حاج رضایی: نمیدانم چرا پس از 30 سال دیگر به تلویزیون دعوت نمیشوم
به گزارش صدای ایران،بخشی مصاحبه اخیر امیر حاج رضایی، کارشناس فوتبال را می خوانید:
مدتهاست که شما در برنامههای زنده تلویزیونی حضور پیدا نمیکنید. حالا و با طولانیشدن این دوری، مردم دوست دارند درباره چرایی این اتفاق عجیب بدانند.
من مدتهاست به برنامههای تلویزیونی دعوت نمیشوم! درستترین جملهای که بتوانم روی آن تأکید داشته باشم همین است که مطلقا در این ماهها دعوت نشدم؛ البته خودم هم از علت این اتفاق بیخبر هستم.
نخستین شایعه این است که به خاطر انتقاد از کیروش با عادل فردوسیپور اختلافهایی پیدا کردید و به همین ترتیب دیگر در برنامه نود هم حضور پیدا نکردید؛ البته این برنامه هم مدتهاست که بخش حضور کارشناس فوتبال را از کنداکتور خود حذف کرده است.
این شایعه را که صددرصد میتوانم تکذیب کنم. فکر میکنم در تمام سالهایی که در تلویزیون حضور یافتم و برای مردم صحبت کردم، همه فهمیدهاند که خصومت شخصی با کسی ندارم. همواره تلاش میکنم واقعیتها را بگویم. با عادل فردوسیپور هم هیچگونه اختلافی نداشتهام و همچنان ارتباط نزدیکی با هم داریم. هیچ صحبت و عقیدهای دوستی عمیق ما را تحتتأثیر قرار نداده است. یک رابطه عاطفی و اعتماد محکم بین من و عادل برقرار است و میتوانم حتی بگویم که او مثل پسر من میماند و رابطه ما مانند پدر و فرزند است.
تاکید داشتید که علت دعوتنشدن به برنامههای تلویزیونی زنده را نمیدانید؛ خودتان هم حدس نمیزنید که چرا به یکباره تصمیم گرفته شده که دیگر نباشید؟
همانطور که گفتم همیشه سعی کردهام براساس واقعیتها صحبت کنم و از کارشناسی و اظهار نظر بر اساس حدس و گمان فاصله داشته باشم. حرفزدن راحت است؛ منتهی من چون هیچ چیزی را به صورت رسمی نمیدانم، نمیتوانم بر اساس حدسیاتی که دارم اظهارنظر رسمی کنم.
خودتان هم واقعا تلاش نکردهاید علت واقعی این اتفاق عجیب را بفهمید؟
زیاد به این مسأله فکر کردهام، شاید هنوز هم بکنم؛ منتهی اگر هم چیزی باشد از روی نزاکت حرفی نمیزنم و پیگیری نمیکنم چون در اخلاق من چنین چیزی نیست. ٣١سال در برنامههای تلویزیونی حضور داشتم. در ٨ جامجهانی و چندین جام ملتهای اروپا و آسیا به عنوان کارشناس مقابل مردم نشستم و صحبت کردم. در این مدت هیچ وقت سوال نکردم و باز هم سوالی نمیکنم؛ الان هم واقعا از علت واقعی این دوری به صورت رسمی آگاهی ندارم و وقتی آگاهی ندارم، نمیخواهم قضاوت کنم. به آن چیزی که حدس و گمان است و در ذهن من میگذرد، نمیپردازم چون رسمی نیست. این تمام حقیقت است و من هیچوقت سعی نکردم چیزی را جز حقیقت به مردم بگویم. حتی برای همیشهبودن تلاش نکردم که حقیقت را نگویم! ممکن است اشتباهاتی در کارشناسی و بیان صحبتها داشته باشم اما آگاهانه امکان نداشت حقیقت را نگویم.