رفیق دوست:
ایرادی به نامه بدون سلام آیت الله هاشمی به رهبری وارد نمیدانم
مردان روزهای جنگ در تاریخ و ذهن جامعه ماندگار هستند. مردانی که از جان خود گذشتند تا جامعه آرام باشد و مردم آن واهمهای از بیگانه نداشته باشند.
یک فرمانده مدبر و با تدبیر بود که توانست با پیروی از فرمان امام خمینی(ره) به سازماندهی جنگ بپردازد و فرمانده کسی نبود جز آیتا... هاشمی رفسنجانی. مردان آن روزها بهنوعی مریدان آیتا... بودند و پس از دفاع مقدس هم بسیاری از آنها او را تنها نگذاشتند هر چند برخی که نام انقلابی بر خود گذاشتند بارها با عملکرد خود موجبات ناراحتی آیتا... هاشمی را فراهم کردند. محسن رفیقدوست از ماندگاران روزهای دفاع مقدس است که هیچگاه تدبیر آیتا... را فراموش نکرد. او اگرچه انتقاداتی را مطرح کرد اما آنچه گفت در راستای همراهی برای نیل به اهداف اعتدالی بود. محسن رفیقدوست به دلیل اینکه نخستین وزیر سپاه در اوایل دهه ۱۳۶۰ بود نیز در تاریخ ایران نامی آشنا دارد.
به گزارش صدای ایران،رفیقدوست پس از پایان جنگ به ریاست بنیاد مستضعفان منصوب و دو دوره در این منصب باقی ماند. محسن رفیقدوست در آستانه اولین سالگرد رحلت آیتا... هاشمی با «آرمان» به گفتوگو پرداخته است که در ادامه میخوانید.
جنابعالی در برهههای مهمی در کنار آیتا... هاشمی حضور داشتید. خاطرهای از ایشان در ذهن دارید که تاکنون نقل نشده باشد؟
حرفها زده شده است. با توجه به اینکه یکسال از ارتحال آیتا... هاشمی رفسنجانی میگذرد باید اذعان داشت که نبود ایشان واقعا احساس میشود. آیتا...هاشمی از ابتدای جوانی، فردی متدین، مخالف دستگاه سلطنت و محور مبارزه بود. با ارتحال آیتا... العظمی بروجردی، مبارزات امام خمینی(ره) علنی و آیتا... هاشمی محور مبارزات شدند و یکی از پررنگترین نقشها را در نهضت امام داشتند. بسیاری افراد با شاگردی ایشان وارد مبارز سخت در راه انقلاب شدند و تا انقلاب و بعد از آن هم ایشان بودیم. حتی در زمانهایی افرادی مانند من انتقاداتی به آقای هاشمی داشتیم اما هیچگاه معتقد نبودیم که آقای هاشمی شخصیتی است که میشود از او جدا شد بنابراین انتقاد هم به ایشان میکردیم اما همواره و تا زمان رحلتشان با ایشان بودیم. من پس از امام خمینی(ره) کسی را در حد آقای هاشمی نمیشناسم که در پیروزی انقلاب اسلامی سهم بزرگی داشته باشند. ایشان بیشترین سهم را در تحریک جوانان و گروههای مختلف اعم از دانشجو، بازاری، کاسب و کارگر در گرایش به انقلاب داشت.
اما برخی از انقلابیون از سال 88 به بعد تلاش زیادی برای حذف آیتا... هاشمی از جایگاههای مختلف و نرسیدن صدای ایشان به مردم داشتند. این تلاشها در حالی بود که ایشان در آن سال نقش بزرگ و واضحی در آرام سازی فضای کشور داشتند.
اتفاقا خوب است که این بحث مطرح شود. من همیشه و بعد از اتفاقات سال 88 بر این اعتقاد بودم که در مواجهه با آقای هاشمی یا سکوت ایشان در داستان 88 نباید از آقا تندتر بروند. من قبل از آشنایی با مقام معظم رهبری در سال 42، با آقای هاشمی از سال 39 و حتی قبلتر از آن آشنا شده بودم ولی ایشان یک شخصیت بدون رودربایستی است که نسبت به اصول محکم است. اکنون زمان بازگو کردن یک خاطره است. یک روز خدمت آقای هاشمی رسیدم که ایشان به من گفتند که برو به رفقا بگو با احمدآقا بهتر رفتار کنند. من خدمت آقا رفتم و گفتم من پیش آشیخ اکبر بودم و ایشان اینطوری گفتند که آقا خیلی صریح گفتند من که در دوستی و رفاقت با احمدآقا کمتر از آقای هاشمی نیستم اما اگر بحث بر سر اصول است من از اصول کوتاه نخواهم آمد. من این موضوع را به آقای هاشمی انتقال دادم. بعد از رحلت امام که یک روز حاج احمد آقا با مسئولان حزب موتلفه اسلامی منزل بنده بودند و من این داستان را برای حاج احمدآقا و افراد حاضر تعریف کردم احمدآقا گفت یکی از دلایل اینکه حضرت امام، حضرت آیت... خامنهای را برای رهبری پیشنهاد کردند همین صلابت رأی ایشان بود. آقا نسبت به آقای هاشمی به جایی رسیده بود که ایشان نباید حذف شود که اگر غیر از این بود مجددا برایشان در مجمع تشخیص مصلحت حکمی صادر نمیکردند یا آن احترام و تجلیل را از ایشان را نداشتند. آقای هاشمی از نظر فکری بسیار محکم بود. ایشان عقاید و طرز تفکراتی داشت که اگر احساس میکرد با طرز تفکر آقا تفاوت دارد وظیفه خودش میدانست که سکوت کند. هیچگاه در مقابل آقا ایستادگی نکرد. من شنیدم در همان روز و پیش از رحلت آیتا... هاشمی، عدهای از ایشان درمورد رهبری سوال کردند و آقای هاشمی چنین پاسخ داده بود که حضرت آیتا... خامنهای دررهبری بدیل ندارند. صدها بار با همه و 5 بار به خود من این جمله را گفتند و حتی برای این موضوع شواهدی ذکر میکرد. آنهایی که بعد 88 میخواستند آقای هاشمی را حذف کنند از آقا جلوتر میرفتند. امثال ما اما خدمت آقای هاشمی میرسیدیم و درخواست میکردیم در مسائل بیشتر با آقا نزدیک شود و حرفهایمان را میزدیم. آقای هاشمی محبوب مردم از دنیا رفت؛ چه در انتخاباتی که مردم رأی بالایی به ایشان دادند و چه در مراسم تشییع پیکرشان. آنهایی که تندتر میرفتند باید از آقای هاشمی حلالیت بطلبند. یک آقایی به من گفت که شما قبلا از آقای هاشمی انتقاد میکردید که پاسخ دادم بله، انتقاد میکردم. روزی خدمت آقای هاشمی رسیدم و به ایشان عرض کردم که امام در زمانی که شما و آقا نزد ایشان بودید فرمودند تا دستان شما در دست هم باشد انقلاب لطمهای نمیبیند که هم شما و هم آقا تایید کردید. الان موقعی نیست آقا بیاید و دستش را در دست شما بگذارند بنابراین از شما خواهش میکنم بروید و دستتان را در دست آقا بگذارید که ایشان گفت دست من الان در دست آقا هست و مشکلی نداریم. آقای هاشمی یکی از کسانی است که بالاترین حق را برگردن انقلاب دارد و باید همیشه برای ایشان طلب مغفرت کرد. حتما در آن دنیا دارای جایگاه خوبی است.
تا هاشمی زنده است، نهضت زنده است؛ اما اکنون آیتا... هاشمی در قید حیات نیستند. شخصیتی داریم که جایگزین ایشان شود؟
نخیر هیچفردی نمیتواند جایگزین آیتا... هاشمی شود. آقای هاشمی بدیل ندارد.
پس نهضت چه میشود؟
خدا میگوید وقتی آیتی را میگیرم مانند آن را میدهم یا بهتر از آن را میدهم. این نهضت تا وقتی که اکثریت مردم به آن پایبند باشند میماند و این مسائل را از سر خودش میگذرند. ما نهضتی هستیم که در قرن 20 و 21 همه معادلات دنیا را به هم ریختیم. طبیعی است همیشه علیه این نهضت دشمنی باشد. تا اکثریت این ملت بخواهند که انقلاب اسلامی باشد، این انقلاب هست اما دشمنیها بیشتر میشود. اخیرا همه مسائل دنیا را به هم ریختیم. امام قبل پیروزی انقلاب اسلامی برای خواص جلسهای داشتند که طی آن میفرمایند ما 3 مرحله در پیش رو داریم. اسلامی کردن ایران، اسلامی کردن کشورهای اسلامی و جهانی کردن اسلام. با انقلاب اسلامی، ایران را اسلامی کردیم. مقدمه اسلامی کردن کشورهای اسلامی را با ایجاد حزبا... در لبنان و جمعیتهایی مشابه حزبا... در کشورهای دیگر پایهگذاری کردند. اسلامی کردن کشورهای اسلامی با رهبری مقام معظم رهبری آغاز و علنی شد. زمانی میترسیدند که هلال شیعی تشکیل شود اما اکنون دیگر دایره شیعه در جهان درست شده است. آنهایی که در تظاهرات معیشتی مردم وارد میشوند و شعار میدهند «نه غزه نه لبنان ایران برای ایران» موفقیتی کسب نمیکنند. با حمایت همه قدرتهای منطقه و جهانی آمدند تا بشار اسد را در سوریه برکنار کنند اما با حضور ایران، سوریه، سوریه ماند و بشار اسد هم به کار خود ادامه داد. عراق هم عراق شیعی ماند و حکومت طرفدار ایران مستقر شد. مطمئن باشند آن قدرتی که میتواند سوریه و عراق را نگه دارد ایران را هم میتواند نگه دارد آنها آبروی خودشان را میبرند. دولت ما باید همه همت خودش رابرای خدمت مردم بگذارد و مردم را از این وضع بیرون بیاورد. اکنون گرانی و بیکاری سبب ناراحتی مردم شده است. بنابراین باید فکری کنند و به راهکارهایی برسند که برای این دو مشکل چه باید کرد و مشکل عموم مردم را حل کنند. زور نظام ما به آنهایی میرسد که میخواهند از اعتراضات مردم سوءاستفاده کنند.
آخرین بار چه زمانی با آیتا... هاشمیدیدار کردید؟
چند ماه قبل از رحلت ایشان بود.
جلسات منظم ماهانه نداشتید؟
نخیر. من هر زمان که درخواست دیدار داشتم با نخستین تماس، زمان دیدار مشخص میشد و من به دیدار ایشان میرفتم.
اشاره کردید گلایههایی از آقای هاشمی داشتید و بازتاب رسانهای زیادی هم داشت. واکنش ایشان به این انتقادات چه بود؟
من خدمت ایشان رسیدم. دفعه آخر که با ایشان بحث کردم در این راستا بود که من معتقد بودم اصلاحطلبان دو دسته هستند؛ اصلاحطلب ولایتی و اصلاحطلب برانداز. آقای هاشمی با من هم عقیده نبود. ایشان همه اصلاحطلبان را با یک چشم نگاه میکردند. به ایشان میگفتم در مقابل اصلاحطلبانی که نظام را نمیخواهند باید موضعگیری کنید اما ایشان میگفتند من باید آنها را هم جذب کنم. این بحث در دهه 60 هم مطرح بود چنان که خدمت ایشان رسیدم و گفتم به نظر من چپیها را بیشتر از ما قبول دارید که به صراحت گفتند شما که با ما دشمنی نمیکنید پس باید آنها را در خط بیاورم و آنها را طرفدار خودمان بکنیم.
یعنی معتقدید آقای هاشمی در مسیر دفع حداقلی و جذب حداکثری بودند.
بله. دقیقا همینطور بودند.
پس آقای هاشمی دهه 60 با دهه 80 و نیمه 90 یک مشی و رفتار داشتند و تغییری نکردند. درست است؟
بله. آقای هاشمی آدم خوب و پاک نفس و رقیق القلبی بود. آقای هاشمی در اوایل انقلاب که با ایشان صحبت میکردیم، گفت که دلم نمیآید سر بریدن یک مرغ را ببینم. واقعا این روحیه را داشتند. هیچوقت نمیشود کوچکترین شبهه درباره عدم علاقه به انقلاب و راه امام و رهبری را به ایشان نسبت داد. به سن کمال رسیده بودند و بر برخی عقاید خودشان راسخ بودند که این موضوعات ما را اذیت میکرد چرا که دوست داشتیم بیشتر از آنچه به آقا نزدیک بود، به سمت ایشان میرفت و این موضوع را علنی میکرد. در جلسات خصوصی این موضوع را مطرح میکردند مثلا ایشان در مورد آقا گفته بودند که عشق من است. آدم وقتی در مورد شخصی اینطور صحبت میکند نشانگر آن است که او را دوست دارد.
برخی آن نامه بدون سلام آیتا... هاشمی را بهانه هجمه به ایشان کردند.
من ایرادی به نامه بدون سلام وارد نمیدانم چرا که با توجه به نزدیکی این دو شخصیت طبیعی بود که آقای هاشمی ناراحتی خودش را اینگونه ابراز کند. افرادی که در میاندرصدد مدرک سازی هستند سخت در اشتباه هستند چرا که من هیچگاه مرحوم آقای هاشمی را درمقابل آقا ندیدم اما منتقد دیدم.
سالها ثروت و دارایی آقای هاشمی بهانه هجمه به ایشان و خانوادهشان بود. شما با توجه به شناختی که از آقای هاشمی داشتید ثروت ایشان را چقدر ارزیابی میکنید؟
پدر و مادر آقای هاشمی متمکن بودند و خود ایشان هیچگاه از لباس روحانیت ارتزاق نکرد. قبل از انقلاب شرکتی داشتیم که آقای هاشمی در آن شرکت که به امور عمراتی مربوط بود با ما شریک بود. در کار خیر همیشه بیشتر از ما کمک میکرد. همین مدرسه رفاه را که میبینید ساخته شده است، سهم آقای هاشمی از سهمهای بالای این مدرسه است چنان که حتی از سهم بعضی بازاریان بیشتر است. ایشان همیشه وضع مالی خوبی داشت البته نه به این معنا که ثروتمند باشد بلکه زندگی خودش را خوب اداره میکرد. اگر به شهرک سالاریه قم بروید بیش از 200 خانه ساخته و به طلبهها هدیه کرده است. آقایی به نام حاج محمد دماوندی درویش بود که برای من هم کار میکرد و از قبل انقلاب با ما بود و من با اتومبیل او اسلحههای زیادی را برای مبارزه آورده بودم که یکبار به او گفتم چه کار میکنی و گفت آقای هاشمی ملکی در خیابان گرگان داشت که من وکالت گرفتم این ملک را بفروشم تا خانههای نصفه مانده در قم که آقای هاشمی برای طلبهها میسازد را تعمیر کنم. آقای هاشمی چنین آدمی بود.
همانطور که اشاره کردید آقای هاشمی قلب مهربانی داشت اما ظاهرا هیچوقت در برابر اقدامات فرزندانشان کوتاه نمیآمدند و چشمپوشی نمیکردند. درست است؟
بله. ایشان دو خصلت داشت. روش آقای هاشمی برای فرزندانش لیبرال مسلکی بود یعنی آنها را آزاد میگذاشت و از آن طرفی هم از آنها دفاع نمیکرد. هیچوقت از بچههایش دفاع نکرد حتی باید بگویم آقای هاشمی هیچوقت درخواست عفو آقا مهدی را از آقا نکردند. ولی ایشان گفته بود که باید قانون اجرا شود که امیدواریم با روشنتر شدن مسائل آقا مهدی زودتر آزاد شود.
آقای روحانی با حمایتهای آقای هاشمی توانست بر کرسی ریاستجمهوری بنشیند. فکر میکنید رئیسجمهور تا چه میزان توانست آنچه مدنظر آيت ا... هاشمی بود را محقق کند؟
خیلی نتوانست این کار را انجام دهد. آقای هاشمی یک سیاستمدار اقتصاددان بود اما آقای روحانی یک سیاستمدار حقوقدان است.
وضعیت اقتصادی کشور در دوران ریاستجمهور آقای هاشمی بسیار نامناسبتر از الان بود. با توجه به مسئولیت شما در آن دوران لطفا توضیح بدهید که ایشان چطور توانستند اوضاع را آرام نگه دارند؟
زمانی که من رئیس بنیاد مستضعفان و آقای هاشمی رئیسجمهور بود ایشان چندان با جایگاه من موافق نبودند چرا که معتقد بودند بنیاد باید زیرمجموعه دولت باشد و رئیس بنیاد معاون رئیسجمهور باشد. ایشان چند بار به من زنگ زدند و گفتند بحران مرغ در حال شکلگیری است پس مقداری مرغ از خارج بیاورید که من مقدار کمی مرغ وارد کشور کردم و توانستیم این بحران را حل کنیم. آقای هاشمی این گونه امور را بهتر مدیریت میکرد. دولت آقای روحانی باید چنین اموری را زودتر از اینکه تبدیل شود به بحران، مدیریت کند. کشور ما از نظر منابع طبیعی غنی است و این بحرانها با توجه به مردم خوبی که داریم بهتر میتوان مدیریت کرد. با توجه به روند گرانی، شیوهای که در مورد تورم برگزیده شد که میآیندهزار و چندصد عدد کالا را روی هم میریزند و میگویند تورم تک رقمی شد، شیوه درستی نیست. تورم بیست و چند قلم کالا را باید جداکنند. گوشت و پنیر و کره و سیب زمینی و گوجه و... اینها را جدا کنند و تورم این موارد را حساب کنند و کنترل کنند. چه اشکال دارد که برای این اقلام سوبسید بدهند.
برای همین یارانه کلی انتقاد و هجمه به سمت دولت رفته است. در این شرایط صلاح است که بحث سوبسید مطرح شود؟
پرداخت یارانه کار درستی نبود. درست است که همه بهبه و چهچه کردند اما من همان اول فریاد زدم یک خانواده 10نفره در دهات متروکه آذربایجان 455هزار تومان میگیرد عامل انرژی مصرف نمیکرده است، بنابراین بهجای یارانه 5 ماه این خانواده به آنها یک کمباین بدهید تا تولید بالا برود نه اینکه آنها دیگر کار نکنند. الان باید این کار را بکنند یعنی به عده کمی یارانه بدهند و مابقی آن را به اشتغال جوانان اختصاص دهند و رسما اعلام کنند که هر ماه چه اقدامی با این مبلغ انجام شده است. تولید را بالا ببرند و مشکلات صادرات را حل کنند. این کار شدنی است چرا که مملکت ظرفیت آن را دارد. پیشنهاد قبلی من تورم آن کالاهایی که 80میلیون با آن سر و کاردارند، ملاک عمل قرار دهند و هر چه لازم است سوبسید بدهند تا سفره مردم خالی نباشد و آدمی نیاید که بگوید من 6 ماه است گوشت ندیدهام. الان گوشت کیلویی بیش از 50هزار تومان را چه کسی میتواند بخرد؟ اگر توجه دولت به سفره مردم و نیاز روزمره مردم باشد و تورم آن را یک رقمی بکند سر و صداها میخوابد. از سوی دیگر باید دانست این سر و صداها باعث ترس نمیشود.
به سوبسید که اشاره کردید خرید کالا با کوپن در اوایل انقلاب یادم آمد. نمیشود از این سیستم کمک معیشتی به مردم استفاده کرد؟
در زمان جنگ مجبور بودیم کوپن بدهیم.
اما به نظر میرسد دستاورد کوپن بهتر از یارانه است.
یک وقت لازم است این کار را انجام دهند. شناخت نسبت به دهکهای جامعه کامل است و میتوان مدیریت کرد تا به دهکهای پایینتر رسیدگی بهتری بشود.
برخی میگویند آقای هاشمی معتقد به عدم هزینه در سوریه و غزه و... معتقد بودند این پول باید صرف امور داخلی کشور شود.
صحت ندارد و آقای هاشمی هیچوقت چنین سخن نگفت. ایشان از افرادی بود که به این مساله دقت داشت. کمک ما در برهه اخیر به سوریه و عراق کمک به آنها نبود بلکه کمک به خودمان بود. در زمان بوش دوم بعد از انقلاب اسلامی و بعد از اینکه در عراق حکومت شیعی بر سر کار آمد، مادلین آلبرایت وزیر خارجه آن مقطع آمریکا گفت که ما دیگر به منطقه لشکرکشی نمیکنیم بلکه جنگ نیابتی راه میاندازیم. زمانی که در بنیاد بودم به دعوت خانم بی نظیر بوتو به پاکستان رفتم. وزیر راه پاکستان پادگان بزرگی را نشان داد و گفت این پادگان را آمریکایها از ما گرفتند و در آن دانشجویان افغانی را تعلیم میدهند که همان طالبان شدند. آمریکا در پاکستان اقدام به راهاندازی طالبان کرد که افغانستان را بگیرد. همان آمریکا، داعش را درست کرد که در زمان اوباما، خانم کلینتون گفت 4میلیارد دلار خرج کردیم تا داعش را درست کردیم. داعش را برای که درست کرده بودند. زمانی که در عراق و سوریه برای کمک حضور داشتیم داعش در 40 کیلومتری مرز ایران بود. فرمایش مقام معظم رهبری، کلام کاملا درستی است که اگر ما در عراق و سوریه با داعش نمیجنگیم باید در خیابان زعفرانیه با آنها میجنگیدیم. داعش عده زیادی اهل تسنن بودند که حتی یک شیعه هم در میان آنها نبود. وقتی بررسی میکنیم 20هزار داعشی از کشورهای اروپایی به منطقه میآیند و بعد الان که جنگ بین اردوغان و فتحا... گولن است، گولن 2هزار مدرسه در تمام دنیا ایحادکرده و اکثر داعشیها فارغالتحصیل مدرسه گولن هستند. اینها را برای جنگ با شیعه به عراق آوردند فقط شیعیان را کشتند و زمانی که سنیهای عراق متوجه شدند که اینها افراد خطرناکی هستند با شیعهها یکی شدند که در این زمان هم داعشیها آمدند و سنیها را هم کشتند. ورود به این منطقه دفاع از خودمان بود و خودمان را حفظ کردیم و حالا که توانستیم در آنجا خودمان را حفظ کنیم در داخل هم باید خودمان را حفظ کنیم.
موضوع دیگری که مورد تاکید آیتا... هاشمی قرار داشت وحدت میان اقلیتها و قومیتها بود. در این راستا گفتار یا عملکردی از ایشان در خاطر دارید؟
بهترین کاری که در کردستان کردیم این بود که در مقابل دموکرات کومله پیشمرگهای کرد مسلمان را درست کردیم و آنها کردستان را حفظ کردند. زمانی که در بنیاد بودم در کردستان و لرستان و آنجاهایی که اقلیتهای قومی حضور دارند کار عمرانی کردم. همه مردم ایران هستند و باید برای همه کار شود. الان همجمهوری اسلامی همین کار را میکند. بنابراین تصور نمیکنم از این نظر با مشکلی مواجه شویم. مشکل ما بقایای سلطنت طلبان و منافقین هستند که ماموریت دارند و پول میگیرند که به داخل بیایند. آنها با کوچکترین مورد هم دلشان را خوش میکنند که البته در نهایت ضربه میخورند. در 9 دی امسال در همه شهرهای کشور راهپیمایی به نفع انقلاب و در برخی نقاط اغتشاش بود. در خارج اغتشاش را نشان دادند. مردم وقتی احساس کنند که نیاز است، مطمئن باشید جاده را صاف میکنند.
به گزارش صدای ایران،رفیقدوست پس از پایان جنگ به ریاست بنیاد مستضعفان منصوب و دو دوره در این منصب باقی ماند. محسن رفیقدوست در آستانه اولین سالگرد رحلت آیتا... هاشمی با «آرمان» به گفتوگو پرداخته است که در ادامه میخوانید.
جنابعالی در برهههای مهمی در کنار آیتا... هاشمی حضور داشتید. خاطرهای از ایشان در ذهن دارید که تاکنون نقل نشده باشد؟
حرفها زده شده است. با توجه به اینکه یکسال از ارتحال آیتا... هاشمی رفسنجانی میگذرد باید اذعان داشت که نبود ایشان واقعا احساس میشود. آیتا...هاشمی از ابتدای جوانی، فردی متدین، مخالف دستگاه سلطنت و محور مبارزه بود. با ارتحال آیتا... العظمی بروجردی، مبارزات امام خمینی(ره) علنی و آیتا... هاشمی محور مبارزات شدند و یکی از پررنگترین نقشها را در نهضت امام داشتند. بسیاری افراد با شاگردی ایشان وارد مبارز سخت در راه انقلاب شدند و تا انقلاب و بعد از آن هم ایشان بودیم. حتی در زمانهایی افرادی مانند من انتقاداتی به آقای هاشمی داشتیم اما هیچگاه معتقد نبودیم که آقای هاشمی شخصیتی است که میشود از او جدا شد بنابراین انتقاد هم به ایشان میکردیم اما همواره و تا زمان رحلتشان با ایشان بودیم. من پس از امام خمینی(ره) کسی را در حد آقای هاشمی نمیشناسم که در پیروزی انقلاب اسلامی سهم بزرگی داشته باشند. ایشان بیشترین سهم را در تحریک جوانان و گروههای مختلف اعم از دانشجو، بازاری، کاسب و کارگر در گرایش به انقلاب داشت.
اما برخی از انقلابیون از سال 88 به بعد تلاش زیادی برای حذف آیتا... هاشمی از جایگاههای مختلف و نرسیدن صدای ایشان به مردم داشتند. این تلاشها در حالی بود که ایشان در آن سال نقش بزرگ و واضحی در آرام سازی فضای کشور داشتند.
اتفاقا خوب است که این بحث مطرح شود. من همیشه و بعد از اتفاقات سال 88 بر این اعتقاد بودم که در مواجهه با آقای هاشمی یا سکوت ایشان در داستان 88 نباید از آقا تندتر بروند. من قبل از آشنایی با مقام معظم رهبری در سال 42، با آقای هاشمی از سال 39 و حتی قبلتر از آن آشنا شده بودم ولی ایشان یک شخصیت بدون رودربایستی است که نسبت به اصول محکم است. اکنون زمان بازگو کردن یک خاطره است. یک روز خدمت آقای هاشمی رسیدم که ایشان به من گفتند که برو به رفقا بگو با احمدآقا بهتر رفتار کنند. من خدمت آقا رفتم و گفتم من پیش آشیخ اکبر بودم و ایشان اینطوری گفتند که آقا خیلی صریح گفتند من که در دوستی و رفاقت با احمدآقا کمتر از آقای هاشمی نیستم اما اگر بحث بر سر اصول است من از اصول کوتاه نخواهم آمد. من این موضوع را به آقای هاشمی انتقال دادم. بعد از رحلت امام که یک روز حاج احمد آقا با مسئولان حزب موتلفه اسلامی منزل بنده بودند و من این داستان را برای حاج احمدآقا و افراد حاضر تعریف کردم احمدآقا گفت یکی از دلایل اینکه حضرت امام، حضرت آیت... خامنهای را برای رهبری پیشنهاد کردند همین صلابت رأی ایشان بود. آقا نسبت به آقای هاشمی به جایی رسیده بود که ایشان نباید حذف شود که اگر غیر از این بود مجددا برایشان در مجمع تشخیص مصلحت حکمی صادر نمیکردند یا آن احترام و تجلیل را از ایشان را نداشتند. آقای هاشمی از نظر فکری بسیار محکم بود. ایشان عقاید و طرز تفکراتی داشت که اگر احساس میکرد با طرز تفکر آقا تفاوت دارد وظیفه خودش میدانست که سکوت کند. هیچگاه در مقابل آقا ایستادگی نکرد. من شنیدم در همان روز و پیش از رحلت آیتا... هاشمی، عدهای از ایشان درمورد رهبری سوال کردند و آقای هاشمی چنین پاسخ داده بود که حضرت آیتا... خامنهای دررهبری بدیل ندارند. صدها بار با همه و 5 بار به خود من این جمله را گفتند و حتی برای این موضوع شواهدی ذکر میکرد. آنهایی که بعد 88 میخواستند آقای هاشمی را حذف کنند از آقا جلوتر میرفتند. امثال ما اما خدمت آقای هاشمی میرسیدیم و درخواست میکردیم در مسائل بیشتر با آقا نزدیک شود و حرفهایمان را میزدیم. آقای هاشمی محبوب مردم از دنیا رفت؛ چه در انتخاباتی که مردم رأی بالایی به ایشان دادند و چه در مراسم تشییع پیکرشان. آنهایی که تندتر میرفتند باید از آقای هاشمی حلالیت بطلبند. یک آقایی به من گفت که شما قبلا از آقای هاشمی انتقاد میکردید که پاسخ دادم بله، انتقاد میکردم. روزی خدمت آقای هاشمی رسیدم و به ایشان عرض کردم که امام در زمانی که شما و آقا نزد ایشان بودید فرمودند تا دستان شما در دست هم باشد انقلاب لطمهای نمیبیند که هم شما و هم آقا تایید کردید. الان موقعی نیست آقا بیاید و دستش را در دست شما بگذارند بنابراین از شما خواهش میکنم بروید و دستتان را در دست آقا بگذارید که ایشان گفت دست من الان در دست آقا هست و مشکلی نداریم. آقای هاشمی یکی از کسانی است که بالاترین حق را برگردن انقلاب دارد و باید همیشه برای ایشان طلب مغفرت کرد. حتما در آن دنیا دارای جایگاه خوبی است.
تا هاشمی زنده است، نهضت زنده است؛ اما اکنون آیتا... هاشمی در قید حیات نیستند. شخصیتی داریم که جایگزین ایشان شود؟
نخیر هیچفردی نمیتواند جایگزین آیتا... هاشمی شود. آقای هاشمی بدیل ندارد.
پس نهضت چه میشود؟
خدا میگوید وقتی آیتی را میگیرم مانند آن را میدهم یا بهتر از آن را میدهم. این نهضت تا وقتی که اکثریت مردم به آن پایبند باشند میماند و این مسائل را از سر خودش میگذرند. ما نهضتی هستیم که در قرن 20 و 21 همه معادلات دنیا را به هم ریختیم. طبیعی است همیشه علیه این نهضت دشمنی باشد. تا اکثریت این ملت بخواهند که انقلاب اسلامی باشد، این انقلاب هست اما دشمنیها بیشتر میشود. اخیرا همه مسائل دنیا را به هم ریختیم. امام قبل پیروزی انقلاب اسلامی برای خواص جلسهای داشتند که طی آن میفرمایند ما 3 مرحله در پیش رو داریم. اسلامی کردن ایران، اسلامی کردن کشورهای اسلامی و جهانی کردن اسلام. با انقلاب اسلامی، ایران را اسلامی کردیم. مقدمه اسلامی کردن کشورهای اسلامی را با ایجاد حزبا... در لبنان و جمعیتهایی مشابه حزبا... در کشورهای دیگر پایهگذاری کردند. اسلامی کردن کشورهای اسلامی با رهبری مقام معظم رهبری آغاز و علنی شد. زمانی میترسیدند که هلال شیعی تشکیل شود اما اکنون دیگر دایره شیعه در جهان درست شده است. آنهایی که در تظاهرات معیشتی مردم وارد میشوند و شعار میدهند «نه غزه نه لبنان ایران برای ایران» موفقیتی کسب نمیکنند. با حمایت همه قدرتهای منطقه و جهانی آمدند تا بشار اسد را در سوریه برکنار کنند اما با حضور ایران، سوریه، سوریه ماند و بشار اسد هم به کار خود ادامه داد. عراق هم عراق شیعی ماند و حکومت طرفدار ایران مستقر شد. مطمئن باشند آن قدرتی که میتواند سوریه و عراق را نگه دارد ایران را هم میتواند نگه دارد آنها آبروی خودشان را میبرند. دولت ما باید همه همت خودش رابرای خدمت مردم بگذارد و مردم را از این وضع بیرون بیاورد. اکنون گرانی و بیکاری سبب ناراحتی مردم شده است. بنابراین باید فکری کنند و به راهکارهایی برسند که برای این دو مشکل چه باید کرد و مشکل عموم مردم را حل کنند. زور نظام ما به آنهایی میرسد که میخواهند از اعتراضات مردم سوءاستفاده کنند.
آخرین بار چه زمانی با آیتا... هاشمیدیدار کردید؟
چند ماه قبل از رحلت ایشان بود.
جلسات منظم ماهانه نداشتید؟
نخیر. من هر زمان که درخواست دیدار داشتم با نخستین تماس، زمان دیدار مشخص میشد و من به دیدار ایشان میرفتم.
اشاره کردید گلایههایی از آقای هاشمی داشتید و بازتاب رسانهای زیادی هم داشت. واکنش ایشان به این انتقادات چه بود؟
من خدمت ایشان رسیدم. دفعه آخر که با ایشان بحث کردم در این راستا بود که من معتقد بودم اصلاحطلبان دو دسته هستند؛ اصلاحطلب ولایتی و اصلاحطلب برانداز. آقای هاشمی با من هم عقیده نبود. ایشان همه اصلاحطلبان را با یک چشم نگاه میکردند. به ایشان میگفتم در مقابل اصلاحطلبانی که نظام را نمیخواهند باید موضعگیری کنید اما ایشان میگفتند من باید آنها را هم جذب کنم. این بحث در دهه 60 هم مطرح بود چنان که خدمت ایشان رسیدم و گفتم به نظر من چپیها را بیشتر از ما قبول دارید که به صراحت گفتند شما که با ما دشمنی نمیکنید پس باید آنها را در خط بیاورم و آنها را طرفدار خودمان بکنیم.
یعنی معتقدید آقای هاشمی در مسیر دفع حداقلی و جذب حداکثری بودند.
بله. دقیقا همینطور بودند.
پس آقای هاشمی دهه 60 با دهه 80 و نیمه 90 یک مشی و رفتار داشتند و تغییری نکردند. درست است؟
بله. آقای هاشمی آدم خوب و پاک نفس و رقیق القلبی بود. آقای هاشمی در اوایل انقلاب که با ایشان صحبت میکردیم، گفت که دلم نمیآید سر بریدن یک مرغ را ببینم. واقعا این روحیه را داشتند. هیچوقت نمیشود کوچکترین شبهه درباره عدم علاقه به انقلاب و راه امام و رهبری را به ایشان نسبت داد. به سن کمال رسیده بودند و بر برخی عقاید خودشان راسخ بودند که این موضوعات ما را اذیت میکرد چرا که دوست داشتیم بیشتر از آنچه به آقا نزدیک بود، به سمت ایشان میرفت و این موضوع را علنی میکرد. در جلسات خصوصی این موضوع را مطرح میکردند مثلا ایشان در مورد آقا گفته بودند که عشق من است. آدم وقتی در مورد شخصی اینطور صحبت میکند نشانگر آن است که او را دوست دارد.
برخی آن نامه بدون سلام آیتا... هاشمی را بهانه هجمه به ایشان کردند.
من ایرادی به نامه بدون سلام وارد نمیدانم چرا که با توجه به نزدیکی این دو شخصیت طبیعی بود که آقای هاشمی ناراحتی خودش را اینگونه ابراز کند. افرادی که در میاندرصدد مدرک سازی هستند سخت در اشتباه هستند چرا که من هیچگاه مرحوم آقای هاشمی را درمقابل آقا ندیدم اما منتقد دیدم.
سالها ثروت و دارایی آقای هاشمی بهانه هجمه به ایشان و خانوادهشان بود. شما با توجه به شناختی که از آقای هاشمی داشتید ثروت ایشان را چقدر ارزیابی میکنید؟
پدر و مادر آقای هاشمی متمکن بودند و خود ایشان هیچگاه از لباس روحانیت ارتزاق نکرد. قبل از انقلاب شرکتی داشتیم که آقای هاشمی در آن شرکت که به امور عمراتی مربوط بود با ما شریک بود. در کار خیر همیشه بیشتر از ما کمک میکرد. همین مدرسه رفاه را که میبینید ساخته شده است، سهم آقای هاشمی از سهمهای بالای این مدرسه است چنان که حتی از سهم بعضی بازاریان بیشتر است. ایشان همیشه وضع مالی خوبی داشت البته نه به این معنا که ثروتمند باشد بلکه زندگی خودش را خوب اداره میکرد. اگر به شهرک سالاریه قم بروید بیش از 200 خانه ساخته و به طلبهها هدیه کرده است. آقایی به نام حاج محمد دماوندی درویش بود که برای من هم کار میکرد و از قبل انقلاب با ما بود و من با اتومبیل او اسلحههای زیادی را برای مبارزه آورده بودم که یکبار به او گفتم چه کار میکنی و گفت آقای هاشمی ملکی در خیابان گرگان داشت که من وکالت گرفتم این ملک را بفروشم تا خانههای نصفه مانده در قم که آقای هاشمی برای طلبهها میسازد را تعمیر کنم. آقای هاشمی چنین آدمی بود.
همانطور که اشاره کردید آقای هاشمی قلب مهربانی داشت اما ظاهرا هیچوقت در برابر اقدامات فرزندانشان کوتاه نمیآمدند و چشمپوشی نمیکردند. درست است؟
بله. ایشان دو خصلت داشت. روش آقای هاشمی برای فرزندانش لیبرال مسلکی بود یعنی آنها را آزاد میگذاشت و از آن طرفی هم از آنها دفاع نمیکرد. هیچوقت از بچههایش دفاع نکرد حتی باید بگویم آقای هاشمی هیچوقت درخواست عفو آقا مهدی را از آقا نکردند. ولی ایشان گفته بود که باید قانون اجرا شود که امیدواریم با روشنتر شدن مسائل آقا مهدی زودتر آزاد شود.
آقای روحانی با حمایتهای آقای هاشمی توانست بر کرسی ریاستجمهوری بنشیند. فکر میکنید رئیسجمهور تا چه میزان توانست آنچه مدنظر آيت ا... هاشمی بود را محقق کند؟
خیلی نتوانست این کار را انجام دهد. آقای هاشمی یک سیاستمدار اقتصاددان بود اما آقای روحانی یک سیاستمدار حقوقدان است.
وضعیت اقتصادی کشور در دوران ریاستجمهور آقای هاشمی بسیار نامناسبتر از الان بود. با توجه به مسئولیت شما در آن دوران لطفا توضیح بدهید که ایشان چطور توانستند اوضاع را آرام نگه دارند؟
زمانی که من رئیس بنیاد مستضعفان و آقای هاشمی رئیسجمهور بود ایشان چندان با جایگاه من موافق نبودند چرا که معتقد بودند بنیاد باید زیرمجموعه دولت باشد و رئیس بنیاد معاون رئیسجمهور باشد. ایشان چند بار به من زنگ زدند و گفتند بحران مرغ در حال شکلگیری است پس مقداری مرغ از خارج بیاورید که من مقدار کمی مرغ وارد کشور کردم و توانستیم این بحران را حل کنیم. آقای هاشمی این گونه امور را بهتر مدیریت میکرد. دولت آقای روحانی باید چنین اموری را زودتر از اینکه تبدیل شود به بحران، مدیریت کند. کشور ما از نظر منابع طبیعی غنی است و این بحرانها با توجه به مردم خوبی که داریم بهتر میتوان مدیریت کرد. با توجه به روند گرانی، شیوهای که در مورد تورم برگزیده شد که میآیندهزار و چندصد عدد کالا را روی هم میریزند و میگویند تورم تک رقمی شد، شیوه درستی نیست. تورم بیست و چند قلم کالا را باید جداکنند. گوشت و پنیر و کره و سیب زمینی و گوجه و... اینها را جدا کنند و تورم این موارد را حساب کنند و کنترل کنند. چه اشکال دارد که برای این اقلام سوبسید بدهند.
برای همین یارانه کلی انتقاد و هجمه به سمت دولت رفته است. در این شرایط صلاح است که بحث سوبسید مطرح شود؟
پرداخت یارانه کار درستی نبود. درست است که همه بهبه و چهچه کردند اما من همان اول فریاد زدم یک خانواده 10نفره در دهات متروکه آذربایجان 455هزار تومان میگیرد عامل انرژی مصرف نمیکرده است، بنابراین بهجای یارانه 5 ماه این خانواده به آنها یک کمباین بدهید تا تولید بالا برود نه اینکه آنها دیگر کار نکنند. الان باید این کار را بکنند یعنی به عده کمی یارانه بدهند و مابقی آن را به اشتغال جوانان اختصاص دهند و رسما اعلام کنند که هر ماه چه اقدامی با این مبلغ انجام شده است. تولید را بالا ببرند و مشکلات صادرات را حل کنند. این کار شدنی است چرا که مملکت ظرفیت آن را دارد. پیشنهاد قبلی من تورم آن کالاهایی که 80میلیون با آن سر و کاردارند، ملاک عمل قرار دهند و هر چه لازم است سوبسید بدهند تا سفره مردم خالی نباشد و آدمی نیاید که بگوید من 6 ماه است گوشت ندیدهام. الان گوشت کیلویی بیش از 50هزار تومان را چه کسی میتواند بخرد؟ اگر توجه دولت به سفره مردم و نیاز روزمره مردم باشد و تورم آن را یک رقمی بکند سر و صداها میخوابد. از سوی دیگر باید دانست این سر و صداها باعث ترس نمیشود.
به سوبسید که اشاره کردید خرید کالا با کوپن در اوایل انقلاب یادم آمد. نمیشود از این سیستم کمک معیشتی به مردم استفاده کرد؟
در زمان جنگ مجبور بودیم کوپن بدهیم.
اما به نظر میرسد دستاورد کوپن بهتر از یارانه است.
یک وقت لازم است این کار را انجام دهند. شناخت نسبت به دهکهای جامعه کامل است و میتوان مدیریت کرد تا به دهکهای پایینتر رسیدگی بهتری بشود.
برخی میگویند آقای هاشمی معتقد به عدم هزینه در سوریه و غزه و... معتقد بودند این پول باید صرف امور داخلی کشور شود.
صحت ندارد و آقای هاشمی هیچوقت چنین سخن نگفت. ایشان از افرادی بود که به این مساله دقت داشت. کمک ما در برهه اخیر به سوریه و عراق کمک به آنها نبود بلکه کمک به خودمان بود. در زمان بوش دوم بعد از انقلاب اسلامی و بعد از اینکه در عراق حکومت شیعی بر سر کار آمد، مادلین آلبرایت وزیر خارجه آن مقطع آمریکا گفت که ما دیگر به منطقه لشکرکشی نمیکنیم بلکه جنگ نیابتی راه میاندازیم. زمانی که در بنیاد بودم به دعوت خانم بی نظیر بوتو به پاکستان رفتم. وزیر راه پاکستان پادگان بزرگی را نشان داد و گفت این پادگان را آمریکایها از ما گرفتند و در آن دانشجویان افغانی را تعلیم میدهند که همان طالبان شدند. آمریکا در پاکستان اقدام به راهاندازی طالبان کرد که افغانستان را بگیرد. همان آمریکا، داعش را درست کرد که در زمان اوباما، خانم کلینتون گفت 4میلیارد دلار خرج کردیم تا داعش را درست کردیم. داعش را برای که درست کرده بودند. زمانی که در عراق و سوریه برای کمک حضور داشتیم داعش در 40 کیلومتری مرز ایران بود. فرمایش مقام معظم رهبری، کلام کاملا درستی است که اگر ما در عراق و سوریه با داعش نمیجنگیم باید در خیابان زعفرانیه با آنها میجنگیدیم. داعش عده زیادی اهل تسنن بودند که حتی یک شیعه هم در میان آنها نبود. وقتی بررسی میکنیم 20هزار داعشی از کشورهای اروپایی به منطقه میآیند و بعد الان که جنگ بین اردوغان و فتحا... گولن است، گولن 2هزار مدرسه در تمام دنیا ایحادکرده و اکثر داعشیها فارغالتحصیل مدرسه گولن هستند. اینها را برای جنگ با شیعه به عراق آوردند فقط شیعیان را کشتند و زمانی که سنیهای عراق متوجه شدند که اینها افراد خطرناکی هستند با شیعهها یکی شدند که در این زمان هم داعشیها آمدند و سنیها را هم کشتند. ورود به این منطقه دفاع از خودمان بود و خودمان را حفظ کردیم و حالا که توانستیم در آنجا خودمان را حفظ کنیم در داخل هم باید خودمان را حفظ کنیم.
موضوع دیگری که مورد تاکید آیتا... هاشمی قرار داشت وحدت میان اقلیتها و قومیتها بود. در این راستا گفتار یا عملکردی از ایشان در خاطر دارید؟
بهترین کاری که در کردستان کردیم این بود که در مقابل دموکرات کومله پیشمرگهای کرد مسلمان را درست کردیم و آنها کردستان را حفظ کردند. زمانی که در بنیاد بودم در کردستان و لرستان و آنجاهایی که اقلیتهای قومی حضور دارند کار عمرانی کردم. همه مردم ایران هستند و باید برای همه کار شود. الان همجمهوری اسلامی همین کار را میکند. بنابراین تصور نمیکنم از این نظر با مشکلی مواجه شویم. مشکل ما بقایای سلطنت طلبان و منافقین هستند که ماموریت دارند و پول میگیرند که به داخل بیایند. آنها با کوچکترین مورد هم دلشان را خوش میکنند که البته در نهایت ضربه میخورند. در 9 دی امسال در همه شهرهای کشور راهپیمایی به نفع انقلاب و در برخی نقاط اغتشاش بود. در خارج اغتشاش را نشان دادند. مردم وقتی احساس کنند که نیاز است، مطمئن باشید جاده را صاف میکنند.
منبع: روزنامه آرمان
خبرهای مرتبط
گزارش خطا
آخرین اخبار