شارلوتس ویل و فرصت طلبی زشت و سیاسی ترامپ
کامیل بوزت
در تعطیلات آخر هفته گذشته و به دنبال تظاهرات نژادپرستانه سفیدپوستان، یک خودرو جمعیت را زیر گرفت و زنی جان خود را از دست داد. هرچند که فرماندار ویرجینیا تری مک اولیف با قاطعیت این اقدام را محکوم کرد اما واکنش اولیه پرزیدنت ترامپ به این قضیه این بود که با بی تفاوتی و ملایمت، آمریکایی ها را به دوست داشتن همدیگر دعوت کرد. ممکن است بپرسید اشکال اش چیست؟ می گویم چند اشکال دارد.
اشکال اول این است که در تظاهرات سفیدپوستان صحبتهایی مطرح شد که این صحبتها وضعیت نژاد پرستی را در این کشور از زمانی که نخستین بردگان آفریقایی به اینجا آورده شدند تا امروز بدتر کرده است. ملت ما با افرادی که با آمریکای دوره کنفدراسیونی همدلی دارند با نرمی رفتار می کند. این ورشکستگی اخلاقی است. چرا ما هنوز به قهرمانان کنفدراسیون آمریکا ادای احترام می کنیم؟ زمانی که یک طرف در جنگ می بازد، تاریخ و قهرمانانش به فراموشی سپرده می شوند و جای خود را به تاریخ و قهرمانان طرف پیروز می دهند. آلمان دیگر برای نازی ها جشن نمی گیرد. جمهوری خلق چین هم دیگر به (حزب ملی) کومینتانگ افتخار نمی کند. پس چرا ملت ما به خود اجازه داده است که مجسمه رابرت لی[ii] همچنان در گوشه ای از شهر باشد؟
آنچه که در شارلوتس ویل رخ داد تاریخ زشتمان را در مقابلمان قرار داد. شارلوتس ویل به ما کمک کرد تا بار دیگر به این حقیقت پی ببریم که نژاد پرستی زخمی عمیق در این کشور است و آنچنان در زندگی آمریکایی ها جا خشک کرده است که کشورمان را از طریق قوانین و نهادهایی می شناسیم که کارشان محدود و مهارکردن مطالبات آمریکایی های آفریقایی تبار است.
زمانی که کنث فریزیر(Kenneth Frazier) مدیرعامل شرکت (دارویی) مِرک در واکنش به اظهارات ترامپ از ریاست انجمن تولیدکنندگان آمریکا (American Manufacturing Council) استعفا کرد[iii]، نه تنها هدفش انتقاد از رییس جمهور بود بلکه به این انتقاد داشت که به مدت 152 سال اجازه داده ایم تا مجسمه های (قهرمانان) کنفدراسیون آمریکا برپا باشد. اعتراض داشت که اجازه داده ایم نژادپرستان سفیدپوست دست به ارعاب و حرکتهای خشن بزنند و معترض بود به این که به پلیس اجازه داده ایم که سیاه پوستان را بدون اینکه عمل خطرناکی از آنها سر بزند زیر مشت و لگد بگیرد و به سویشان تیراندازی کند. استعفای او در انتقاد به این بود که تحقیر دیگران و خشونت را نادیده می گیرم.
دومین اشکال واکنش پرزیدنت ترامپ به قضایای شارلوتس ویل این بود که همان کسی که در موضع گیری بعدی[iv] خشونت را به شدت محکوم کرد، در نخستین واکنش اش به این حادثه، نسبت به خشونت در داخل آمریکا رضایتی را نشان داد که برای ما هشدار دهنده است و پس از آن با توییتی [v] شتابزده و انتقاد شدید از استعفای آقای فریزیر باردیگر بر همان موضع اولیه اش پافشاری کرد. اینکه رییس جمهور ایالات متحده در ابتدا دست به فرصت طلبی سیاسی از نوع زشت آن می زند - و در حالی که سایر افراد از طیف های مختلف سیاسی این حادثه را به سرعت محکوم می کنند و او محکوم نمی کند - به تلویح حکایت از آن دارد که واکنش به خشونت در نظر مقامات عالی رتبه ما ابزاری برای چانه زنی است. این یک ایراد فاحش است.
واکنش اولیه ترامپ و رفتار او نشان داد که شخص رییس جمهور هیچ درکی از سنت ها و اخلاقیات امروزی ندارد. در اینجا با مردی مواجهیم که به رهبران هم حزبی خود حمله می کند. روز به روز منزوی تر می شود. ظرف متجاوز از شش ماه که رییس جمهور بوده چیز چندانی برای عرضه کردن نداشته است و واکنش اش به حادثه شارلوتس ویل از یک سو این است که به آمریکایی ها بگوید یکدیگر را دوست داشته باشید و از سویی دیگر به یکی از محترم ترین مدیران اجرایی این کشور بیلاخ دهد. در قرن 21 هیچ رییس جمهوری نباید از خشونت های نژادپرستانه حمایت کند و نه باید از موضع گیری علیه نژادپرستی به عنوان فرصتی سیاسی برای دور بعدی انتخاباتش بهره بگیرد.
سرانجام آنکه، واضح است که الزاما از زمان انتخاب باراک اوباما به عنوان رییس جمهور در سال 2008 وضعیت روابط نژادی در آمریکا بهتر نشده است. بر اساس نظر سنجی پیو در سال 2016 در رابطه با نژادپرستی و تبعیض، اکثرسفیدپوستان بر این باور بودند که وضعیت روابط نژادی در آمریکا ارتقا پیدا کرده است در حالی که سیاه پوستان و لاتین تبارها موافق چنین نظری نبودند. البته چیزی که در حال تغییر است این است که در جامعه ای که جمعیت آمریکایی های غیر سفیدپوست در حال افزایش است و با آمریکایی مواجه هستیم که اختلاط های نژادی روز به روز افزایش می یابد، حساسیت نسبت به اخلاقیات اجتماعی و خشونت های نژادپرستانه نیز بیشتر گردیده است. بنابراین سوال ما امروز این است که چرا رییس جمهور خشونت شارلوتس ویل را به شدیدترین شکل ممکن محکوم نکرد؟ چرا مجسمه های قهرمانان آمریکای دوران کنفدراسیون همچنان زینت بخش اماکن عمومی است؟ می خواهیم با این مجسمه ها چه کنیم؟ امروز آمریکایی ها زیر گرفتن شهروندان دغدغه مند توسط یک نژادپرست سفیدپوست را (عملی) غیرآمریکایی می دانند. رشد و پیشرفت ( در اخلاقیات) هر چند که مسیری هموار نیست اما مورد اقبال (عمومی) است.