کمپین پشیمانی محصول طبیعی سلبریتیها است
امیر محبیان برخلاف حسامالدین آشنا و عباس عبدی کمپین پشیمانی را محصول «طبیعی» ذهن سلبریتیها میدانست نه «تحمیلی» جریانات سیاسی.
به گزارش صدای ایران،او بهعنوان دبیرکل حزب نواندیشان ایران اسلامی، فعال رسانهای، استاد فلسفه و یکی از تئوریپردازان سیاسی و تحلیلگران صاحب سبک کشور شناخته میشود. در ادامه متن گفتوگوی «فرهیختگان» با «امیر محبیان» را میخوانید.
در روزهای اخیر شاهد آن هستیم که کمپینهایی با نام پشیمانیم در کشور از سوی طرفداران روحانی تشکیل شده است و سلبریتیها با طرح پشیمانم از رای به روحانی در این کمپینها حضور فعال دارند، علت تشکیل این کمپینها و حضور سلبریتیها از نظر شما چیست؟
یکی از پدیدههایی که اخیرا باید مورد توجه سیاستمداران و بهویژه تحلیلگران قرار بگیرد این است که علاوهبر سیاستمداران دو جناح یک فاکتور دیگری وارد صحنه شده است که برای خودش نقشآفرینی میکند. آن فاکتور نقشآفرین، سلبریتیها در فضای سیاسی است. پیش از این، سلبریتیها معمولا بهعنوان سیاهیلشکر سپاه اصلاحطلبان شناخته میشدند اما مدتی است که فاصلههایی بین آنها ایجاد شده و سلبریتیها با یک اعتماد بهنفس ویژه با توجه به فالوورهایی که توانستند برای خودشان ایجاد کنند میتوانند بهعنوان یک عنصر موثر وارد صحنه شوند.
بر همین اساس در سوژههای مردمی نظیر زلزلهها و مسائل اقتصادی ما شاهد آن هستیم که سلبریتیها به موج انتقادی مردم میپیوندند و این مساله شکاف بین آنها و اصلاحطلبان را مخصوصا در باب حمایت از دولت ایجاد کرده است.
برداشت من این است که «پشیمانیم» این مساله به صورت جدی خودش را نشان داد. سلبریتیها تلاش میکنند برای حفظ لایکهای خود ارتباط اجتماعی خود را با بدنه هواداران زنده نگه دارند. لذا صداهای کوتاه آنها را با صدای بلند و البته با بحران پیچیدگیهای لازم سیاسی فریاد میزنند. اما مصلحتبینیهای سیاسیون را هم از لحاظی ندارند. نتیجه این میشود که تقریبا بین آنها و جریان اصلاحات فاصلهای را شاهد هستیم که ممکن است علیه دولت یا جریان اصلاحات عمل کند.
اصلاحطلبان از این جهت نگران شدهاند و دو راه پیش رو دارند. یکی اینکه موج برگشتی را سامان بدهند تحت عنوان اینکه «من پشیمان نیستم اما انتقاد دارم» و تلاش کنند این کار را انجام دهند. دومین مسالهای که آنها میکوشند این است که سلبریتی علیه سلبریتی را سامان بدهند. یعنی بعضی از سلبریتیهایی را که میتوانند روی آنها تاثیر بگذارند، وارد صحنه کرده و در مقابل کمپین من پشیمانم کمپین من پشیمان نیستم را ایجاد کنند. مجموعه مسائل نشاندهنده این است که فضای سیاسی ایران تا حدودی پیچیدهتر میشود و فاکتورهایی که قبلا خیلی موثر نبود الان وارد صحنه شده است.
برخی کنشگران بر این باورند که رای به آقای روحانی یک رای سلبی بوده و در همین راستا در سال پنجم دولت آقای روحانی موجی از ناامیدیهایی شکل گرفته است و همین امر باعث تشکیل اینچنین کمپینهایی شده است. تحلیل شما در این خصوص چیست؟
بله، طبیعتا با توجه به اینکه اصلاحطلبان برای اینکه افکار عمومی هوادار خودشان را توجیه بکنند اینگونه مطرح کردند که هدف حمایت از آقای روحانی که بهویژه دارای سوابق اصولگرایانهای است این بوده که جنبه اعتدالگرایانه دارد و ما با حمایت از او اجازه بروز و ظهور جریان تند اصولگرا را نمیدهیم، این حرکت حرکت سلبی بود. حالا که اختلافات بر سر کارآمدی یا ناکارآمدی دولت بالا گرفته اصلاحطلبان سیاستشان این شده که مطرح کنند که ما مسئولیت همه اعمال دولت را برعهده نمیگیریم ولی به دلیل مسائل ظهور تندروها از دولت روحانی حمایت انتقادی میکنیم.
در روزنامه «آرمان» همین هفته شاهد این بودیم که مشاور رسانهای دولت اساسا یک حرکت جدیدی را مطرح کرده تحت عنوان اینکه آقای روحانی هیچ وقت اصولگرا نبوده است در حالی که سران اصلاحطلب همواره مطرح میکنند که آقای روحانی هیچگاه اصلاحطلب نبوده است ولی در میان اصولگرایان قابلیت حمایت دارد. اینها پیچیدگیهایی است که محصول ضعفهایی درخصوص عملکرد دولت است و دفاع از آن را سخت میکند. برای همین حامیان دولت تلاش میکنند تا با اتخاذ رویکردهای مختلف به نحوی عمل کنند که کمترین هزینه را بپردازند تا در انتخابات 1400 بیشترین منافع را درو کنند.
در صحبتهایتان اشاره کردید که در بحث نقد اصلاحطلبان از دولت این روزها عبور اصلاحطلبان از دولت روحانی مطرح میشود و در روزهای اخیر در برخی از رسانههای اصلاحطلب به آن پرداخته شده است و آنها در مطالب خود خواستار کنارهگیری آقای جهانگیری از پست معاون اولی دولت روحانی شدهاند، آیا اگر امروز جهانگیری به سخنان چهرههای اصلاحطلب گوش دهد و از دولت روحانی جدا شود احتمال پیروزی اصلاحطلبان بیشتر خواهد شد؟
فضای سیاسی ما کاملا روشن و شفاف نیست که بتوان پیشبینی جدی کرد و اگر سرمایهگذاری جدی صورت بگیرد ممکن است یکسری حوادث و اتفاقات پیشبینی نشده، غلط از کار دربیاید. لذا از الان نمیتوان این را پیشبینی کرد. آقای جهانگیری، معاون اول رئیسجمهور است هرچند در انتخابات سعی کرد تا خود را بهعنوان کاندیدای فرعی مطرح کند اما نمیتواند خودش را بهگونهای از بار مسئولیتهای دولت فعلی خلاص کند.
برای همین در واقع بخشی از اصلاحطلبان و بهویژه کارگزاران تلاش میکنند تا سرنوشت آقای جهانگیری را از آقای روحانی جدا کنند تا در سال 1400 برای انتخابات بتوانند آقای جهانگیری را بهعنوان یک فاکتور وارد صحنه کنند. در صورتی که در آن شرایط ممکن است اساسا اصلاحطلبان و اصولگرایان هرکدام کاندیدای خودشان را داشته باشند و کارگزاران که الان میکوشند به نحوی مسئولیتهای مستقیم از اقدامات دولت را از دوش خود بردارند نتوانند با مطرح کردن آقای جهانگیری، این نقش را ایفا کنند.
اصلاحطلبان تلاش میکنند تا بگویند که همه عملکرد دولت را نمیپذیرند و بهگونهای عملکرد اصلاحطلبان با دولت گره نخورده است. به نظر شما چقدر در بین افکار عمومی طرفداران روحانی میتوانند این نظر را اعمال کنند؟ افکار عمومی که به گفته اصلاحطلبان به خاطر تکرار کردن سیدمحمد خاتمی به روحانی رای دادند؟
هواداران اصلاحات دو گروه هستند. یکسری افرادی هستند که به صورت ایدئولوژیک از آنها حمایت میکنند. طبیعتا ممکن است توجیهات آنها را بپذیرند و در عمل هم تابعی از آن باشند اما بخش عمدهای از آنها تابعی از فضای اجتماع هستند با گرایشات اصلاحطلبی. لذا شرایط اقتصادی به نحوی است که به آنها فشار میآورد و طبیعتا نمیتوانند توجیهات اینگونه را بپذیرند و خودشان را دستمایه بازیهای سیاسی قرار دهند چراکه اینجا بحث گرایشات سیاسی به تنهایی مطرح نیست بلکه بحث مسائل اقتصادی و اجتماعی که در زندگی آنها ملموس است نیز تاثیرگذار خواهد بود.
اگر اصلاحطلبان امروز با این رویکرد به دنبال این باشند که طبق گفته آقای عارف، رئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان سال 98 لیست جداگانهای برای انتخابات مجلس شورای اسلامی بدهند و با اعتدالیها ائتلاف نکنند به نظر شما لیست اصلاحطلبان بدون ائتلاف در انتخابات مجلس چقدر احتمال موفقیت دارد؟
چشمانداز کنونی نشان نمیدهد که سیستم کلی کشور نسبت به اصلاحطلبان آنچنان اعتمادی پیدا کرده که فضا را برای حضور مستقل آنها باز کرده باشد. از سوی دیگر تا به حال اصلاحطلبان بهخصوص بعد از سال 88 به صورت «دوفاکتو» و پشت بعضی جریانات مشروع حرکت کردهاند، چراکه احساس میکنند نظام سیاسی اجازه فعالیت مستقل را آنچنان که میخواهند به آنها نمیدهند و نمایندگان مستقیم آنها نمیتوانند خودشان را عرضه بکنند. به نظر من در انتخاباتهای آینده هم باتوجه به شرایط کنونی اصلاحطلبان وضعیت مناسبی برای اینکه به صورت یک جریان مستقل و عریان دیدگاههای خودشان را مطرح کنند وجود نخواهد داشت.
در روزهای اخیر شاهد آن هستیم که کمپینهایی با نام پشیمانیم در کشور از سوی طرفداران روحانی تشکیل شده است و سلبریتیها با طرح پشیمانم از رای به روحانی در این کمپینها حضور فعال دارند، علت تشکیل این کمپینها و حضور سلبریتیها از نظر شما چیست؟
یکی از پدیدههایی که اخیرا باید مورد توجه سیاستمداران و بهویژه تحلیلگران قرار بگیرد این است که علاوهبر سیاستمداران دو جناح یک فاکتور دیگری وارد صحنه شده است که برای خودش نقشآفرینی میکند. آن فاکتور نقشآفرین، سلبریتیها در فضای سیاسی است. پیش از این، سلبریتیها معمولا بهعنوان سیاهیلشکر سپاه اصلاحطلبان شناخته میشدند اما مدتی است که فاصلههایی بین آنها ایجاد شده و سلبریتیها با یک اعتماد بهنفس ویژه با توجه به فالوورهایی که توانستند برای خودشان ایجاد کنند میتوانند بهعنوان یک عنصر موثر وارد صحنه شوند.
بر همین اساس در سوژههای مردمی نظیر زلزلهها و مسائل اقتصادی ما شاهد آن هستیم که سلبریتیها به موج انتقادی مردم میپیوندند و این مساله شکاف بین آنها و اصلاحطلبان را مخصوصا در باب حمایت از دولت ایجاد کرده است.
برداشت من این است که «پشیمانیم» این مساله به صورت جدی خودش را نشان داد. سلبریتیها تلاش میکنند برای حفظ لایکهای خود ارتباط اجتماعی خود را با بدنه هواداران زنده نگه دارند. لذا صداهای کوتاه آنها را با صدای بلند و البته با بحران پیچیدگیهای لازم سیاسی فریاد میزنند. اما مصلحتبینیهای سیاسیون را هم از لحاظی ندارند. نتیجه این میشود که تقریبا بین آنها و جریان اصلاحات فاصلهای را شاهد هستیم که ممکن است علیه دولت یا جریان اصلاحات عمل کند.
اصلاحطلبان از این جهت نگران شدهاند و دو راه پیش رو دارند. یکی اینکه موج برگشتی را سامان بدهند تحت عنوان اینکه «من پشیمان نیستم اما انتقاد دارم» و تلاش کنند این کار را انجام دهند. دومین مسالهای که آنها میکوشند این است که سلبریتی علیه سلبریتی را سامان بدهند. یعنی بعضی از سلبریتیهایی را که میتوانند روی آنها تاثیر بگذارند، وارد صحنه کرده و در مقابل کمپین من پشیمانم کمپین من پشیمان نیستم را ایجاد کنند. مجموعه مسائل نشاندهنده این است که فضای سیاسی ایران تا حدودی پیچیدهتر میشود و فاکتورهایی که قبلا خیلی موثر نبود الان وارد صحنه شده است.
برخی کنشگران بر این باورند که رای به آقای روحانی یک رای سلبی بوده و در همین راستا در سال پنجم دولت آقای روحانی موجی از ناامیدیهایی شکل گرفته است و همین امر باعث تشکیل اینچنین کمپینهایی شده است. تحلیل شما در این خصوص چیست؟
بله، طبیعتا با توجه به اینکه اصلاحطلبان برای اینکه افکار عمومی هوادار خودشان را توجیه بکنند اینگونه مطرح کردند که هدف حمایت از آقای روحانی که بهویژه دارای سوابق اصولگرایانهای است این بوده که جنبه اعتدالگرایانه دارد و ما با حمایت از او اجازه بروز و ظهور جریان تند اصولگرا را نمیدهیم، این حرکت حرکت سلبی بود. حالا که اختلافات بر سر کارآمدی یا ناکارآمدی دولت بالا گرفته اصلاحطلبان سیاستشان این شده که مطرح کنند که ما مسئولیت همه اعمال دولت را برعهده نمیگیریم ولی به دلیل مسائل ظهور تندروها از دولت روحانی حمایت انتقادی میکنیم.
در روزنامه «آرمان» همین هفته شاهد این بودیم که مشاور رسانهای دولت اساسا یک حرکت جدیدی را مطرح کرده تحت عنوان اینکه آقای روحانی هیچ وقت اصولگرا نبوده است در حالی که سران اصلاحطلب همواره مطرح میکنند که آقای روحانی هیچگاه اصلاحطلب نبوده است ولی در میان اصولگرایان قابلیت حمایت دارد. اینها پیچیدگیهایی است که محصول ضعفهایی درخصوص عملکرد دولت است و دفاع از آن را سخت میکند. برای همین حامیان دولت تلاش میکنند تا با اتخاذ رویکردهای مختلف به نحوی عمل کنند که کمترین هزینه را بپردازند تا در انتخابات 1400 بیشترین منافع را درو کنند.
در صحبتهایتان اشاره کردید که در بحث نقد اصلاحطلبان از دولت این روزها عبور اصلاحطلبان از دولت روحانی مطرح میشود و در روزهای اخیر در برخی از رسانههای اصلاحطلب به آن پرداخته شده است و آنها در مطالب خود خواستار کنارهگیری آقای جهانگیری از پست معاون اولی دولت روحانی شدهاند، آیا اگر امروز جهانگیری به سخنان چهرههای اصلاحطلب گوش دهد و از دولت روحانی جدا شود احتمال پیروزی اصلاحطلبان بیشتر خواهد شد؟
فضای سیاسی ما کاملا روشن و شفاف نیست که بتوان پیشبینی جدی کرد و اگر سرمایهگذاری جدی صورت بگیرد ممکن است یکسری حوادث و اتفاقات پیشبینی نشده، غلط از کار دربیاید. لذا از الان نمیتوان این را پیشبینی کرد. آقای جهانگیری، معاون اول رئیسجمهور است هرچند در انتخابات سعی کرد تا خود را بهعنوان کاندیدای فرعی مطرح کند اما نمیتواند خودش را بهگونهای از بار مسئولیتهای دولت فعلی خلاص کند.
برای همین در واقع بخشی از اصلاحطلبان و بهویژه کارگزاران تلاش میکنند تا سرنوشت آقای جهانگیری را از آقای روحانی جدا کنند تا در سال 1400 برای انتخابات بتوانند آقای جهانگیری را بهعنوان یک فاکتور وارد صحنه کنند. در صورتی که در آن شرایط ممکن است اساسا اصلاحطلبان و اصولگرایان هرکدام کاندیدای خودشان را داشته باشند و کارگزاران که الان میکوشند به نحوی مسئولیتهای مستقیم از اقدامات دولت را از دوش خود بردارند نتوانند با مطرح کردن آقای جهانگیری، این نقش را ایفا کنند.
اصلاحطلبان تلاش میکنند تا بگویند که همه عملکرد دولت را نمیپذیرند و بهگونهای عملکرد اصلاحطلبان با دولت گره نخورده است. به نظر شما چقدر در بین افکار عمومی طرفداران روحانی میتوانند این نظر را اعمال کنند؟ افکار عمومی که به گفته اصلاحطلبان به خاطر تکرار کردن سیدمحمد خاتمی به روحانی رای دادند؟
هواداران اصلاحات دو گروه هستند. یکسری افرادی هستند که به صورت ایدئولوژیک از آنها حمایت میکنند. طبیعتا ممکن است توجیهات آنها را بپذیرند و در عمل هم تابعی از آن باشند اما بخش عمدهای از آنها تابعی از فضای اجتماع هستند با گرایشات اصلاحطلبی. لذا شرایط اقتصادی به نحوی است که به آنها فشار میآورد و طبیعتا نمیتوانند توجیهات اینگونه را بپذیرند و خودشان را دستمایه بازیهای سیاسی قرار دهند چراکه اینجا بحث گرایشات سیاسی به تنهایی مطرح نیست بلکه بحث مسائل اقتصادی و اجتماعی که در زندگی آنها ملموس است نیز تاثیرگذار خواهد بود.
اگر اصلاحطلبان امروز با این رویکرد به دنبال این باشند که طبق گفته آقای عارف، رئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان سال 98 لیست جداگانهای برای انتخابات مجلس شورای اسلامی بدهند و با اعتدالیها ائتلاف نکنند به نظر شما لیست اصلاحطلبان بدون ائتلاف در انتخابات مجلس چقدر احتمال موفقیت دارد؟
چشمانداز کنونی نشان نمیدهد که سیستم کلی کشور نسبت به اصلاحطلبان آنچنان اعتمادی پیدا کرده که فضا را برای حضور مستقل آنها باز کرده باشد. از سوی دیگر تا به حال اصلاحطلبان بهخصوص بعد از سال 88 به صورت «دوفاکتو» و پشت بعضی جریانات مشروع حرکت کردهاند، چراکه احساس میکنند نظام سیاسی اجازه فعالیت مستقل را آنچنان که میخواهند به آنها نمیدهند و نمایندگان مستقیم آنها نمیتوانند خودشان را عرضه بکنند. به نظر من در انتخاباتهای آینده هم باتوجه به شرایط کنونی اصلاحطلبان وضعیت مناسبی برای اینکه به صورت یک جریان مستقل و عریان دیدگاههای خودشان را مطرح کنند وجود نخواهد داشت.
خبرهای مرتبط
گزارش خطا
آخرین اخبار