اصغرزاده: گروگانگیر نبودیم/ قرار نبود به این شکل به سفارت آمریکا وارد شوند
روز یکشنبه، چهاردهم آبان، انجمن اسلامی دانشجویان آزادیخواه دانشگاه شهید بهشتی با دعوت از ابراهیم اصغرزاده، فعال سیاسی اصلاحطلب و از رهبران دانشجویان مسلمان پیرو خط امام و از بنیانگذاران دفتر تحکیم وحدت، برنامهای تحت عنوان «ایران و آمریکا، چالش؟ سازش؟ یا تعامل دوجانبه» با هدف نقد و بررسی روابط ایران و آمریکا در چهار دهه اخیر برگزار کرد.
ابراهیم اصغرزاده در ابتدای جلسه سخن را اینطور آغاز کرد که «آمریکا در آن زمان منافع خود را در تمام مناطق دنیا تعقیب میکرد، من نمیخواهم بگویم آمریکا همان آمریکاست، اما قبل از پیروزی انقلاب، وقتی شاه میخواست ایران را ترک کند، این باور وجود داشت که شاه، دستنشانده آمریکاست. ایران شاهنشاهی و عربستان سعودی دو پایه تأمین منافع غرب بودند».
به گفته او «نیروهای انقلابی قرار نبود به این شکل به سفارت آمریکا وارد شوند، به نظر من در هشت، ٩ ماه اول انقلاب، قصد انقلابیون این نبود که قطع رابطه کنند، حتی دولت آمریکا پس از اشغال سفارت نیز بهطور ناگهانی روابطش را با ایران قطع نکرد، بلکه پنج ماه بعد این کار را انجام داد. وقتی هم سفارت را گرفتیم قصد داشتیم حداکثر ۴۸ ساعت سفارت را در اشغال خود داشته باشیم؛ ما گروگانگیر نبودیم، ما میخواستیم اعتراض خود را به پذیرش شاه توسط آمریکا نشان بدهیم. سفارت آمریکا در آن برهه زمانی، حدود ۴۰ بار در سراسر دنیا اشغال شد». نماینده اسبق شورای شهر تهران همچنین افزوده «فضای ضدآمریکایی باعث میشد گروههای مختلفی از مردم تحریک شوند که به سفارت حمله کنند. تسلط گفتمان ضدامپریالیستی به گونهای بود که پس از اشغال سفارت، از گروههای مختلف سیاسی، چه مارکسیستی و چه مذهبی، اقدام دانشجویان را تشویق کردند».اصغرزاده همچنین در توصیف وضعیت رابطه ایران و آمریکا و نگاه همسنوسالهایش به این وضعیت گفته «نسبت به آمریکا بسیار حساس بودیم، آمریکا را دشمن خود میدانستیم و شعارهایی مثل «بعد شاه نوبت آمریکاست» یا «شاه، نوکر آمریکاست» نمونهای از جو حاکم بود. البته تصورات ما تا حدودی نادرست بود، آمریکا قبل از اشغال سفارت نه به دنبال سرنگونی انقلاب و نه به دنبال تجزیه ایران بود. چون با سرنگونی انقلاب ایران باعث تجزیه ایران و الصاق به عراق میشد که به ضرر منافع کلان آمریکا بود. برای نمونه، دولت آمریکا عکسهای ماهوارهای تحرکات نظامی عراق را به دولت موقت بازرگان نشان میداد تا تمامیت ارضی ایران و وحدت ملی ایران حفظ شود، تا بتواند در برابر سیطره شوروی مقاومت کند».به گفته اصغرزاده «در این حوادث ما خیلی دخیل نبودیم. مداخله ما محدود بود و نمیتوانستیم رفتاری متفاوت با خواست مسئولان جامعه داشته باشیم، بهخصوص با مداخله رهبر انقلاب، دیگر حرکت فراگیرتر شد. ما اشتباهات زیادی کردیم اما در اشغال سفارت اشتباه نکردیم، چراکه با کودتای ۲۸ مرداد، شاه به یک قدرت خودکامه تبدیل شده و باب گفتوگو بسته شده بود. انقلاب، محصول این وضعیت استبدادی بود؛ وضعیتی که ناشی از مداخله آمریکا بود و باعث تثبیت انقلاب و تقویت وحدت ملی شد. اما طولانیشدن اشغال سفارت، باعث هزینههای منفیای برای ما شد و چهره ایران را در اذهان عمومی خدشهدار کرد».او همچنین افزوده «اصلاحطلبی حرفش این بود که باید رابطه خود را با دنیا بهبود ببخشیم؛ پس امکان گفتوگوکردن، مذاکرهکردن یا هرچه اسمش را بگذاریم وجود دارد. اما حمله القاعده به برجها باعث شد بوش اعلام کند ایران، کرهشمالی و عراق محور شرارت هستند و این برای دولت خاتمی فاجعه بود».به گفته اصغرزاده، «در سال ۹۲ که قرار بود انتخابات ریاستجمهوری صورت بگیرد، جامعه ایرانی، دولتی را پشت سر میگذاشت که هرچه فحش و شعار بود علیه آمریکا داده بود، در مجامع بینالمللی هم علیه هولوکاست و آمریکا صحبت میکرد؛ حتی در سازمان ملل اعلام کرد برجهای دوقلو را خود آمریکاییها ساقط کردند. وقتی به سال ۹۲ رسیدیم، شانههای جامعه ایران و ملت ایران داشت زیر بار انزوای بینالمللی و تحریمهای کمرشکن خرد میشد؛ ملت ایران تصمیم گرفت رأی اصلی خود را به کسی دهد که میگفت میخواهم با دنیا تعامل کنم. وقتی عدهای منافع خودشان را در جهت آمریکاستیزی تعریف میکنند، باعث میشود عدهای رؤیای آمریکایی را در سر بپرورانند. دولت آقای روحانی باید به اهمیت روابط با آمریکا بیشتر توجه کند».
ابراهیم اصغرزاده در ابتدای جلسه سخن را اینطور آغاز کرد که «آمریکا در آن زمان منافع خود را در تمام مناطق دنیا تعقیب میکرد، من نمیخواهم بگویم آمریکا همان آمریکاست، اما قبل از پیروزی انقلاب، وقتی شاه میخواست ایران را ترک کند، این باور وجود داشت که شاه، دستنشانده آمریکاست. ایران شاهنشاهی و عربستان سعودی دو پایه تأمین منافع غرب بودند».
به گفته او «نیروهای انقلابی قرار نبود به این شکل به سفارت آمریکا وارد شوند، به نظر من در هشت، ٩ ماه اول انقلاب، قصد انقلابیون این نبود که قطع رابطه کنند، حتی دولت آمریکا پس از اشغال سفارت نیز بهطور ناگهانی روابطش را با ایران قطع نکرد، بلکه پنج ماه بعد این کار را انجام داد. وقتی هم سفارت را گرفتیم قصد داشتیم حداکثر ۴۸ ساعت سفارت را در اشغال خود داشته باشیم؛ ما گروگانگیر نبودیم، ما میخواستیم اعتراض خود را به پذیرش شاه توسط آمریکا نشان بدهیم. سفارت آمریکا در آن برهه زمانی، حدود ۴۰ بار در سراسر دنیا اشغال شد». نماینده اسبق شورای شهر تهران همچنین افزوده «فضای ضدآمریکایی باعث میشد گروههای مختلفی از مردم تحریک شوند که به سفارت حمله کنند. تسلط گفتمان ضدامپریالیستی به گونهای بود که پس از اشغال سفارت، از گروههای مختلف سیاسی، چه مارکسیستی و چه مذهبی، اقدام دانشجویان را تشویق کردند».اصغرزاده همچنین در توصیف وضعیت رابطه ایران و آمریکا و نگاه همسنوسالهایش به این وضعیت گفته «نسبت به آمریکا بسیار حساس بودیم، آمریکا را دشمن خود میدانستیم و شعارهایی مثل «بعد شاه نوبت آمریکاست» یا «شاه، نوکر آمریکاست» نمونهای از جو حاکم بود. البته تصورات ما تا حدودی نادرست بود، آمریکا قبل از اشغال سفارت نه به دنبال سرنگونی انقلاب و نه به دنبال تجزیه ایران بود. چون با سرنگونی انقلاب ایران باعث تجزیه ایران و الصاق به عراق میشد که به ضرر منافع کلان آمریکا بود. برای نمونه، دولت آمریکا عکسهای ماهوارهای تحرکات نظامی عراق را به دولت موقت بازرگان نشان میداد تا تمامیت ارضی ایران و وحدت ملی ایران حفظ شود، تا بتواند در برابر سیطره شوروی مقاومت کند».به گفته اصغرزاده «در این حوادث ما خیلی دخیل نبودیم. مداخله ما محدود بود و نمیتوانستیم رفتاری متفاوت با خواست مسئولان جامعه داشته باشیم، بهخصوص با مداخله رهبر انقلاب، دیگر حرکت فراگیرتر شد. ما اشتباهات زیادی کردیم اما در اشغال سفارت اشتباه نکردیم، چراکه با کودتای ۲۸ مرداد، شاه به یک قدرت خودکامه تبدیل شده و باب گفتوگو بسته شده بود. انقلاب، محصول این وضعیت استبدادی بود؛ وضعیتی که ناشی از مداخله آمریکا بود و باعث تثبیت انقلاب و تقویت وحدت ملی شد. اما طولانیشدن اشغال سفارت، باعث هزینههای منفیای برای ما شد و چهره ایران را در اذهان عمومی خدشهدار کرد».او همچنین افزوده «اصلاحطلبی حرفش این بود که باید رابطه خود را با دنیا بهبود ببخشیم؛ پس امکان گفتوگوکردن، مذاکرهکردن یا هرچه اسمش را بگذاریم وجود دارد. اما حمله القاعده به برجها باعث شد بوش اعلام کند ایران، کرهشمالی و عراق محور شرارت هستند و این برای دولت خاتمی فاجعه بود».به گفته اصغرزاده، «در سال ۹۲ که قرار بود انتخابات ریاستجمهوری صورت بگیرد، جامعه ایرانی، دولتی را پشت سر میگذاشت که هرچه فحش و شعار بود علیه آمریکا داده بود، در مجامع بینالمللی هم علیه هولوکاست و آمریکا صحبت میکرد؛ حتی در سازمان ملل اعلام کرد برجهای دوقلو را خود آمریکاییها ساقط کردند. وقتی به سال ۹۲ رسیدیم، شانههای جامعه ایران و ملت ایران داشت زیر بار انزوای بینالمللی و تحریمهای کمرشکن خرد میشد؛ ملت ایران تصمیم گرفت رأی اصلی خود را به کسی دهد که میگفت میخواهم با دنیا تعامل کنم. وقتی عدهای منافع خودشان را در جهت آمریکاستیزی تعریف میکنند، باعث میشود عدهای رؤیای آمریکایی را در سر بپرورانند. دولت آقای روحانی باید به اهمیت روابط با آمریکا بیشتر توجه کند».
منبع: روزنامه شرق
گزارش خطا
آخرین اخبار