دیپلماسی و اتاق شیشهای
علاءالدین غروی، استاد دانشکده روابط بینالملل در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت:
یکی از پدیدههای جالب در جامعه ایران پس از انقلاب، سیاسیشدن جامعه و به اعتباری مردمیشدن آن است. این وضعیت در دوران حکومت پهلویها بهاصطلاح، ١٨٠ درجه متفاوت بود و سیاست داخلی به شکل اعم و سیاست خارجی بهطور اخص از جامعه حتی از جامعه دانشگاهی و روشنفکری فرسنگها فاصله داشت و تصمیمهای سیاسی مانند سایر امور مملکتی، در هر دو بخش از طریق اوامر ملوکانه به اجرا درمیآمد. سیاسیشدن جامعه کنونی ایرانی آنهم خارج از حد معمول و متعارف آن بحثی در حوزه جامعهشناسی سیاسی است و در این مقال مورد نظر نیست و اهل فن باید به آن بپردازند. طبعا در وضعیت فعلی بخواهیم یا نخواهیم، جامعه از دستاندرکاران سیاست داخلی و نیز خارجی انتظار شفافسازی دارد، چراکه مسئله شفافیت در مسائلی که به سرنوشت ملتها ارتباط دارد، با عنوان Transparency در کشورهای پیشرفته با نظامهای مردمسالار بسیار مورد توجه است و حتی یک سازمان غیردولتی بینالمللی با نام سازمان شفافیت بینالملل، هر روز گزارشی از فساد در کشورهای مختلف ارائه میکند و دست به افشاگری نیز میزند و جامعه مدنی و نخبگان را به افشاگری و مبارزه با فساد دولتی ترغیب میکند.
خوشبختانه بهدلیل پیشگفته و نیز وجود رسانههای اجتماعی در جامعه سیاسی ایران، دولتمردان خود را به شفافسازی در مسائل داخلی و خارجی مکلف میدانند و در مطبوعات و سایر رسانهها شاهد اظهارنظرهای مقامات کشور درباره عملکردشان هستیم. این نوع پاسخگویی و شفافسازی در سیاست خارجی با عنایت به مسائل مربوط به توافق هستهای و نیز وضعیت بحرانی منطقه حساس خاورمیانه بسیار پررنگتر و بااهمیتتر است. حضور وزیر امور خارجه و دیپلماتهای ارشد در مجلس و سایر محافل برای روشنسازی دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در مسائل حساس در ارتباط با منافع ملی کشور گویای این روند است. بدون شک، توجه شایسته وزارت خارجه به مقوله دیپلماسی چندجانبه باعث ارتقای سطح دیپلماسی ایرانی شده، آن را بهشدت پرتحرک کرده و درعینحال دیپلماتهای کشورمان را ورزیدهتر و پرتوانتر کرده است. البته این رویکرد مثبت، انتظار مردم و بهویژه نخبگان و رسانهها را در شفافسازی از سوی مسئولان دیپلماسی بیشتر کرده است. مسائلی از قبیل شرکتنکردن وزیر خارجه یا نمایندهای از سوی ایران در نشست جهانی داووس یا موضعگیری در قبال ورود ارتش ترکیه به خاک سوریه برای مقابله با کردهای آن کشور در مناطق مرزی مشترک و... از جمله این پرسشهاست که در مجالس و محافل گوناگون مطرح میشود و یقینا از سوی مدیران دیپلماسی کشور پاسخ شایسته به آنها داده خواهد شده و شفافسازی خواهد شد. این روزها نشست مجمع جهانی اقتصاد (داووس) در کانون توجه رسانهها و سیاسیون کشور قرار گرفته است. شاید یکی از دلایل توجه بیشازحد به این امر، یکهتازی دشمنان ایران و در رأس آنها رئیسجمهور آمریکا، نتانیاهو و نیز وزرای خارجه عربستان سعودی و شیخنشین امارات عربی در حمله به کشورمان در نشست اخیر بود. این موضعگیریهای ضد ایرانی را بسیاری از شخصیتهای بینالمللی و بخشی از نخبگان و چهرههای دانشگاهی، سیاسی، هنری و ورزشی در داخل کشور نقد و با آن مخالفت کردند. شکی نیست که استفاده ایرانستیزان از تریبون مجمع جهانی داووس و خالییافتن صحنه از حضور مقامات ایرانی، مهمترین عامل در کشیدهشدن این امر به سطوح مختلف در جامعه ایرانی بود. صرفنظر از دلایل شرکتنکردن شخصیتهای ایرانی، شایسته است نگاهی به ماهیت وجودی و عملکرد این مجمع جهانی بینالمللی بیندازیم. متأسفانه کمتر چهره علمی یا سیاسی و اقتصادی ایرانی داووس را نقد و موشکافی کرده؛ آنچه روشن است و در خبررسانیهای مجمع گفته میشود این است که صدها رئیسجمهور، نخستوزیر، وزرای اقتصاد، میلیاردرها و نیز صاحبان شرکتهای بزرگ بینالمللی یا اصطلاحا کورپوریشنهای بسیار بزرگ همراه چهرههای هنری و خبرساز از سراسر جهان خود را به داووس میرسانند تا افتخار شرکت در این کنفرانس اقتصادی یا اجلاس ثروتمندان سودجوی جهان یا
Summit of plutocrats داشته باشند و هر ساله در زمان برگزاری این نشست، در رسانهها و سایر مجامع مدنی آن را زیر ضربات انتقادی خود قرار میدهند. در ادامه همین حرکتهای ضد سرمایهداری (مشابه جنبش والاستریت) شخصیتی جهانی مانند نوام چامسکی در مصاحبهای، ایدهای با نام
Another World is Possible «جهانی دیگر نیز ممکن است»، مطرح کرد و دیگران نیز ایده
World Social Forum یا مجمع اجتماعی جهانی را مورد توجه قرار دادند و کنفرانس بینالمللی مربوطه برای اولینبار در برزیل برگزار شد و شعار اصلی این کنفرانس عبارت «جهانی دیگر نیز ممکن است» تعیین شد. نویسندهای به نام دیوید مک نالی کتابی با این نام و تم ضدسرمایهداری نوشت و فیلمی نیز با همین عنوان ساخته شد. تمامی این حرکتهای ضد هژمونی سرمایهداری در حالی در آمریکا، اروپا، آمریکای لاتین و... روزبهروز شکوفاتر میشود که متأسفانه در ایران بسیاری از مردم، با داووس و نشستهای شبیه آن با شیفتگی برخورد میکنند و برخی اهل قلم در فضای مجازی، کلمات قصار چهرههایی مانند فرید ذکریا، توماس فریدمن و همفکران آنها را با آبوتاب تکرار و تبلیغ میکنند. جا دارد دانشگاهیان، رسانهها و فعالان سیاسی- اقتصادی جامعه ایرانی، با ژرفاندیشی و بیطرفی این مقولهها را مطالعه و نقد کنند و با بیطرفی عالمانه جامعه ایرانی را آگاهی ببخشند.
خبرهای مرتبط
گزارش خطا
آخرین اخبار