متهم پرونده: زنجانی دلش خواست ۵ میلیون دلار حق کمیسیون به من دهد/ قاضی مقیسه: بانک ۴ میلیون دلاری را ۹۰ میلیون یورو فروختهاید
«ح.ف.ه» در ابتدای دفاعیه خود از قاضی دادگاه اجازه خواست که وکیل او آقای فلاحتی دو، سه دقیقه صحبت کند که قاضی دادگاه گفت: به ایشان هم وقت داده میشود. شما فعلاً خودتان دفاع کنید.
متهم پرونده فساد نفتی گفت: من نه در بانک FIIB و نه بانک کنت سهامدار نبودم. طبق یک اشتباه بیربط سند فروش مربوط به بانک FIIB به بانک را امضا کردم. الان شما میگویید از محل فروش بانک FIIB به بانک ملت ۸۴ میلیون دلار سود حاصل شده را من اطلاع نداشتم. بابک زنجانی به من گفت که از فروش بانک ۱۰ میلیون دلار سود کردیم اما من به او نامه نوشتم و گفتم طبق اسنادی که ارائه دادید ۱۱ میلیون دلار سود کردیم. اینکه میگویند ۵ میلیون دلار گرفتم مردود است زیرا من پولی نگرفتهام. به غیر از یک سند داخلی آیا بستانکاری در این رابطه وجود دارد.
قاضی مقیسه گفت: اختصاص ۵ میلیون دلار به شما درست است و در اسناد موجود است که در جلد ۱۳ پرونده در صفحه ۳۵۰ گفتهاید که این پول را گرفتهام. الان چرا تکذیب میکنید؟ شما صورتجلسه فروش بانک FIIB را قبول کردهاید که امضا کردهاید. با پرداخت ۵ میلیون یورو به شما بیتالمال متضرر شده است. شما سه نفر بیتالمال را غارت کردهاید. شما بانکی را که ۴ میلیون دلار ارزش داشته را ۹۰ میلیون یورو فروختهاید. شما ۱۶۰ میلیون دلاری که به بانک ملت دادهاید از محل پول شرکت نیکو بوده که بازپرس آن را توقیف کرد.
رییس دادگاه ادامه داد: شما از پول ملت و پول بیتالمال، پول بانک ملت را دادهاید. من اقرار شما را در قضیه خرید بیمارستان پارسیان میخوانم که بابک زنجانی گفته بود شما از مجعول بودن سند مالکیت بیمارستان پارسیان آگاه بوده و در نامهنگاری بین شما و بابک زنجانی ابتداً شما به بابک زنجانی گفتهاید با سلام، به شعبه بازپرسی مراجعه کردم و بیانات شما را شنیدم. برای من به مبلغ ۱۰۰ میلیون تومان قرار صادر شد که از طریق دوستان تودیع شد و فعلاً آزادم. در ادامه میگویید اولاً من کارمند شما نبودم که مرا اخراج کرده باشید، من عضو هیات مدیره بودم و سهامدار. بابک زنجانی اینگونه جواب شما را میدهد؛ آقای دکتر حتماً جو شما را گرفته برای یادآوری اعلام میکنم همیشه از طرف من نزد شما رسیده و اعتقاد من بیشتر از شماست. شمایی که الان از حلال و حرام صحبت میکنید به اطراف خود نگاه کنید. منزل شهرک غرب را در زمان بیپولیام به شما هدیه کردم. خودروی بنزنی که به شما هدیه دادم بعد از فروش خودروی شخصی خود برای شما خریدم. ویلای کیش را بعد از اینکه از خود شما قرض گرفتم برای شما خریدم و هدیه کردم. در عروسی دخترت یک میلیارد تومان هدیه دادم که سربلند باشی. شما مجموعاً ۱۰ میلیارد پول نقد گرفتید.
مقیسه گفت: آقای «ح.ف.ه» خودت اقرار کردی که سهامدار بودهای.
متهم گفت: من در FIIB سهامدار نبودم.
مقیسه واکنش نشان داد و گفت: شما در جزءجزء ۶۸ شرکت بابک زنجانی سهامدار بودید. اختصاص ۵ میلیون یورو به شما برای چه بود؟ آیا قبول دارید که این پول را گرفتید.
متهم پرونده فساد نفتی گفت: نه قبول ندارم.
مقیسه پرسید: چرا اقرار کردید؟
فلاح پاسخ داد: من اقرار نکردم، ادعای بابک زنجانی است.
مقیسه از نماینده دادستان خواست تا اقاریر «ح.ف.ه» را در این رابطه نزد او بیاورند.
مقیسه بعد از خواندن اقرارهای متهم گفت: شما اظهار داشتید که از حاصل فروش بانک FIIB ۱۱ میلیون و ۷۰۰هزار یورو ارزش افزوده نصیبتان شده است که سهم شما ۵ میلیون است که مقبول گردیده است. به صورت ۶ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان پول نقد.
رئیس شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اظهار داشت: این اقرارهایی که شده است را قبول دارید؟
فلاح گفت: قبول دارم.
مقیسه گفت: تمام.
متهم گفت: چرا تمام؟ اگر میدانستم که ۸۴ میلیون یورو است اعتراض میکردم.
مقیسه گفت: پس اصل سود گرفتن را قبول دارید.
متهم گفت: یک ریال از آن پول را نگرفتهام.
نماینده دادستان واکنش نشان داد و گفت: این مبلغ تهاتر شده است.
مقیسه واکنش نشان داد و گفت: موضوع این است که شما چه کاره بودید که ۵ میلیون دریافت کردهاید.
فلاح پاسخ داد: به خاطر اینکه هیچ کاره بودم هیچ مبلغی به من پرداخت نکرد. او یک دروغی گفته و شما آن را باور میکنید.
قاضی مقیسه گفت: سه سال قبل در جلسهای که خودت، خانومت، دخترت و دامادت حضور داشتی گفتم پول را بیاور پس بده. به دخترت هم گفتم آن یک میلیاردی که در عروسی به تو هدیه کردند از پول بادآورده بیتالمال است آن را هم بیاور پس بده که دخترت گفت بابا با بابکجون کار کرده است و پول در آورده است. من این پول هدیه را هم پس نمیدهم.
متهم پاسخ داد: دختر من اصلاً بابک جون نمیگفته است.
قاضی مقیسه گفت: تو در تمام بانکها سهامدار بودی.
متهم این پرونده پاسخ داد: من در بانک FIIB و بانک کنت نه سهامدار بودم، نه عضو هیات مدیره.
مقیسه پاسخ داد: مهم این است که چگونه این اموال را جابجا کردهاید.
متهم خاطرنشان کرد: به جز من ۵ نفر دیگر هم در هیات مدیره پوششی بانک FIIB بودهاند.
مقیسه بیان داشت: با آنها هم باید برخورد شود.
متهم افزود: با آنها کاری ندارم، در صلاحیت من نیست.
مقیسه تاکید کرد: تا بازگرداندن اموال بیتالمال چیزی به اتمام نمیرسد.
متهم ردیف دوم پرونده با اشاره به فروش بانک FIIB به بانک ملت گفت: چهار سال است که مردم این را میخوانند من نمیدانستم که ۸۴ میلیون دلار سود به دست آورده است.
مقیسه پاسخ داد: بحث این است شما چه کاره بودید که ۵ میلیون دلار کمیسیون گرفتید.
متهم گفت: زنجانی دلش خواسته داده است.
قاضی مقیسه واکنش نشان داد و افزود: شما میدانستید پول این شخص حرام است و خودش دلش خواسته داده. شما هم دلت خواسته گرفتی. ما به همین دلیل اینجا هستیم که او دلش خواسته داده و شما هم دلت خواسته گرفتی. شما پول برگرداندن سهام بانک ملت را از پول شرکت نفت پرداخت کردهاید. آن کمیسیونی که گرفتی به قیمت امروز چقدر میشود.
متهم گفت: حدود ۱۵ میلیارد تومان است.
مقیسه واکنش نشان داد و گفت: در حال حاضر مردم با چند هزار تومان یک ماه را سپری میکنند.
متهم پرونده فساد نفتی گفت: اگر کمیسیون من ۱۵ میلیارد بوده چرا ۶ میلیارد پرداخت شده است.
نماینده شرکت نفت پاسخ داد: آن زمان ارز هزار تومان بوده است.
نماینده دادستان در اعتراض به سخنان متهم گفت: هر آدمی یک حساب بدهکار و یک حساب بستانکار دارد. این شش میلیارد را به صورت فیزیکی به شما ندادند بلکه در حساب شما منظور کردند که در نتیجه مجموع بدهی شما ۱۴ میلیارد شده است.
مقیسه پرسید: بحث این است که شما چه کاره بودید که این مبلغ را دریافت کردهاید؟
متهم گفت: این ماساژور که شما میگویید و روزنامهها از آن تیتر زدند در حساب بدهکاری من است.
مقیسه گفت: شما از کمترین ریال بیتالمال هم نگذشتید.
متهم پاسخ داد: اینها اگر هدیه بود چرا در حساب بدهیهای من است؟
مقیسه گفت: نمیخواهم این حرفها را تکرار کنم.
متهم اعتراض کرد که روزنامهها نوشتند.
قاضی مقیسه افزود: روزنامهها باید بنویسند. شما در شرکت هولدینگ رئیس هیات مدیره بودید. میخواهم ریز خرج کردنتان را بخوانم.
متهم گفت: نمیخواهد، به اندازه کافی آبرویم رفته است. وقتی ماساژور را در حساب من میآورند به منزله پولی است که قرض دادهاند و باید پس دهم.
قاضی مقیسه واکنش نشان داد و گفت: قرض چیست؟ شما شریک بودید. با این چیزها ما را سرگرم نکنید. بروید سراغ مسائل اصلی. ویلای کیش را بگویید.
متهم پاسخ داد: اگر این مبالغی که میگویید درست به حساب من واریز شود من ۵ میلیارد تومان طلبکارم.
مقیسه گفت: دادخواست بنویس تا این پول را بگیریم. میخواهی بابک را بیاورم و توضیح دهد؟ آن آپارتمان ۶ میلیاردی الان در تصرف بستگان شما است. چندین بار هم گفتهام که وکالت دهید آن را به بیتالمال بازگردانیم اما تا به حال ندادید و از این به بعد هم نمیدهید.
متهم معترض شد و گفت: من دو بار گفتهام که بدهی خود را چگونه بپردازم. من چک دادم و بازپرس نگرفت.
نماینده دادستان معترض شد و گفت: مگر میشود شما چک بدهید و بازپرس نگیرد؟
متهم گفت: من و نمایندگان بازپرس نشستیم، حسابرسی کردیم و مشخص شد مبلغ کل بدهی من ۱۴ میلیارد است. من برای این موضوع چک دادم ولی چند روز بعد آمدند و مرا بازداشت کردند.
مقیسه پاسخ داد: چکهایی که دادید برگشت خورد. شما گفتید مرا آزاد کنید تا بروم چکها را کارسازی کنم. شما چک دادید چرا گفتید چک را به بانک نبرید چرا حساب را خالی کردید و چک را پاس نکردید؟
متهم پرونده فساد نفتی گفت: در تاریخ ۲۸ /۱۲ هیچ بانکی این میزان پول را جابجا نمیکند. باید بعد از تعطیلات این پول جابجا میشد.
مقیسه گفت: شما هر وقت اراده میکردی تحت الحفظ برای انجام این کارها فرستاده میشدید. سه سال و نیم مدت کمی نیست. میتوانستی خانه و ویلا را بفروشی و دخترت هم آن یک میلیارد را بازگرداند.
متهم این پرونده در پاسخ به قاضی مقیسه گفت: من به شما گفتم که یک نفر را معرفی کنید که من به او وکالت بدهم. شما گفتید چرا من معرفی کنم. من گفتم به سازمان مطبوع خود وکالت میدهم شما قبول نکردید. من به شما گفتم توروخدا کاری کنید که من بتوانم بدهیها را پرداخت کنم اما شما موقع خروج از اتاق پاسخ دادید شما قرار نیست آزاد شوید.
مقیسه گفت: من به شما گفتم، پول بیتالمال را برگردانید. اگر این کار را نکنید به صورت علنی محاکمه میشوید و آبرویت میرود.
متهم پاسخ داد: به عزت نمازهایی که پشت شما و امثال شما خواندم بارها خودم، خانوادهام، وکلایم گفتیم که این پول را میدهیم اما قبول نکردند.
مقیسه پاسخ داد: به حساب دادگستری واریز میکردید.
متهم گفت: نمیدانستم کسی این چیزها را به من نگفت.
مقیسه گفت: یعنی وکلای شما به شما نگفتند. آن زمان که من با شما صحبت میکردم شما در جریان بازپرسی بودید و برای اعتراض به قرار نزد من آمده بودید. من مسئول وصول پول نبودم. بازپرس گفت این شخص چک داده و چکهای خود را پاس نکرده است.
قاضی دادگاه گفت: شما سه سال و نیم فرصت برای پرداخت داشتید.
متهم گفت: من بهترین سخن را از شما شنیدم. یک بار به من گفتید اگر این قضیه مدیریت میشد این هم سروصدا نمیشد.
مقیسه گفت: شما یک وکالت بیاورید که مثلاً به همسرتان وکالت داده باشید که اموال را برگرداند.