مصطفی معین:
کناره گیری عارف ایثار نبود
بنده نام اتفاقی که در انتخابات96 بین اصلاحطلبان و اصولگرایان رخ داد را ائتلاف نمیگذارم. جریان اصلاحات در آن مقطع زمانی تصمیم گرفت برای تقویت منافع خود از چهرههای معتدلی در لیست انتخاباتی خود استفاده کند که از قرابت فکری بیشتری با مشی و رویکرد اصلاحطلبانه برخوردار بودند.
این مساله که آیا جریان اصلاحات در سال۹۶ برای حمایت از آقای روحانی دچار جبر تاریخی شده بود و یا خیر بماند، مساله مهم در شرایط کنونی این است که حسن روحانی تا چه زمانی در زمین اصلاحات بازی خواهد کرد؟ آیا جریان اصلاحات مجبور خواهد شد در چهار سال آینده بدون حسنروحانی مسیر پیش رو را طی کند؟ بدون شک این سوالات و دغدغهها به مهمترین چالشهای جریان اصلاحات در مقطع کنونی تبدیل شده است.
به همین دلیل و برای پاسخ به این سوالات با دکتر مصطفی معین چهره برجسته جریان اصلاحات و یکی از شخصیتهای تاثیرگذار جریان اصلاحات از پس از خرداد۷۶ تاکنون گفتوگو کردیم. دکتر معین معتقداست: «گفتمانی که آقای روحانی از آن پیروی میکند از بسیاری از جهات با گفتمان اصلاحات قرابت و نزدیکی دارد. با این وجود در عمل برخی از وعدههای انتخاباتی آقای روحانی نسبت به جریان اصلاحات تحقق پیدا نکرده است. این مساله به خصوص درباره انتخاب اعضای کابینه وجود داشته است. هر چند بنده معتقدم هنوز برای قضاوت زود است. با این وجود برخی از اقدامات آقای روحانی برای اصلاحطلبان ایجاد نگرانی کرده است. مسائلی مانند جوانگرایی و شایستهسالاری در دولت و ایجاد فرصتهای برابر برای اقلیتهای قومی و مذهبی از جمله مطالباتی بوده که به صورت جدی مورد توجه آقای روحانی قرار نگرفته است. با این حال نباید درباره آقای روحانی زود قضاوت کرد و به شکلی رفتار کرد که ایشان وعدههای خود را فراموش کردهاند. ممکن است برخی عملکردها به واگرایی تعبیر شود، اما این واگراییها به صورت تعمدی و برنامهریزی شده نبوده است».
در ادامه متن گفتوگو با دکتر مصطفی معین را از نظر میگذرانید.
آیا اصلاحطلبان با آقای روحانی در سال96 ائتلاف کردهاند؟
ائتلاف زمانی رخ میدهد که دو حزب و یا گروه سیاسی پای میز مذاکره بنشینند و استراتژی، روش و هدف را به صورت مشترک مشخص کنند و سپس براساس همین ائتلاف حرکت کنند. این درحالی است که بین جریان اصلاحات و آقای روحانی چنین اتفاقی رخ نداده است. از سوی دیگر اصلاحطلبان حتی با حزب اعتدال و توسعه به عنوان حزب منتسب به آقای روحانی نیز ائتلافی انجام ندادهاند. با این وجود اصلاحطلبان به دلیل محدودیتهایی که برای این جریان وجود داشت و همچنین عدم برابری در فرصتهای انتخاباتی، تصمیم گرفتند از گفتمانی که به گفتمان اصلاحات نزدیکتر است حمایت کنند. در شرایط کنونی نیز حمایت اصلاحطلبان از آقای روحانی ادامه دارد.
اگر ائتلافی صورت نگرفته آیا حمایت اصلاحطلبان از آقای روحانی نباید برای ایشان ایجاد تعلق خاطر میکرد؟
گفتمانی که آقای روحانی از آن پیروی میکند از بسیاری از جهات با گفتمان اصلاحات قرابت و نزدیکی دارد. با این وجود در عمل برخی از وعدههای انتخاباتی آقای روحانی تحقق پیدا نکرده است. این مساله به خصوص درباره انتخاب اعضای کابینه وجود داشته است. هر چند بنده معتقدم هنوز برای قضاوت زود است. با این وجود برخی از اقدامات آقای روحانی برای اصلاحطلبان ایجاد نگرانی کرده است. مسائلی مانند جوانگرایی در دولت، شایستهسالاری و ایجاد فرصتهای برابر برای اقلیتهای قومی و مذهبی از جمله مطالباتی بوده که به صورت جدی مورد توجه آقای روحانی قرار نگرفت. با این حال نباید درباره آقای روحانی زود قضاوت کرد و به شکلی رفتار کرد که گویی ایشان وعدههای خود را فراموش کردهاند. ممکن است برخی عملکردها به واگرایی تعبیر شود، اما این واگراییها به صورت تعمدی و برنامهریزیشده نبوده است. تاکتیک اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری92 و 96 حمایت از آقای روحانی بوده است.
در شرایط کنونی تاکتیک اصلاحطلبان چیست؟
مهمترین تدبیر ما در وضعیت فعلی صبوری و برخورد اخلاقی با مسائل کشور و به خصوص رویکرد دولت است. ما نباید با پیش داوری درباره آقای روحانی و رویکردی که در پیش گرفته است قضاوت کنیم. از سوی دیگر طبیعی است که نسبت به عملکرد دولت و نمایندگان مجلس نظارت داشته باشیم و نسبت به رویکردهای نادرست دلسوزانه انتقاد کنیم. در شرایط کنونی نقد اصلاحطلبان مشفقانه و بدون رویکرد تخریبی است. از سوی دیگر اصلاحطلبان باید خود را آماده انتخابات مجلس و ریاست جمهوری سال 1400 کنند و از هم اکنون به دنبال حضور قوی و تأثیرگذار در انتخابات آینده باشند.
اگر اصلاحطلبان صبوری پیشه کنند و از سوی دیگر فاصله آقای روحانی نسبت به گفتمان اصلاحات بیشتر شود، چه باید کرد؟
بنده اصلاحطلبان را به صبوری به همراه حضور در صحنه و نقد سازنده توصیه کردم. نمیتوان تنها با سکوت و صبوری به نتیجه رسید و بلکه صبوری سیاسی باید همراه با نقد و نظارت باشد. به عنوان مثال هنوز برای حامیان انتخاباتی آقای روحانی این مساله روشن نشده که چرا ایشان به مدت 4ماه وزیری را برای وزارت علوم به مجلس معرفی نکرد. این در حالی است که اصلاحطلبان نسبت به انتخاب اعضای کابینه دوازدهم به دنبال سهمخواهی نبودند و دست آقای روحانی را برای انتخاب اعضای کابینه خود باز گذاشتند. ایشان میتوانست در این زمینه با دانشجویان و دانشگاهیان گفتوگو کند که چرا موفق نشده گزینه اول خود را به مجلس معرفی کند. این نوع شفافیت نه تنها مغایرتی با منافع ملی ندارد بلکه باعث بالندگی واعتلای نظام خواهد شد. ضرورت دارد که رئیسجمهور با مردم که موکلان او هستند به صورت مستقیم و بدون هیچ گونه ملاحظهای سخن بگوید.
به نظر شما رویکرد آقای روحانی و جریان اصلاحات در آینده به سمت همگرایی حرکت خواهد کرد یا واگرایی؟
پس از انتخابات ریاست جمهوری سال96 اتفاقاتی رخ داد که به نظر میرسد به نوعی آغاز واگرایی باشد. با این وجود بنده معتقدم این واگرایی با برنامهریزی قبلی صورت نگرفته و به صورت ناخواسته بوده است. ازسوی دیگر این مساله که آیا در ادامه آقای روحانی به سمت واگرایی حرکت خواهد کرد و یا همگرایی، بستگی به رویکرد دولت و همچنین جریان اصلاحات دارد که اجازه ندهند فاصلهها شکل عمیقتری به خود بگیرد. همواره پیشگیری بهتر از درمان است و به همین دلیل نباید اجازه دهیم اتفاق ناخوشایندی رخ بدهد و سپس برای آن چارهاندیشی کنیم. در شرایط کنونی مرکز پژوهشی آیندهبان صد چالش مهم را در سال 96 برای کشور برشمرده است. در نتیجه در چهار سال آینده دولت آقای روحانی با شرایط سختی مواجه خواهد بود. بدون شک واگرایی بین جریان اصلاحات و دولت نه به سود منافع ملی، نه جریان اصلاحات و نه آقای روحانی خواهد بود.
آیا استراتژی اصلی جریان اصلاحات برای انتخابات ریاست جمهوری سال1400 معرفی یک گزینه صددرصد اصلاحطلب خواهد بود؟
از نظر قانون اساسی جریان اصلاحات نیز مانند جریان اصولگرا حقوقی برابر برای حضور در انتخابات دارد. اصلاحطلبان خودی و دوستدار نظام باید تلقی شوند، آنها ناخودی نیستند. در نتیجه جریان اصلاحات در هر انتخابات و در هر مقطع زمانی در مرحله اول با گزینه اصلاحطلب وارد رقابتهای انتخاباتی خواهد شد و این مساله در انتخابات آینده نیز وجود خواهد داشت. به نظر من اصلاحطلبان باید از یکی دو سال قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال1400 چند گزینه به مردم معرفی کنند و در این مدت روی تقویت جایگاه مردمی نامزدان انتخاباتی خود کار کنند. در آمریکا کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری از حدود دو سال قبل به مردم معرفی میشوند و در طول این مدت تلاش میکنند برنامههای خود را برای حل مشکلات کشور به مردم معرفی کنند. بنابراین مردم با دقت و تأمل بیشتری به گزینه نهایی رای میدهند.
به چه میزان احتمال میدهید جریان اصلاحات در سال 1400 دوباره به دلیل ممانعت نهادهای نظارتی از یک گزینه معتدل اصولگرا حمایت کند؟
بنده نسبت به آینده خوشبین هستم و معتقدم وضعیت انتخابات آینده به دلیل بالا رفتن آگاهی مردم بهتر از سالهای 92 و 96 خواهد بود. بدون شک از سال92 تاکنون گفتمان اصلاحات در کشور تقویت شده است و این مساله میتواند برگ برنده اصلاحطلبان در انتخابات آینده باشد. وضعیت به شکلی است که گفتمان اصلاحات به برخی از طیفهای جریان اصولگرایی نیز سرایت کرده و برخی از اصولگرایان به شکلهای مختلف رفتار اصلاحطلبانه از خود نشان میدهند. به نظر من از سال92 تاکنون همگرایی بین نیروهای اصیل سیاسی کشور بیشتر از گذشته شده است. این وضعیت هم در بین جریان اصلاحات و در هم در اردوگاه اصولگرایی وجود داشته است و نیروهای اصیل سیاسی با وحدت و عقلانیت بیشتری حرکت میکنند. امیدوارم این رویکرد منطقی که منافع ملی را در نظر دارد به برخی از نهادهای نظارتی نیز انتقال پیدا کند که خود را با واقعیتها و خواستههای جامعه بیشتر منطبق کنند. با این وجود نمیتوان این احتمال را رد کرد که جریان اصلاحات دوباره در شرایطی مانند سال92 قرار بگیرد و در این شرایط تصمیم بگیرد از یک چهره معتدل در مقابل یک چهره تندرو و افراطی حمایت کند.
برخی از حامیان دکتر عارف مدعی هستند به دلیل ایثاری که ایشان در سال92 در مقابل جریان اصلاحات انجام داده زمان آن فرارسیده که اصلاحطلبان در سال1400 روی ایشان اجماع کنند و زمینه ریاست جمهوری ایشان را فراهم کنند. دیدگاه شما در این زمینه چیست؟
بنده از دیرباز نسبت به آقای عارف شناخت دارم و از گذشته دور تاکنون با ایشان ارتباط همراه با احترام داشته و هماکنون نیز دارم. آقای عارف یک سیاستمدار اخلاقگرا و وظیفه محور است و در سال92 براساس وظیفهای که احساس میکرد، صحنه انتخابات را ترک کرد. بنده نام کنارهگیری آقای عارف از انتخابات ریاستجمهوری را ایثار نمیگذارم و معتقدم ایشان براساس وظیفه و تکلیفی که بردوش خود احساس میکرد از انتخابات کناره گرفت. ایثار اصلی را مردم میکنند که بهرغم تمامی مشکلات و نارساییها، اعتماد میکنند و به ما رأی میدهند و ما را به عنوان نماینده و یا رئیسجمهور انتخاب میکنند. در نتیجه وظیفه ما ادای دین به مردم است. به نظر من آقای عارف هم چنین انتظاری از جریان اصلاحات ندارد، چنین انتظاری منطقی نیز نیست. جریان اصلاحات در انتخابات ریاست جمهوری سال1400 مانند گذشته با اتکا به خرد جمعی، زمانسنجی، درایت و دوراندیشی بهترین گزینهای که قابلیت رأی آوری هم داشته باشد به مردم معرفی میکند و این گزینه میتواند آقای عارف باشد.
آیا صلاح جریان اصلاحات در انتخابات98 مجلس شورای اسلامی، ادامه ائتلاف اصلاحطلبان و اصولگرایان معتدل است؟ جریان اصلاحات به چه میزان از استفاده از اصولگرایان معتدل در لیست انتخاباتی خود متنفع شد؟
بنده نام اتفاقی که در انتخابات96 بین اصلاحطلبان و اصولگرایان رخ داد را ائتلاف نمیگذارم. جریان اصلاحات در آن مقطع زمانی تصمیم گرفت برای تقویت منافع خود از چهرههای معتدلی در لیست انتخاباتی خود استفاده کند که از قرابت فکری بیشتری با مشی و رویکرد اصلاحطلبانه برخوردار بودند. لذا این احتمال وجود دارد که این اتفاق دوباره هم رخ بدهد. البته فضای سیاسی کشور و ساختار انتخاباتی آن به شکلی است که از هم اکنون نمیتوان به صورت قاطع عنوان کرد که اصلاحطلبان در انتخابات98 با چه استراتژی و کدامین تدبیر حضور پیدا خواهند کرد. ضروری است که اصلاحطلبان با تدوین راهبردهای خود بر پایه خردجمعی و با افقی روشن به سمت آینده حرکت کنند. اگر هدف و استراتژی مشخص باشد میتوان در هر مقطع زمانی با توجه به شرایط کشور تاکتیک مناسب همان مقطع را در دستور کار قرار داد.
طرح گفتوگوی اصلاحطلبان با سپاه پاسداران با چه هدفی صورت گرفته و آیا طرح این مساله ضرورت داشته است؟
برای من و بسیاری از اصلاحطلبان هنوز این مساله مشخص نشده که آیا طرح این پیشنهاد دیدگاه شخصی یکی از افراد منتسب به جریان اصلاحات است و یا اینکه این مساله حاصل تصمیم جمعی گروهی اصلاحطلب بوده است. حضرت امام(ره) همواره تاکید داشتند که نیروهای نظامی نباید در جناحبندیهای سیاسی دخالت داشته باشند. در نتیجه گفتوگوی سپاه پاسداران به عنوان یک نیروی نظامی با یک جریان سیاسی مانند جریان اصلاحات و یا جریان اصولگرایی برای من ابهام دارد. با این وجود اگر این گفتوگو برای نزدیک کردن دلها و ایجاد وحدت و اعتماد در بین نیروهای انقلاب و نظام باشد مثبت خواهد بود.
چرا بین نسل اول اصلاحطلبان با نسل جدید تفاوتهای چشمگیری به وجود آمده است؟
انقلاب اسلامی یک انقلاب اصلاحی بود که تلاش میکرد ساختارهای جامعه و مدیریت آن را براساس فرهنگ دینی و رای مردم ارتقا دهد. به همین دلیل نسل اول اصلاحطلبان کسانی هستند که در انقلاب حضور موثر داشتند. نسل دوم اصلاحات به آغاز جنبش اصلاحطلبی و دوم خرداد76 باز میگردد و نسلهای سوم و چهارم نوجوانان و جوانانی هستند که در جامعه حضور دارند. در واقع اگر نسل اول و دوم قصد داشته باشند به یک مساله اعتراف کنند باید عنوان کنند که قدر فرزندان خود را در نسلهای بعدی آنگونه که شایسته بود، ندانستهاند. البته در این زمینه عملکردها متفاوت است و هرکسی که مسئول بوده باید به کارنامه خود نگاه کند که آیا با جذب و جلب مشارکت جوانان برای آینده کشور کادرسازی کرده است و یا خیر. اصلاحطلبی باید از خود فرد شروع شود و فرد با خودانتقادی زمینه اصلاح خود و سپس جامعه را به وجود بیاورد. اگر کسی اصلاحات را از خود شروع نکند و قصد داشته باشد دیگران را اصلاح کند از مبانی گفتمان اصلاحات فاصله گرفته است و به نتیجهای هم نخواهد رسید. نکته دیگر اینکه نگاه ما به کادرسازی تنها به دوران انتخابات محدود نشود. دوران انتخابات یک مقطع کوتاه است که خیلی زود فراموش میشود. به همین دلیل نیز مسئولانی که در گذشته و حال مسئولیت بخشهای مختلف جامعه را برعهده داشتهاند لازم است به این سوال پاسخ بدهند که به چه میزان کادرسازی و زمینهسازی برای حضور جوانان در عرصههای تصمیمگیری جامعه کردهاند.
چرا برخی از اصولگرایان در شرایط کنونی رفتار اصلاحطلبانه از خود نشان میدهند و از بسیاری از دیدگاههای گذشته خود عدول کردهاند؟
اگر با نگاه خوشبینانه به این مساله نگاه کنیم، شاید بتوان گفت که تحولات جامعه و همچنین جامعه جهانی تفکر فعالان سیاسی اصولگرا را تحت تاثیر قرار داده و به همین دلیل این افراد خود را بیشتراز گذشته با تحولات اجتماعی و جهانی انطباق دادهاند. از سوی دیگر، عملکرد، گفتمان و شاخصهای اصلاحات نیز بیش از گذشته مورد توجه جامعه واقع شده و اعتماد مردم به راه و روش سیاسی و مدنی بیشتر شده است. این است که اصولگرایان سعی کردهاند با گرایش بیشتر به سمت تفکر اصلاحطلبی، جایگاه خود را در بین اقشار مختلف مردم ارتقا بدهند. اما اگر نگاهی بدبینانه نسبت بهاین مساله داشته باشیم به نظر میرسد برخی هم تلاش میکنند به اصطلاح نان به نرخ روز بخورند و به همین دلیل نیز بهرغم گذشته پرسوال خود رفتاری تحولخواهانه و اصلاحطلبانه از خود نشان میدهند. با این وجود مردم تصمیم نهایی را درباره احراز اصالت افراد و تغییر رفتار و مواضع آنان اتخاذ خواهند کرد. مردم با توجه به درک و فهم بالایی که از یک شهروند انتظار میرود، گذشته، حال و آینده هر فرد و یا جریانی را مورد بررسی قرار میدهند و سپس درباره آن قضاوت خواهند کرد. ارائه رفتار اصلاحطلبانه اصولگرایان در شرایطی قابل قبول و اعتماد خواهد بود که استمرار داشته باشد و با توجه به شرایط و رویدادهای سیاسی کشور در هر مقطع دچار دگرگونی نشود!
به همین دلیل و برای پاسخ به این سوالات با دکتر مصطفی معین چهره برجسته جریان اصلاحات و یکی از شخصیتهای تاثیرگذار جریان اصلاحات از پس از خرداد۷۶ تاکنون گفتوگو کردیم. دکتر معین معتقداست: «گفتمانی که آقای روحانی از آن پیروی میکند از بسیاری از جهات با گفتمان اصلاحات قرابت و نزدیکی دارد. با این وجود در عمل برخی از وعدههای انتخاباتی آقای روحانی نسبت به جریان اصلاحات تحقق پیدا نکرده است. این مساله به خصوص درباره انتخاب اعضای کابینه وجود داشته است. هر چند بنده معتقدم هنوز برای قضاوت زود است. با این وجود برخی از اقدامات آقای روحانی برای اصلاحطلبان ایجاد نگرانی کرده است. مسائلی مانند جوانگرایی و شایستهسالاری در دولت و ایجاد فرصتهای برابر برای اقلیتهای قومی و مذهبی از جمله مطالباتی بوده که به صورت جدی مورد توجه آقای روحانی قرار نگرفته است. با این حال نباید درباره آقای روحانی زود قضاوت کرد و به شکلی رفتار کرد که ایشان وعدههای خود را فراموش کردهاند. ممکن است برخی عملکردها به واگرایی تعبیر شود، اما این واگراییها به صورت تعمدی و برنامهریزی شده نبوده است».
در ادامه متن گفتوگو با دکتر مصطفی معین را از نظر میگذرانید.
آیا اصلاحطلبان با آقای روحانی در سال96 ائتلاف کردهاند؟
ائتلاف زمانی رخ میدهد که دو حزب و یا گروه سیاسی پای میز مذاکره بنشینند و استراتژی، روش و هدف را به صورت مشترک مشخص کنند و سپس براساس همین ائتلاف حرکت کنند. این درحالی است که بین جریان اصلاحات و آقای روحانی چنین اتفاقی رخ نداده است. از سوی دیگر اصلاحطلبان حتی با حزب اعتدال و توسعه به عنوان حزب منتسب به آقای روحانی نیز ائتلافی انجام ندادهاند. با این وجود اصلاحطلبان به دلیل محدودیتهایی که برای این جریان وجود داشت و همچنین عدم برابری در فرصتهای انتخاباتی، تصمیم گرفتند از گفتمانی که به گفتمان اصلاحات نزدیکتر است حمایت کنند. در شرایط کنونی نیز حمایت اصلاحطلبان از آقای روحانی ادامه دارد.
اگر ائتلافی صورت نگرفته آیا حمایت اصلاحطلبان از آقای روحانی نباید برای ایشان ایجاد تعلق خاطر میکرد؟
گفتمانی که آقای روحانی از آن پیروی میکند از بسیاری از جهات با گفتمان اصلاحات قرابت و نزدیکی دارد. با این وجود در عمل برخی از وعدههای انتخاباتی آقای روحانی تحقق پیدا نکرده است. این مساله به خصوص درباره انتخاب اعضای کابینه وجود داشته است. هر چند بنده معتقدم هنوز برای قضاوت زود است. با این وجود برخی از اقدامات آقای روحانی برای اصلاحطلبان ایجاد نگرانی کرده است. مسائلی مانند جوانگرایی در دولت، شایستهسالاری و ایجاد فرصتهای برابر برای اقلیتهای قومی و مذهبی از جمله مطالباتی بوده که به صورت جدی مورد توجه آقای روحانی قرار نگرفت. با این حال نباید درباره آقای روحانی زود قضاوت کرد و به شکلی رفتار کرد که گویی ایشان وعدههای خود را فراموش کردهاند. ممکن است برخی عملکردها به واگرایی تعبیر شود، اما این واگراییها به صورت تعمدی و برنامهریزیشده نبوده است. تاکتیک اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری92 و 96 حمایت از آقای روحانی بوده است.
در شرایط کنونی تاکتیک اصلاحطلبان چیست؟
مهمترین تدبیر ما در وضعیت فعلی صبوری و برخورد اخلاقی با مسائل کشور و به خصوص رویکرد دولت است. ما نباید با پیش داوری درباره آقای روحانی و رویکردی که در پیش گرفته است قضاوت کنیم. از سوی دیگر طبیعی است که نسبت به عملکرد دولت و نمایندگان مجلس نظارت داشته باشیم و نسبت به رویکردهای نادرست دلسوزانه انتقاد کنیم. در شرایط کنونی نقد اصلاحطلبان مشفقانه و بدون رویکرد تخریبی است. از سوی دیگر اصلاحطلبان باید خود را آماده انتخابات مجلس و ریاست جمهوری سال 1400 کنند و از هم اکنون به دنبال حضور قوی و تأثیرگذار در انتخابات آینده باشند.
اگر اصلاحطلبان صبوری پیشه کنند و از سوی دیگر فاصله آقای روحانی نسبت به گفتمان اصلاحات بیشتر شود، چه باید کرد؟
بنده اصلاحطلبان را به صبوری به همراه حضور در صحنه و نقد سازنده توصیه کردم. نمیتوان تنها با سکوت و صبوری به نتیجه رسید و بلکه صبوری سیاسی باید همراه با نقد و نظارت باشد. به عنوان مثال هنوز برای حامیان انتخاباتی آقای روحانی این مساله روشن نشده که چرا ایشان به مدت 4ماه وزیری را برای وزارت علوم به مجلس معرفی نکرد. این در حالی است که اصلاحطلبان نسبت به انتخاب اعضای کابینه دوازدهم به دنبال سهمخواهی نبودند و دست آقای روحانی را برای انتخاب اعضای کابینه خود باز گذاشتند. ایشان میتوانست در این زمینه با دانشجویان و دانشگاهیان گفتوگو کند که چرا موفق نشده گزینه اول خود را به مجلس معرفی کند. این نوع شفافیت نه تنها مغایرتی با منافع ملی ندارد بلکه باعث بالندگی واعتلای نظام خواهد شد. ضرورت دارد که رئیسجمهور با مردم که موکلان او هستند به صورت مستقیم و بدون هیچ گونه ملاحظهای سخن بگوید.
به نظر شما رویکرد آقای روحانی و جریان اصلاحات در آینده به سمت همگرایی حرکت خواهد کرد یا واگرایی؟
پس از انتخابات ریاست جمهوری سال96 اتفاقاتی رخ داد که به نظر میرسد به نوعی آغاز واگرایی باشد. با این وجود بنده معتقدم این واگرایی با برنامهریزی قبلی صورت نگرفته و به صورت ناخواسته بوده است. ازسوی دیگر این مساله که آیا در ادامه آقای روحانی به سمت واگرایی حرکت خواهد کرد و یا همگرایی، بستگی به رویکرد دولت و همچنین جریان اصلاحات دارد که اجازه ندهند فاصلهها شکل عمیقتری به خود بگیرد. همواره پیشگیری بهتر از درمان است و به همین دلیل نباید اجازه دهیم اتفاق ناخوشایندی رخ بدهد و سپس برای آن چارهاندیشی کنیم. در شرایط کنونی مرکز پژوهشی آیندهبان صد چالش مهم را در سال 96 برای کشور برشمرده است. در نتیجه در چهار سال آینده دولت آقای روحانی با شرایط سختی مواجه خواهد بود. بدون شک واگرایی بین جریان اصلاحات و دولت نه به سود منافع ملی، نه جریان اصلاحات و نه آقای روحانی خواهد بود.
آیا استراتژی اصلی جریان اصلاحات برای انتخابات ریاست جمهوری سال1400 معرفی یک گزینه صددرصد اصلاحطلب خواهد بود؟
از نظر قانون اساسی جریان اصلاحات نیز مانند جریان اصولگرا حقوقی برابر برای حضور در انتخابات دارد. اصلاحطلبان خودی و دوستدار نظام باید تلقی شوند، آنها ناخودی نیستند. در نتیجه جریان اصلاحات در هر انتخابات و در هر مقطع زمانی در مرحله اول با گزینه اصلاحطلب وارد رقابتهای انتخاباتی خواهد شد و این مساله در انتخابات آینده نیز وجود خواهد داشت. به نظر من اصلاحطلبان باید از یکی دو سال قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال1400 چند گزینه به مردم معرفی کنند و در این مدت روی تقویت جایگاه مردمی نامزدان انتخاباتی خود کار کنند. در آمریکا کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری از حدود دو سال قبل به مردم معرفی میشوند و در طول این مدت تلاش میکنند برنامههای خود را برای حل مشکلات کشور به مردم معرفی کنند. بنابراین مردم با دقت و تأمل بیشتری به گزینه نهایی رای میدهند.
به چه میزان احتمال میدهید جریان اصلاحات در سال 1400 دوباره به دلیل ممانعت نهادهای نظارتی از یک گزینه معتدل اصولگرا حمایت کند؟
بنده نسبت به آینده خوشبین هستم و معتقدم وضعیت انتخابات آینده به دلیل بالا رفتن آگاهی مردم بهتر از سالهای 92 و 96 خواهد بود. بدون شک از سال92 تاکنون گفتمان اصلاحات در کشور تقویت شده است و این مساله میتواند برگ برنده اصلاحطلبان در انتخابات آینده باشد. وضعیت به شکلی است که گفتمان اصلاحات به برخی از طیفهای جریان اصولگرایی نیز سرایت کرده و برخی از اصولگرایان به شکلهای مختلف رفتار اصلاحطلبانه از خود نشان میدهند. به نظر من از سال92 تاکنون همگرایی بین نیروهای اصیل سیاسی کشور بیشتر از گذشته شده است. این وضعیت هم در بین جریان اصلاحات و در هم در اردوگاه اصولگرایی وجود داشته است و نیروهای اصیل سیاسی با وحدت و عقلانیت بیشتری حرکت میکنند. امیدوارم این رویکرد منطقی که منافع ملی را در نظر دارد به برخی از نهادهای نظارتی نیز انتقال پیدا کند که خود را با واقعیتها و خواستههای جامعه بیشتر منطبق کنند. با این وجود نمیتوان این احتمال را رد کرد که جریان اصلاحات دوباره در شرایطی مانند سال92 قرار بگیرد و در این شرایط تصمیم بگیرد از یک چهره معتدل در مقابل یک چهره تندرو و افراطی حمایت کند.
برخی از حامیان دکتر عارف مدعی هستند به دلیل ایثاری که ایشان در سال92 در مقابل جریان اصلاحات انجام داده زمان آن فرارسیده که اصلاحطلبان در سال1400 روی ایشان اجماع کنند و زمینه ریاست جمهوری ایشان را فراهم کنند. دیدگاه شما در این زمینه چیست؟
بنده از دیرباز نسبت به آقای عارف شناخت دارم و از گذشته دور تاکنون با ایشان ارتباط همراه با احترام داشته و هماکنون نیز دارم. آقای عارف یک سیاستمدار اخلاقگرا و وظیفه محور است و در سال92 براساس وظیفهای که احساس میکرد، صحنه انتخابات را ترک کرد. بنده نام کنارهگیری آقای عارف از انتخابات ریاستجمهوری را ایثار نمیگذارم و معتقدم ایشان براساس وظیفه و تکلیفی که بردوش خود احساس میکرد از انتخابات کناره گرفت. ایثار اصلی را مردم میکنند که بهرغم تمامی مشکلات و نارساییها، اعتماد میکنند و به ما رأی میدهند و ما را به عنوان نماینده و یا رئیسجمهور انتخاب میکنند. در نتیجه وظیفه ما ادای دین به مردم است. به نظر من آقای عارف هم چنین انتظاری از جریان اصلاحات ندارد، چنین انتظاری منطقی نیز نیست. جریان اصلاحات در انتخابات ریاست جمهوری سال1400 مانند گذشته با اتکا به خرد جمعی، زمانسنجی، درایت و دوراندیشی بهترین گزینهای که قابلیت رأی آوری هم داشته باشد به مردم معرفی میکند و این گزینه میتواند آقای عارف باشد.
آیا صلاح جریان اصلاحات در انتخابات98 مجلس شورای اسلامی، ادامه ائتلاف اصلاحطلبان و اصولگرایان معتدل است؟ جریان اصلاحات به چه میزان از استفاده از اصولگرایان معتدل در لیست انتخاباتی خود متنفع شد؟
بنده نام اتفاقی که در انتخابات96 بین اصلاحطلبان و اصولگرایان رخ داد را ائتلاف نمیگذارم. جریان اصلاحات در آن مقطع زمانی تصمیم گرفت برای تقویت منافع خود از چهرههای معتدلی در لیست انتخاباتی خود استفاده کند که از قرابت فکری بیشتری با مشی و رویکرد اصلاحطلبانه برخوردار بودند. لذا این احتمال وجود دارد که این اتفاق دوباره هم رخ بدهد. البته فضای سیاسی کشور و ساختار انتخاباتی آن به شکلی است که از هم اکنون نمیتوان به صورت قاطع عنوان کرد که اصلاحطلبان در انتخابات98 با چه استراتژی و کدامین تدبیر حضور پیدا خواهند کرد. ضروری است که اصلاحطلبان با تدوین راهبردهای خود بر پایه خردجمعی و با افقی روشن به سمت آینده حرکت کنند. اگر هدف و استراتژی مشخص باشد میتوان در هر مقطع زمانی با توجه به شرایط کشور تاکتیک مناسب همان مقطع را در دستور کار قرار داد.
طرح گفتوگوی اصلاحطلبان با سپاه پاسداران با چه هدفی صورت گرفته و آیا طرح این مساله ضرورت داشته است؟
برای من و بسیاری از اصلاحطلبان هنوز این مساله مشخص نشده که آیا طرح این پیشنهاد دیدگاه شخصی یکی از افراد منتسب به جریان اصلاحات است و یا اینکه این مساله حاصل تصمیم جمعی گروهی اصلاحطلب بوده است. حضرت امام(ره) همواره تاکید داشتند که نیروهای نظامی نباید در جناحبندیهای سیاسی دخالت داشته باشند. در نتیجه گفتوگوی سپاه پاسداران به عنوان یک نیروی نظامی با یک جریان سیاسی مانند جریان اصلاحات و یا جریان اصولگرایی برای من ابهام دارد. با این وجود اگر این گفتوگو برای نزدیک کردن دلها و ایجاد وحدت و اعتماد در بین نیروهای انقلاب و نظام باشد مثبت خواهد بود.
چرا بین نسل اول اصلاحطلبان با نسل جدید تفاوتهای چشمگیری به وجود آمده است؟
انقلاب اسلامی یک انقلاب اصلاحی بود که تلاش میکرد ساختارهای جامعه و مدیریت آن را براساس فرهنگ دینی و رای مردم ارتقا دهد. به همین دلیل نسل اول اصلاحطلبان کسانی هستند که در انقلاب حضور موثر داشتند. نسل دوم اصلاحات به آغاز جنبش اصلاحطلبی و دوم خرداد76 باز میگردد و نسلهای سوم و چهارم نوجوانان و جوانانی هستند که در جامعه حضور دارند. در واقع اگر نسل اول و دوم قصد داشته باشند به یک مساله اعتراف کنند باید عنوان کنند که قدر فرزندان خود را در نسلهای بعدی آنگونه که شایسته بود، ندانستهاند. البته در این زمینه عملکردها متفاوت است و هرکسی که مسئول بوده باید به کارنامه خود نگاه کند که آیا با جذب و جلب مشارکت جوانان برای آینده کشور کادرسازی کرده است و یا خیر. اصلاحطلبی باید از خود فرد شروع شود و فرد با خودانتقادی زمینه اصلاح خود و سپس جامعه را به وجود بیاورد. اگر کسی اصلاحات را از خود شروع نکند و قصد داشته باشد دیگران را اصلاح کند از مبانی گفتمان اصلاحات فاصله گرفته است و به نتیجهای هم نخواهد رسید. نکته دیگر اینکه نگاه ما به کادرسازی تنها به دوران انتخابات محدود نشود. دوران انتخابات یک مقطع کوتاه است که خیلی زود فراموش میشود. به همین دلیل نیز مسئولانی که در گذشته و حال مسئولیت بخشهای مختلف جامعه را برعهده داشتهاند لازم است به این سوال پاسخ بدهند که به چه میزان کادرسازی و زمینهسازی برای حضور جوانان در عرصههای تصمیمگیری جامعه کردهاند.
چرا برخی از اصولگرایان در شرایط کنونی رفتار اصلاحطلبانه از خود نشان میدهند و از بسیاری از دیدگاههای گذشته خود عدول کردهاند؟
اگر با نگاه خوشبینانه به این مساله نگاه کنیم، شاید بتوان گفت که تحولات جامعه و همچنین جامعه جهانی تفکر فعالان سیاسی اصولگرا را تحت تاثیر قرار داده و به همین دلیل این افراد خود را بیشتراز گذشته با تحولات اجتماعی و جهانی انطباق دادهاند. از سوی دیگر، عملکرد، گفتمان و شاخصهای اصلاحات نیز بیش از گذشته مورد توجه جامعه واقع شده و اعتماد مردم به راه و روش سیاسی و مدنی بیشتر شده است. این است که اصولگرایان سعی کردهاند با گرایش بیشتر به سمت تفکر اصلاحطلبی، جایگاه خود را در بین اقشار مختلف مردم ارتقا بدهند. اما اگر نگاهی بدبینانه نسبت بهاین مساله داشته باشیم به نظر میرسد برخی هم تلاش میکنند به اصطلاح نان به نرخ روز بخورند و به همین دلیل نیز بهرغم گذشته پرسوال خود رفتاری تحولخواهانه و اصلاحطلبانه از خود نشان میدهند. با این وجود مردم تصمیم نهایی را درباره احراز اصالت افراد و تغییر رفتار و مواضع آنان اتخاذ خواهند کرد. مردم با توجه به درک و فهم بالایی که از یک شهروند انتظار میرود، گذشته، حال و آینده هر فرد و یا جریانی را مورد بررسی قرار میدهند و سپس درباره آن قضاوت خواهند کرد. ارائه رفتار اصلاحطلبانه اصولگرایان در شرایطی قابل قبول و اعتماد خواهد بود که استمرار داشته باشد و با توجه به شرایط و رویدادهای سیاسی کشور در هر مقطع دچار دگرگونی نشود!
منبع: روزنامه آرمان
خبرهای مرتبط
گزارش خطا
آخرین اخبار