ترامپ و برجام؛ از حرف تا عمل
صدای ایران- امین رضا نواز- از زمانی که سوت اغاز رقابتهای انتخاباتی در ایالات متحده امریکا به صدا درامد و چهره های اصلی رونمایی شدند تقریبا اکثر کارشناسان دونالد ترامپ را در قواره یک رقیب مهم نمی دیدند ولی به مرور زمان شرایط تغییرکرد تا جایی که ترامپ یک پای اخبار انتخاباتی شد و درنهایت توانست اقبال عمومی را به طرف خود جلب کند ورقیب نامی همچون هیلاری کلینتون را شکست دهد.
دموکراتها درواقع به خود برتربینی خود باختند و ترامپ باوجود همه جنجالها متفاوت عمل کرد و با ابزار استقلال مالی به مردم پیام داد که وامدار هیچ گروه خاصی نیست و متعلق به همه است، او ثابت کرد که شاید خوب شروع نکند ولی میتواند خوب به پایان ببرد موردی که در اینده شاید بیشتر در اعمال و رفتارهای وی دیده شود.
برجام به عنوان یکی از اصلی ترین موضوعات روی میز امریکا که میراث دولت قبل است مطرح می باشد، ترامپ بارها به ان تاخته است و توافق هسته ای را معامله ای به نفع ایران میداند به طوریکه لفظ پاره کردن برجام در رسانه های جهان پررنگ شده است و واکنشهای فراوانی را به دنبال داشته است.
کارشناسان زیادی معتقد هشتند ترامپ به دلیل فشار برخی از مقامات کابینه فعلا به برجام رضایت داده است. او پیوسته اظهار میکرد که علاقه مند به اضافه کردن مواد جدید به این توافق است توافقی که پنج کشور دیگر واژانس بین المللی انرژی اتمی و افکار عمومی جهان یک پای دیگر ان هستند. در میان همه اظهار نظرها برخی ها مانند کریس کوتر عضو کمیته روابط خارجی سنا معتقدند: مانند بقیه مسایل سیاست خارجی ، ترامپ راهبردی برای برجام ندارد.
اکثر تحلیلهای کارشناسی در مورد سرنوشت برجام با ترامپ، بیش از اینکه به برنامه های دولت امریکا اشاره داشته باشد معطوف به رفتارشناسی شخص ترامپ است چراکه ابعاد شخصیتی ترامپ نمونه قابل بررسی کم نظیریست و نقش خود وی به اندازه برنامه ها در باب موضوعات اهمیت دارد.
اکنون هرچه می گذرد دونالد ترامپ به واقعیات بیشتر اشنا میشود و در مییابد که واقع بینانه تر سخن بگوید وعمل کند گویی او مدتی کاراموزی سیاسی میکند. اما جالب است که وی مانند دیگر روسای جمهور و دول امریکا به اصل پیچیدگی و تناقض گویی در مقامات را پذیرفته است واین مدل بومی سیاست خارجی امریکا را ادامه میدهد.
وی در خصوص برجام بارها گفته است که اهل معامله است وبه منافع(ترجیحا مالی) امریکا می اندیشد. او معتقد است" اگر ایران در کنار امریکا باشدمشکلی وجود نخواهد داشت در صورتی که الان اینگونه نیست و برجام ایران را جسورتر کرده است." وی اوباما را فردی "مهربان" با تهران دانسته و خودش را به ان اندازه صبور ومهربان نمیداند ولی در عین حال به مواردی مانند" برقراری قرارداد تجاری" با ایران هم می اندیشد که در صورت موفقیت بر وجهه و اعتبار وی می افزاید. انتخاب افرادی مانند " نیکی هیلی" نشان میدهد که تیم سیاست خارجی او نیز تجارب زیادی ندارد هرچند که به نظر یک عضو سابق تیم مذاکره کننده امریکایی" حضور در جلسات وسفرهای مختلف و دیدارها موجب میشود افرادی مانند خانم هیلی بیش از گذشته خود را با واقعیات تطبیق دهند تا عاقلانه تر گام بردارند.
دولت ترامپ با چالشهای متعددی در جهان روبروست و طبیعتا علاقه مند به ایجاد تنش جدید با ایران نیست ولی او علاقه مند به فشار بیشتر به ایران است پس تحریمهای جدید علیه افراد ، شرکتها، مانور رسانه ای روی مباحث موشکی و امثالهم را ابزاری برای تحقق هدف خویش قرار میدهد و میتواند تا جایی پیش رود که عملا برجام فقط روی کاغذ باقی بماند. ازطرفی پنج کشور دیگر به هیچ وجه با شکست برجام موافق نیستند چراکه گزینه دیگری برای ادامه راه ندارند.
همچنین ترامپ نمیتواند مشوقهایی برای اقناع ترک برجام برای انها ارایه کند. ترامپ میداند که برای برهم زدن توافق نیازمند مدارک واسناد جدید مبنی بر عدول ایران از برجام است و همکاری ویژه اژانس بین المللی انرژی اتمی هم میتواند به عنوان کاتالیزور به کمک وی بیاید که کارسختیست.کره شمالی نیز به عنوان کشوری که نظاره گر اینده این توافق است میتواند ترغیب به اتخاذ تصمیمات جدید برای اینده خود دربرابر امریکا شود که یقینا برهم خوردن برجام موجب بی اعتمادی بیشتر کره خواهد شد.
اطرافیان ترامپ میتوانند نقش مهمی در خصوص اقناع وی داشته باشند، تیلرسون وهیلی از موثرترینها هستند. نمونه ای که در راهبرد افغانستان شاهد ان بودیم (به طوریکه ترامپ برخلاف اظهار تند خود راهبرد را پذیرفت) میتواند در مورد برجام هم اتفاق بیافتد.
بابررسی اقدامات اخیر کاخ سفید میتوان گفت دونالد ترامپ از اولویت اول خود که "برچیدن برجام" بود تاحدودی عقب نشینی کرده است که در این خصوص اقدامات و مواضع ایران بی تاثیر نبوده است به خصوص اینکه ایران بارها اعلام کرده در حوزه دفاعی نظامی به هیچ وجه مذاکره نمیکند و با رعایت مفاد قطعنامه ۲۲۳۱ با سرعت بیشترس به ازمایشهای موشکی ادامه خواهد داد.
با وجود همه اظهار نظرهای تند ترامپ، مرحله اول بر خلاف انچه گفته میشد عملیاتی شد و ترامپ تعلیق تحریمهای هسته ای را امضا کرد. دولت ترامپ پروژه ای مطالعاتی تحت عنوان" بررسی برجام" را با مشارکت چندین نهاد و اندیشکده درباره سیاستهای خود درقبال ایران وبرجام در دست تدوین دارد که احتمالا اوایل پاییز منتشر میشود و تاحدود زیادی نقشه راه اینده دولت ایالات متحده را در خصوص موضوعات فوق الذکر مشخص خواهد نمود.
آنچه هویداست اسنکه هرروز که میگذرد دونالد ترامپ بیشتر متوجه میشود که شرایط داخلی وبین المللی اجازه انجام اقدامات هیجانی همچون برچیدن برجام را به وی نمیدهد گویی کاربرد اظهارات تند وی در خصوص مسایل سیاسی وبرخی اقدامات نیم بندش در جهت جلب توجه و نمایان ساختن عزم و شجاعت سیاسی وی می باشد.
باید منتظر بود و دید که او با برجام در نهایت چه خواهد کرد و قاعده خوب شدن وی مانند انتخابات در سایر مسایل هم مصداق دارد؟ انچه کاملا بدیهیست او در قضیه برجام علاقه مند به سنگین کردن کفه ترازو به نفع ایالات متحده است و تمام تلاش خود را برای این امر با راهکارهای مختلف ادامه خواهد داد.
دموکراتها درواقع به خود برتربینی خود باختند و ترامپ باوجود همه جنجالها متفاوت عمل کرد و با ابزار استقلال مالی به مردم پیام داد که وامدار هیچ گروه خاصی نیست و متعلق به همه است، او ثابت کرد که شاید خوب شروع نکند ولی میتواند خوب به پایان ببرد موردی که در اینده شاید بیشتر در اعمال و رفتارهای وی دیده شود.
برجام به عنوان یکی از اصلی ترین موضوعات روی میز امریکا که میراث دولت قبل است مطرح می باشد، ترامپ بارها به ان تاخته است و توافق هسته ای را معامله ای به نفع ایران میداند به طوریکه لفظ پاره کردن برجام در رسانه های جهان پررنگ شده است و واکنشهای فراوانی را به دنبال داشته است.
کارشناسان زیادی معتقد هشتند ترامپ به دلیل فشار برخی از مقامات کابینه فعلا به برجام رضایت داده است. او پیوسته اظهار میکرد که علاقه مند به اضافه کردن مواد جدید به این توافق است توافقی که پنج کشور دیگر واژانس بین المللی انرژی اتمی و افکار عمومی جهان یک پای دیگر ان هستند. در میان همه اظهار نظرها برخی ها مانند کریس کوتر عضو کمیته روابط خارجی سنا معتقدند: مانند بقیه مسایل سیاست خارجی ، ترامپ راهبردی برای برجام ندارد.
اکثر تحلیلهای کارشناسی در مورد سرنوشت برجام با ترامپ، بیش از اینکه به برنامه های دولت امریکا اشاره داشته باشد معطوف به رفتارشناسی شخص ترامپ است چراکه ابعاد شخصیتی ترامپ نمونه قابل بررسی کم نظیریست و نقش خود وی به اندازه برنامه ها در باب موضوعات اهمیت دارد.
اکنون هرچه می گذرد دونالد ترامپ به واقعیات بیشتر اشنا میشود و در مییابد که واقع بینانه تر سخن بگوید وعمل کند گویی او مدتی کاراموزی سیاسی میکند. اما جالب است که وی مانند دیگر روسای جمهور و دول امریکا به اصل پیچیدگی و تناقض گویی در مقامات را پذیرفته است واین مدل بومی سیاست خارجی امریکا را ادامه میدهد.
وی در خصوص برجام بارها گفته است که اهل معامله است وبه منافع(ترجیحا مالی) امریکا می اندیشد. او معتقد است" اگر ایران در کنار امریکا باشدمشکلی وجود نخواهد داشت در صورتی که الان اینگونه نیست و برجام ایران را جسورتر کرده است." وی اوباما را فردی "مهربان" با تهران دانسته و خودش را به ان اندازه صبور ومهربان نمیداند ولی در عین حال به مواردی مانند" برقراری قرارداد تجاری" با ایران هم می اندیشد که در صورت موفقیت بر وجهه و اعتبار وی می افزاید. انتخاب افرادی مانند " نیکی هیلی" نشان میدهد که تیم سیاست خارجی او نیز تجارب زیادی ندارد هرچند که به نظر یک عضو سابق تیم مذاکره کننده امریکایی" حضور در جلسات وسفرهای مختلف و دیدارها موجب میشود افرادی مانند خانم هیلی بیش از گذشته خود را با واقعیات تطبیق دهند تا عاقلانه تر گام بردارند.
دولت ترامپ با چالشهای متعددی در جهان روبروست و طبیعتا علاقه مند به ایجاد تنش جدید با ایران نیست ولی او علاقه مند به فشار بیشتر به ایران است پس تحریمهای جدید علیه افراد ، شرکتها، مانور رسانه ای روی مباحث موشکی و امثالهم را ابزاری برای تحقق هدف خویش قرار میدهد و میتواند تا جایی پیش رود که عملا برجام فقط روی کاغذ باقی بماند. ازطرفی پنج کشور دیگر به هیچ وجه با شکست برجام موافق نیستند چراکه گزینه دیگری برای ادامه راه ندارند.
همچنین ترامپ نمیتواند مشوقهایی برای اقناع ترک برجام برای انها ارایه کند. ترامپ میداند که برای برهم زدن توافق نیازمند مدارک واسناد جدید مبنی بر عدول ایران از برجام است و همکاری ویژه اژانس بین المللی انرژی اتمی هم میتواند به عنوان کاتالیزور به کمک وی بیاید که کارسختیست.کره شمالی نیز به عنوان کشوری که نظاره گر اینده این توافق است میتواند ترغیب به اتخاذ تصمیمات جدید برای اینده خود دربرابر امریکا شود که یقینا برهم خوردن برجام موجب بی اعتمادی بیشتر کره خواهد شد.
اطرافیان ترامپ میتوانند نقش مهمی در خصوص اقناع وی داشته باشند، تیلرسون وهیلی از موثرترینها هستند. نمونه ای که در راهبرد افغانستان شاهد ان بودیم (به طوریکه ترامپ برخلاف اظهار تند خود راهبرد را پذیرفت) میتواند در مورد برجام هم اتفاق بیافتد.
بابررسی اقدامات اخیر کاخ سفید میتوان گفت دونالد ترامپ از اولویت اول خود که "برچیدن برجام" بود تاحدودی عقب نشینی کرده است که در این خصوص اقدامات و مواضع ایران بی تاثیر نبوده است به خصوص اینکه ایران بارها اعلام کرده در حوزه دفاعی نظامی به هیچ وجه مذاکره نمیکند و با رعایت مفاد قطعنامه ۲۲۳۱ با سرعت بیشترس به ازمایشهای موشکی ادامه خواهد داد.
با وجود همه اظهار نظرهای تند ترامپ، مرحله اول بر خلاف انچه گفته میشد عملیاتی شد و ترامپ تعلیق تحریمهای هسته ای را امضا کرد. دولت ترامپ پروژه ای مطالعاتی تحت عنوان" بررسی برجام" را با مشارکت چندین نهاد و اندیشکده درباره سیاستهای خود درقبال ایران وبرجام در دست تدوین دارد که احتمالا اوایل پاییز منتشر میشود و تاحدود زیادی نقشه راه اینده دولت ایالات متحده را در خصوص موضوعات فوق الذکر مشخص خواهد نمود.
آنچه هویداست اسنکه هرروز که میگذرد دونالد ترامپ بیشتر متوجه میشود که شرایط داخلی وبین المللی اجازه انجام اقدامات هیجانی همچون برچیدن برجام را به وی نمیدهد گویی کاربرد اظهارات تند وی در خصوص مسایل سیاسی وبرخی اقدامات نیم بندش در جهت جلب توجه و نمایان ساختن عزم و شجاعت سیاسی وی می باشد.
باید منتظر بود و دید که او با برجام در نهایت چه خواهد کرد و قاعده خوب شدن وی مانند انتخابات در سایر مسایل هم مصداق دارد؟ انچه کاملا بدیهیست او در قضیه برجام علاقه مند به سنگین کردن کفه ترازو به نفع ایالات متحده است و تمام تلاش خود را برای این امر با راهکارهای مختلف ادامه خواهد داد.
خبرهای مرتبط
گزارش خطا
آخرین اخبار