وقتی طبس زلزله آمد اشرف از شاه مژدگانی خواست
روزنامه کیهان نوشت: در همین چند روز اخیر و در شبکههای اجتماعی به خصوص تلگرام، تصویری منتشر شده که حاکی از حضور محمدرضا پهلوی به همراه فرح دیبا در میان مردم زلزلهزده طبس در سال 1357 است و به واسطه همین عکس، این چنین القا میکنند که شاه در زلزله طبس میان مردم رفت اما اصل ماجرا چه بوده است؟
به گزارش صدای ایران، بعد از حادثه خونین هفده شهریور پنجاه و هفت و کشتار گسترده مردم تهران در میدان شهدا (ژاله سابق)، رژیم پهلوی با انتقادات و مشکلات گستردهای روبرو میشود به نحوی که هیچکس از درون رژیم مسئولیت حادثه هفدهم شهریور را قبول نمیکند، در همین اثنا، زلزله طبس در بیست و پنجم شهریور اتفاق میافتد و بهترین فرصت برای رژیم پهلوی در جهت سرگرم کردن انقلابیون و مردم خشمگین به وجود میآید، اما اینکه شاه و دربار پهلوی چه استفاده از زلزله طبس کردند و چه تفکری درباره کشته شدن مردم ایران در زلزله طبس داشتند، موضوعی است که باید به آن اشاره شود.
«آلبرتو بلیجی» یکی از روزنامهنگارانی که شرحی درباره زندگی اشرف نوشته، به وی لقب «امالفساد» داده است؛ وی در قسمتی از شرح حال اشرف، در کتاب «زندگی و عیاشیهای اشرف» درباره گفتوگوی وی با محمدرضا درباره زلزله طبس اشاره میکند. بلیجی در ادامه از شادی «اشرف» از وقوع زلزله در «طبس» خبر میدهد و نوار مکالمه «اشرف» و «محمدرضا» که از طریق رابط خود در ساواک به دست آورده را بازگو میکند، جایی که اشرف در کمال شقاوت و بیرحمی حادثه زلزله طبس را به برادر تاجدارش تبریک میگوید:
«اشرف: داداش من برای شما یک خبر خوب دارم، یک مژده...
شاه: چیه این خبر؟ چی شده؟!
اشرف: (با هیجان) زلزله اومده، طبس با خاک یکسان شده...
شاه (با تعجب): این که مژده نداره!
اشرف: چرا مژده نداره داداش؟! کشتار آنقدر زیاده که هم مذهبیها و هم کمونیستها چه بخواهند چه نخواهند باید به آنها برسند...
شاه (کمی خوشحال): مگر چقدر کشته شدند؟
اشرف: خیلی، خیلی زیاد (با هیجان) داداش تو خوشحال نیستی؟
شاه (مأیوس): نه گمان نمیکنم با خبر این زلزله شورش متوقف بشه... ولی تو راست میگی، زلزله همه رو مشغول میکنه، ما میتونیم فوری دست به کار بشیم.
اشرف (با خوشحالی): دیدی گفتم داداش...
شاه: خبر کی به تو رسید؟
اشرف (با هیجان): همین الان، مژده هم دادم، شما هم باید به من مژدگانی بدهید.»
بعد از این خبر بود که محمدرضا شاه بعد از اعلام عزای عمومی همراه با دوربینهای تلویزیونی به طبس رفت تا علاوه بر گمراه ساختن افکارعمومی، با نمایش صحنههای تلویزیونی دلجویی از زلزلهزدگان، ضلع سوم مثلث شوم خود یعنی تزویر را نیز تکمیل نماید و مردم را برای مدتی از تظاهرات انقلابی منصرف کند و فرصتی برای تجدید قوا و تجدید آرایش سیاسی-نظامی فراهم نماید.
اما امام خمینی پس از این اقدام رژیم، از نجف پیامی صادر نموده و ضمن احساس همدردی با زلزلهزدگان و فراخوان جهت کمک به آنها، به افشای ماهیت رژیم شاه پرداختند.
به گزارش صدای ایران، بعد از حادثه خونین هفده شهریور پنجاه و هفت و کشتار گسترده مردم تهران در میدان شهدا (ژاله سابق)، رژیم پهلوی با انتقادات و مشکلات گستردهای روبرو میشود به نحوی که هیچکس از درون رژیم مسئولیت حادثه هفدهم شهریور را قبول نمیکند، در همین اثنا، زلزله طبس در بیست و پنجم شهریور اتفاق میافتد و بهترین فرصت برای رژیم پهلوی در جهت سرگرم کردن انقلابیون و مردم خشمگین به وجود میآید، اما اینکه شاه و دربار پهلوی چه استفاده از زلزله طبس کردند و چه تفکری درباره کشته شدن مردم ایران در زلزله طبس داشتند، موضوعی است که باید به آن اشاره شود.
«آلبرتو بلیجی» یکی از روزنامهنگارانی که شرحی درباره زندگی اشرف نوشته، به وی لقب «امالفساد» داده است؛ وی در قسمتی از شرح حال اشرف، در کتاب «زندگی و عیاشیهای اشرف» درباره گفتوگوی وی با محمدرضا درباره زلزله طبس اشاره میکند. بلیجی در ادامه از شادی «اشرف» از وقوع زلزله در «طبس» خبر میدهد و نوار مکالمه «اشرف» و «محمدرضا» که از طریق رابط خود در ساواک به دست آورده را بازگو میکند، جایی که اشرف در کمال شقاوت و بیرحمی حادثه زلزله طبس را به برادر تاجدارش تبریک میگوید:
«اشرف: داداش من برای شما یک خبر خوب دارم، یک مژده...
شاه: چیه این خبر؟ چی شده؟!
اشرف: (با هیجان) زلزله اومده، طبس با خاک یکسان شده...
شاه (با تعجب): این که مژده نداره!
اشرف: چرا مژده نداره داداش؟! کشتار آنقدر زیاده که هم مذهبیها و هم کمونیستها چه بخواهند چه نخواهند باید به آنها برسند...
شاه (کمی خوشحال): مگر چقدر کشته شدند؟
اشرف: خیلی، خیلی زیاد (با هیجان) داداش تو خوشحال نیستی؟
شاه (مأیوس): نه گمان نمیکنم با خبر این زلزله شورش متوقف بشه... ولی تو راست میگی، زلزله همه رو مشغول میکنه، ما میتونیم فوری دست به کار بشیم.
اشرف (با خوشحالی): دیدی گفتم داداش...
شاه: خبر کی به تو رسید؟
اشرف (با هیجان): همین الان، مژده هم دادم، شما هم باید به من مژدگانی بدهید.»
بعد از این خبر بود که محمدرضا شاه بعد از اعلام عزای عمومی همراه با دوربینهای تلویزیونی به طبس رفت تا علاوه بر گمراه ساختن افکارعمومی، با نمایش صحنههای تلویزیونی دلجویی از زلزلهزدگان، ضلع سوم مثلث شوم خود یعنی تزویر را نیز تکمیل نماید و مردم را برای مدتی از تظاهرات انقلابی منصرف کند و فرصتی برای تجدید قوا و تجدید آرایش سیاسی-نظامی فراهم نماید.
اما امام خمینی پس از این اقدام رژیم، از نجف پیامی صادر نموده و ضمن احساس همدردی با زلزلهزدگان و فراخوان جهت کمک به آنها، به افشای ماهیت رژیم شاه پرداختند.
گزارش خطا
.....کاملا دروغه.....کاملا....
زشته به حرفای مسخره مردم دانا را برنجانید بخدا دروغ محضه
آدم باورش نمیشه همچین ادمی سرپرستی یک روزنامه را دارد
چه ضرورتی داره برای تخریب رژیم سابق و تایید نظام دست به چنین دروغ هایی بزنیم که مورد تمسخر خاص و عام قرار بگیریم...
کدام احمق قبول میکنه که شاه کشور هرچند مزدور و ظالم از زلزله در کشور شادمان شود؟
در کنار بدی ها پهلوی ، نباید چشممان بر خدماتشان ببندیم...
التماس تفکر
کدام احمق قبول میکنه که شاه کشور هرچند مزدور و ظالم از زلزله در کشور شادمان شود؟
در کنار بدی ها پهلوی ، نباید چشممان بر خدماتشان ببندیم...
التماس تفکر
مطلب از این مسخره تر ندیده بودم تا حالا دست به هر کاری میزنید تا پهلوی رو خراب کنید دیگه بسه دروغ
واقعا مایه تأسف و خجالته، خودتون دارین همون کاری رو میکنین، که اون رو نسبت دادین به شاه. با بیان این مسائل پوچ وبی اهمیت، میخاین ذهن مردم رو از کم کاری خودتون در بحث زلزله کرمانشاه، منحرف کنین.
آخرین اخبار