مهاجرنیا: برخی اصولگرایان از موضع منافقین، از سرنگونی نظام میگویند/اصولگرایی، گوشت قربانی شده!
به گزارش صدای ایران وی در ادامه افزود: جریانهای سیاسی دارای نقاط اوج و افول هستند، چنانکه حزب جمهوری اسلامی روزی در اوج بود و سپس دچار افول شد. جریان اصولگرایی نیز این روزها دچار افول شده و مشاهده میکنیم کسانی که روزی به عنوان نمادهای اصولگرایی شناخته میشدند، امروز همچون منافقین سخن از سرنگونی نظام بر زبان میآورند.
این استاد دانشگاه در برشماری تفاوتهای دهگانه اصولگراییِ جریانی با اصولگرایی واقعی و اندیشه انقلاب اسلامی خاطر نشان ساخت: اولین خصیصه اصولگراییِ جریانی، تبدیل شدن آن به گفتمانی مستقل در کنار دو گفتمان اصلاح طلبی و اعتدال شده و به قول میشل فوکو، گفتمانها برای یکدیگر مثل هوو و رقیب هستند و حالت انفعالی دارند، در حالی که اصولگراییِ واقعی، ماهیت انقلابی دارد و آنچه در این اندیشه موضوعیت دارد، اصل انقلاب است.
مهاجرنیا ادامه داد: دومین تفاوت آن است که اصولگراییِ واقعی، شفاف است و اصول روشنی مثل صدور انقلاب، تشکیل جامعه اخلاقی و فسادستیزی دارد، اما گفتمانها و جریانهای سیاسی دچار تداخل با یکدیگر میشوند و شفافیت خود را از دست میدهند.
وی مقطعی بودن و موردی بودن اصولگراییِ جریانی را ویژگی سوم این جریان دانست و افزود: جریانهای سیاسی در مقاطع خاصی مثل انتخابات ظهور و بروز مییابند و بیشتر بر سیاست تمرکز میکنند و از مسائل مهمی مثل فرهنگ غافل میشوند، اما اندیشه انقلاب جامعیت دارد و نه مقطعی است و نه موردی.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در بیان دیگر تفاوتهای اصولگراییِ جریانی با اصولگرایی واقعی گفت: تفاوت چهارم آن است که اصولگرایی جریانی شدیداً محافظهکار شده، چراکه در رقابت با سایر جریانها صرفاً در پی حفظ وضع موجود است، در حالی که اندیشه انقلاب و اصولگرایی واقعی حالت تهاجمی دارد.
وی افزود پنجمین خصلت اصولگراییِ جریانی، ارتجاعی بودن آن است؛ یعنی در مقابل رقبایی که به دنبال مفاهیم رو به جلویی مثل توسعه و اصلاحات هستند، مجبور است نگاه به عقب داشته باشد، ولی اندیشه انقلاب اسلامی یا همان اصولگراییِ واقعی این خصلت منفی را ندارد و به دنبال فتح افقهای جدید است.
مهاجرنیا خاطر نشان کرد: ویژگی ششم اصولگراییِ جریانی، "حفظ محور بودن" آن است. لذا این جریان در پی حفظ وضع موجود است و هیچ تئوری جدیدی برای اداره ابعاد مختلف جامعه از سوی آن ارائه نمیشود، در حالی که اصولگرایی واقعی، گسترشمحور است و لحظه به لحظه جوشش دارد.
وی در ادامه هفتمین ویژگی، اندیشه انقلاب را اندیشهای فراملی و جهانی دانست و تأکید کرد: دشمن اصلی در این اندیشه فراملی، ظلم و استکبار و سلطه جهانی است، اما اصولگراییِ جریانی به اندازهای که با رقبای داخلی مشکل دارد، با سلطه جهانی مشکل ندارد و اگر هم موضعی میگیرد، صرفاً در حد شعار است.
وي درخصوص هشتمین ویژگی گفت: اندیشه انقلاب زمینه صدور دارد، ولی اصولگراییِ جریانی زمینه صدور ندارد و نمیتوان آن را در فضای بینالمللی مطرح کرد.
این استاد دانشگاه درباره نهمین ویژگی با بیان اینکه اصولگراییِ جریانی، امروز مصادره و تبدیل به گوشت قربانی شده، گفت: اندیشه اصیل انقلاب اسلامی مصادره ناپذیر است.
مهاجرنیا گفت: تفاوت دهم آن است که اصولگراییِ جریانی، امروز خود منشأ اختلاف شده و لذا احزاب اصولگرا به شدت دچار اختلاف هستند و نمیتوانند به اجماع و وحدت برسند، در حالی که اندیشه انقلاب به هیچ وجه تفرقهپذیر نیست.
وي در پایان خاطر نشان ساخت: اگر بتوانیم با عبور از اصولگراییِ جریانی، اندیشه ناب انقلاب و تفکر امام و مقام معظم رهبری را مطرح سازیم، گرفتار چنین مشکلاتی نخواهیم شد. لذا برای تحقق این اندیشه باید از وابستگیها و تعلقات حزبی و جریانی عبور کرد.