کد خبر: ۱۶۵۸۶۶
تاریخ انتشار: ۲۹ مهر ۱۳۹۶ - ۰۹:۵۸
کاوه صباغ‌زاده؛ کارگردان جوان سینمای ایران با اولین فیلم خود ایتالیا ایتالیا نظر منتقدان سینمایی را به خود جلب کرد.

به گزارش صدای ایران، به بهانه اکران این فیلم با او و پدرش ؛ مهدی صباغ‌زاده که تهیه‌کنندگی فیلم را برعهده دارد، گفتگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

آقای صباغ‌زاده؛ ایتالیا ایتالیا براساس داستانی از جومبا لاهیری ساخته شد آیا عیناً آن داستان را مبنا قرار دارید یا تغییراتی صورت گرفت؟

کاوه صباغ‌زاده: زمانی که داستان کوتاه را خواندم علاقه داشتم که آن را تبدیل به فیلم کنم اما برای تبدیل شدن به فیلم نیاز داشت تا شخصیت‌ها دارای یک سابقه و شناسنامه بشوند به همین دلیل داستان لاهیری را فقط مبنا قرار دادم و شخصیت‌ها را خودم نوشتم. داستان اصلی فقط زمان حال شخصیت‌ها را بیان می‌کرد درحالیکه من در فیلم؛ گذشته آنها را نیز نشان می‌دادم. البته آن داستان بسیار تلخ است و من برای آنکه از تلخی آن کم کنم نکات زیادی را به فیلمنامه اضافه کردم.

 داستان اصلی و فیلمنامه این ویژگی را دارند که تبدیل به یک فیلم اجتماعی و خانوادگی تلخ شوند اما عمداً از این مساله فاصله گرفته‌اید.

از ابتدا نمی‌خواستم فیلمی تلخ بسازم بلکه فارغ از داستان دوست داشتم فیلم شادی بسازم یعنی زمانی که بیننده فیلم را تماشا می‌کند حال خوبی داشته باشد و کاملاً می‌خواستم از سینمای اجتماعی که فعلاً در سینمای کشور وجود دارد؛ دوری کنم.

فیلم اگر تلخ می‌شد با توجه به داستانی که دارد فیلم خوبی می‌شد و شاید شبیه کارهای اصغر فرهادی. آیا تغییر روایت در فیلم برای دوری از این شباهت بود؟

از ابتدا می‌خواستم آنچه در ذهن خودم بود را در فیلم نشان بدهم و اصلاً نمی‌خواستم شبیه فیلم دیگری بشود و مثلاً بگویم که مانند اصغر فرهادی فیلم ساخته‌ام زیرا من قدرت و توانایی کارگردانی اصغر فرهادی را ندارم. فرهادی در مدلی که داستان تعریف می‌کند؛ تخصص دارد ضمن آنکه اگر فرهادی در کار خود موفق است به دلیل این است که یک شیوه‌ای را خودش کشف کرده و ادامه می‌دهد و اصلاً از دیگران تقلید نمی‌کند و کسانی که از فرهادی تقلید می‌کنند نیز موفق نمی‌شوند.

کاوه صباغ زاده و مهدی صباغ زاده

                                 تقلید از اصغر فرهادی اشتباه است زیرا خود فرهادی تقلید نمی‌کند

انتخاب دستیاران کارگردان به عنوان بازیگر به نوعی ادای دین به سینما و مهم‌تر شغل خودت در سینما بوده است؟

هم ادای دین بود و هم اینکه شغل بازیگر اصلی سارا بهرامی (برفا) دستیاری در سینماست و برای من بسیار مهم است که اهالی سینما که فیلم را می‌بینند زندگی شخصیت اصلی را باور کنند زیرا متاسفانه بسیاری از فیلم‌هایی که درباره اهالی سینما و پشت‌صحنه سینما ساخته می‌شوند؛ واقعی و باورپذیر نیستند به همین دلیل تلاش کردم در فیلم از مشکلات واقعی و آدم‌های واقعی استفاده کنم.

شخصیت‌های اصلی فیلم در مقطعی متوجه می‌شوند که از ابتدا دنبال آرزوهای دیگری بودند اما امروز این آرزوها از بین رفته. آیا معتقدی در جامعه واقعی ما به آرزوهای خود نمی‌رسیم؟

دقیقا معتقدم که بسیاری از ما به آرزوهایی که داریم؛ نمی‌رسیم و دلیلی ندارد آنچه که آرزو داریم عین همان برای ما اتفاق بیفتد. برای همین برای من خیلی مهم بود که این دوپاره‌بودن زندگی را نشان بدهم. این‌که اول فیلم آرزوهایی را نشان بدهم که بیننده نیز آنها را دوست داشته باشد اما در ادامه مسیر زندگی قهرمان اصلی به دلیل این آشنایی با شخصیتی دیگر تغییر می‌کند و زندگی تلخی برای وی رخ می‌دهد. برای من مهم بود همان‌گونه که در نیمه اول فیلم، بیننده از تماشای فیلم لذت می‌برد در نیمه دوم به حال بد این دو نفر فکر کند.

زندگی دو شخصیت اصلی فیلم با قبل از زایمان ناموفق برفا بسیار شاد است اما بعد از آن اتفاق ناگهان زندگی آنها دچار رخوتی می‌شود که دلیل آن مشخص نیست.

دلیل آن افسردگی بعد از زایمان است برای بسیاری از خانم‌ها و حتی آقایان رخ می‌دهد و بسیار افسردگی سختی است و حتی می‌تواند زندگی را نابود کند. البته ما در فیلم به صورت مستقیم به این مساله اشاره نکرده‌ایم زیرا می‌خواستم بیننده را از اینکه به دنبال مابه‌ازای بیرونی بگردد دور کنم و فقط یک فیلم را به وی نشان بدهم و مهم نباشد که در جامعه چه اتفاقی می‌افتد.

کاوه صباغ زاده و مهدی صباغ زاده

                                                 قرار نبود فیلم هامون را کپی کنیم

در بعضی سکانس‌های فیلم اشاره‌ مستقیمی به فیلم هامون به کارگردانی داریوش مهرجویی می‌کنید و حتی برخی صحنه‌ها نیز عینا یادآور آن فیلم است. آیا می‌خواستید یک هامون به‌روزشده بسازید؟

مدل روایت در داستان اصلی جومبالاهیری مانند شکل روایت در هامون است البته در هامون شخصیت اصلی دغدغه‌های عرفانی و فلسفی دارد اما در ایتالیا ایتالیا این‌گونه نیست. ما قرار نبود فیلم هامون را کپی کنیم و یا ادای آن را دربیاوریم بلکه برخی صحنه‌های فیلم هامون برای دو شخصیت اصلی که با آن فیلم نیز علاقه‌مند هستند عینا اتفاق می‌افتد بدون آنکه خودشان در جریان باشند البته در ساخت صحنه‌هایی از این فیلم که شبیه هامون است به هیچ عنوان به سمت کپی‌برداری صرف در کارگردانی یا سایر بخش‌ها نرفته‌ایم.

آقای صباغ‌زاده؛ زمانی که فیلمنامه را خواندید آیا به این دلیل تهیه‌کنندگی را قبول کردید که فیلمنامه خوب بود  یا اینکه پسرتان قصد داشت فیلم را بسازد؟

مهدی صباغ‌زاده: زمانی که فیلمنامه را خواندم آنچه برایم جالب بود این بود که شخصیت خود کاوه را در قهرمان زن فیلم دیدم و به نوعی کاوه ماجرای خودش برای ساخت. فیلم اولش مشکلاتی که با آن درگیر بود را نشان داده است. البته هرچند کاوه تجربه خوبی در سینما با توجه به سنش دارد اما احساس کردم که ساخت این فیلم باید سخت باشد به همین دلیل کمک کردم تا فیلمش ساخته شود. در زمان ساخت در سر صحنه حضور پیدا نمی‌کردم تا استقلالش حفظ شود اما وقتی اولین سکانس‌های فیلم را در هنگام تدوین اولیه دیدم متوجه شدم که فیلم خوبی ساخته شده و زمانی که در جشنواره نمایش داده شد، با استقبال منتقدان همراه شد هرچند اشکالاتی هم داشت.

امروز نیز در اکران؛ استقبال مردم از فیلم خوب بوده است اما متاسفانه سیستم اکران لطمات زیادی به این فیلم و سایر فیلم‌ها وارد کرده است. امروز شاهد هستیم که فیلم‌های زیادی همزمان در حال اکران هستند و برای این اکران هیچ برنامه‌ریزی خاصی صورت نگرفته و بلکه فقط هدف این است که مسوولان بگویند مثلا ما در سال 100 فیلم اکران کردیم و دیگر فیلمی پشت در اکران سینماها باقی نمانده است درحالیکه با این‌گونه اکران فیلم‌ها خوب دیده نمی‌شوند و از بین می‌روند.

کاوه صباغ زاده و مهدی صباغ زاده

                    برخی فیلم‌ها در زمان اکران یکه‌تازی می‌کنند و بقیه می‌سوزند

به مساله‌ای به نام فیلم‌سوزی اشاره‌ کرده‌اید اما وقتی با مسوولان شورای صنفی نمایش صحبت می‌کنیم آنها قبول ندارند. لطمه‌ای که شما اشاره  می‌کنید دقیقا چیست؟

از ابتدای سال بعضی فیلم‌ها وقتی اکران می‌شوند یکه‌تاز سالن‌ها هستند یعنی همزمان با آن فیلم، فیلم دیگری که بتوانند رقیب جدی‌ای باشند اکران نمی‌شود. این مساله در شش ماهه ابتدایی سال کاملا مشهود است. لذا بسیاری از فیلم‌ها به فروش خوبی می‌رسند. از طرف دیگر هیچ برنامه‌ریزی‌ای وجود ندارد که فیلم‌ها در طول سال به شکلی اکران شوند که در شش ماهه اول و شش ماهه دوم سال به صورت یکسان و عادلانه فیلم‌ها توزیع شوند. درست است که پخش‌کننده‌ها و تهیه‌کننده‌ها می‌توانند با هر سینما و هر سرگروهی که علاقه دارند قرارداد ببندند و فیلم خود را اکران کنند اما باید بپذیریم که روابط دیگری نیز پشت پرده وجود دارد.

در شش ماهه دوم 42 فیلم پشت اکران سینماها باقی ماندند که بسیاری از سرگروه‌های سینمایی در شش ماهه اول نخواستند آنها را اکران کنند به همین دلیل تصمیم گرفتند که این 42 فیلم را در شش ماهه دوم سال اکران کند. با این وضعیت بسیاری از فیلم‌ها آسیب می‌بینند و حتی فیلم‌هایی که سرگروه دارند نیز به حقشان نمی‌رسند. از طرف دیگر شورای صنفی تصمیم گرفت 12 فیلم در گروه آزاد اکران شود و هر صاحب فیلمی که بتواند با هفت سالن قرارداد ببندند می‌تواند فیلمش را تا پایان سال اکران کند. این وضعیت فضای بدی را در حوزه اکران ایجاد کرده است و ما ناگهان با تعداد زیادی فیلم در حال اکران در تعداد محدودی از سینماها مواجه می‌شویم که باعث می‌شود فیلم‌ها به خوبی دیده نشود زیرا این حجم زیاد فیلم باعث سرگردانی مخاطب می‌شود و مخاطب نیز از آنجاکه فرصت معرفی فیلم به وی داده نشده، نمی‌داند کدام فیلم را تماشا کند.

در این میان حتی فیلم‌هایی که برای تبلیغات هزینه کنند و یا اطلاع‌رسانی خیلی خوبی انجام بدهند نیز موفق نخواهند بود. برای حل این مشکل باید فارغ از روابط یک اتاق فکر تشکیل داد و برنامه‌ریزی کرد زیرا سال‌هاست که همه ما می‌دانیم سینمای ایران در سال بیش از 100 فیلم تولید می‌کند ولی ظرفیت سینما برای اکران محدود است مثلا برخی فیلم‌ها هستند که هر زمانی اکران شوند با استقبال مخاطب همراه می‌شوند یا فیلم‌هایی هستند که با بودجه‌های دولتی ساخته شده‌اند و از امکانات خوبی در تبلیغات برخوردار هستند پس چرا باید بهترین زمان اکران در اختیار این فیلم‌ها قرار بگیرد و سایر فیلم‌ها از این امکانات بی‌بهره باشند.

در شرایط فعلی اکران؛ پخش‌کننده و تهیه‌کننده مانند سال‌های قبل نمی‌توانند اظهار‌نظر کنند و تنها کسی که تصمیم‌ می‌گیرد و اظهارنظر می‌کند سینمادار است. آنچه امروز اتفاق می‌افتد بی‌عدالتی محض در سینما و اکران است که گریبان‌ بخش خصوصی را گرفته است و وزارت ارشاد نیز این مشکلات را می‌بیند اما هیچ‌کاری نمی‌کند و سکوت کرده است.

 واکنش‌ها به فیلم در فجر مثبت بود اما داورها توجه زیادی به فیلم نکردند.

من انتظار خاصی از جشنواره فیلم فجر نداشتم. نظر منتقدان و خبرنگاران سینمایی برای من مهم بود که من نیز نظر مثبت آنها را گرفتم و خوشبختانه آنها از فیلم خوششان آمد. در اکران‌های مردمی نیز استقبال خوبی از فیلم شد البته واقعیت این است وقتی داورها معرفی شدند من خوشحال شدم زیرا کسانی بودند که در حرفه خود متخصص بودند اما وقتی نتایج اعلام شد به نظر می‌رسید که یا آنها تخصص خود را فراموش کردند یا از یک جایی با آنها دیکته شده بود که اینگونه رأی بدهند. البته من برای فیلم خودم ناراحت نبودم بلکه برخی فیلم‌ها بودند که حقشان بیشتر از این بود مثلا من تعجب کردم زمانی که هیات داوران فیلمبرداری و طراحی صحنه و لباس و بازی الناز شاکردوست در فیلم خفگی به کارگردانی فریدون جیرانی را ندیدند و برای من تجربه شد که یا در سال‌های آینده در جشنواره فیلم فجر شرکت نکنم یا وقتی شرکت کردم منتظر هیچ اتفاقی نباشم و استرس نداشته باشم زیرا وضعیت در جشنواره فیلم فجر مشخص نیست مثلا یک بخشی در یک سال حذف می‌شود و در سال بعد اضافه می‌شود. هیچ جای دنیا جشنواره‌ها به این میزان تغییرات ندارد.

کاوه صباغ زاده و مهدی صباغ زاده

                                آنچه در بخش اکران  اتفاق می‌افتد بی‌عدالتی محض است

در فیلم شخصیت‌هایی وجود دارد که از لحاظ سنی و تجربه بزرگتر‌ از دو شخصیت اصلی فیلم هستند ولی دخالتی ندارند که مشکلات دو شخصیت اصلی فیلم حل شوند و بیشتر دنبال رفع تقصیر از خود هستند.

بزرگترها در فیلم‌ تلاش می‌کنند تا مشکلات را حل کنند اما نمی‌خواهند که وارد زندگی خصوصی دو شخصیت اصلی بشوند و این کار نیز عمدا در فیلم صورت گرفته زیرا خود من معتقدم که حریم خصوصی خانواده به خصوص حریم زندگی یک زن و شوهر بسیار مهم است و هم یک زن و شوهر نباید اجازه بدهند که کسی وارد حریم آنها بشوند و مشکلاتشان را دقیق بدانند و دیگران هم نباید به خودشان اجازه بدهند وارد این حریم بشوند.

صحنه‌های خیال‌پردازی و فانتزی بسیار خوب از کار درآمد اما به مرور تا پایان فیلم این صحنه‌ها کم می‌شود در حالی که اگر روند این صحنه‌ها ادامه داشت شاید برای مخاطب جذاب‌تر بود.

این کار کاملا هدفمند انجام شده و در راستای داستان فیلم است. شخصیت مرد فیلم (حامد کمیلی) به این نتیجه می‌رسد که برای حفظ زندگی و همچنین نگه داشتن همسرش باید از خیال‌پردازی و فانتزی‌بازی دست بردارد و کمی عینی‌تر و واقعی‌تر به مشکلات نگاه کند تا آنها را حل کند و همین مساله نیز به شخصیت زن فیلم منعکس و منتقل می‌شود. از همین منظر معتقدم که مخاطب این فیلم افراد طبقه متوسط جامعه هستند و کسانی که اهل فیلم دیدن حرفه‌ای و مطالعه باشند از این فیلم لذت می‌برند.

بازیگران فیلم از ابتدا همین افراد بودند؟

از ابتدا می‌خواستم که نقش برفا را سارا بهرامی بازی کند. نقش برف‌کوبان را نیز قرار بود ابتدا کاوه سجادی بازی کند و می‌خواستم هر دو شخصیت اصلی چهره سینمایی نباشند اما در ادامه روند ساخت فیلم سرمایه‌گذاران و تهیه‌کننده پیشنهاد دادند که بهتر است از هر دو شخصیت فیلم یکی چهره سینمایی باشد لذا ما حامد کمیلی را انتخاب کردیم. البته من فیلمنامه را برای خیلی از بازیگران شناخته شده سینمای ایران فرستادم اما هیچ کدام حاضر نبودند ریسک حضور در فیلم را بپذیرند و حتی برخی از آنها نمی‌خواستند با بازی در این فیلم تصوری که تماشاگران از آنها دارند تغییر کند ولی حامد کمیلی قبول کرد که ریسک کند و در فیلم بازی کند و خوشبختانه بازی وی نیز رضایت‌بخش بود. از ابتدا نیز برای من مهم بود که سارا بهرامی بازی در فیلم را قبول کند. زیرا علاوه بر توانایی در بازی چهره بسیار طبیعی و عادی دارد که باورپذیر است و مصنوعی نیست.

گفتگو: علی زادمهر

منبع: ایلنا
پربیننده ترین ها