حمایت کیروش از منچستر مورینیو بعد شش سال سکوت یا انتقاد/کارلوس و رویای بعد جامجهانی!
به گزارش صدای ایران،کارلوس کیروش روزهای نخستی که به ایران آمد ، باورش نمی شد یکباره دوران امپراتوری سر الکس فرگوسن به پایان برسد ، او محروم باشد و تازه وقتی نوبت به انتخاب می رسد ، سر الکس مربی دیگری غیر از او را به تیم پیشنهاد داده باشد اما فرگوسن موییس اسکاتلندی را لایق مربیگری دانست.
این صربه شمشیری به پیکر کی روش بود. او که خیلی ها بعد از پرتغال و آمدنش به ایران ، می گفتند دیگر به سن بازنشستگی رسیده است. در همه سال های بعد از آن اتفاق کی روش منچستر را حق خود می دانست و اعتقاد داشت شایسته ترین فرد برای نیمکتش بوده است. هر بار که روزهای سیاه تیم به اوج می رسید. گروهی هم اسمش را سر زبان ها می انداختند اما او وارد چالش دیگری شده بود که در اروپا به نظرشان چالش بازنشستگی بود.
او آمده بود خاورمیانه کار کند و کار در خاورمیانه از نظر اروپایی ها یعنی مربی فوتبالش تمام شده و رفته دنبال پول در آوردن سر پیری.
برای کی روش اما دنیا به این کوچکی نبود. او بعد از سال 2012 و محرومیتی که سر مسئله دوپینگ و برخوردش با ماموران دوپینگ ایجاد شده بود ، چاره ای نداشت. می خواست جایی برود که خودش را اثبات کند. چهره ای که از این مربی ساخته شده بود ، یک شکست خورده عصبی بود که تقریبا دو سالی را محروم و خانه نشین باید می ماند و یکباره به پیشنهاد ایران رسید. در همه 6 سالی که ایران بوده ، هر بار از او کسی درباره منچستر پرسیده ، توصیف های عاشقانه اش از تیم را شنیده و از این که نیمکت این تیم حقی بوده که اگر در اروپا می ماند به آن می رسید.
هر بار از او درباره رئال بپرسی ، تمام انرژی اش را می گذارد که بگوید:«بدترین آدم روی زمین فلورنتینو پرس است. او یک کلاهبردار است که تیم را نابود می کند و سر من هم همین بلا را آورد تا به منافع خودش برسد.» درباره منچستر اما شرایط فرق دارد. آنجا را خانه خودش می داند. حتی درباره پرتغال هم آن حس مثبتی که به منچستر دارد ، را در حرف هایش نمی بینی. منچستر واقعا جایی است که دوست داشته روی نیمکتش باشد. برای همین در همه اینم سال ها سعی می کرد فقط با افسوس درباره ناکامی هایش چند کلامی بگوید. اما این بار که رسانه های انگلیسی به سراغش آمدند ، برخلاف همیشه لب به ستایش گشوده است.
این حرف ها را بخوانید:«زمانی که من در یونایتد فعالیت میکردم این تیم بر پایه چند اصل استوار بود و فرگوسن یونایتد را بر اساس اعتماد متقابل و تداوم ساخته بود. یونایتد در آن مقطع تیم چند دستهای نبود و بازیکنان این تیم تحت پیکره فرهنگ این باشگاه رشد کرده بودند و از نظر من زمانی منچستر دچار مشکل شد که از اصل خود دور شده و مانند دیگر تیمها شروع به خرج کردن مبالغ هنگفت کرد. در آن مقطع پایههای یونایتد بسیار قوی بودند؛ اما حالا اگرچه آنها همان اسم، رنگ و نام را حفظ کردهاند، اما همانند تیمهایی مانند چلسی، سیتی و حتی پاری سن ژرمن پول زیادی خرج میکنند. من امیدوارم آنها با کسب قهرمانی زیر نظر مورینیو، ثبات و پایداری لازم را دوباره به دست آورده، زیرا قهرمانی برای مورینیو یا هر مربی دیگری از این حیث اهمیت دارد که همگان متوجه میشوند که یونایتد در مسیر درستی قرار گرفته است. تصمیمات بهتری که مورینیو نسبت به فصل اول میگیرد بیانگر شناخت دقیق تر او از شرایط است. بیشک او سرمربی با استعداد و باتجربهای است که شناخت خوبی از روحیه و شرایط تیمش دارد. نکته مهم بازگشت یونایتد به شرایط با ثبات از طریق قهرمانی در لیگ برتر است و از نظر من با این بازیکنان، منچستریونایتد نیاز به تغییر زیادی ندارد.»
کارلوس پروژه بزرگی با ایران در ذهن دارد. دوستانش در ای اس پی ان چندی قبل نوشه بودند انقلاب او در فوتبال ایران شایسته و سزاوار بردن توپ طلاست. راستش او می خواهد ایران را در پایین ترین رنکینگ ممکن برای یک تیم آسیایی در فیفا تحویل دهد. چایی که از نگاه او باید یکی از ده تیم برتر دنیا باشد.
دارد اینجا بر سر نبود امکانات می جنگد و مدام غر می زند اما در سرش رویای بزرگی دارد. رسیدن به مراحل بالای جام جهانی. یک صعود جایگاهش را به جمع 16 تیم برتر می آورد و یک خلق شگفتی شاید از او بهترین مربی جهان بسازد.
چرا که نه! فیفا از دوره بلاتر به خاطر رفتارش با او بدهکار است و اینفانتینو در رفتارهایش با افرادی مثل مارادونا نشان داده قصد تلافی و دلجویی از مغضوبان دوره بلاتر را دارد.
کی روش هم به رویاهای بزرگ بعد از جام جهانی فکر می کند. اینکه نشان دهد هنوز 4 سالی تا بازنشستگی فاصله دارد و می تواند روی نیمکت های خوبی بنشیند.