قدبلندانی که کوتاه میشوند!
علی زمانی در شماره امروز آرمان نوشت:
تعریف مخالفان سیاسی دولت در ایران با سایر نقاط جهان تفاوتهای عمدهای دارد ؛ دو رویکرد و دو هدف متفاوت سبب میشود که مخالفان دولت در ایران دارای وجههتمایزهایی با مخالفان دولت در کشورهای دیگر بهویژه کشورهای پیشرفته داشته باشد و حتی مخالفان سیاسی ایران کمترین اشتراکی با مخالفان دولتهای همسایه دارند. اگر در کشورهای اروپایی و پیشرفته، مخالفان دولت مستقر سعی میکنند با تقویت خود در طی مدت فعالیت دولت مستقر، برای کسب کرسیهای قدرت در انتخابات آینده برنامهریزی کنند اما در بسیاری از کشورهای خاورمیانه، این رقابت برای تصاحب قدرت در انتخابات بعدی معنایی ندارد و آنها از راه متهم کردن حکمرانان و کشاندن آنها به دادگاه یا مجبورکردن صاحبان قدرت به استعفا درصدد تحقق خواسته خود برمیآیند.
ایران اما شرایط خاص خود را دارد چنانکه هیچگاه به سمت حذف دولت، قبل از پایان دوره قانونی آن نیستند و همچنین در طی این مدت آنچنان تلاشی برای راهیابی به کرسیهای قدرت در انتخابات بعدی نمیکند بلکه روش مخالفان سیاسی در ایران بدین نحو است که مانعتراشی را در دستور کار خود قرار میدهند که این روش خود دارای انواع مختلفی است. ایرادگرفتن مکرر از اقدامات دولت مستقر، احضار پیاپی وزرا به پارلمان برای پاسخ به سوالات مخالفان دولت، استیضاح و برکناری دولت، راهپیماییهای اعتراضی علیه دولت و ..... افرادی که از ابتدای دولت یازدهم بر طبل مخالفت با دولت کوبیدند را شاید باید برخی آدمهای قدبلند در عرصه سیاست نامید اما به تدریج که بر شدت مخالفتهای آنها افزوده شد، دیگر آن جایگاه را در عرصه سیاسی نداشتند و به افراد سیاسی با قدی متوسط تبدیل شدند و ادامه همین مسیر مخالفت آنها را به افرادی کوتاه قد تبدیل میکند.
مخالفان سیاسی دولت چه گروههایی هستند؟
همه دولتهای ایران پس از انقلاب اسلامی دارای مخالفانی بودند که این مخالفان در ذات سیاست تعریفشده و غیرقابل حذف است اما چند درصد مخالفان دولت یازدهم دلایل منطقی برای مخالفتهای خود دارند. در این راستا نیاز است تا به تبارشناسی مخالفان دولتی که با شعار اعتدال بر سر کار آمد پرداخته شود. دولت یازدهم مخالفانی دارد که گسترده آنها طولانی اما تعدادشان محدود است یعنی گروههایی هستند که نمیتوان از نظر تعداد توجهی به آنها نشان داد و از سوی دیگر در نزد افکار عمومی دارای آنچنان جایگاهی نیستند که محل توجه باشند. از مخالفان چپ دولت باید آغاز کرد یا از مخالفان راست؟ هر دو جناح دارای مخالفانی هستند که در هجمه به دولت گوی سبقت را از یکدیگر میربایند البته جناح راست در این عرصه پیشتازتر از جریان چپ یا اصلاحطلبان است. از ابتدا باید آغاز کرد یعنی از همان زمانی که حضور حسن روحانی در انتخابات تنها یک زمزمه درونگروهی بود و دو طیف سیاسی باور نداشتند مردی از مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضو باسابقه جامعه روحانیت بر کرسی ریاستجمهوری تکیه بزند. جناح اصولگرا همین تفکر را در درون خود پرورش داد به نحوی که حضور روحانی را حضوری بینتیجه برای او ارزیابی کردند اما جناح اصلاحطلب این تفکر را نداشت چون برای آنها نه رسیدن به کرسی ریاستجمهوری بلکه بهبود شرایط زندگی برای ملت شرط اصلی بود؛ آیتا... هاشمی، سیدمحمد خاتمی و علیاکبر ناطقنوری جلساتی را با روحانی برگزار کردند و پس از جمعبندی نتایج این جلسات برای حمایت از روحانی اعلام آمادگی کردند؛ در این مرحله بود که اصولگرایان از پیروزی خود مطمئن شدند و به رقیب خندیدند که کاندیدایی از طیف خود معرفی نکرده و متوسل به حسن روحانیای شدهاند که در افکار خود او را یک اصولگرا مانند خود تصویر کرده بودند. قالیباف، جلیلی، رضایی و ولایتی رقبای روحانی شدند اما نکته شاخص این بود که این چهار نفر از حمایتهای بزرگانی مانند آیتا... هاشمی و سیدمحمد خاتمی بینصیب بودند که بعدها حامیان برخی از این کاندیداها خلأ حمایتی خود رابا هجمه به دولت تکمیل کردند.
جبهه پایداری پرچمدار مخالفت با دولت
جبهه پایداری را شاید بتوان اصلیترین مخالف دولت تدبیر و امید دانست. این گروه سیاسی که باور نداشتند کاندیدای مورد حمایت آنها یعنی سعید جلیلی با 4 میلیون و 168 هزار رای در برابر بیش از 18 میلیون رای روحانی شکست خواهد خورد، از همان ابتدا مخالفت صریح خود با دولت اعتدال را آغاز کردند. این جبهه هیچ ابایی از بیان مخالفت خود با دولت ندارد و شاید طی ماههایی که از پیروزی روحانی در انتخابات گذشته است کمتر جملهای در تائید دولت بر زبان آورده باشند. حالا این جبهه پایداری خود دارای شاخههای مختلفی است بدین نحو که بخشی از آنها که عمدتا جوانها هستند اقدام به تضعیف دولت در بخشهای مختلف از جمله مذاکرات هستهای میکنند که به دلواپسان معروف هستند و همایشهایی با همین عنوان برگزار میکنند تا نشان دهند دولت روحانی تدبیری برای حل پرونده هستهای ندارد؛ دلیل این دلواپسیها البته نه نگرانی از پرونده هستهای بلکه سرپوش گذاشتن بر عملکرد ضعیف تیم مذاکره قبلی است. این هم تنها دلیل دلواپسی آنها نیست چون آنها با مشخص شدن تدابیر دولت یازدهم برای رفاه بیشتر جامعه در مواجهه با این پرسش قرار میگیرند که دولت مورد حمایت دلواپسان چرا رفاهی برای ملت حاصل نکرد پس باید با غبارآلودکردن فضا اذهان را از این پرسشها منحرف کنند. این یک بخش دلواپسان است اما بخش دیگر آنها در مجلس حضور دارند که از ابتدای آغاز به کار دولت یازدهم، احضار پیاپی وزرا را بر خود واجب دانستند، آنها بهخوبی میدانستند که با این احضارها میتوانند وزرا را نسبت به وظایف اصلی خودشان کمتوجه کرده و فکر آنها را بهجای حل مشکلات کشور به پاسخ به سوالات نمایندگان معطوف کنند. شاخه دیگر مخالفان که عضو جبهه پایداری در مجلس هستند، دارای مشکلاتی با حسن روحانی هستند که ازجمله این مشکلات، تاکید پیاپی روحانی بر فراجناحی بودنش است یعنی این اعضای جبهه پایداری انتظار داشتند که روحانی تمام توجه خود را معطوف به اصولگرایان کند و کابینه خود را از اعضای این اردوگاه انتخاب کند که پس از ناکامی در تحقق این رویا، مخالفت با روحانی و دولت تدبیر و امید را در دستور کار خود قرار دادند، مقر آنها برای هجمه به دولت جلسات سخنرانی است.
احمدینژادیها هم مخالف هستند
طیف دیگر مخالفان دولت دولتمردان دهم و نهم هستند که در غبارآلودکردن فضای سیاسی کشور تبحر خاصی دارند یعنی همانند محمود احمدینژاد هر پرسشی را با پرسش دیگر پاسخ میدهند و از پاسخگویی فرار میکنند. تخریب دولت اعتدال برای این گروه در درجه اول اولویت قرار ندارد بلکه معتقدند باید مرحله اول که همان توضیح ندادن درباره عملکردشان است را به پایان برسانند و پس از آن به فکر بازگشت به قدرت باشند. احمدینژاد اگر چه در ظاهر تمایلی برای بازگشت به قدرت از خود نشان نمیدهد اما عملکرد او اثباتکننده واقعیتی دیگر است. دانشگاه ایرانیان را بهرغم ابهامات زیاد درباره قانونی بودن را راهاندازی میکند و دفتر کارش را در خیابان ولنجک به روی مخاطبان باز میگذارد، در مراسمهای افطاری و مراسمهای عمومی حضور پیدا میکند و مهمتر از همه سعی میکند مشایی را جدا شده از خود نشان دهد. حالا در همین راستا لازم است نزدیکانش به اظهاراتی بپردازند که دولت روحانی را وادار به پاسخگویی کنند که این موضوع با مرحله نخست یعنی فرار از پاسخگویی در قبال عملکرد 8 ساله هم مرزی دارد. روحیه این گروه بدین شکل است که با مشاهده کوچکترین چراغ سبزی مواضع خود را برای دورهای موقتی تغییر میدهند اما پس از آن به جلد اصلی خود بازمیگردند. پس این نوع مخالفان دولت بیش از آنکه به فکر رسیدن به قدرت باشند مسیر فرار از پاسخگویی را میپیمایند که نمونه آن به مناظره طلبیدن روحانی در اوایل پیروزی او در انتخابات بود یعنی میخواستند رئیسجمهور یازدهم را مجبور به پاسخگویی کنند و خود در مقام پرسشگر قرار گیرند که نیازی به پاسخ دادن نداشته باشند. خطرات این گروه برای دولت کمتر از گروه اول یعنی جبهه پایداری است چون تعدادشان محدودتر و اولویت آنها متفاوت است.
یاران دیروز، مخالفان امروز
گروهی دیگر از مخالفان دولت تدبیر و امید نه دنبال قدرت هستند و نه به دنبال فرار از پاسخگویی. این دسته که تعدادشان محدودتر از احمدینژادیهاست افرادی هستند که مدتهاست با روحانی مشکل شخصی دارند یعنی نمیپسندند که روحانی از اصلاحطلبان به همان نحو پذیرایی میکند که به همین نحو پذیرای اصولگرایان است. آنها روحانی را در اردوگاه اصولگرایی تعریف میکنند و داغ حمایت اصلاحطلبان از روحانی را دارند. نمیشود نام اعضای این گروه را منتشر کرد اما باید برای شناخت این افراد به سراغ لیستی رفت که سبب شد روحانی عطای حضور منظم در جلسات جامعه روحانیت را به لقایش ببخشد و همانند آیتا... هاشمی، ناطقنوری و... بیرون گود شاهد عملکرد این تشکل باشند. این مخالفان امروز که دوستان دیروز بودند هم جلسات داخلی را برای بیان مخالفتهایشان با دولت انتخاب میکنند و از این طریق جوانترها را برای مخالفتهای علنی آماده میکنند.
موافق روحانی، مخالفت حامیان
بخشی از مخالفان دولت نهتنها مخالف روحانی و وزرای دولت نیستند بلکه شاید در عمق وجود خود تمایل به حمایت از روحانی داشته باشند اما نمیتوانند حمایت آیتا... هاشمی از او و دولتش را پذیرا باشند پس خشم ناشی از این حمایت را با تخریب دولت پاسخ میدهند. این دسته هم ازجمله افرادی هستند که در خفا برای تنها گذاشتن روحانی افسوس میخورند و اینگونه میاندیشند که اگر آنها با روحانی همراه میشدند نیازی به حمایت آیتا... هاشمی و دیگر بزرگان میانهرو از او در انتخابات نبود.
معدود اصلاحطلبان مخالف
گروه دیگر که اصلاحطلب معنی میشوند و گوشه تاریک و کوچکی از اردوگاه اصلاحات را به خود اختصاص میدهند، فرصتطلبانی هستند که تصور میکردند در دولت یازدهم به مناصبی خواهند رسید اما نهتنها به هیچ کرسی قدرتی به آنها نرسید بلکه ذات آنها برای همگان آشکار و مورد انتقاد قرار گرفتند. این افراد معتقدند اگر قرار نیست سهمی از مناصب دولتی را نداشته باشند پس بهتر که به تخریب دولت بپردازند. برخی دیگر هم بودند که تمایلی به حمایت از روحانی در انتخابات نداشتند و پس از 24 خرداد 92 با این توهم خود را آرام میکنند که اگر کاندیدای مورد حمایتشان به پیروزی رسیده بود اکنون بهترین وضع را داشتند.
به کجا چنین شتابان....
تمام مخالفان روحانی در این گزارش نمیگنجند اما حالا که دولت تدبیر و امید بهرغم مخالفتهایی که در بالا به آن اشاره شد کار خود را آغاز کرد، باید این سوال را داشت که دلیل بهانهجوییها، استیضاح و کشاندن وزرا به مجلس، برگزاری همایشهای دلواپسان و .... چیست؟ بهطور طبیعی هر فرد دارای کمترین دانشی به خوبی آگاه است که دولت یازدهم عمری 4 ساله دارد و پیش از آن هرمخالفتی منجر به ادامه فعالیت آن نخواهد شد پس هدف مخالفان چیست؟ در باب چرایی این مخالفتها هم میتوان گمانههایی را مطرح کرد؛ اولین گمانه به انتخابات مجلس دهم مربوط است که آنها نمیخواهند بار دیگر بازنده بزرگ یک رقابت با میانهروها و اصلاحطلبان باشند. تجربه سال 76 به بعد به آنها نشان داد که پیروزی جریان میانهرو و اصلاحات مستمر است و یکی پس از دیگری عیان میشود. پس ترس از دست دادن مجلس دهم در وجود آنها چنان رخنه کرده که برای ناکارآمد نشاندادن دولتی که بیش از 18 میلیون رای دارد، از کوششی فروگذار نمیکنند. موضوع دیگر هم که بدان اشاره شد، پوشاندن ناکارآمدی خود با القای اشتباه ناکارآمدی دولت است تا از این راه به مخاطب پیام برسانند که برخی موضوعات قابل حل نیست که اگر غیر از این بود دولت روحانی آن را انجام میداد. درنهایت ذات برخی از مخالفان دولت با ثبات و آرامش نسبتی ندارد و در فضای خالی از هیاهو و آرام راه تنفسشان تنگ میشود. درنهایت باردیگر نیاز است که تاکید شود روحانی و تیمش را نباید تنها گذاشت، آنها ثابت کردهاند جز به اعتلای کشور اندیشه دیگر ندارند و در برابر هجمههای مخالفان تنها لبخند میزنند. این جمله رئیسجمهور قلب حامیان را به درد میآورد که مانند پدری مهربان به حامیان جوانش لبخند میزند و میگوید که «صبور باشید».
منبع: روزنامه آرمان
گزارش خطا
آخرین اخبار