گلایه اشکان خطیبی از بیتفاوتی جامعه در برابر حوادث
به گزارش صدای ایران، مهرداد رایانیمخصوص مجری کارشناس بخش تئاتر «چشم شب روشن» بامداد یکشنبه 15 مرداد میزبان اشکان خطیبی و سیامک صفری برای گفت وگو درباره درام اجتماعی بود.
رایانیمخصوص در ابتدا این توضیح را ارائه کرد که خطیبی و صفری مشغول اجرای نمایشی با نام «لامبورگینی» در تئاتر شهرزاد هستند و این اثر جزو معدود نمایشهای اجتماعی حال حاضر تئاتر است.
صفری کارگردان و بازیگر «لامبورگینی» درباره این اثر توضیح داد: «این اثر کار مشترک من و اشکان است. بعد از اینکه متن را نوشتم، خلاقیت و همفکری اشکان روی کار تاثیرگذاشت و برای همین آن را مشترک مینامم.»
خطیبی نیز در این زمینه بیان کرد: ««لامبورگینی» به مجموعهای از پدیدههای ناراحت کنندهای که در یک سال گذشته رخ داده از منظری فارغ از یک تئاتر مستند یا اجتماعی گونه میپردازد. این نمایش میکوشد با زیر ذرهبین گذاشتن پدیده گورخوابها و حادثه پلاسکو از جنس دیگری به تئاتر اجتماعی نزدیک شود.»
او افزود: «تعجب میکنم صفری چرا اینقدر کم مینویسد. او پیش از این دو نمایشنامه نوشته بود و «لامبورگینی» سومین اثر او است. نوشتههای او جنس خاصی از نمایشنامهنویسی را دارد که کمتر در این سالها با آن برخورد کردم.»
در ادامه صفری گفت: «ریشه تئاتری که به محیط و اجتماع خود واکنش نشان میدهد، به قرن نوزدهم و پدیدهای برمیگردد که روی روابط بشر تاثیر گذاشت. آن هم بحث تولید صنعتی بود. از آن زمان نهضت رئالیسم و ناتورالیسم و تاثیر آن بر ادبیات مطرح میشود.»
او افزود: «این موضوع به خاطر هجوم نیروی کار از فضای بسته روستایی به شهر است؛ آن هم زمانی که قدرت سرمایه میکوشید قدرتمندتر شود و کودکان و زنان را هم به کار گیرد. از آن زمان یکی از حوزههای هنر که تئاتر و ادبیات نمایشی است به واسطه نوع شهرنشینی پیچیده و زندگی در کلانشهرها است؛ وقتی که بحث قدرت و ثروت در آن مطرح است، فاصلهها شکل میگیرد و اخلاقیات بشری زیر پا گذاشته میشود و اکنون تمام جوامع بشری درگیر این بحرانها هستند.»
کارگردان «لامبورگینی» این اثر را به خاطر پرداختن به مسائل پیرامون خود، به نوعی تئاتر اجتماعی معرفی و اظهار کرد: «شاید به نوعی بتوان این اثر را از نوع درام اجتماعی خواند. چون درباره مسائلی حرف میزند که مردم آن را دیده و دربارهاش شنیدهاند و فضای آن برایشان آشنا است.»
صفری اضافه کرد: «وقتی انسان با شیطان هم پیمان میشود و به نوعی میخواهد اخلاقیات را ریشه کن کند، آن را زیر سوال ببرد و متزلزل کند، از این سنت در نمایش بهره بردیم. نه برای اینکه بگوییم اخلاق در جامعه ما وجود ندارد، بلکه از این رو که هشدار بدهیم بهتر است با شیطان پیمان نبندیم، بلکه به یکدیگر لبخند بزنیم و هم را دوست داشته باشیم.»
این بازیگر مطرح عرصه تئاتر تأکید کرد: «این نمایشنامه کوچک، وامدار تجربه نوع برخورد ادبیات و تئاتر با مباحث اجتماعی است. البته ادعا ندارم خیلی پرقدرت و قوی است اما قدری این تجربه را به کار گرفته و میشود آن را نوعی درام اجتماعی خواند.»
خطیبی نیز در ادامه گفت: «به شخصه معتقدم جوامع بحرانزده که در آن آنقدر اتفاقات اجتماعی ناگوار اجتماعی به تعدد میرسد و برخورد ژورنالیستی با آن زیاد میشود و به دفعات در طول روز خودمان را در آماج این حملات خبری ناگوار قرار میدهیم که عیار حساسیت اجتماع به شدت پایین میآید. خبرهای ناگوار حتی آنهایی که عمق فاجعهشان زیاد است در حد یک تیتر خبری بسته به اینکه ژورنالیستها تا چند روز میخواهند به آن بپردازند، عمر یا دوام خواهد داشت. چرا که روز بعد فاجعه بعدی و فراموش شدن اتفاقات ناگوار قبلی را به دنبال دارد.»
او افزود: ««لامبورگینی» در جایی به سورئالیسم طعنه میزند و اتفاق انتهایی نمایش نیز کاملا اتفاقی فراواقعی است. این نمایش از این منظر قدری به روزتر است و واکنشی که هنرمند به وقایع اجتماعی نشان داده، از جنس امروزی است.»
خطیبی در پایان این بخش از سخنانش یادآور شد: «به دلیل پایین آمدن عیار حساسیت جوامع، رسالت اجتماعی و انسانی هنرمند بیش از پیش خود را به رخ می کشد. اینکه در صفحات مجازی و مصاحبه ها به چنین مسائلی واکنش نشان داده شود، کافی نیست و نیاز است حتی به جنبشی که برشت آن را پایه گذاری کرده برگردیم و باید مخاطب را به دل ماجرا بکشانیم تا بفهمد عمق فاجعه چقدر است. در روزهایی که سپری می کنیم باید بیش از این واکنش دراماتیک و هنرمندانه نشان بدهیم.»