زیباکلام: من از هلالاحمر حلالیتطلبیدم ا
تا دوشنبه، سیزدهم آذرماه این پول از مرز سه میلیارد تومان گذشت و همچنان هم مردم به این حساب پول واریز میکنند.
به گزارش صدای ایران،صادق زیباکلام با روزنامه شهروند مصاحبه کرده است. بخشی از مصاحبه را می خوانید:
آقای زیبا کلام در آخر چقدر پول برای شما جمع شد؟
تا دوشنبه، سیزدهم آذرماه این پول از مرز سه میلیارد تومان گذشت و همچنان هم مردم به این حساب پول واریز میکنند.
میخواهید با این همه پول چه کار کنید؟
من نیازهای مردم مناطق زلزلهزده را از نزدیک بررسی کردم. روستايیان بهتر میتوانند نیازهایشان را تشخیص دهند؛ خیلی با کانکس موافق نبودند و به این موضوع به چشم یک مُسکن نگاه میکردند، در حالی که باید به درد پرداخته میشد. نکته دیگری که وجود داشت این بود که من متوجه شدم روستاهای کرمانشاه در چه فقر وحشتناکی به سر میبرند و وقتی زلزله دیوارهای خانههای محقر را ریخت، فقر عریان شده بود. بنابراین فکر کردم که حتی اگر کانکس هم برای روستايیان تهیه کنیم، بعد چه می شود؟ این فقر چگونه ریشهکن میشود؟ صحبتهای مفصلی با همکاران دانشگاه کردستان و دستاندرکاران کمکرسانی و «انجیاو»ها داشتیم و ماحصل دهها ساعت جلسه این شد که ما با این پول یکی از روستاهایی که با خاک یکسان شده است را بازسازی کنیم. منتها نه یک بازسازی معمولی؛ اسمش را گذاشتهایم «دهکده امید». میخواهیم این دهکده را با معیارها و ملاکهای توسعه پایدار بازسازی کنیم.
با این کار مخالفت نمیشود؟
بعضیها به ما میخندند و میگویند از آرزوهای محال است؛ ولی شاید توانستیم و این کار را کردیم.
میتوانید؟
ما مواقعی چیزهای جالبی در زندگی و عالم بیداری میبینیم و میگوییم چقدر خوب، چرا ما این را نداشته باشیم. مارتین لوتر کینگ جمله معروفی دارد که میگوید: «من یکسری چیزها را در رویا میبینم و وقتی از خواب بیدار میشوم، میگویم چرا این را نداشته باشم؟!» حالا این شرایط هم برای من همینطور است. من یک چیزهایی را در رویا میبینم و میگویم چرا نه؟!
اگر نتوانستید؟!
خب اگر نتوانستیم میگویم نتوانستیم؛ اما مهم این است که میخواهیم تلاش خودمان را بکنیم.
آقای زیباکلام! بعد از اینکه این جریان درخواست کمک از سوی شما و سلبریتیهای فرهنگی و اجتماعی شروع شد، یکسری حرفها زده شد مبنی بر اینکه مردم به مسئولان بیاعتماد هستند و به خاطر همین بیاعتمادی است که به چهرههای سیاسی و ورزشی و سینمایی اعتماد و پولهایشان را به حساب آنها واریز کردهاند. شما این موضوع را قبول دارید یا فکر میکنید دلیل دیگری دارد؟
هم بیاعتمادی را قبول دارم و هم این بیاعتمادی را به صورت مطلق قبول ندارم. برای توضیح این موضوع یک مثالي بزنم از چیزی که با چشمان خودم دیدم ؛ در هیچ روستایی نبود که چادری از هلالاحمر وجود نداشته باشد. در برخی از روستاها از ٥ تا ٢٠ تا چادر هم بود. خب این نشان میدهد که هلالاحمر یک کارهایی کرده است. بنابراین درست نیست که بگوییم بیاعتمادی مطلق وجود دارد. به صورت نسبی اعتماد وجود دارد ولی ببینید اعتمادی که میبایست وجود میداشت، نه متاسفانه آن اعتماد وجود ندارد؛ یعنی مردمی که به حساب صادق زیبا کلام سه میلیارد تومان واریز کردند یا به آقای علی دایی و خانم نیکی کریمی دادند، همان مردم دوران جنگ هستند. در ٣٠ سال پیش زمانی که جنگ بود وقتی در یک محلهای فراخوان کمکهای مردمی داده میشد، پیشنماز یا بزرگان محلهها میگفتند که ما میخواهیم هفته آینده برای جبههها کمک بفرستیم و مردم میآمدند و حتی اگر کسی ٥ عدد تخممرغ داشت همه آنها را برای کمک میبخشید. سوالی که مطرح میشود این است که ما بعد از ٣٠ سال با مردم چه کردهایم که به جای اینکه کمکهایشان را مثل همان دوران جنگ به مراکز رسمی و هلالاحمر یا کمیته امداد خمینی بدهند، میآیند و به امثال صادق زیبا کلام میدهند؟ من اگر به جای مسئولان میبودم در خلوت خودم به این اتفاقی که افتاده است، فکر میکردم.
شما وقتی به منطقه رفتید و امدادرسانیها را دیدید، از هلالاحمر معذرتخواهی کردید. چه شد که تصمیم گرفتید از هلالاحمر معذرتخواهی کنید؟
یکی از ویژگیهای من این است که ظاهر و باطنم یکی است. من وقتی رفتم و دیدم چیزهایی را که راجع به هلالاحمر گفتهاند، درست نیست، این کار را کردم. چون میگفتند هلالاحمر نرسیده و کمکها را نداده و این حرفها. چون چیزی که من دیدم این بود که اولا هلالاحمر از همان لحظه اول که زلزله اتفاق افتاد، حضور داشت. نکته دوم این بود که هلالاحمر یک سازمان حرفهای است. حالا ممکن است قسمتهایی از این سازمان ضعیف باشد اما شما نمیتوانید این سازمان را با سازمانهای امدادرسانی دیگر مقایسه کنید. واقعا من این سازمان را در کارش حرفهای دیدم. حالا اینکه بعضی نهادهای دیگر میآیند و چوب لای چرخ هلالاحمر میگذارند، اینها مسائل سیاسی است که امیدوارم برطرف شود ولی نکته اینجاست که هلالاحمریها میدانستند چه باید بکنند. حالا اگر دهها هزار ماشین آمده و ترافیک ایجاد کردهاند و کامیون هلالاحمر نمیتواند مواد غذایی را برساند، اینها امری است علیحده. نکته بعد اینکه یادمان باشد هلالاحمر اورژانس است. وظیفهاش به مرحله اول خلاصه میشود. دیگر وظیفه ندارد بیاید کانکس نصب کند، حمام صحرایی درست کند و... اینها دیگر وظیفه هلالاحمر نیست.
پس در واقع به همین دلایل بود که از اعضای هلالاحمر حلالیت خواستید؟
بله، منتها شما باید جمله مرا کامل بگویید. گفتم اگر من باید از هلالاحمر یک حلالیت بطلبم، صداوسیمای جمهوری اسلامی باید هزار حلالیت از هلالاحمر بطلبد. چرا؟ چون صداوسیما با دولت آقای روحانی زاویه دارد و میخواهد این دولت را به مردم منفی معرفی کند، بنابراین آن کسانی را که در رابطه با دولت آقای روحانی قرار میگیرند، از جمله هلالاحمر، ارتش و... کارشان را ضعیف جلوه میدهد. در واقع میخواهد اینطور جلوه بدهد که اینها در صحنه نبودند، کارشان را ضعیف انجام دادند و چه و چه، بنابراین صداوسیما باید هزار بار حلالیت بطلبد.
آقای زیبا کلام در آخر چقدر پول برای شما جمع شد؟
تا دوشنبه، سیزدهم آذرماه این پول از مرز سه میلیارد تومان گذشت و همچنان هم مردم به این حساب پول واریز میکنند.
میخواهید با این همه پول چه کار کنید؟
من نیازهای مردم مناطق زلزلهزده را از نزدیک بررسی کردم. روستايیان بهتر میتوانند نیازهایشان را تشخیص دهند؛ خیلی با کانکس موافق نبودند و به این موضوع به چشم یک مُسکن نگاه میکردند، در حالی که باید به درد پرداخته میشد. نکته دیگری که وجود داشت این بود که من متوجه شدم روستاهای کرمانشاه در چه فقر وحشتناکی به سر میبرند و وقتی زلزله دیوارهای خانههای محقر را ریخت، فقر عریان شده بود. بنابراین فکر کردم که حتی اگر کانکس هم برای روستايیان تهیه کنیم، بعد چه می شود؟ این فقر چگونه ریشهکن میشود؟ صحبتهای مفصلی با همکاران دانشگاه کردستان و دستاندرکاران کمکرسانی و «انجیاو»ها داشتیم و ماحصل دهها ساعت جلسه این شد که ما با این پول یکی از روستاهایی که با خاک یکسان شده است را بازسازی کنیم. منتها نه یک بازسازی معمولی؛ اسمش را گذاشتهایم «دهکده امید». میخواهیم این دهکده را با معیارها و ملاکهای توسعه پایدار بازسازی کنیم.
با این کار مخالفت نمیشود؟
بعضیها به ما میخندند و میگویند از آرزوهای محال است؛ ولی شاید توانستیم و این کار را کردیم.
میتوانید؟
ما مواقعی چیزهای جالبی در زندگی و عالم بیداری میبینیم و میگوییم چقدر خوب، چرا ما این را نداشته باشیم. مارتین لوتر کینگ جمله معروفی دارد که میگوید: «من یکسری چیزها را در رویا میبینم و وقتی از خواب بیدار میشوم، میگویم چرا این را نداشته باشم؟!» حالا این شرایط هم برای من همینطور است. من یک چیزهایی را در رویا میبینم و میگویم چرا نه؟!
اگر نتوانستید؟!
خب اگر نتوانستیم میگویم نتوانستیم؛ اما مهم این است که میخواهیم تلاش خودمان را بکنیم.
آقای زیباکلام! بعد از اینکه این جریان درخواست کمک از سوی شما و سلبریتیهای فرهنگی و اجتماعی شروع شد، یکسری حرفها زده شد مبنی بر اینکه مردم به مسئولان بیاعتماد هستند و به خاطر همین بیاعتمادی است که به چهرههای سیاسی و ورزشی و سینمایی اعتماد و پولهایشان را به حساب آنها واریز کردهاند. شما این موضوع را قبول دارید یا فکر میکنید دلیل دیگری دارد؟
هم بیاعتمادی را قبول دارم و هم این بیاعتمادی را به صورت مطلق قبول ندارم. برای توضیح این موضوع یک مثالي بزنم از چیزی که با چشمان خودم دیدم ؛ در هیچ روستایی نبود که چادری از هلالاحمر وجود نداشته باشد. در برخی از روستاها از ٥ تا ٢٠ تا چادر هم بود. خب این نشان میدهد که هلالاحمر یک کارهایی کرده است. بنابراین درست نیست که بگوییم بیاعتمادی مطلق وجود دارد. به صورت نسبی اعتماد وجود دارد ولی ببینید اعتمادی که میبایست وجود میداشت، نه متاسفانه آن اعتماد وجود ندارد؛ یعنی مردمی که به حساب صادق زیبا کلام سه میلیارد تومان واریز کردند یا به آقای علی دایی و خانم نیکی کریمی دادند، همان مردم دوران جنگ هستند. در ٣٠ سال پیش زمانی که جنگ بود وقتی در یک محلهای فراخوان کمکهای مردمی داده میشد، پیشنماز یا بزرگان محلهها میگفتند که ما میخواهیم هفته آینده برای جبههها کمک بفرستیم و مردم میآمدند و حتی اگر کسی ٥ عدد تخممرغ داشت همه آنها را برای کمک میبخشید. سوالی که مطرح میشود این است که ما بعد از ٣٠ سال با مردم چه کردهایم که به جای اینکه کمکهایشان را مثل همان دوران جنگ به مراکز رسمی و هلالاحمر یا کمیته امداد خمینی بدهند، میآیند و به امثال صادق زیبا کلام میدهند؟ من اگر به جای مسئولان میبودم در خلوت خودم به این اتفاقی که افتاده است، فکر میکردم.
شما وقتی به منطقه رفتید و امدادرسانیها را دیدید، از هلالاحمر معذرتخواهی کردید. چه شد که تصمیم گرفتید از هلالاحمر معذرتخواهی کنید؟
یکی از ویژگیهای من این است که ظاهر و باطنم یکی است. من وقتی رفتم و دیدم چیزهایی را که راجع به هلالاحمر گفتهاند، درست نیست، این کار را کردم. چون میگفتند هلالاحمر نرسیده و کمکها را نداده و این حرفها. چون چیزی که من دیدم این بود که اولا هلالاحمر از همان لحظه اول که زلزله اتفاق افتاد، حضور داشت. نکته دوم این بود که هلالاحمر یک سازمان حرفهای است. حالا ممکن است قسمتهایی از این سازمان ضعیف باشد اما شما نمیتوانید این سازمان را با سازمانهای امدادرسانی دیگر مقایسه کنید. واقعا من این سازمان را در کارش حرفهای دیدم. حالا اینکه بعضی نهادهای دیگر میآیند و چوب لای چرخ هلالاحمر میگذارند، اینها مسائل سیاسی است که امیدوارم برطرف شود ولی نکته اینجاست که هلالاحمریها میدانستند چه باید بکنند. حالا اگر دهها هزار ماشین آمده و ترافیک ایجاد کردهاند و کامیون هلالاحمر نمیتواند مواد غذایی را برساند، اینها امری است علیحده. نکته بعد اینکه یادمان باشد هلالاحمر اورژانس است. وظیفهاش به مرحله اول خلاصه میشود. دیگر وظیفه ندارد بیاید کانکس نصب کند، حمام صحرایی درست کند و... اینها دیگر وظیفه هلالاحمر نیست.
پس در واقع به همین دلایل بود که از اعضای هلالاحمر حلالیت خواستید؟
بله، منتها شما باید جمله مرا کامل بگویید. گفتم اگر من باید از هلالاحمر یک حلالیت بطلبم، صداوسیمای جمهوری اسلامی باید هزار حلالیت از هلالاحمر بطلبد. چرا؟ چون صداوسیما با دولت آقای روحانی زاویه دارد و میخواهد این دولت را به مردم منفی معرفی کند، بنابراین آن کسانی را که در رابطه با دولت آقای روحانی قرار میگیرند، از جمله هلالاحمر، ارتش و... کارشان را ضعیف جلوه میدهد. در واقع میخواهد اینطور جلوه بدهد که اینها در صحنه نبودند، کارشان را ضعیف انجام دادند و چه و چه، بنابراین صداوسیما باید هزار بار حلالیت بطلبد.
خبرهای مرتبط
گزارش خطا
آخرین اخبار