نصرالله تاجیک: آمریکا پشت مسعود بارزانی را خالی کرد
نصرالله تاجیک: همهپرسی استقلال اقلیم کردستان عراق، ۲۵ سپتامبر (۳ مهر) برگزار شد و به پیروزی هواداران جدایی اقلیم انجامید؛ این در حالی است که دولت مرکزی بغداد از ابتدا با برگزاری آن مخالف بود و نتیجه آن را به رسمیت نشناخت. همچنین در خصوص این همهپرسی، ایران، ترکیه، اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا هر یک به نوعی و با تفاوت هائی با موضع بغداد همراهی کردند. از منظر مواضع علنی، آمریکا زمان این اقدام را نامناسب میدانست و مانند دولت عراق اصل همه پرسی را زیر سئوال نمی برد! به دنبال این همهپرسی نیروهای دولت عراق، کنترل مناطق مورد مناقشه بغداد و اربیل را که قبلا در اختیار نیروهای اقلیم بود ازجمله شهر کرکوک را در اختیار گرفتند. در ادامه این تنشها اگرچه اقلیم کردستان نتایج همهپرسی را تعلیق کرد، اما حیدر العبادی، نخست وزیر عراق به مخالفت برخاست و بیان داشت که نتیجه این رفراندوم باید لغو شود.
لذا در خصوص بحران پیش آمده در کردستان عراق باید گفت که متاسفانه دوران پسا داعش در عراق با سلسله پس لرزههایی همراه شده است که هر کدام از این پس لرزهها میتواند منجر به زلزلهای ویرانگر شود. مسئله جدایی کردستان عراق با پیش فرضهای اشتباه آغاز شد. این پیش فرضهای غلط از سوی همه دست اندرکاران این بازی چه درون منطقهای و چه برون منطقهای شکل گرفته است. در اینجا نقش مسعود بارزانی، رئیس اقلیم کردستان به طور مشخص و حزب دموکرات کردستان به رهبری وی به طور عام قابل ارزیابی است؛ درواقع پیش فرضهای غلطی که به عقیده بارزانی میتوانستند از آنها برای تحقق خواست تاریخی مردم کرد عراق استفاده کنند، باعث به وجود آمدن این شرایط گشت. اما اعتماد بارزانی به آمریکائیها وعدههایی که برخی عوامل آمریکایی در راستای حمایت از همهپرسی به بارزانی داده بودند، مهمتر از اشتباهات شخص بارزانی در این بازی بود. اگرچه موضع رسمی دولت ایالات متحده متمرکز بر نامناسب بودن زمان برگزاری این همهپرسی بود، اما طبق اخبار منتشر شده ظاهرا بخشی از حکومت آمریکا وعده داده بودند که نتایج این همه پرسی را به رسمیت بشناسد. اما این جماعت آمریکایی زمانیکه با یک جو داخلی، درون منطقهای و بینالمللی مواجه شدند، پشت کردهای عراق را خالی کردند و بارزانی را در شرایطی ناخواسته قرار دادند. به دنبال این اتفاقات و بدقولیهای طرف آمریکایی، بارزانی تصمیم به کنارهگیری از قدرت گرفت تا به برخی از اهدافی که به خاطر آنها این روند را شروع کرده بود، دست پیدا کند. زیرا از ابتدا گفته میشد که یکی از اهداف بارزانی مسائل شخصی و قهرمانسازی از شخصیت خودش است. لذا حال که در این جریان نتوانست به این هدف دست یابد، ممکن است از طریق استعفا و القاء مسئولیتپذیریاش و قبول اشتباهاتش در برآوردهای غلط از شرایط که این نتیجه را دربرداشت، ورق را به نفع خودش برگرداند. در این بین مردمان اقلیم و کردهای عراق که پیش از این اختیارات بیشتری داشتند، اکنون باید در چارچوب قانون اساسی عراق و با گذشتن از برخی اختیارات با دولت مرکزی تعامل داشته باشند.
علاوه بر این عقب نشینی بارزانی را از دوجنبه میتوان بررسی کرد؛ نخست از بعد اجرایی و اینکه چرا و چگونه این اتفاق افتاد. در این رابطه باید گفت که اتحادی قوی در صحنه کردی عراق برای اجرای این همهپرسی وجود نداشت. مزید بر اینکه حزب اتحادیه میهنی کردستان به رهبری مرحوم جلال طالبانی، از ابتدا با این همهپرسی و زمان برگزاری آن مخالف بود. اما از جهت دیگر این اقدام بارزانی باعث شد تا از خونریزی، برادرکشی و یک جنگ خانمان سوز دیگر بین دولت مرکزی عراق و کردها در دوران پسا داعش جلوگیری شود. لذا از این جهت این اقدامی پسندیده و عاقلانه بود که از تنشهای خونبار جلوگیری کرد. همچنین اختلافات داخلی بین کردها نیز بر تسریع این روند عقبنشینی دامن زد؛ ضمن اینکه خانواده طالبانی نیز از این اقدام بارزانی حمایت نکردند. این عوامل سبب شد کردها خودشان را در موضع ضعف ببینند و با یک تفاهم داخلی و پذیرش عقب نشینی کمک شایانی به برقراری ثبات در عراق بکنند.
همچنین در راستای حقوق کردها در عراق، قانون اساسی عراق شرایط ویژهای را برای کردستان عراق فراهم کرده تا این منطقه به راحتی بتواند از مزایای خودمختاری استفاده کند. اما متاسفانه در سالهای گذشته به دلیل اقدامات داعش و دخالت نیروهای فرامنطقهای، این قانون به درستی اجرا نشده است. از طرف دیگر از آنجاییکه کردهای عراق از اختیارات بالاتری همچون فروش نفت، برخوردار شدند، دولت عراق نیز تعهدی برای تامین بودجه منظور در قانون اساسی به کردها نداشت. لذا این موضوع در سالهای بعد به یک منشا اختلافات دائمی تبدیل شد که کردها خواهان استفاده از بودجه دولت مرکزی بودند، اما دولت عراق قائل به این امر نبود. به عقیده دوات نها به این دلیل که کردها نفت را به صورت غیرقانونی میفروشند، دولت مرکزی هم به تعهداتش در قبال آنها عمل نمیکند. لذا اگر همه اقشار در عراق به قانون رجعت کنند و از آن تبعیت کنند، امید است که با توجه بیشتر به نیازهای مردم کردستان، زمینه استقلال طلبی آنها از بین برود. باید توجه داشت در پهنه داخلی عراق اگر کردها به سمت استقلال حرکت کنند، اهل تسنن، شیعه و سایر اقلیتها نیز خواستههایشان را مطرح خواهند کرد. بنابراین در مورد مسئله استقلال کردستان عراق باید با دقت، درایت و دوراندیشی عمل کرد زیرا کردستان عراق منطقهای ژئوپلیتیک و پیچیده است و مسائلش چهار کشور سوریه، ترکیه، ایران و عراق را درگیر میکند.
اگر بخواهیم موضوع استقلال اقلیم کردستان عراق را از منظر خارجی بررسی کنیم باید اشاره کرد که طیف وسیعی از مشکلات، تهدیدات و فرصتها پیشروی این مسئله قرار دارد. زیرا سه کشوری که بیشتر با مسئله کردها درگیرند یعنی سوریه، ترکیه و ایران هرکدام به یک نوع تحت تاثیر قرار میگیرند و هر کشور واکنش مجزایی بروز خواهد داد. شاید بتوان گفت ضربهپذیرترین کشور منطقهای از باب مسئله کردها، ترکیه است و سوریه و ایران در درجات پایینتر قرار دارند؛ در این میان ایران باید در نظر داشته باشد که دنبالهروی مصالح ملی و سیاسی دیگر کشورها نباشد. زیرا به نظر میرسد در آینده مسائل کردی عراق در شرایط متفاوت به صورتهای مختلفی ظهور و بروز پیدا کند که بازیگران باید هوشیارانه در حل مسائل قدم بردارند.
منبع: هفته نامه مثلث شماره 379 مورخ شنبه 13.8.96
لذا در خصوص بحران پیش آمده در کردستان عراق باید گفت که متاسفانه دوران پسا داعش در عراق با سلسله پس لرزههایی همراه شده است که هر کدام از این پس لرزهها میتواند منجر به زلزلهای ویرانگر شود. مسئله جدایی کردستان عراق با پیش فرضهای اشتباه آغاز شد. این پیش فرضهای غلط از سوی همه دست اندرکاران این بازی چه درون منطقهای و چه برون منطقهای شکل گرفته است. در اینجا نقش مسعود بارزانی، رئیس اقلیم کردستان به طور مشخص و حزب دموکرات کردستان به رهبری وی به طور عام قابل ارزیابی است؛ درواقع پیش فرضهای غلطی که به عقیده بارزانی میتوانستند از آنها برای تحقق خواست تاریخی مردم کرد عراق استفاده کنند، باعث به وجود آمدن این شرایط گشت. اما اعتماد بارزانی به آمریکائیها وعدههایی که برخی عوامل آمریکایی در راستای حمایت از همهپرسی به بارزانی داده بودند، مهمتر از اشتباهات شخص بارزانی در این بازی بود. اگرچه موضع رسمی دولت ایالات متحده متمرکز بر نامناسب بودن زمان برگزاری این همهپرسی بود، اما طبق اخبار منتشر شده ظاهرا بخشی از حکومت آمریکا وعده داده بودند که نتایج این همه پرسی را به رسمیت بشناسد. اما این جماعت آمریکایی زمانیکه با یک جو داخلی، درون منطقهای و بینالمللی مواجه شدند، پشت کردهای عراق را خالی کردند و بارزانی را در شرایطی ناخواسته قرار دادند. به دنبال این اتفاقات و بدقولیهای طرف آمریکایی، بارزانی تصمیم به کنارهگیری از قدرت گرفت تا به برخی از اهدافی که به خاطر آنها این روند را شروع کرده بود، دست پیدا کند. زیرا از ابتدا گفته میشد که یکی از اهداف بارزانی مسائل شخصی و قهرمانسازی از شخصیت خودش است. لذا حال که در این جریان نتوانست به این هدف دست یابد، ممکن است از طریق استعفا و القاء مسئولیتپذیریاش و قبول اشتباهاتش در برآوردهای غلط از شرایط که این نتیجه را دربرداشت، ورق را به نفع خودش برگرداند. در این بین مردمان اقلیم و کردهای عراق که پیش از این اختیارات بیشتری داشتند، اکنون باید در چارچوب قانون اساسی عراق و با گذشتن از برخی اختیارات با دولت مرکزی تعامل داشته باشند.
علاوه بر این عقب نشینی بارزانی را از دوجنبه میتوان بررسی کرد؛ نخست از بعد اجرایی و اینکه چرا و چگونه این اتفاق افتاد. در این رابطه باید گفت که اتحادی قوی در صحنه کردی عراق برای اجرای این همهپرسی وجود نداشت. مزید بر اینکه حزب اتحادیه میهنی کردستان به رهبری مرحوم جلال طالبانی، از ابتدا با این همهپرسی و زمان برگزاری آن مخالف بود. اما از جهت دیگر این اقدام بارزانی باعث شد تا از خونریزی، برادرکشی و یک جنگ خانمان سوز دیگر بین دولت مرکزی عراق و کردها در دوران پسا داعش جلوگیری شود. لذا از این جهت این اقدامی پسندیده و عاقلانه بود که از تنشهای خونبار جلوگیری کرد. همچنین اختلافات داخلی بین کردها نیز بر تسریع این روند عقبنشینی دامن زد؛ ضمن اینکه خانواده طالبانی نیز از این اقدام بارزانی حمایت نکردند. این عوامل سبب شد کردها خودشان را در موضع ضعف ببینند و با یک تفاهم داخلی و پذیرش عقب نشینی کمک شایانی به برقراری ثبات در عراق بکنند.
همچنین در راستای حقوق کردها در عراق، قانون اساسی عراق شرایط ویژهای را برای کردستان عراق فراهم کرده تا این منطقه به راحتی بتواند از مزایای خودمختاری استفاده کند. اما متاسفانه در سالهای گذشته به دلیل اقدامات داعش و دخالت نیروهای فرامنطقهای، این قانون به درستی اجرا نشده است. از طرف دیگر از آنجاییکه کردهای عراق از اختیارات بالاتری همچون فروش نفت، برخوردار شدند، دولت عراق نیز تعهدی برای تامین بودجه منظور در قانون اساسی به کردها نداشت. لذا این موضوع در سالهای بعد به یک منشا اختلافات دائمی تبدیل شد که کردها خواهان استفاده از بودجه دولت مرکزی بودند، اما دولت عراق قائل به این امر نبود. به عقیده دوات نها به این دلیل که کردها نفت را به صورت غیرقانونی میفروشند، دولت مرکزی هم به تعهداتش در قبال آنها عمل نمیکند. لذا اگر همه اقشار در عراق به قانون رجعت کنند و از آن تبعیت کنند، امید است که با توجه بیشتر به نیازهای مردم کردستان، زمینه استقلال طلبی آنها از بین برود. باید توجه داشت در پهنه داخلی عراق اگر کردها به سمت استقلال حرکت کنند، اهل تسنن، شیعه و سایر اقلیتها نیز خواستههایشان را مطرح خواهند کرد. بنابراین در مورد مسئله استقلال کردستان عراق باید با دقت، درایت و دوراندیشی عمل کرد زیرا کردستان عراق منطقهای ژئوپلیتیک و پیچیده است و مسائلش چهار کشور سوریه، ترکیه، ایران و عراق را درگیر میکند.
اگر بخواهیم موضوع استقلال اقلیم کردستان عراق را از منظر خارجی بررسی کنیم باید اشاره کرد که طیف وسیعی از مشکلات، تهدیدات و فرصتها پیشروی این مسئله قرار دارد. زیرا سه کشوری که بیشتر با مسئله کردها درگیرند یعنی سوریه، ترکیه و ایران هرکدام به یک نوع تحت تاثیر قرار میگیرند و هر کشور واکنش مجزایی بروز خواهد داد. شاید بتوان گفت ضربهپذیرترین کشور منطقهای از باب مسئله کردها، ترکیه است و سوریه و ایران در درجات پایینتر قرار دارند؛ در این میان ایران باید در نظر داشته باشد که دنبالهروی مصالح ملی و سیاسی دیگر کشورها نباشد. زیرا به نظر میرسد در آینده مسائل کردی عراق در شرایط متفاوت به صورتهای مختلفی ظهور و بروز پیدا کند که بازیگران باید هوشیارانه در حل مسائل قدم بردارند.
منبع: هفته نامه مثلث شماره 379 مورخ شنبه 13.8.96
گزارش خطا
آخرین اخبار