روایت سرتیپبازنشسته ازنقش فروهر وخلخالی درغائله کردستان:
از پیشنهاد تشکیل شورای شهر داریوش فروهر تا ماجرای اعدام ۱۰ افسر ارتش به دست خلخالی
غائله کردستان به همت و ابتکار ارتش و سپاه در حالی خاتمه یافت که تصمیمات برخی دیگر مسئولان وقت بیش از آنکه آبی برآتش باشد، هیزمی برای تقویتش بود. از تصمیم ظاهرا روشنفکرانه و دموکراتیک داریوش فروهر برای تشکیل شورای شهر کردستان که خروجیاش به نفع گروهکها بود تا صدور احکام اعدام از سوی خلخالی که اعتراضاتی را برانگیخت.
ا: پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران فضای باز سیاسی در سراسر کشور حاکم شد اما عناصر ضدانقلاب در کردستان با فرصت طلبی از فضای به وجود آمده، به برانگیختن احساسات مردم پرداختند و با عملیات مسلحانه و غیرقانونی مشکلات فراوانی را فراروی کشور و انقلاب اسلامی قرار دادند. اولین اقدامی این گروهکها، تصرف پادگان مهاباد بود و سپس درصدد اشغال سایر پادگان های نظامی کردستان و آذربایجان غربی برآمدند.
به گزارش صدای ایران، مسئولان دولت موقت قصد مبارزه با شورشیان را نداشتند، اما ارتش خواهان اقدام قاطع و مبارزه با گروهکهای ضدانقلاب و تجزیهطلب بود. دولت موقت در آن اوضاع سیاستی پیش گرفت که نه تنها نتیجه ای حاصل نشد، بلکه وضعیت را پیچیده تر کرد. نهایتا نبرد قاطع با ضد انقلاب منجر به آزادسازی شهرهای سنندج، مریوان، دیواندره، سقز، بانه، سردشت و پیرانشهر شد، پادگانها از محاصره درآمد و جادههای مواصلاتی در کنترل نیروهای نظامی قرار گرفت.
امير سرتيپ بازنشسته سیاوش جوادیان جانشین رئیس ستاد ارتش در سال 79 تا 83 که آن روزها در کردستان بود، روایتی از ماجراهای آن روزها ارائه کرد و به خبرآنلاین گفت: ارتش و سپاه با هم تلاش کردند و گروهکهای ضدانقلاب را از کردستان پاکسازی کردند. من خودم چندین محور از جمله محور بانه-سردشت، سردشت- پیرانشهر و سنندج-کامیاران را با کمک سپاهی ها پاک سازی کردم.
مشروح این گفتگو را در ادامه بخوانید.
****
آقای زیباکلام اوایل انقلاب نماینده ویژه آقای بازرگان نخست وزیر دولت موقت در کردستان بود. در آن زمان ارتباطی با او داشتید؟
من آن زمان در سنندج ابتدا فرمانده گردان پیاده بودم و بعد فرمانده عملیات لشکر 28 نیروی زمینی ارتش و سپس جانشین فرمانده لشکر شدم. شخصا آقای زیباکلام را ملاقات نکردم و نمی شناختم، ولی هیأتی از سوی دولت موقت تحت نظر و سرپرستی داریوش فروهر به کردستان می آمد. این هیأت تصمیماتی گرفت که تقریبا کردستان را به هم ریخت.
چه تصمیماتی گرفت که وضعیت بدتر شد؟
قبل از پیروزی انقلاب که وضعیت مملکت استاتیک نبود و دائم نخست وزیر عوض می شد، برقراری امنیت در کردستان آنطور که باید، نبود. همان موقع گروهک هایی مثل کومله و دموکرات در کردستان برنامه ریزی و اقدام به عضو گیری کردند، رژیم بعث عراق هم تعدادی اسلحه و مهمات به آنها داد، بنابراین مسلح شدند.
موقعی که انقلاب به پیروزی رسید، این گروهک ها بلافاصله به پادگان مهاباد حمله و آقای پزشک پور فرمانده تیپ پادگان را زخمی کردند بعد هم همه سربازان و درجه داران غیربومی را به مرخصی فرستادند و پادگان را با همه اسلحه و مهمات در اختیار گرفتند. آنها وقتی مسلح شدند، برنامه ریزی کردند که به مرور دیگر پادگان های منطقه کردستان و آذربایجان غربی را تصرف کنند. پادگان مهاباد را که تصرف کردند، آقای فروهر به مهاباد آمد و داخل پادگان رفت. بعد از عید سال 58 نیز که گروهک ها به پادگان سنندج حمله کردند، آقای داریوش فروهر آمد و گفت انتخابات برگزار و پیشنهاد تشکیل شورای شهر را در کردستان مطرح کرد. گروهک ها هم که از قبل عضو گیری کرده بودند، برای حضور در شورای شهر خیزبرداشته و توانستند ترکیب آن را به نفع خودشان بچینند. به گونه ای که از 11 نفر عضو شورای شهر کردستان، 9 نفر از اعضای گروهک ها بودند و فقط دو نفر از میان مردم انتخاب شدند. از این رو تمام تصمیماتی که در شورای شهر می گرفتند، به نفع گروهک ها بود. می گفتند سپاه در منطقه نباشد یا رادیو تلویزیون چنین برنامه هایی را پخش کند. آنها در تصمیماتی که می گرفتند حتی کاری به دولت موقت نداشتند.
وقتی به پادگان سنندج حمله کردند شما داخل پادگان بودید؟
بله، وقتی گروهک ها روز 27 اسفندماه سال 57 به پادگان سنندج حمله کردند، من فرمانده گردان بودم. آنها ابتدا پادگان ژاندارمری -که در کنار پادگان لشکر ارتش بود- را تصرف و شروع به تیراندازی کردند و سعی داشتند به داخل پادگان ارتش بیایند، همان موقع شهید قرنی به لشکر دستور داد که مقاومت کند و اجازه ندهد کسی وارد پادگان شود. نهایتا هم گروهک ها نتوانستند داخل پادگان بیایند ولی پادگان را محاصره و فرمانده لشکر را گروگان گرفتند و به مقر خودشان بردند.
بعد از سه روز شهید قرنی گروهک ها را تهدید کرد که «اگر تا شب فرمانده لشکر را آزاد نکنند مقرشان بمباران می شود». برهمین اساس یک هواپیما آمد و دیوار صوتی شکست. نهایتا گروهک ها فرمانده لشکر را آزاد کردند. ولی محاصره پادگان را رها نکردند و تا دو روز دیگر این محاصره را نگه داشتند. بعد آقای داریوش فروهر آمد و گروهک ها محاصره را برداشتند. منتها گفتند سپاه نباید در سنندج یا کردستان باشد. به همین خاطر چندنفری هم که از سپاه در منطقه بودند، رفتند. به لشکر هم اعلام شد که افراد از پادگان مسلح و با لباس نظامی بیرون نیایند و بیرون پادگان با لباس شخصی تردد کنند. حتی مانوری بیرون پادگان انجام نشود.
تقریبا به مدت یکسال وضع به همین صورت بود اما گروهک ها به پادگان سقز، بانه و مریوان نیز حمله کردند و فرمانده گردان بانه زخمی و فرمانده تیپ در سقز شهید شد. هفده گروهک شامل دموکرات، کومله، رستگاری، توده و مجاهدین خلق که البته اکثریت دموکرات و کومله بودند، آن ایام در کردستان به دنبال خودمختاری یا چیزی شبیه وضعیت امروز اقلیم کردستان عراق بودند.
آقای زیباکلام می گوید آقای خلخالی نیز در غائله کردستان تأثیر داشت. آیا این طور بود؟
آقای خلخالی هر از چند گاهی می آمد، یک شام می خورد، 10 نفر را اعدام می کرد و می رفت! خودم در سقز شاهد بودم یک شام برایش آوردند، عدس پلو بود، وقتی میل کرد. تعدادی را اعدام کرد و رفت! ماجرا این بود بعد از ظهر یک روز، افسران کادر سقزی طبق معمول به خانه شان رفتند، گروهک ها پادگان سقز را محاصره کردند و این افسران نتوانستند به پادگان برگردند. چون به پادگان نیامده بودند آقای خلخالی حکم اعدام آنها را صادر کرد.
چه سالی این اتفاق افتاد؟
آقای خلخالی اواخر سال 58 آمد و این کار را کرد. او همچنان تا سال 62 گاهی در کردستان حضور پیدا می کرد.
اعدامیها سرباز بودند؟
خیر، درجه دار و افسر کادر بودند. شرایط به گونهای بود که نمی شد آنها به پادگان برگردند. برای اینکه اطراف پادگان دائم تیراندازی بود. اعضای گروهکها هم از داخل به بیرون تیراندازی می کردند و هم بیرون از پادگان را در اختیار داشتند و تیراندازی می کردند.
در ادامه چنین تصمیماتی بود که به آقای خلخالی توصیه شد که در منطقه کردستان حاضر نشود؟
بله، بعداً تصمیم گرفتند که آقای خلخالی نیاید. چون وقتی می آمد، اوضاع به هم می خورد. مثلا وقتی حکم اعدام 10 نفر را می داد، کلی معترض پیدا می شد و در شهر تظاهرات اعتراضی برپا می کردند و در حاشیه آن اقدامات غیرقانونی انجام می دادند. به خاطر اینها بود که به او توصیه کردند که دیگر به کردستان نیاید.
غائله کردستان را در نهایت ارتش تمام کرد یا سپاه؟
اینکه بگوییم این غائله را ارتش تمام کرد یا سپاه، حرف درستی نیست. همه با هم تلاش کردیم. من خودم چندین محور از جمله محور بانه-سردشت، سردشت- پیرانشهر، سنندج-کامیاران را با کمک نیروهای سپاهی پاک سازی کردم. شهید بروجردی، شهید ناصر کاظمی، شهید متوسیلیان و شهید همت. آنها همه در کردستان بودند که بیشترین آنها در دوران جنگ شهید شدند و تعداد کمی از آنها امروز هستند. اینکه بگوییم ارتش فقط این کار را کرد درست نیست. این هم که بگویند سپاه این کار را کرد درست نیست. ارتش و سپاه با هم این کار را کردند.
به گزارش صدای ایران، مسئولان دولت موقت قصد مبارزه با شورشیان را نداشتند، اما ارتش خواهان اقدام قاطع و مبارزه با گروهکهای ضدانقلاب و تجزیهطلب بود. دولت موقت در آن اوضاع سیاستی پیش گرفت که نه تنها نتیجه ای حاصل نشد، بلکه وضعیت را پیچیده تر کرد. نهایتا نبرد قاطع با ضد انقلاب منجر به آزادسازی شهرهای سنندج، مریوان، دیواندره، سقز، بانه، سردشت و پیرانشهر شد، پادگانها از محاصره درآمد و جادههای مواصلاتی در کنترل نیروهای نظامی قرار گرفت.
امير سرتيپ بازنشسته سیاوش جوادیان جانشین رئیس ستاد ارتش در سال 79 تا 83 که آن روزها در کردستان بود، روایتی از ماجراهای آن روزها ارائه کرد و به خبرآنلاین گفت: ارتش و سپاه با هم تلاش کردند و گروهکهای ضدانقلاب را از کردستان پاکسازی کردند. من خودم چندین محور از جمله محور بانه-سردشت، سردشت- پیرانشهر و سنندج-کامیاران را با کمک سپاهی ها پاک سازی کردم.
مشروح این گفتگو را در ادامه بخوانید.
****
آقای زیباکلام اوایل انقلاب نماینده ویژه آقای بازرگان نخست وزیر دولت موقت در کردستان بود. در آن زمان ارتباطی با او داشتید؟
من آن زمان در سنندج ابتدا فرمانده گردان پیاده بودم و بعد فرمانده عملیات لشکر 28 نیروی زمینی ارتش و سپس جانشین فرمانده لشکر شدم. شخصا آقای زیباکلام را ملاقات نکردم و نمی شناختم، ولی هیأتی از سوی دولت موقت تحت نظر و سرپرستی داریوش فروهر به کردستان می آمد. این هیأت تصمیماتی گرفت که تقریبا کردستان را به هم ریخت.
چه تصمیماتی گرفت که وضعیت بدتر شد؟
قبل از پیروزی انقلاب که وضعیت مملکت استاتیک نبود و دائم نخست وزیر عوض می شد، برقراری امنیت در کردستان آنطور که باید، نبود. همان موقع گروهک هایی مثل کومله و دموکرات در کردستان برنامه ریزی و اقدام به عضو گیری کردند، رژیم بعث عراق هم تعدادی اسلحه و مهمات به آنها داد، بنابراین مسلح شدند.
موقعی که انقلاب به پیروزی رسید، این گروهک ها بلافاصله به پادگان مهاباد حمله و آقای پزشک پور فرمانده تیپ پادگان را زخمی کردند بعد هم همه سربازان و درجه داران غیربومی را به مرخصی فرستادند و پادگان را با همه اسلحه و مهمات در اختیار گرفتند. آنها وقتی مسلح شدند، برنامه ریزی کردند که به مرور دیگر پادگان های منطقه کردستان و آذربایجان غربی را تصرف کنند. پادگان مهاباد را که تصرف کردند، آقای فروهر به مهاباد آمد و داخل پادگان رفت. بعد از عید سال 58 نیز که گروهک ها به پادگان سنندج حمله کردند، آقای داریوش فروهر آمد و گفت انتخابات برگزار و پیشنهاد تشکیل شورای شهر را در کردستان مطرح کرد. گروهک ها هم که از قبل عضو گیری کرده بودند، برای حضور در شورای شهر خیزبرداشته و توانستند ترکیب آن را به نفع خودشان بچینند. به گونه ای که از 11 نفر عضو شورای شهر کردستان، 9 نفر از اعضای گروهک ها بودند و فقط دو نفر از میان مردم انتخاب شدند. از این رو تمام تصمیماتی که در شورای شهر می گرفتند، به نفع گروهک ها بود. می گفتند سپاه در منطقه نباشد یا رادیو تلویزیون چنین برنامه هایی را پخش کند. آنها در تصمیماتی که می گرفتند حتی کاری به دولت موقت نداشتند.
وقتی به پادگان سنندج حمله کردند شما داخل پادگان بودید؟
بله، وقتی گروهک ها روز 27 اسفندماه سال 57 به پادگان سنندج حمله کردند، من فرمانده گردان بودم. آنها ابتدا پادگان ژاندارمری -که در کنار پادگان لشکر ارتش بود- را تصرف و شروع به تیراندازی کردند و سعی داشتند به داخل پادگان ارتش بیایند، همان موقع شهید قرنی به لشکر دستور داد که مقاومت کند و اجازه ندهد کسی وارد پادگان شود. نهایتا هم گروهک ها نتوانستند داخل پادگان بیایند ولی پادگان را محاصره و فرمانده لشکر را گروگان گرفتند و به مقر خودشان بردند.
بعد از سه روز شهید قرنی گروهک ها را تهدید کرد که «اگر تا شب فرمانده لشکر را آزاد نکنند مقرشان بمباران می شود». برهمین اساس یک هواپیما آمد و دیوار صوتی شکست. نهایتا گروهک ها فرمانده لشکر را آزاد کردند. ولی محاصره پادگان را رها نکردند و تا دو روز دیگر این محاصره را نگه داشتند. بعد آقای داریوش فروهر آمد و گروهک ها محاصره را برداشتند. منتها گفتند سپاه نباید در سنندج یا کردستان باشد. به همین خاطر چندنفری هم که از سپاه در منطقه بودند، رفتند. به لشکر هم اعلام شد که افراد از پادگان مسلح و با لباس نظامی بیرون نیایند و بیرون پادگان با لباس شخصی تردد کنند. حتی مانوری بیرون پادگان انجام نشود.
تقریبا به مدت یکسال وضع به همین صورت بود اما گروهک ها به پادگان سقز، بانه و مریوان نیز حمله کردند و فرمانده گردان بانه زخمی و فرمانده تیپ در سقز شهید شد. هفده گروهک شامل دموکرات، کومله، رستگاری، توده و مجاهدین خلق که البته اکثریت دموکرات و کومله بودند، آن ایام در کردستان به دنبال خودمختاری یا چیزی شبیه وضعیت امروز اقلیم کردستان عراق بودند.
آقای زیباکلام می گوید آقای خلخالی نیز در غائله کردستان تأثیر داشت. آیا این طور بود؟
آقای خلخالی هر از چند گاهی می آمد، یک شام می خورد، 10 نفر را اعدام می کرد و می رفت! خودم در سقز شاهد بودم یک شام برایش آوردند، عدس پلو بود، وقتی میل کرد. تعدادی را اعدام کرد و رفت! ماجرا این بود بعد از ظهر یک روز، افسران کادر سقزی طبق معمول به خانه شان رفتند، گروهک ها پادگان سقز را محاصره کردند و این افسران نتوانستند به پادگان برگردند. چون به پادگان نیامده بودند آقای خلخالی حکم اعدام آنها را صادر کرد.
چه سالی این اتفاق افتاد؟
آقای خلخالی اواخر سال 58 آمد و این کار را کرد. او همچنان تا سال 62 گاهی در کردستان حضور پیدا می کرد.
اعدامیها سرباز بودند؟
خیر، درجه دار و افسر کادر بودند. شرایط به گونهای بود که نمی شد آنها به پادگان برگردند. برای اینکه اطراف پادگان دائم تیراندازی بود. اعضای گروهکها هم از داخل به بیرون تیراندازی می کردند و هم بیرون از پادگان را در اختیار داشتند و تیراندازی می کردند.
در ادامه چنین تصمیماتی بود که به آقای خلخالی توصیه شد که در منطقه کردستان حاضر نشود؟
بله، بعداً تصمیم گرفتند که آقای خلخالی نیاید. چون وقتی می آمد، اوضاع به هم می خورد. مثلا وقتی حکم اعدام 10 نفر را می داد، کلی معترض پیدا می شد و در شهر تظاهرات اعتراضی برپا می کردند و در حاشیه آن اقدامات غیرقانونی انجام می دادند. به خاطر اینها بود که به او توصیه کردند که دیگر به کردستان نیاید.
غائله کردستان را در نهایت ارتش تمام کرد یا سپاه؟
اینکه بگوییم این غائله را ارتش تمام کرد یا سپاه، حرف درستی نیست. همه با هم تلاش کردیم. من خودم چندین محور از جمله محور بانه-سردشت، سردشت- پیرانشهر، سنندج-کامیاران را با کمک نیروهای سپاهی پاک سازی کردم. شهید بروجردی، شهید ناصر کاظمی، شهید متوسیلیان و شهید همت. آنها همه در کردستان بودند که بیشترین آنها در دوران جنگ شهید شدند و تعداد کمی از آنها امروز هستند. اینکه بگوییم ارتش فقط این کار را کرد درست نیست. این هم که بگویند سپاه این کار را کرد درست نیست. ارتش و سپاه با هم این کار را کردند.
منبع: خبرآنلاین
خبرهای مرتبط
گزارش خطا
آخرین اخبار