روایتی از اولین خریداران آیفون ۱۵ میلیونی

کد خبر: ۱۶۸۶۸۴
تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۳۹۶ - ۰۹:۳۱
یک ارتش از آدم‌های شبیه به‌هم‌اند که یک‌هفته‌۱۰ روزی می‌شود راهشان به پاساژ‌های چارسو، بازار موبایل، پایتخت و... کج شده است. ارتشی از آدم‌هایی که آمده‌اند برای به رخ کشیدن ثروتشان؛ اتوکشیده، با کمی اخم و نگاهی از بالا به پایین. «این کیفی که دست منه 10 میلیون قیمتشه؛ بوی چرمش رو حس می‌کنی؟ چرا گوشی 15 میلیونی نخرم؟ 15 میلیون که دیگه چیزی نیست. به‌جاش یک گوشی‌ای میاد دستم که می‌تونه چند ماه سرگرمم کنه.»

به گزارش صدای ایران،حدودا 30 ساله، مشتری ثابت و طبعا از تازه‌پولدارهایی که نمی‌دانند با پول‌هایش چه‌کار باید کند تا از دیگران متمایز شوند. کمتر از یک هفته است که آیفون ایکس به بازار آمده و در کنار اینکه ابزاری جدید برای مطرح‌کردن ثروت نوکیسه‌ها شده، با قیمت نجومی‌اش صدای خیلی‌ها را درآورده است. روایت‌ها از پاساژهای چارسو، بازار موبایل و پایتخت است؛ روایت‌هایی از موبایل چند میلیونی و حاشیه‌هایش.

موبایلی که هزینه‌اش در روزهای اول برابر با حقوق یک‌سال یک کارگر بود؛ ۱۶ میلیون تومان!

«آیفون بار اولش نیست که گوشی با قیمت بالا معرفی می‌کنه و دو روز بعد قیمتش خیلی میاد پایین؛ ولی دوست دارم جزو اولین نفرایی باشم که گوشی جدید می‌گیرم دستم؛ 15 میلیون با 8 میلیون فرقی نداره که.» میل به «اولین» بودن برای کسی که با گوشی 15 میلیونی برای خودش شان اجتماعی می‌خرد. گروهی که مشخص نیست چقدر رفتارشان در شرایط فعلی جامعه ما نرمال است؟ نوعی مصرف‌گرایی لوکس که تا حد زیادی به تضاد طبقاتی دامن می‌زند و طبقه پایین‌تر تمام تلاشش را می‌کند تا به داشته های طبقه‌های بالاتر دست پیدا کند. جایی که اشیاء اهمیتی نمادین پیدا می‌کنند و افراد با همراه کردن آنها با خود سعی در دیده شدن دارند.

یک ارتش از آدم‌های شبیه به‌هم که در تلاش برای کسب اولین، بهترین، جدیدترین، داغ ترین، معروفترین، پربیننده ترین و...هستند. موجی که در لحظه ارضا، به ناکامی منجر می شود چرا که دنیای سرمایه نوتری در آستین دارد. موجی که در صورت عدم ارضا ناکامی و خشم و حرمان می آفریند و در گذر خود جامعه را زهرآلود می کند.

نفوذ تجمل و رفاه از شهر به خلوت شهروندان

بیشتر از یک‌هفته‌ می‌شود که آیفون ایکس در بازارهای داخلی قیمت خورده و به لیست فروش راسته‌های موبایل فروشی اضافه شده است. موبایلی که در ابتدا با قیمت‌های حدودا 17 و 23 میلیون تومان اعلام شد و در کمتر از 4 روز به 7 میلیون تومان و کمتر رسید و قطعا پایین‌تر هم می‌آید.

در این میان اما گروه‌هایی هستند که بی‌توجه به تفاوت زیاد قیمت آن، میل به اولین نفر بودن دارند و حاضرند با هر قیمتی آن را بخرند و به هر طریقی که هست با آن کالا هویت کسب کنند. هرچند این موارد تنها مربوط به آیفون ایکس نمی‌شود و مصداق آن را هر روزه در بسیاری از کالاهای گران‌قیمت می‌بینیم؛ کالاهایی که برای صاحبشان تشخص و تمایز می آفرینند، آنها را بر سر زبانها می اندازند و تعلق آنها را به بالاترین رده های اجتماعی بازنمایی می کنند.

مزدک دانشور، انسان‌شناس و عضو انجمن جامعه شناسی هم معتقد است که پس از همگانی‌شدن شبکه‌های اجتماعی و پرهیز از فیلترینگ برخی از این شبکه‌ها آنچه مانور تجمل و رفاه در خیابان‌های تهران و دیگر شهرهای بزرگ می‌دیدیم به خلوت شهروندان نیز نفوذ کرد. او به خبرآنلاین می‌گوید: «اوج این نمایش مصرف‌گرایی و تجمل در صفحه بچه پولدارهای تهران خود را نشان داد. صفحه‌ای برای نمایش داشته‌های فرزندان یک طبقه نوکیسه که از طریق غارت و رانت، ثروت‌های میلیاردی کسب کرده‌اند. ساخته شدن پاساژهایی با کالاهای فوق گران‌قیمت، افتتاح رستوران‌هایی با منوی لوکس، حضور ابرماشین‌ها در خیابان‌های پرچاله تهران، سربرافراشتن قصرهای چشم‌نواز در ییلاق‌های تهران و پنت‌هاوس‌های فوق هوشمند در بالای شهر، همه نشان از حضور طبقه‌ای می‌دهد که در فردای انقلاب و جنگ و با عوض شدن انگاره‌های تولید و توزیع برساخته شده است.»

اسکناس‌هایی که احترام می‌آورد

اسم آیفون ده که می‌آید، مغازه‌دارها از جایشان بلند شده و به‌سرعت مشتری‌مدار می‌شوند؛ ظاهرا پول و جایگاه مشتری‌شان احترام می آورد. فروشنده مارک و مدل و تمایز را می شناسد و برای مشتری براساس داشته هایش احترام قائل می‌شود. در حقیقت گویی نه تنها هویت مشتری که رفتار فروشنده نیز در لباس و ساعت و کیف و کفش چند میلیونی خلاصه می شود. خود مغازه‌دارها اما می‌گویند ما به تمام مشتری‌هایمان احترام می‌گذاریم! قیمت‌ها در این بازار بالا پایین زیاد دارد و از 7 تا 10 میلیون متفاوت است. از حدود 10 مغازه‌ای که آیفون ده می‌فروشند هر کدام یک یا دوتا فروش داشته‌اند و مشتری‌ها یا ثابت بوده‌اند یا بسیار پولدار.

«قیمت دستته شما؟ هر قیمتی داری به من بگو من 400 تومن پایین‌تر برای شما حساب می‌کنم. هر دو رنگ هم داریم؛ مونتاژشم تو امریکاس. همه مشتریای آیفون خاصن؛ آدم معمولی که نمی‌تونه اینهمه پول بده. به‌هرحال کلاس پولدارا یه‌جوریه که باید پول بالای این گوشی‌ها بدن. شما هر قیمتی بگی من همون رو تقدیم می‌کنم.» گوینده، مغازه‌دار یکی از همین پاساژهاست و ادعا می کند که تمام مشتری‌هایش خاص و ثابت هستند.

تعدادی از مغازه‌ها هم قبل از ورود آیفون ده، پیش‌فروش داشته‌اند و مشتری‌هایی که برای این اولین بودن هرکاری می‌کنند تا نفر اول صفی باشند که با پولی که دارند و کالایی که تملک می کنند، شناخته شوند.

کالایی‌شدن فضا و ذهن

مانور تجمل و رفاه در شبکه‌های اجتماعی از صفحه بچه پولدارهای تهران آغاز شد؛ گروهی که از مهمانی‌ها، ماشین‌های لوکس، لباس‌ها و .. میلیونی‌شان عکس می‌گرفتند و آن را به اشتراک می‌گذاشتند. مانوری که به‌دنبال آن چند دسته را به‌همراه داشت. گروهی که با آنها همراه می‌شدند و از آنها بودند، گروهی که به هر طریقی می‌خواستند شبیه آنها شوند و گروهی که آنها را نقد می‌کردند.

دانشور در این باره می‌گوید: «اگرچه سالمندان این طبقه به مناسبت نسبت‌ها و سمت‌های اجتماعی از نمایش داشته‌های خود تا حدی محرومند، فرزندان و نسل دوم و سوم آنان که در ایران به عنوان آقازاده شناخته می‌شوند از این امتیاز برخوردارند که از «شادی انباشت» گذر کرده و به «انباشت شادی» بپردازند. رفتارشناسی این طبقه نوکیسه نشان می‌دهد که این افراد نیز همچون همالانشان در دیگر نقاط دنیا تلاش می‌کنند تا به قول بوردیو (جامعه شناس فرانسوی) تمایز خود را نسبت به دیگران نشان دهند و با تملک و مصرف کالا و فضا «خاص بودن» خود را به نمایش بگذارند. آب‌معدنی‌های نروژی، ساعت‌های سوئیسی، ماشین‌های ایتالیایی، کفش‌های جواهرنشان و ... فهرستی بلندبالا از کالاهایی که ارزش مصرفی آنان فقط در نمایش آن است، به کار این تمایزیابی‌ها می‌آیند.»

موبایلم باید مثل همکارای بالاتر از خودم باشه

پاتوقش همین پاساژهای چارسو و پایتخت است؛ پسر ۶-۲۵ ساله‌ای است که به قول خودش کارمند ساده یک شرکت لاکچری است و تفریحش پرسه زدن در این پاساژها. «هر گوشی جدیدی که بیاد ته و توش رو درمیارم و می‌خرم. موبایلی نیست که تو بازار بیاد و از زیر دست من رد نشه. نه که فکر کنین پولم از پارو می‌ره بالا، نه! یک کارمندم با حقوقی که همه کارمندها می‌گیرن؛ ولی برام مهمه لباس و موبایلی که دارم مثل بقیه همکارای بالاتر از خودم باشه. هر چند خیلی وقت‌ها سخت می‌شه و به بی‌پولی می‌خورم ولی گوشی‌های قبلیم رو می‌فروشم تا بتونم بهترش رو بخرم؛ الان هم اومدم اینجا که آیفون ده بخرم و بتونم جزو همون همکارام باشم که آیفون دارن.»

مصداقی از همان گروهی است که درگیر مانور تجملات طبقات بالاتر شده و به هر سختی‌ای که هست می‌خواهد خودش را با آنها همانند کند. روندی که به گفته دانشور، آفریدن فرهنگ تصرف و تملک است. تصرف کالا و نمایش آن ارزشی است که از طبقه بالا فرومی‌چکد و دیگر طبقات را آلوده کرده و آنها را درگیر مانور نمایش تصرف کالا می‌کند.

شکم‌های گرسنه و مانور ماشین‌های میلیاردی

او در این باره می‌گوید: «از آنجا که فرهنگِ مسلط، فرهنگِ طبقهِ مسلط است؛ تمایزیابی همراه با مصرف‌گرایی محدود به این طبقه نمی‌ماند و در طبقات دیگر جاری و ساری می‌شود؛ اما سد مالی که در برابر طبقات فرودست قرار می‌گیرد، مانع دستیابی آسان به این کالاها می‌شود. به دلیل این نابرابری فاحش به دست آوردن مواهب مادی از هر طریق بدل به ارزش می‌شود و فساد در تمامی لایه‌ها گسترده می‌شود. اگر که مسیری برای رسیدن به این خواسته‌ها وجود نداشته باشد نیز خشم و پرخاش جایگزین آن شده و خود را در تنش‌های روزمره بازنمایی می‌کند.»

به گفته این جامعه‌شناس، یکی از دلایلی که خشونت عریان و ضرب و جرح در خیابان‌های شهرهای بزرگ این چنین فراگیر شده، نابرابری دهشتناکی است که در عرصه عمومی به چشم می‌خورد. شکم‌های گرسنه از یک طرف و مانور ماشین‌های میلیاردی از سوی دیگر، بیغوله‌ها و حاشیه‌های مصیبت‌زده در پایین و قصرها و برج‌ها در بالای شهر، لذت و خنده و مصرف در یکسو و کار و زحمت و انگ در دیگر سو، همه باعث خشم انباشته‌ای است که در خشونت خیابانی و خانگی چه بر خود (خودکشی) و چه بر دیگری (همسر و کودک آزاری و ...) بازنمایی می‌شود.
پربیننده ترین ها