مصطفی هاشمی طبا:
روحانی مانند دور اول دولت خود با انگیزه است
بدیهی است که روالی که روحانی طی میکند به شکل صددرصدی مورد پسند عموم مردم نیست.
رئیسجمهور در ارائه عملکرد صد روزه خود در گفتوگوی زنده تلویزیونی به رشد اقتصادی 7درصدی اشاره کرد. این رشدی که روحانی از آن سخن میگوید چرا در زندگی مردم محسوس نیست و همچنان مردم کوچه و بازار از اوضاع معیشت و رکود گلهمند هستند؟
قصد حمایت و یا انتقاد از روحانی را ندارم اما مساله این است که رشد اقتصادی چگونه باید در زندگی مردم تاثیر بگذارد و ملاکهای تغییر معیشت مردم با توجه به رشد اقتصادی که مد نظر روحانی است، چیست؟ باید اذعان داشت که این دو مساله بهگونهای نیست که همپای یکدیگر و در یک راستا پیش برود بهویژه که رشد اقتصادی در ایران بهوسیله تولید و گردش پول داخلی شکل نمیگیرد بلکه بیش از هر چیز حجم صادرات و فروش نفت در رشد اقتصادی ایران اثرگذار است. فروش نفت هم برای دولت تا اندازهای ارز به ارمغان میآورد دولت نیز با این ارز نمیتواند کاری انجام دهد مگر اینکه دولت از ارز برای واردات و هزینههای جانبی استفاده کند. به همین دلیل باید اذعان داشت که رشد اقتصادی و تاثیر آن بر معیشت مردم در ایران با یکدیگر تناسبی ندارد، زیرا رشد اقتصادی ایران وابسته به فروش نفت است. بنابراین تاثیر آن در زندگی مردم چندان محسوس نیست. اما آنچه امروز بیش از بیش احساس میشود این است که بار مالی دولت سنگین است که این مهم به فروش نفت و ارز حاصل از نفت برای واردات و سود کمرگی حاصل از واردات وابسته است در نتیجه وقتی دولت ارز بهدست میآورد ناگزیر به واردات میشود در صورتی که حجم واردات افزایش یابد تنها در ظاهر کشور ممکن است تاثیرگذار باشد اما در وضعیت معیشت جامعه تاثیر چندانی نخواهد داشت.
با این همه، چندان نمیتوان به رونق اقتصادی که رئیسجمهور از آن در کارزار انتخاباتی سخن گفت، امیدوار بود؟
رونق در ایران به سادگی اتفاق نمیافتد. برخی از مولفههای رشد و رونق به قیمتهای بازار جهانی ارز، نفت و... بستگی دارد. بههر روی تحقق رونق اقتصادی به سهولت امکانپذیر نیست بهویژه که دولت امروز با مشکلات بسیاری دستوپنجه نرم میکند بهنظر میرسد باید با نگاه واقع بینانهتری به مسائل نگاه کرد.
بهطور کل عملکرد روحانی در بعد اقتصادی از آغاز کار دولت دوازدهم تا به امروز چگونه بوده است؟
بدیهی است که روالی که روحانی طی میکند به شکل صددرصدی مورد پسند عموم مردم نیست. بهطور کل مشکل امروز کشور هزینههای بالای دولت است به همین دلیل دولت باید تلاش کند تا از هزینههای خود بکاهد در این صورت میتواند اختیارات را به بخش خصوصی واگذار کند و یک تحرک جدید در کشور ایجاد میشود اما مساله اینجاست که هر اقدامی از این قبیل نارضایتی مردم را در پی خواهد داشت، زیرا دولت اگر بخواهد بخشی از هزینهها را در هر بخشی از دستگاهها کم کند با انتقاد و سروصدا مواجه میشود و از سویی جراحی اقتصادی و دگرگونی اقتصادی و اجتماعی منجر بهایجاد مشکلات بسیار بزرگی در داخل میشود به همین دلیل دولت به ناچار کجدار و مریز با اقتصاد رفتار میکند، زیرا نباید فراموش کرد که ایران مورد تهدید خارجی است. بنابراین بدیهی است اقتصادی که با تهدید خارجی روبهروست به آسانی نمیتواند رضایت خاطر مردم را فراهم کند و ممکن است این سیستم اقتصادی در درازمدت به زیان کشور باشد. بدین ترتیب گمان میرود که راه حلی که منجر به رضایت همه نیروها حتی در کوتاهمدت شود، وجود ندارد، زیرا راه حلهای اقتصادی باید سخت و ریاضتی باشد تا بتوان به نتیجه مطلوبی دست یافت. بنابراین موضع روحانی در بعد اقتصادی معقول است و او ناگزیر است که کجدارومریز با مشکلات اقتصادی برخورد کند.
با توجه به تجربه تلخ مسکن مهر در مناطق زلزلهزده استان کرمانشاه دولت در رابطه با آسیبها و مشکلات ناشی از ساختوساز مسکن مهر باید چه کار کند؟
تجربه مسکن مهر تجربه مهندسی ساختمان و ساختوساز در ایران است در واقع خیلی از ساختمانهای عادی در تهران هم در صورت وقوع زلزله خسارتهای سنگین خواهد داشت، البته مقصود تبرئه اقدامات محمود احمدینژاد بهویژه در حوزه مسکن نیست، زیرا همه دیوارههای مسکن مهر از اسکلت جداست. در مناطق زلزلهزده دیوارهای ساختمانهای مربوط به مسکن مهر فرو ریخته بود اما ستونها همچنان پابرجا بود. بدون تردید در تهران هم این حادثه رخ خواهد داد. عدم رعایت نکاتی که در مقررات ملی ساختمان مانند آییننامه 2800 و اصلاحیههای بعدی آن به این مساله دامن میزند. بهنظر مشکل مسکن مهر، طرح مسکن مهر نبود اگرچه در مباحثی مانند عدم تجانس این پروژه با بافت جمعیتی و... انتقاد وجود دارد اما از منظر استحکام باید اذعان داشت که ساختمانهای مسکن مهر مانند همه ساختمانها در تهران است، زیرا در صورت وقوع زلزله امکان فروریزی دیوارها وجود دارد. بههر روی عدم نظارت کافی، عدم رعایت استانداردهای مقاومت مصالح و سایر مسائل منجر به بروز مشکل در ساختمانها میشود. بنابراین مسکن مهر را نباید تنها از بعد کیفیت مصالح ساختمانی مورد بررسی قرار داد بلکه باید بهطور کل با نگاه کیفی مطلوبتری به مساله مسکن مهر پرداخت. از سویی ضرورتی وجود ندارد دولت به مساله ساخت مسکن ورود پیدا کند. اگرچه دولتهای نهم و دهم با قیمت صفر زمیندرصدد بود مسکن ارزان در اختیار مردم قرار دهد و این خود یک ایده است اما دولت میتواند در بافتهای فرسوده بهطور مجانی زمین به مردم برای ساخت مسکن مهر اختصاص دهد. بهطور کل باید علمیتر، دقیقتر و اجتماعیتر به موضوع مسکن مهر پرداخت بهطور مثال روستاها نیاز به بازسازی دارند اما یکی از مشکلات روستاها عدم تمکین مردم به بازسازی است، زیرا مردم حاضر نیستند منازل قدیمی خود را ترک کنند. در روستاها ساختمانهای مسکونی در کوچههای بسیار تنگ ساخته شده است. مشکلات بسیار زیادی وجود دارد که اگر روزی در جهت بازسازی اقدام کنند عمل بازسازی خود منجر به ایجاد مشکلات دیگری میگردد ضمن اینکه در این راستا باید تمهیدات ویژهای ازمنظر حقوقی، قانونی و خطی به کار برده شود تا امکان چنین اقداماتی در کشور وجود داشته باشد.
آیا رئیسجمهور در برخورد با مسائل بهدلیل فشارها دچار بیانگیزگی شده است؟
روحانی مانند دور اول دولت خود با انگیزه است و در رابطه با برجام و دیگر موضوعات کار خود را انجام میدهد اما کارشکنیهایی که در خارج از کشور نسبت به برجام انجام میشود از جمله سیاستهایی که آمریکا در پیش گرفته به اروپاییها برای همکاری با ایران فشار وارد میکند. به همین دلیل فشارهای آمریکا سایر طرفهای توافق هستهای و ایران را در بهرهگیری از ظرفیت و فضای برجام محدود میکند و دستشان را برای اجرای بهتر برجام میبندد. علاوه بر این سیاست خارجی با سیاست اقتصاد داخلی کشور هماهنگ نیست، زیرا اگر در خارج سیاستهای انقلابی در پیش میگیریم در داخل نباید سیاستها لیبرالی باشد. بهطور مثال موضع احمدینژاد در بعد سیاست خارجی انقلابی و تهاجمی بود درحالی که در سیاست داخلی موضع رئیسجمهور دولتهای نهم و دهم بهگونهای بود که کشورهای مختلف از آن بهرهبرداری میکردند. البته امروز هم سیاست خارجی و داخلی دولت تا حدی ناهماهنگ است و باید در نظر داشت که گاهی هماهنگ ساختن سیاست داخلی و خارجی هزینههای اجتماعی بهدنبال دارد و این موضوع شجاعت خاص خود را میطلبد و همه مجموعه حکومت باید در این مسیر با یکدیگر همراه باشند.
چرا روحانی در دولت دوازدهم برخلاف انتظار بیشتر از جریان اصولگرا در دولت خود استفاده کرد؟
روحانی همانطور عمل میکند که هست. این مساله که دیگران تصور میکردند روحانی باید طور دیگر باشد اشتباه آنها بوده است. رئیسجمهور هیچگاه اصلاحطلب نبود برعکس روحانی همواره یک اصولگرا بود اما همواره با یک منش و روش خاصی حرکت کرده است اکنون در دولت دوازدهم نیز بر اساس همین منش عمل میکند. اگر هم جریانهایی همچنان از رئیسجمهور انتظاراتی دارند این جریانها باید در نگرش و انتظارات خود تغییری بهوجود بیاورند و در نتیجه مطالبات خود را از دولت معقول کنند، زیرا نمیتوان از فردی که با تیپ فکری و منش خاصی تا به امروز زندگی کرد انتظار داشت که بر اساس خواسته و علایق دیگران تغییر جهت و رفتار بدهد.
یعنی از نظر شما آقای روحانی تغییر نکرده و انتظارات بدنه اجتماعی جریان اصلاحات محقق شده است؟
همه انتظارات این جریان محقق نشده است بلکه آقای روحانی با روش خود تا به امروز گام برداشته است. بهرغم همه مشکلاتی که مخالفان برای دولت ایجاد کردند دولت همچنان برنامههای خود را پیش میبرد، حال ممکن است که عملکرد دولت مورد تایید بخشهایی از جامعه نباشد.
این اعتقاد وجود دارد که نقش جهانگیری در این دوره کمرنگ شده است، اساسا پرسش اینجاست که چه علتی برای کمرنگشدن نقش مردی که در صحنه انتخابات تمامقد از آقای روحانی دفاع کرد و مردم را به رأی به رئیسجمهور ترغیب کرد، وجود دارد؟
اگرچه زمزمههایی از این سو و آن سو درباره کمرنگ شدن نقش جهانگیری به گوش میرسد اما جهانگیری در ظاهر امر در دولت نقش فعالی دارد و سفرهای استانیاش را میرود؛ بهنظر نمیرسد که نقش او در دولت کم شده باشد.
مدتهاست که از بحث درباره گفتوگو و همگرایی ملی میگذرد. چه موانعی بر سر راه تحقق چنین گفتوگویی میان جریانهای سیاسی وجود دارد؟
باید اساسا ملاک گفتوگو، طرفین و موضوع بحث مشخص شود. دو جریان سیاسی باید هدف از آغاز چنین گفتوگویی را روشن کنند و اساسا بگویند که این گفتوگو میان چه کسانی قرار است، انجام شود. بهطور کل تا زمانی که هدف، طرفین و ملاک گفتوگو مشخص نشود این مساله همچنان برای جامعه مبهم است. بنابراین باید وزنههای سیاسی برای آغاز گفتوگوی ملی مشخص شود. از سویی در هرصورت آنچه امروز سبب میگردد که هزینهها در کشورها کاهش یابد توجه به قوانین و فصلالخطاب بودن قانون است، زیرا اگر همه جریانها قانون را فصلالخطاب خود قرار دهند در این صورت گفتوگوی ملی دیگر مفهومی ندارد. همواره در سراسر کشورهای جهان جریانی در انتخابات برنده میشود و ریاست دولت را به عهده میگیرد و این کاملا بدیهی است. در هر شرایطی احزاب و جریانهای سیاسی باید بر اساس قانون گام بردارند حتی اگر جریان متبوع آنها مسئولیتی نداشته نباشد.
به عنوان سوال آخر، احمدینژاد اخیرا تحرکات و اظهارات عجیبی داشته است؛ چرا اصولگرایان که روزی تمامقد از دولتهای نهم و دهم دفاع میکردند، امروز نسبت به چنین اقداماتی سکوت کردهاند؟
برخی در دولتهای نهم و دهم هر اقدامی که احمدینژاد دوست داشت، انجام میدادند و رئیسجمهور وقت هم مدام آنها را تشویق میکرد. مسئولانی هم در آن زمان محاکمه شدند و باز هم تایید میکرد. اما از عملکرد قوه قضائیه دلخور است و بدیهی است که در مقابل بخواهد چنین واکنشهایی داشته باشد و به نحوی دلخوری خود را از قوه قضائیه نشان دهد.
خبرهای مرتبط
گزارش خطا
آخرین اخبار