طی یادداشتی در "صدای ایران" مطرح شد؛

تحلیل جامع مهدی مطهرنیا درباره بحران قطر و 5 سناریو پیش‌رو

بحران قطر در پازل بزرگ بحران های موجود در منطقه حساسیت زیادی دارد. این حساسیت نه از بطن بحران که از وقوع این بحران در جغرافیای زمانی معناداری برمی خیزد که نمی توان به راحتی از آن گذشت. زمانه بروز این بحران با تلاش آمریکا برای مهار چین به عنوان اولویت استراتژیک آمریکا در قرن بیست و یکم میلادی همراه شده است.
کد خبر: ۱۵۶۲۸۰
تاریخ انتشار: ۱۱ مرداد ۱۳۹۶ - ۲۰:۵۷
صدای ایران- دکتر مهدی مطهرنیا*؛ بحران قطر در پازل بزرگ بحران های موجود در منطقه حساسیت زیادی دارد. این حساسیت نه از بطن بحران که از وقوع این بحران در جغرافیای زمانی معناداری برمی خیزد که نمی توان به راحتی از آن گذشت. زمانه بروز این بحران با تلاش آمریکا برای مهار چین به عنوان اولویت استراتژیک آمریکا در قرن بیست و یکم میلادی همراه شده است.  تلاش کسینجر برای دوری آمریکا از تله موسوم به "تله توسیدیدی" مطرح از سوی گراهام آلیسون در همین راستا صورت می پذیرد تا این مهار را نه از راه درگیری گریزناپذیر با چین در داین دیدگاه که از راه همگرایی هدفمند به انجام رساند. در ارتباط با این بحران پرسش های بسیاری وجود دارد. اما، جدای از این پرسش ها، پرسش‌های اساسی برای جامعه پیام اندیشان ایرانی – مخاطبین فعال – چند و چونی آینده خروجی ها، و پیامدهای این بحران برای اهداف و امنیت ملی ایران است.



1-      این بحران در کجای جغرافیای مدیریت آینده منطقه قرار دارد؟

2-      خروجی های این بحران برای منطقه چه خواهد بود؟

3-      این بحران چه پیامدهایی را برای منطقه به همراه خواهد داشت؟

4-      این بحران بر نقش بندی همگرایی ها و واگرایی های سیال در منطقه چه تأثیری خواهد گذاشت؟

5-      دگرگونی‌های احتمالی به چه شکل خواهد بود؟

 

-          فرپندارها – سناریو ها – ی روردروی بحران قطر

فرپندارها تصویر پردازی های فرازمانی و پسازمانه ای برای توصیف آینده ها؛ است تا بتوانیم از موقعیت اولیه موجود به موقعیت های تصویری و ترسیمی ممکن، محتمل، و مطلوب و مرجح آینده، وقوف و به سمت انتخاب آگاهانه تر آینده پیشروی کنیم.

-           تصویری از وضع موجود

محیط مورد بررسی منطقه ای است که من آن را نوهارتلند Heartland New نامیده ام. نوهارتلند بخشی از "هارتلند بزرگ Big heartland" – از شمال غربی آفریقا تا چین- است که سه بخش هارتلند نو New Heartland، نو هاتلند، و "هارتلند علیا Hartland Upper را در برمی گیرد. تسلط بر این منطقه برای استمرار قدرت نهادینه شده در نسل های گذشته نظم جهانی گریز ناپذیر می نماید .  قدرت های بزرگ جهانی در دنیای پرتلاطم قدرت آینده چه در ماهیت و هستومندی هویتی قدرت در لایه ی زیرین دگرگونی؛ و چه در سطح پرتلاطم تغییر هندسه قدرت در سطح زبرین قدرت، باید به این منطقه توجه داشته باشند.

قطر شبه جزیره ای استراتژیک دارای کالبد ژئواکونومیک و کد استراتژیک بالا در خلیج فارس است. در میان امارات متحده عربی، و جزیره کوچک بحرین ریز کشوری ثروتمند و تأثیرگذار است. خشکی چسبیده به صحرای عربستان که به صورت زائده ای در پایین حلیج فارس یک شبه تنگه ی هرمز به وجود آورده است. منطقه المفجر یکی از شهرداری‌‌های اصلی قطر است و مرکز آن الرویس شمالی ترین قسمت این شبه جزیره است. این منطقه با 902 کیلومتر مربع – 350 مابل مربع – در دل خلیج فارس و حتا بالاتر از جزایر وموسی و سیری در دل خلیج فارس قرار دارد.

این کشور توسعه روابط نظامی نزدیک خود با آمریکا را در جریان جنگ خلیج فارس در سال 1991 میلادی آغاز کرد. درست چند هفته پس از آنکه نیروهای آمریکا در آوریل سال 2003 میلادی دولت بغداد را سرنگون کردند، فرماندهی مرکزی آمریکا مرکز عملیات هوایی منطقه‌ای خود را از پایگاه هوایی "شاهزاده سلطان" در عربستان سعودی به پایگاه هوایی " العدید" در چند کیلومتری دوحه،‌ پایتخت قطر منتقل کرد.

قطر همچنین یکی از بزرگترین خریداران تسلیحات پیشرفته آمریکا است. به طور مثال قطر در ژوئن سال جاری میلادی یک بسته‌ی توافق 11 میلیارد دلاری را برای خرید هلی کوپترهای جنگنده آپاچی ساخت آمریکا و تسلیحات دفاع هوایی پاتریوت و جاولین امضا کرد.

اگرچه قطر میزبان پایگاه‌های نظامی آمریکا است اما واشنگتن را وادار کرده تا علناً‌ اذعان نکند که ماموریت‌های نظامی خود را از پایگاه هوایی "العدید" انجام می‌دهد. رهبران قطر نیز همانند دیگر متحدان در خلیج فارس نمی‌خواهند تا پنتاگون حقیقت را افشا کند چرا که نسبت به اینکه با واشنگتن بسیار صمیمی دیده شوند،‌ تردید دارند. آمریکا نیز از این خواسته تبعیت کرده و از تأیید علنی این مساله که بمب افکن‌های " B-1" و دیگر جنگنده‌های آمریکایی از پایگاه هوایی العدید قطر عملیات خود را انجام می‌دهند،‌ امتناع کرده است. با این وجود این یک حقیقت آشکار است که هواپیماهای آمریکا از این پایگاه پروازهای شناسایی،‌ سوخت گیری‌ها و دیگر ماموریت‌های خود را بر فراز عراق انجام می‌دهند.
 
نیروی هوایی آمریکا به صورت علنی اذعان کرده که هواپیماهای باری C-130,C-17 از پایگاه هوایی العدید در اوت سال2013 میلادی به عنوان یک ماموریت بشر دوستانه، آب و مواد غذایی را برای ایزدی‌های بی خانمان شده در اطراف کوه‌های سنجار در عراق از آسمان به زمین انداخته‌اند.با این حال فلورنوی معاون وقت وزیر دفاع آمریکا و مدیر اجرایی مرکز "امنیت جدید آمریکا" می‌گوید:‌ قطر نباید فکر کند که آمریکا هرگونه اقدام دوحه را برای حمایت از گروه‌های افراط گرا تحمل می‌کند.

او می‌افزاید:‌ قطر نباید بر قدرت خود درخصوص میزبانی ارتش آمریکا بیش از حد حساب کند. پایگاه هوایی العدید یک تاسیسات بسیار مفید است اما برای ما تنها پایگاه نیست. نقل مکان از این پایگاه به یک پایگاه هوایی دیگر برای آمریکا غیر ممکن نیست. در نتیجه الان زمان مناسبی برای قطر است تا با دقت استراتژی‌های خود را بازبینی کند..

در همان زمان بود که یکی از معاونان کنگره آمریکا گفت: تعدادی از قانون گذاران ارائه این در خواست برای انتقال هواپیماهای آمریکایی به یک پایگاه دیگر را آغاز کرده‌اند. این موضوعی نیست که دولت اوباما فعالانه در حال بررسی آن باشد. اما برخی ازاعضای کنگره می‌پرسند که آیا آمریکا باید در کشوری که به حمایت از حماس و افراط گرایان متهم است، پایگاه هوایی داشته باشد و توافق تسلیحاتی جدید با آن امضا کند؟».

قطر با دولت اوباما علیرغم وجود انگشت اتهام در همکاری با داعش؛ در اتحاد بین المللی به رهبری آمریکا در برابر داعش مشارکت کرد. در مجموع قطر یک کشور کوچک و غنی است که تلاش می‌کند تا نفوذ 360 درجه خود را حفظ کند. آن‌ها به جای تکیه بر شانس و اقبال و شرط بندی در باب آینده ی قدرت خود، تلاش می‌کنند تا مطمئن شوند که با آمدن هر کس در راس امور خاورمیانه،‌ آن‌ها همچنان نفوذ خود را داشته باشند. در این میان است که سیاست های متناقض و گاه متضاد آن ها در منطقه تفسیرپذیر می شود. همچنین به همین جهت است که بحران حاضر بر آن است تا قطر تکلیف خود را در «نبرد بزرگ احتمالی خلیج فارس»، مشخص کند.

§         قطعیت های موجود

·         عربیزه بودن جامعه ی عربستان و قطر

·         زیست بوم مشابه دو قطب اصلی بحران

·         اقتصاد نفت سالار و تجارت پیشه ی هر دو قطب بحران و رقابت بین آن ها در ساحت اقتصاد

·         تعارضات درونی ساختی، ساختاری، و کنشگری قدرت در عرصه سیاست داخلی در هر دو قطب بحران

·         اصطکاک های شدید ایدئولوژیک در حمایت از کنشگران و بازیگران منطقه ای قدرت در هر دو قطب بحران

·         پیوستگی هر دو قطب بحران به سیاست های کشورهای فرامنطقه ای در منطقه

·         همگرایی های نوسان دار میان هردو قطب بحران در قالب شورای همکاری خلیج فارس

·         تزاحم میان قدرت های بین المللی و منطقه ای در دوران گذار نظم منطقه ای و نظام بین المللی

·         جوامع مذهبی با گرایش های ایدئولوژیک در هر دو قطب قدرت در گستره باند گروه های جهادی و تکفیری

·         ارتش های مجهز به سلاح های پیشرفته و فاقد نیروی انسانی کمی و کیفی در بهره برداری از این سلاح ها

·         ورود به مسابقه تسلیحاتی

·         فضای امنیتی متکی بر گفتمان امنیت منفی؛ در سپهر وابستگی اطلاعاتی – امنیتی به دولت های فرادست  فرامنطقه ای

·         وجود ساختار تصمیم گیری فرا قانونی متکی بر اراده حکام در درون نظام سیاسی و تصمیم گیری های خانوادگی – قبیله ای

o         

§         عدم قطعیت ها

·         جوامع در حال گذار در بستر لغزنده دوران گذار در نظام بین الملل از نظم کهن دو قطبی به نظم جدید در حال تلاطم

·         اثرگذاری گسترش درهم تنیدگی عناصر زمان و مکان، در بستر انقلاب ارتباطی و زندگی ملت – دولت ها در "اتاق شیشه ای" بر لایه های گوناگون حیات اجتماعی کشورهای مرکزی و پیرامونی بحران

·         لغزندگی زیست بوم Ee [2]کشورهای منطقه در کالبد مریی و هستومندی نامریی

·         نوسان بازار انرژی و ژئوپلتیک در حال نوسان بازار انرژی

·         اقتصاد لغزان ناشی از تک محصولی بودن اقتصاد قطب های مرکزی و پیرامونی این بحران

·         بروز پیامدهای عینی دوران گذار سیاسی در لایه های گوناگون نیروهای اجتماعی و قدرت های سیاسی در قالب های گوناگون دگرگونی های اجتماعی – سیاسی

·         حمایت قدرت های فرامنطقه ای از قطب های اصلی بحران به نفع یکی از اقطاب اصلی درگیر در بحران

·         ورود به یک تنش نظامی

·         قطع همکاری های امنیتی

·         فروپاشی شورای همکاری خلیج فارس

 

-          تحلیل استراتژی کنشگران و بازیگران

-          شکل بندی

o        کنشگران

§         منطقه ای: عربستان، ترکیه ایران

§         فرامنطقه ای: آمریکا، روسیه اروپای متحد، چین

o        بازیگران

§         منطقه ای: قطر، کشورهای حاشیه خلیج فارس، عراق، پاکستان

§         فرامنطقه ای : اسراییل، مصر، اردن،

-          تحلیل استراتژی

-          کنشگران

o        منطقه ای

§         عربستان : استراتژی هجومی منطقه ای و همکاری بین المللی با قدرت های فرامنطقه ای

§         ترکیه : استراتژی بسط قدرت، و تعاملی منطقه ای با قدرت های فرامنطقه ای

§         ایران : استراتژی رقابتی با قدرت های منطقه ای و تقابلی با قدرت های فرا منطقه ای

o        فرامنطقه ای

§         آمریکا : استراتژی هژمونی مرکب و نظم نوین جهانی بر اساس رهبری امنیتی جهان آینده در نظام تک چند قطبی با سمت گیری مهار چین و تسلط ژئواستراتژیک بر آسیای خاوری یا دور

§         روسیه : استراتژی بازی با برگ های جوکر بازی پوکر به عنوان برگ های برنده برای گرفتن امتیازهای ممکن بیشتر در نظم نوین آینده

§         اروپای متحد : استراتژی اتحاد با آمریکا با تاکید در رقابت در تقسیم قدرت در منطقه و همکاری توأمان برای دستیابی به منزلت بالاتر در برابر چین برای حفظ آینده قدرت غرب در برابر شرق

§         چین : استراتژی سکوت فعال با جهت گیری دوری از منازعات سیاسی و بسط عمق نفوذ قدرت اقتصادی چین در منطقه و گسترش کریدور شرق یه غرب در مسیر جاده ابریشم

-          بازیگران

o        منطقه ای

§         قطر : استراتژی بازی پیچیده در محیط آشوب برای کسب پرستیژ سیاسی و اخذ امتیازهای بین المللی از طریق سرمایه گذاری های اقتصادی و شگفتی سازی های سیاسی و امنیتی

§         کشورهای حاشیه خلیج فارس: استراتژی تعاملی با عربستان و همکاری با کشورهای فرامنطقه ای در فضای اصطکاک قدرت بین عربستان و ایران برای حفظ اینده ی موجودیت خویش.

§         عراق : استراتژی تعامل دو لبه با عربستان و ایران و دوری از منازعه ی احتمالی در گستره عربی و فرامنطقه ای

§         پاکستان : استراتژی سکوت فعال و همکاری امنیتی با عربستان

o        فرامنطقه ای

§         اسراییل : استراتژی حمایت از عربستان و گسترش بحران از قطر به مرزهای تقابل با ایران

§         مصر: استراتژی همکاری با عربستان و تقابل با قطر

§         اردن : استراتژی سکوت خزنده و همکاری و اتحاد با جهت گیری انگلستان در منطقه

 

-          پویش سیگنال ها در گستره ممکن ها و کاهش عدم قطعیت ها

پویش متوجه ردیابی اطلاعات به دست آمده از پایش خبرهای پیمایش شده است. کدام روند امکان ادامه یا توقف دارند؟

1-      روند تزاحم قدرت های منطقه ای با یکدیگر در جهت ایجاد نظم نوین منطقه ای و به پیروی از آن امکان برهم خوردن ژئوپلتیک موجود منطقه ای وجود دارد.

2-      امکان تشدید انتقال کانون بحران ها از هارتلند نو – خاورمیانه عربی – به نوهارتلند – فلات ایران و حد فاصل میان خلیج فارس و تنگه عدن – زیاد است. این مرحله میانی انتقال بحران به هارتلند علیا در آینده در مسیر پرداخت جدید ژئوپلتیکی در نظم آینده جهانی است.

3-      تقابل منطقه ای میان ایران و عربستان، از روندی رو به رشد و پیشرفت برخوردار است که با تحریک اسراییل و سیاست های منطقه ای – بین المللی آمریکا در دولت ترامپ هماهنگی دارد.

4-      روند محدود سازی همکاری بین المللی با ایران بر اساس تفسیر محدود و مضیق از برجام؛ و محاصره منطقه ای تهران با مدیریت منطقه ای اسراییل و پشتیبانی و اجرای ریاض تشدید خواهد شد.

5-      روند تقابل کنترل شده و هدفمند جبهه عربی بر علیه وفاق شکننده منطقه ای ترکیه و ایران و قطر به طور نسبی و در میان مدت باقی می ماند.

6-      روند همکاری های بیشتر عربستان با اسراییل به ویژه بعد از کناره گیری نزدیک الوقوع سلمان و پادشاهی محمد بن سلمان تشدید خواهد شد.

7-      روند شکل گیری ناتوی عربی سرعت پیدا کرده است.

8-      تلاش ایران برای بسیج نیروهای مردمی منطقه در مبارزه با تروریسم و حضور کشورهای فرامنطقه ای با همکاری سازمان های جهادی و سیاسی فعال در منطقه افزایش پیدا و در همان حال با چالش های بسیار جدی روبرو خواهد شد.

9-      روند کنترل احتمالی بالا رفتن قیمت نفت در ماه های آینده پیش از هر اقدام احتمالی عملی و شدیدتر فیزیکی در دستور کار قرار خواهد گرفت. امکان فروش سهام بعضی از شرکت های نفتی در بازار جهانی وجود دارد.

10-  روند نقد درونی انتخابات آمریکا و دخالت احتمالی روس ها در آن با تشدید بحران در حوزه سیاست خارجی در آمریکا در افکار عمومی آمریکا کنترل بیشتری پیدا خواهد کرد و همگرایی بیشتر دموکرات ها با جمهوریخواهان را برای سیاست های منطقه ای بوش فراههم خواهد ساخت

11-  رقابت در بازار انرژی جهانی بیش از آن که متوجه نیاز به نفت به عنوان یک کالای استراتژیک باشد - اکنون دیگر نیست - متوجه کنترل بر کد ژئواستراتژیک منطقه برای ایجاد سپر نفوذی در برابر چین، و قطع کریدور شرق به غرب چین خواهد بود.

12-  روند دموکراسی خواهی در کشورهای منطقه افزایش و در صورت بروز جنگ، جابجایی های مرزهای ملی و تغییر احتمالی دولت های حاکم در منطقه خواهیم بود

13-  روند تضعیف قطر محافظه کارانه تر و تلاش خواهد شد تا به پیروی از آن درهم ریختگی شورای همکاری خلیج فارس مدیریت شود.

14-  روند حضور بیشتر نظامی – امنیتی در نوهارتلند و محدود سازی دریایی خلیج فارس از تنگه عدن به تنگه هرمز افزایش پیدا خواهد کرد. مهندسی معکوس بستن تنگه هرمز در دستور کار قرار دارد.

 

-          سناریوهای پیشاروی بحران قطر

بر آن است که در قالب عنوان های زیر به بیان مسیرهایی بپردازد که ما را از موقعیت حال به چشم اندازهایی از آینده هدایت می کند. این مرحله به توسعه سناریو ها در قالب تصویر پردازی های معنادار و تعریف پذیر گرایش دارد. این تصاویر عبارتند از:

1        بازگشت ایام العرب

2         اسب تروای غرب

3         شاه ماهی قرمز خلیج فارس

4        قوی سیاه

5         تله توسیدید

 

-          بازگشت به ایام العرب

o        تحلیل روندها

روندهای زیر را باید در این فرپندار مورد توجه قرار داد:

1-      اوج گیری روند اصطکاک ایدئولوژیک بین دو قطب بحران

2-      گسترش اصطکاک رقابت قدرت منطقه ای به منازعه ی بر سر قدرت در منطقه

3-      توسعه رقابت اقتصادی بین عربستان و قطر در منطقه

4-      تحریک رقابت منطقه ای برای انتقال عملی پرشدت و پرسرعت بحران ها از هارتلند نو به نوهارتلند توسط قدرت های فرامنطقه ای

5-      تبدیل تزاحم منطقه ای نبرد قدرت برای شکل دادن به آینده نظم منطقه ای در دو جبهه متحد و متفق شامل جبهه متحد عربستان با همپیمانانش و جبهه متفق قطر، ترکیه، و ایران

 
o        خلاصه داستان

«ایام‌العرب» عنوانی است که بر رویدادهای بزرگ در شبه جزیره عربستان پیش از اسلام اطلاق می‌شود. این رویدادها معمولاً عبارت بودند از جنگ ها و کشمک‌های که حاصل از ظرف‌های طبیعی و اقتصادی و اجتماعی منطقه بوده و غالب آنها را خواسته یا ناخواسته، جهت تأمین روزی و حفظ حیات‌شان ایجاد می‌کرده است. زمینه‌ و اسباب و علل‌ این جنگ ها را می‌توان به اوضاع طبیعی و اقتصادی، اوضاع اجتماعی اعراب جاهلی، و جنگ‌های جاهلی بازگرداند. جنگ های عربی در زمان موسوم به ایام العرب همگی دارای ویژگی مشابهی بودند و آن دمیدن روح فخر و انتقام در کالبد قبیله بود.

بحران کنونی میان عربستان و قطر بر اساس روندهای تشدید یافته سیاسی، اقتصادی، و ایدئولوژیک موجود در بستر ناشی از این دیدگاه ارتجاعی، می تواند به رودرویی نظامی و جنگی خانمان برانداز میان عربستان و قطر تبدیل شود با توجه به جبه گیری متحدان عربستان و ققطر در منطقه از یک سو، و از سوی دیگر و تحریک قدرت های فرامنطقه ای برای تثبیت بیشتر حضور خود در منطقه این جنگ از استعداد بالایی برای گسترش منطقه ای برخوردار می شود.

 

-          اسب تروای غرب

o        تحلیل روندها

1-      تقابل منطقه ای میان ایران و عربستان، از روندی رو به رشد و پیشرفت برخوردار است که با تحریک اسراییل و سیاست های منطقه ای – بین المللی آمریکا در دولت ترامپ هماهنگی دارد.

2-      امکان تشدید انتقال کانون بحران ها از هارتلند نو – خاورمیانه عربی – به نوهارتلند – فلات ایران و حد فاصل میان خلیج فارس و تنگه عدن – زیاد است. این مرحله میانی انتقال بحران به هارتلند علیا در آینده در مسیر پرداخت جدید ژئوپلتیکی در نظم آینده جهانی است.

3-      روند تزاحم قدرت های منطقه ای با یکدیگر در جهت ایجاد نظم نوین منطقه ای و به پیروی از آن امکان برهم خوردن ژئوپلتیک موجود منطقه ای وجود دارد.

4-      تقابل منطقه ای میان ایران و عربستان، از روندی رو به رشد و پیشرفت برخوردار است که با تحریک اسراییل و سیاست های منطقه ای – بین المللی آمریکا در دولت ترامپ هماهنگی دارد.

 

o        داستان

10 سال بود که یونانیها شهر Troy را بدون هیچ نتیجه ای محاصره کرده بودند. سرانجام آنها وانمود کردند که عقب نشینی می کنند و فقط یک اسب بزرگ چوبی از خود به جا گذاشتند که تعدادی از دلاوران آنها از جمله ادیسه در آن پنهان شده بودند. تروجنها (اهالی شهر Troy) اسب را به عنوان یک غنیمت جنگی به داخل شهر خود بردند و سرخوش از احساس پیروزی سرگرم جشن شدند. شب هنگام دلاوران یونانی از اسب خارج شدند و با غافلگیر کردن تروجنها، شهر تروی را تسخیر کردند.

با عنایت به اصطکاک شدید موجود میان ایران و امریکا و انتقال این اصطکاک از سطح بین المللی به منطقه ای در قالب جنگ های نیابتی و تبدیل آن ها به تزاحم ها و تعارض های منطقه ای؛ و لبه پرتگاه آشوب؛ نقش آفرینی علنی عربستان به عنوان بازیگر دیوانه در برابر ایران؛ بحران قطر بسیار لغزنده و مواج نشان می دهد.

همچنین بالغ بر سه دهه است که دولت های حاکم بر واشنگتن و دولت های هم سو با آمریکا در مهار ایران و نقش آفرینی های منطقه ای و اثرگذاری های بین المللی خویش؛ باز مانده اند از این رو بر آنند تا با بزرگنمایی این بحران ، با توجه به امکان همگرایی ایران با ترکیه در دفاع از قطر، و گرایش قطر به تهران در ارتباط با گروه های جهادی چون حماس، به انباشت تسلیحات نظامی، گسیل و آماده باش عملیاتی نیروهای نظامی، توسعه رقابت های تسلیحاتی و فضا سازی های تشکیلاتی و هماهنگی های نظامی مناسب در قالب مدیرت بحران قطر روی آورند. در این جا به ظاهر ایران از مرکز تمرکز خارج شده است؛ اما به واقع بحران قطر اسب تروایی است که وارد خلیج فارس شده است. بخشی از ایرانیان انقلابی نیز آن را فرصتی برای ایران می پندارند.

 

-          شاه ماهی قرمز خلیج فارس

o        تحلیل روند

1-      روند تزاحم قدرت های منطقه ای با یکدیگر در جهت ایجاد نظم نوین منطقه ای و به پیروی از آن امکان برهم خوردن ژئوپلتیک موجود منطقه ای وجود دارد.

2-      روند همکاری های بیشتر عربستان با اسراییل به ویژه بعد از کناره گیری نزدیک الوقوع سلمان و پادشاهی محمد بن سلمان تشدید خواهد شد.

3-      تقابل منطقه ای میان ایران و عربستان، از روندی رو به رشد و پیشرفت برخوردار است که با تحریک اسراییل و سیاست های منطقه ای – بین المللی آمریکا در دولت ترامپ هماهنگی دارد.

4-      رقابت در بازار انرژی جهانی بیش از آن که متوجه نیاز به نفت به عنوان یک کالای استراتژیک باشد - اکنون دیگر نیست - متوجه کنترل بر کد ژئواستراتژیک منطقه برای ایجاد سپر نفوذی در برابر چین، و قطع کریدور شرق به غرب چین خواهد بود.

 

-          داستان

شاه‌ماهی سرخ یک استدلال مغلطه‌آمیز است که اثربخشی آن به پرت سازی حواس متکی است. در این مغالطه، مرکز توجه منحرف می‌شود؛ خوانندگان یا شنوندگان را به بعضی موضوعات بحث، که دور از جنبه اصلی مورد تمرکز مباحثه است، سوق می‌دهند. از آن‌ها خواسته می‌شود به بعضی مشاهدات یا برخی مدعیات، گرچه ممکن است در رابطه با موضوع موردبحث باشند، ولی به درستی/نادرستی آنچه در اصل مورد نزاع است ربطی نداشته باشند، توجه کنند. این‌ همان شاه‌ماهی سرخ است که آن ‌را در میان راه می‌اندازند.

در بسیاری از زمینه‌ها، انداختن عمدی هر مسیر انحرافی به "شاه‌ماهی سرخ" موسوم است. به‌ویژه، در ادبیات و بیشتر از همه در داستان‌های پلیسی و تعلیقی کم یافت نمی‌شود که شخصیت یا رویدادی را عمداً در مسیر کارآگاه (و همین‌طور خوانندگان) پیش می‌گذارند تا هرچه بیشتر به هیجان و پیچیدگی طرح داستان افزوده شود. این رویداد می‌تواند یک انگیزه نهان سیاسی، یک رسوایی جنسی باشد و نیز هر آنچه بتواند به‌عنوان "یک شاه ماهی سرخ" موجب انحراف ذهن خواننده گردد. در رمان و داستان بسیار محبوب رمز داوینچی➥، یک اسقف کاتولیک، از شخصیت‌های داستان، به روشی که بسیار زیرکانه برای گمراه کردن مؤثر است، در طرح داستان وارد می‌شود. نام وی که یک شوخی نویسنده نیز است آرینگو-رسا(Aringarosa) — به ایتالیایی: شاه‌ماهی سرخ — است.

 

-          فرپندار قوی سیاه

o        تحلیل روند

1-      تلاش ایران برای بسیج نیروهای مردمی منطقه در مبارزه با تروریسم و حضور کشورهای فرامنطقه ای با همکاری سازمان های جهادی و سیاسی فعال در منطقه افزایش پیدا و در همان حال با چالش های بسیار جدی روبرو خواهد شد.

2-      رقابت در بازار انرژی جهانی بیش از آن که متوجه نیاز به نفت به عنوان یک کالای استراتژیک باشد - اکنون دیگر نیست - متوجه کنترل بر کد ژئواستراتژیک منطقه برای ایجاد سپر نفوذی در برابر چین، و قطع کریدور شرق به غرب چین خواهد بود.

3-      روند دموکراسی خواهی در کشورهای منطقه افزایش و در صورت بروز جنگ، جابجایی های مرزهای ملی و تغییر احتمالی دولت های حاکم در منطقه خواهیم بود

4-      روند نقد درونی انتخابات آمریکا و دخالت احتمالی روس ها در آن با تشدید بحران در حوزه سیاست خارجی در آمریکا در افکار عمومی آمریکا کنترل بیشتری پیدا خواهد کرد و همگرایی بیشتر دموکرات ها با جمهوریخواهان را برای سیاست های منطقه ای بوش فراههم خواهد ساخت

 

o        داستان

قوی سیاه استعاره‌ای است از پیشامدهایی كه مشاهده آنها شگفت‌انگیز و بسیار نادر است و چون كسی به طور معمول انتظار وقوع آنها را ندارد وقتی اتفاق می‌افتند توده های مردمی در توجیه دلایل وقوع چنین پدیده هایی گاه به استدلال غیرعقلانی و حتی خرافی روی می‌آورند. فارغ از اندیشه توده ها، در توجیه علت و عواقب این پدیده ها معمولا بین روشنفكران و خردگرایان نیز هنگامه ای از اختلاف نظر و كشمكش هایی پدید می آید كه ممكن است دهه ها و سده ها به نتیجه گیری صحیحی نینجامد.

وجه تسمیه این پدیده ریشه در فرهنگ غرب دارد كه قوی سفید را پرنده‌ای سفید و مظهر پاكی تصور می‌كردند و از آنجایی كه عامّه مردم قوی سیاه ندیده بودند وجود آن را مظهر شیطان و نماد شرّ و جادوگری می‌پنداشتند. این اسطوره دیرینه چنان ریشه در باور مردم غرب داشته كه در باله دریاچه قو (اثر پیوتر ایلیچ چایکوفسکی) نیز الهام‌بخش موسیقی‌دان‌ها و ادیبان بوده است. در این باله كه در سال ۱۸۷۷ در «بالشوی تئاتر مسكو» بر روی صحنه رفت قوی سیاه، جادوگری است كه می‌كوشد شاهزاده زیگفرید را فریب بدهد.

در اینجا بحران قطر بر مبنای کنترل تغییرات دموکراتیک به نفع گرایش های اسلامی مورد حمایت قطر و تهران متکی است. در اینجا، تلاش می شود با تکیه بر معرفی گروه های جهادی مورد حمایت قطر و به موازات آن نزدیکی قطر در این زمینه با ایران؛ به همراه تعمیم این جهت گیری به حمایت ایران از حزب الله و حماس، این گروه ها در مقام قوی سیاهی معرفی شوند. به این ترتیب در نهایت به نهادینه شدن ترس از دگرگونی، و تلفیق اسلام هراسی با تهران هراسی در قالب نمایش آن در استعاره قوی سیاه در آید.

-          فرپندار تله توسیدید

o        تحلیل روند

1-      روند تزاحم قدرت های منطقه ای با یکدیگر در جهت ایجاد نظم نوین منطقه ای و به پیروی از آن امکان برهم خوردن ژئوپلتیک موجود منطقه ای وجود دارد.

2-      روند شکل گیری ناتوی عربی سرعت پیدا کرده است.

3-      تقابل منطقه ای میان ایران و عربستان، از روندی رو به رشد و پیشرفت برخوردار است که با تحریک اسراییل و سیاست های منطقه ای – بین المللی آمریکا در دولت ترامپ هماهنگی دارد.

4-      روند حضور بیشتر نظامی – امنیتی در نوهارتلند و محدود سازی دریایی خلیج فارس از تنگه عدن به تنگه هرمز افزایش پیدا خواهد کرد. مهندسی معکوس بستن تنگه هرمز در دستور کار قرار دارد.

 

-          داستان

تاریخ‌نگار یونانی که وقایع جنگ بین آتن و اسپارت را نوشته، معتقد بود زمانیکه قدرتی در حال ظهور، قدرت موجود را به چالش می­‌کشد و برای هم چنگ و دندان نشان می‌دهند، باید در انتظار تله، دردسرهای بزرگ و حوادث پیش‌بینی نشده بود. به این ترتیب تله توسیدید استعاره‌ای است درباره خطرات یک قدرتِ در حال ظهور برای رقبای در صحنه. در قرن پنجم پیش از میلاد، با تصاعد تنش بین آتن رو به صعود و اسپارت که می‌خواست نقش برجسته خود را در جهان حفظ کند، آن دو محکوم به جنگیدن با یکدیگر شدند. مثال دیگر آلمان یک قرن پیش است که با انگلستان درافتاد. در ابتدای قرن بیستم، انگلستان بزرگ‌ترین نیروی دریایی جهان را در اختیار داشت.

ویلهلم دوم Wilhelm II (آخرین امپراتور آلمان و پادشاه پروس) به توسعهٔ نیروی دریایی آلمان، پرداخت تا با ناوگانی معادل با دوسوم وسعت نیروی دریایی انگلستان رقابت کند. در واکنش به این اقدام، با تلاش ادوارد هفتم نیروی دریایی پادشاهی بریتانیا به مقابله به مثل پرداخت. این رویارویی عاقبت به جنگ کشیده شد و آنها به دام توسیدید افتادند. درگیری بین ادوارد هفتم و ویلهم دوم قابل تصور نبود.

«گراهام آلیسون»، استاد علوم سیاسی دانشگاه هاروارد در کتاب جدیدش تحت عنوان «سرنوشت برای جنگ (Destined for War) توضیح می دهد که چگونه ثروت و قدرت چین در حال افزایش است و این روند می تواند موجب تشدید تنشها و جنگ ابرقدرتها شود.او در کتابش هشدار داده کشورها برای جلوگیری از جنگ باید از «تله توسیدید» فرار کنند.

آلیسون در این کتاب ضمن پیش کشیدن موضوع «تله توسیدید» می نویسد: آمریکا کشوری است که به جایگاهش در جهان متکی است و سعی در حفظ آن دارد. الگوی فشار ساختاری زمانی بروز می کند که قدرت رو به رشد یک حکومت توسط دیگری به چالش کشیده شود؛ رویه ای که چین در برابر آمریکا اتخاذ کرده است. جهان تاکنون چنین تغییر سریع جغرافیایی قدرت برتر را ندیده است. ظهور قدرتی همچون چین تعادل جهانی تقسیم قدرت را برهم می زند. توسعه اقتصادی چین، این کشور را به یک رقیب سیاسی و نظامی قدرتمند و پرنفوذ برای آمریکا تبدیل می کند. در تله توسیدید این کارشناس، چین را دشمن جدی سیاسی آمریکا می نامد و برخلاف عده ای معتقد است پایان روابط چین و آمریکا به جنگ منتهی می شود و این اتفاق در دهه های آینده بروز می کند.

بحران قطر، گامی در گسترش جنگ گریزناپذیر قدرت های مستقر در نظم منطقه ای با قدرت نوظهور ایران در گستره ی یک درگیری پرپهنای بین المللی است. این دیدگاه در قالب تئوری «جنگ های نامتعادل » در پی عملیات رسانه ای سه دهه گذشته برای قدرت افکنی در باب قدرت ایران به مثابه یک تهدید منطقه ای و خطر بین المللی است. بر همین اساس، ایران هراسی را در بعد منطقه ای و اسلام هراسی را در بعد بین المللی با مرکزیت ایران دنبال می کنند. موضع گیری تحلیل گران کمپرادور و رادیکالیسم سیاسی - نظامی در ایران با بزرگنمایی و نمایش قدرت ایران و تهدید پذیری دشمنان منطقه ای و بین المللی تهران، ناخواسته! به این رویکرد کمک می کنند.

در این سناریو رویارویی ایران با عربستان و کشورهای متحد با ریاض، گریزناپذیر نشان داده می شود. از این رو این بحران در پی کشاندن ایران به ایجاد یک جبهه منطقه ای در حمایت از قطر و رودرویی مستقیم این جبهه با ایران است. در حالی که خالی کردن این جبهه از کسانی است که در این اتحاد وارد شده اند؛ در دستور کار این تله توسیدیدی قرار دارد.


* استاد دانشگاه، تحلیلگر سیاسی، و دکترای آینده پژوهی اجتماعی – فرهنگی و فناوری ارتباطات سیاسی
پربیننده ترین ها