پیش بینی است. بالاخره افراد مختلف در جامعه ما هستند، آنها فقط روسری شان را برنداشتند، الان نگاه کنیم در خیابان خیلی ها در حقیقت بی روسری هستند. یعنی همه همان هستند اما آنها جرأت شان بیشتر بود یا هدایتشان از طریق دیگری بود و اینها مقداری جرأت شان کمتر است. در جامعه ما که نوع اعتقادات و فرهنگ های مختلفی وجود دارد، چنین اتفاقی قابل پیش بینی است.
 
شما به عنوان کسی که اول انقلاب مسئولیت فرهنگی داشتید، بفرمایید با دختران خیابان انقلاب چه کار باید کرد؟
 
آدم اگر وجودش از ایمان تهی باشد یا مشکل داشته باشد به نحوهای مختلف سعی می کند آن را به اجرا در نیاورد. وقتی می گوییم حجاب اجباری است پشتش باید یک نیروی قهریه باشد چون ما یا نمی توانیم یا نتوانستیم بچه های خود را تربیت کنیم تا ایمان خاصی داشته باشند. آمپول خاصی هم نیست که تزریق کنیم و در طرف ایجاد ایمان کند. البته ممکن است خیلی ها ایمان اسلامی هم داشته باشند اما خیلی به حجاب معتقد نباشد و بگویند ما نیز مثل مردان. بنابراین برای حجاب اجباری یا باید قوه قهریه و یقه گیری مثل گشت های ارشاد داشت یا باید تربیت دینی کرد که این هم عملی نیست، زمان پیغمبر هم جامعه تربیت دینی آن طور که باید محقق نشد بنابراین این چند صدایی ها در جامعه است، حالا برخی ها می گویند حجاب واجب است اما اجباری نباید باشد، من حقیقتا در موضعی نبودم که بخواهم درباره این مسئله تصمیم گیری کنم. ولی می دانم اتخاذ این تصمیم بسیار مشکل است. به نظر من نمی شود جلوی عقیده ها را گرفت ولی باید تعریفی از این موضوع بشود که با شئون مملکت ما مطابق باشد، این هم مشکل است. امروز همین ساپورتی که خانم ها می پوشند از مینی ژوپ زمان شاه بدتر است، آن را هیچ کاری ندارند اما به روسری ایراد می گیرند. به هر حال اینها مسائل اجتماعی است که باید جامعه شناسان درباره آن فکر کنند و نظریه بدهند.

 
پربیننده ترین ها
آخرین اخبار