روایت خواندنی خبرنگار خراسان از آخرین روز مذاکرات وین

کد خبر: ۱۵۷۶۴
تاریخ انتشار: ۳۰ تير ۱۳۹۳ - ۱۶:۰۷
محمد اسلامی خبرنگار روزنامه خراسان و یکی از خبرنگاران ایرانی حاضر در وین، در فیس بوکش نوشت: 
 
صبح روز جمعه تا سحرگاه شنبه که خبر تمديد رسما اعلام شد، براي ما به اندازه تمام روزهاي مذاکرات طول کشيد. از يکي دو روز قبل مطلع شده بوديم که ديگر خبري نيست. تصورمان اين بود که ظهر جمعه يا کمي بعد از آن دکتر ظريف و خانم اشتون به آستريا سنتر (Austria Center) مي آيند و خبر را اعلام مي کنند. 
 
بنابراين به همين خيال خام، همه به محل استقرار خبرنگاران رفتيم.در آستريا سنتر، يک سالن بزرگ با ظرفيت حدود ١٠٠٠ نفر را به مذاکرات E3/EU+3-Iran اختصاص داده بودند. من قبل از همه چيز در تحليل همين عنوان مذاکرات مانده ام. قسمت اولش به تروئيکاي اروپايي يعني انگليس، فرانسه و آلمان ربط دارد. منتهي يک EU هم کنارش چسبانده اند، که بگويند طرف مذاکره با ايران به قول خودشان جامعه جهاني است. با خبرنگار يک شبکه آمريکايي که درباره خانم اشتون صحبت مي کردم، کلا ماجرا را به خنده برگزار کرد. معتقد بود مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا در مذاکرات با ايران چيزي بيشتر از يک پيام رسان نيست. رياضي که نگاه بکني قسمت اولش يعني تروئيکاي اروپايي تقسيم شده بر کل اروپا. در اتحاديه اروپا راي همه با هم برابر است، اما راي اين ٣ کشور از بقيه برابرتر است! براساس پيمان هاي داخلي اتحاديه، راي هر کشوري در يک عدد خاص کمتر از يک ضرب مي شود. حالا در تعامل با ايران، نتيجه اين ضرب و تقسيم هرچه بشود با نظر ٣ کشور ديگر عضو شوراي امنيت يعني آمريکا، روسيه و چين جمع مي شود و آخر سر هرچه نظر ايران بود از آن کم مي شود! همين است که تا الان يک نقطه مشترک نرسيده ايم. با يکي از ديپلمات هاي بلند پايه حاضر در مذاکرات که صحبت مي کردم، مي گفت ما آمده ايم اين جا که نگراني اين ها را رفع کنيم، اما اين ها آمده اند که به اسم رفع نگراني هرچه داريم را از ما بگيرند. 
 
روز جمعه در آستريا سنتر بخش قابل توجهي از خبرنگارها آمده بودند. مسئولين اين مرکز پرچم آمريکا را که از روز کنفرانس خبري جان کري تا يک روز قبل هنوز کنار تريبون بود، ديگر برداشته بودند. به جايش يک پرچم آبي اتحاديه اروپا کاشته بودند و يک پرچم سه رنگ جمهوري اسلامي ايران. پرچم ايران را طوري گذاشته بودند که چيزي از آن معلوم نبود. رفتم بالاي تريبون و پرچم را درست کردم، طوري که کلمه جلاله خوب ديده شود. خبرنگار بلومبرگ در وين که اين جا به فريم گرد عينک اش معروف است، خيره شده بود که دارم چه کار مي کنم. لبخندي تحويل اش دادم که يعني دغدغه ملي خودمان است، شما ذهن ات را درگير نکن.از غروب جمعه ديگر هر دقيقه، حداقل يک ساعت طول مي کشيد. 
 
در لابي هتل کوبرگ مستقر شديم. اين جا تعداد خبرنگارها کم بود. با خبرنگار يک روزنامه انگليسي صحبت مي کردم. معتقد بود که هريک از طرف ها در اين ٦ ماه گذشته فکر مي کرده است که طرف مقابل مي خواهد يک طوري کوتاه بيايد. اما بعد از نزديک ٢٠ روز مذاکره در وين، فهميده اند که اين طور نيست. همکار انگليسي به گفته هاي يک مقام ارشد آمريکايي در نشست خصوصي با خبرنگارها شب قبل از آمدن جان کري به وين استناد مي کرد. من تنها خبرنگار ايراني حاضر در آن نشست بودم. مي گفت اگر خاطرت باشد، آن شب فلاني هم نمي گفت آمده ايم مذاکره کنيم، بلکه مي گفت آمده ايم تا حرف هايمان را به طرف ايراني بزنيم. حرف اش را تاييد کردم. استناد من هم به حرف هاي آقاي ظريف در بين خبرنگاران بود که مي گفت اگر طرف مقابل فقط حاضر به شنيدن حرف هاي ايران باشد، ماجرا حل مي شود. حالا شب آخر بود، نه فقط ماجرا حل نشده بود، بلکه درباره چگونگي تمديد هم اختلاف ها جدي بود.ترديد داشتم که بمانم يا بروم. محرمانه خبر دادند بمانيد، نشست خبري همين جا است. شب از نيمه گذشته بود که ديدم تعداد خبرنگاران رسانه هاي غربي بيشتر شده است. حالا ديگر جلوي در هتل صف کشيده بودند. مي گفتند مايکل مان، سخنگوي خانم اشتون همه شان را خبر کرده است. ديگر لحظات آخر بود. آماده بوديم که باز برويم زير زمين در بخش تاريخي هتل کوبرگ. 
 
در آخرين لحظه که مي رفتيم پايين، خانم وندي شرمن را ديدم که کمي با فاصله از ما توي لابي هتل است. خواستم عکس بگيرم، اما محافظ ها مانع شدند. آخرش عکس گرفتم، اما خراب شد. يک طوري شد که انگار خانم شرمن دارد دماغ اش را مي خاراند. تقصير خودشان بود. البته غير از خانم شرمن، يک خانم ديگر هم يواشکي آمده بود. بچه هاي طرفدار دولت نگران بودند که نکند آمدنش براي ظريف حاشيه درست کند. مي گفتند مايکل مان به او کارت خبرنگاري داده است که بتواند بيايد داخل.پايين که مستقر شديم، خانم اشتون و آقاي ظريف تشريف آوردند. مايکل مان ابتدا گفت که هر ٢ آن ها قرار است يک متن را بخوانند. آقاي ظريف فارسي مي خواند، زير نويس انگليسي اش هم به عهده خانم اشتون است. متن کوتاه بود. حرف خاصي هم نداشت. خلاصه اش اين بود که ما خيلي زحمت کشيديم، اما افاقه نکرد، شرايط توافق ژنو تا ٢٤ نوامبر ادامه مي يابد، تيم هاي کارشناسي هم هر وقت خستگي شان رفع شد دوباره دور هم جمع مي شوند. همين را گفتند و بي هيچ سئوال و جوابي محل را ترک کردند. 
 
البته بعد از آن ها يک نفر رفت پشت تريبون. انگليسي را به لهجه خاصي حرف مي زد. گفت نماينده دولت چين است و مي خواهد بيانيه رسمي اين کشور را بخواند. من از معدود خبرنگارهايي بودم که نشستم تا ببينم چه مي گويد. بعد شروع کرد يک متن طولاني را به زبان سليس چيني براي همه ما خواند. در طول خواندن هم چند نفر چيني که معلوم بود ديپلمات هستند از او فيلم و عکس مي گرفتند. حالا يک و نيم صبح بود و من کلا موضوع هسته اي را فراموش کرده بودم. اصلا درگير اين چيني ها شده بودم. بيانيه چيني دولت چين که تمام شد، زير نويس انگليسي اش را هم البته خواند. بيشتر مي خواست بگويد چين خيلي مهم بوده است در اين مذاکرات و اين که خيلي دوست داشته اند که به نتيجه برسد. باورش کمي سخت است. چيني ها از فرصت تحريم ها عليه ايران در اين سال ها بسيار استفاده چند جانبه کرده اند. نوبت به پرسش و پاسخ که رسيد، ديپلمات ارشد چيني تاکيد کرد که اگر کسي سئوال دارد بپرسد. اول خبرنگار وال استريت ژورنال پرسيد. اينکه در طول دوره توافق پرداخت ها به ايران ادامه مي يابد يا نه؟ بعد از کلي توضيح بي ربط و اصرار خبرنگار، آخرش معلوم شد قرار است به همان سير قبلي ماهانه مبلغي پول به حساب ايران بريزند. خبرنگار رويترز هم پرسيد محل بعدي مذاکرات کجاست؟ ديپلمات چيني از او تشکر کرد که سئوال خيلي خوبي پرسيده است، اما بعد ادامه داد که خودش هم نمي داند! 
 
بله، کسي نمي داند چه مي شود. ديپلمات ارشد فرانسوي چندين روز قبل به من گفته بود که در وين توافقي حاصل نمي شود، اما باور نکرده بودم. به نظر مي رسد فاصله ها خيلي زياد است. يک ديپلمات آمريکايي به من گفت که هدف اوباما و کنگره يکي است، اما روش هاي مختلفي دارند. اوباما هدف اش را معمولا لابلاي عبارت هاي ديپلماتيک اش پنهان مي کند. اما کنگره گفته است که هدف اش متوقف کردن کامل ايران است. فکر مي کنم مذاکرات وين ٦ اثبات کرد که آمريکايي ها هنوز براي تصميم هاي بزرگ آماده نيستند.

منبع: شفاف
پربیننده ترین ها
آخرین اخبار