«یورت» دو ماه و یکهفته بعدِ حادثه
سیزده اردیبهشت ۱۳۹۶، روز دردناکی برای معدنکاران ایران بود؛ روزی که شاید در تقویم کارگری ایران، چندان پُرسابقه نباشد؛ روز آغاز یک فاجعه؛ فاجعه در انبوه جنازههایی که در طول یازده روز از زیر آوار بیرون کشیده شدند، خودش را نشان داد؛ در انتظار برای مردگان بیشتر؛ انتظار برای جسم بیجان مردانی که از فرط بیهوایی خفه شدهاند و دیگر نفس نمیکشند.
به گزارش صدای ایران سیزدهم اردیبهشت، معدن زمستان یورت غربی منفجر شد و پس از آن روزها به کندی گذشت؛ خانوادهها اطراف معدن، روزها و روزها چادر زدند و انتظار کشیدند. هر روز جسد بیجان کارگران را بیرون کشیدند و باز هم کار را ادامه دادند؛ ادامه دادند چون کارگرانی هنوز بودند که زیر آوار بیهوایی و زغالسنگ و گاز متان خفه شده بودند و شباهنگام به خانه بازنگشته بودند؛ ادامه دادند تا شمارمعدنکاران جانباخته به ۴۳ نفر رسید....
علی کارگر معدن زغالسنگ یورت است؛ او بیش از ده سال سابقه کار دارد؛ این روزها معدن هنوز تعطیل است و علی بیمه بیکاری میگیرد. او پسرعمویش را در حادثه معدن از دست داده و از روزهای بعدِ حادثه با اندوه بسیار یاد میکند:
اوایل عمو و زن عمویم باور نمیکردند؛ اوایل که میگویم منظورم همان چند روز اولِ بعد از انفجار است؛ وقتی جنازهاش را بیرون کشیدند، باد کرده بود، صورتش از دوده سیاه بود و باد کرده بود؛ ورم خفگی...
علی از وضعیت خودش میگوید و از وضعیت بازماندگان حادثه: وضعیت ما بیکار شدهها خیلی بد است؛ نه میدانیم کی قرار است به سر کار بازگردیم و نه با این حقوق ناچیز بیکاری میتوانیم امرار معاش کنیم؛ از اینها گذشته، هنوز مطالبات قبلی ما را ندادهاند. چند ماهی حقوق طلبکاریم؛ بیمه را هم که خیلی وقت است نپرداختهاند. از سرِ التفات آقایانِ مدیر عامل، بعد از این همه جان کندن، حالا یک دفترچه درمانیِ معتبر نداریم بتوانیم بچههایمان را پیشِ دکتر ببریم.
او از پرداخت غرامت به خانوادهها میگوید: به ده خانواده که کارهای انحصار ورثه را انجام دادهاند، ۲۱۰ میلیون تومان دیه دادند؛ باقی هم باید کارها را انجام دهند که دیه بگیرند؛ یک مستمری ناچیز هم برای خانوادهها برقرار کردند؛ اما این پرداختها که نمیتواند جوان خانواده را برگرداند؛ پسرعمویم زیر خروارها خاک خوابیده؛ عمو و زن عمویم، دارند دِق میکنند. کاش زودتر علت حادثه مشخص شود؛ کاش معلوم شود چه کسی و تا چه اندازه در این حادثه مقصر بودهاست..
حالا بیش از دو ماه از این حادثه دردناک گذشته؛ گزارشی از حادثه منتشر شده؛ اواخر خردادماه گزارش معدن یورت به مجلس ارائه شد. بندهایی از این گزارش خواندنی است و توجه را جلب میکند. در این گزارش، علت حادثه اینطور بیان شدهاست:
- عدم کفایت تهویه طبیعی موجود، با توجه به تغییر فصل و یا ریزش احتمالی در دویل انتهایی رابط تونل دو به یک
- تجمع احتمالی گاز در منطقه انفجار به دلیل عدم کفایت تهویه، حبس گاز در فضای تخریبی به جا مانده ناشی از استخراج در محل انفجار و همچنین وجود گرد ذغال که در محیط عمده معادن ذغال وجود دارد.
- منبع جرقه احتمالا باطری حمل شده به داخل تونل میباشد که برخلاف مقررات برای روشن کردن لکوموتیو از کار افتاده در نزدیک انتهای تونل استفاده شده است، در عین حال دیگر منابع تولید جرقه به ویژه لکوموتیو مدفون زیر آوار قابل بررسی است.
- لازم است به مجرد اتمام آواربرداری و باز شدن تونل اصلی و تعریض مقطع دویل، گروه کارشناسی ضمن مجدداً بازدید مجدد میدانی از معدن، نظریه نهایی جهت اقدامات بعدی اعلام نماید.
در گزارش در شرح نحوه جانباختن کارگران آمدهاست: از افراد فوت شده داخل تونل: ۶ نفر در فاصله ۷۰۰ متری دهانه تونل، ۵ نفر کمی جلوتر (که بر اثر گازگرفتگی فوت شدهاند)، ۱۰ نفر در جلو ریزش (بر اثر موج انفجار)، ۲ نفر در زیر آوار ریزش، یک نفر در پشت آوار به سمت دویل، ۱۲ نفر بین دویل هوا و سینه کار و ۷ نفر در داخل کارگاه استخراج (بر اثر گاز مونوکسید کربن (Co) جان خود را از دست دادهاند.
در بخشی دیگر از این گزارش، در ارتباط با تجهیزات ایمنی و کیفیت آنها در معدن یورت آمده: مطابق مشاهدات میدانی صورت گرفته، معدن فاقد سیستم تهویه مکانیزه بوده و تهویه معدن به صورت طبیعی صورت میگرفته است. گازسنجهای موجود در معدن به دو نوع گازسنج قدیمی روسی و گازسنجهای جدید (که اخیرا توسط وزارت صنعت، معدن و تجارت خریداری شده و به معادن تحویل داده شده است) تقسیم بندی میشدند که گازسنجهای قدیمی در معدن وجود داشته) ولی اطلاعات دقیقی از تعداد و استاندارد بودن آنها بدست نیامد) و دو عدد گازسنجهای جدید که توانایی سنجش چهار نوع گاز به طور همزمان را دارند، در معدن موجود و در تاریخ ۹۵/۱۱/۱۲ کالیبره شده و سالم بودهاند.
و این هم یک جمله دیگر از این گزارش رسمی است؛ جملهای که علت مرگ تعدادی از معدنکاران را روشن میکند: مطابق مشاهدات میدانی صورت گرفته، تعداد دستگاه خودنجاتهای موجود در معدن نامعلوم است.
و اما این هم یک جمله روشنگر دیگر در ارتباط با سیستم امداد و نجات معدن: با توجه به مشاهدات میدانی صورت گرفته، هواساز موجود در معدن که در دهانه تونل نصب شده بود، همچنین bobcat (لودر مخصوص تونل)، در معدن موجود نبوده و پس از حادثه به محل آورده شده است.
این جملات که در ارتباط با وضعیت کیفیت ایمنی معدن در این گزارش آمده، مشخص میکند که چرا کارگرانی که برای کمک به همکاران زیر آوار مانده داخل تونل رفتند، زنده بیرون نیامدند و جان خود را از دست دادند؛ نه تهویهای در کار بوده و نه سیستم خودنجاتی، امداد و نجات هم مشکل داشته و حالا سوال اینست که عاقبت این حقیقتیابی به کجا میانجامد؟ آیا مقصرین قرار است مشخص شوند یا نه؟
به سراغ اداره کار استان گلستان میروم؛ مسئولان روابط عمومی اداره کار گلستان میگویند: کمیته تحقیق تا حالا سه بار برای بازدید از معدن آمده ولی نتیجه نهایی مشخص نشده؛ باید آواربرداری و خاکبرداری کامل تمام شود تا کارشناسان بتوانند کل معدن را بازدید کنند و نظر نهایی بدهند. میگویند بعد از اتمام خاکبرداری، بازدید نهایی انجام میشود و نتیجه نهایی در ارتباط با حقیقتیابی حادثه منتشر خواهد شد.
در واقع میزان قصور کارفرما، پیمانکار، سازمان صنعت، معدن و تجارت استان و اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان، اطلاعاتی است که خانوادههای بازماندگان توقع دارند در نتیجه نهایی حقیقت یابی مشخص شود.
شهرام غریب (کارشناس ارشد ایمنی و بهداشت کار) در ارتباط با حقیقت یابی یورت میگوید: حکایتِ یورت، حکایت خانهای است که خراب شده؛ مهندسان و کارشناسان در ارتباط با ساخت خانه نظر میدهند و برای مثال میگویند این و این و این، الزام است؛ اما وقتی خانه خراب شد، باید مشخص شود، چه کسی و چرا قصور کرده حالا یورت هم فروریخته؛ کار ما کارشناسان ایمنی فقط نظر دادن است که نظر هم دادهایم. زمانش رسیده که بازرسان و مسئولان حقیقت یابی بگویند که قصور متوجه چه کسی است؛ بگویند نهادهای مرتبط هر یک تا چه درصدی مقصرند؛ پیمانکار و کارفرما چقدر کوتاهی کردهاند و نظارت چرا انجام نشده.
محمد یکی دیگر از بازماندههای یورت است. او پسرخالهاش را در حادثه انفجار از دست داده؛ خودش در تیم تعمیرات است و به سر کار بازگشته او میگوید: ۴۰، ۵۰ نفری با قرارداد سه ماهه به سر کار بازگشتهایم تا خاکبرداری را تمام کنیم؛ بقیه هم قرار است از برج ۷ بازگردند؛ از قبلِ انفجار هم طلب داریم که بخشی از این طلب را به حسابمان ریختهاند؛ اما هنوز طلبکاریم. بعضیها تا چند میلیون هم از شرکت طلبکارند.
محمد از وضعیت پسرخالهاش میگوید که بدون اینکه آموزش کافی دیده باشد و بدون هیچ دوره مقدماتی، در معدن مشغول به کار شد. او میگوید: حالا قرار است برای خانوادههای بازماندگان خانه بسازند؛ بروند یک چهاردیواری برای هر خانواده در آزادشهر بسازند که بازماندهها بیسرپناه نباشند و بتوانند با مستمری و دیه، زندگی خودشان را سرپا نگهدارند. اما چه فایده؟ پسرخالهام رفت و هنوز مشخص نشده چه کسی مقصر است؟
در نهایت، از محمد یک سوال کلی میپرسم: من حیثالمجموع، رفتار مسئولان ذیربط در قبال بازماندهها چطور بوده؟ آیا در این دو ماه خوب رسیدگی کردهاند یا نه؟ او در پاسخ میگوید: از اینکه نباید این اتفاق رخ میداد بگذریم؛ بعدِ حادثه وعدههای خوبی دادند؛ از حق نگذریم، شروع کردهاند دیهها را دارند میپردازند؛ خانه هم که قرار است بسازند. ولی مساله اینجاست که شاید بشود گفت ارگانها و نهادهای دیگر، بد عمل نکردهاند، اما خود شرکت پیمانکار این وسط چه کرده؟ تقریبا هیچ. هنوز معوقات ما کارگران بیکار را نپرداختهاند. باید زودتر به تعهداتش عمل کند.
محمد آخر صحبت میگوید: اصلا بحث این حرفها نیست؛ بحث ده میلیون و بیست میلیون نیست؛ حتی بحث ۲۰۰ میلیون دیه هم نیست؛ بحث این است که آنقدر بگوییم و بگوییم که یورت فراموش نشود؛ بحث این است که کاری بکنیم که دیگر هیچ جای کشور، هیچ معدنکار سینه سوخته از بخار ذغالسنگ، قربانی نشود؛ دیگر خانواده هیچ کارگری عزیزش را در تونلهای پر از دود و بدونِ تهویه از دست ندهد و بعد از آن مجبور نشود دنبال دیه و مستمری از این راهرو به آن اداره دوندگی کند. بحث این است که بدانیم مقصر کیست تا جان آدمها اینقدر ارزان نباشد.