تحول؛ نیاز جدی سازمان ورزش شهرداری تهران
سیدافشین گنجبخش*- این روزها همه نگاهها به سوی انتخاب شهردار تهران است اما در کنار این مسئله سرنوشتساز، ضرورت تغییرات اساسی در سازمانهای زیرمجموعه شهرداری احساس میشود که از جمله این سازمانها میتوان به ورزش شهرداری تهران که نحوه مدیریت آن با انتقادات جدی از طرف صاحبنظران همراه است، اشاره کرد.
ورزش شهرداری تهران به تعریف دوبارهای نیاز دارد
در سال ١٣٨٤ اداره کل تربیتبدنی شهرداری تهران زیر نظر معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران تأسیس شد و در سال ١٣٨٨ به دلیل گستردگی و حجم بالای فعالیتهای ورزشی شهرداری تهران، اداره کل تربیتبدنی که مسئول برگزاری فعالیتهای ورزشی و تفریحی بود و شرکت فرهنگی- ورزشی شهر که مدیریت بهرهبرداری مجموعههای ورزشی شهرداری را برعهده داشت، ادغام شدند و سازمان ورزش شهرداری تهران تشکیل شد.
در کشورهای توسعهیافته، شهرداریها در برگزاری رویدادهای بزرگ و مهم ورزشی مشارکت دارند اما بهطور مستقیم در ورزش حرفهای سرمایهگذاری نمیکنند؛ به دلیل آنکه محدوده فعالیت شهرداری باید در چارچوب خدماترسانی به شهروندان و نگهداری شهر، تعریف شود. برای مثال، در لندن، شهرداری این شهر در بازسازی و ساخت ورزشگاههای میزبان المپیک ٢٠١٢ به دلیل اینکه پس از برگزاری مسابقات المپیک، استادیومهای ساختهشده یا بازسازیشده برای ارائه خدمات در اختیار شهروندان قرار میگیرند، مشارکت داشت.
در شهر تهران در ١٢ سال اخیر شاهد توسعه اماکن ورزشی بودهایم اما در موارد بسیاری هم شهرداری تهران از وظیفه ذاتی خود که همان توسعه اماکن ورزشی و بهادادن به ورزش شهروندی است، فاصله گرفت و رو به هزینهکردن در ورزش حرفهای آورد. نمونه بارز آن اسپانسرشدن شهرداری تهران برای تأمین بخشی از هزینههای تیمهای سرخابی پایتخت بود که البته این تفکر نادرست در بین شورای شهر نشینان دوره چهارم هم قابل رؤیت است تا جایی که عضو این شورا در اظهارنظری غیرکارشناسی، از دولت درخواست واگذاری مالکیت تیمهای پرطرفدار پایتخت به شهرداری تهران را داشت، در صورتی که باشگاهداری حرفهای از وظایف شهرداری تهران نیست! به دلیل این مشکلات، مأموریت و اهداف اصلی شهرداری تهران در حوزه ورزش باید دوباره تعریف شود تا شهرداری بتواند نقش خود در خدمت به ورزش را به درستی ایفا کند.
نیاز به بازمهندسی ساختار اصلی
اگر به ساختار سازمان ورزش شهرداری نگاه کنیم، شاهد آن هستیم که «موازیکاری» در بسیاری از بخشها مشاهده میشود. برای مثال در چارت سازمان ورزش شهرداری تهران، بخشی با عنوان حراست قرار دارد که این بخش وظایف پشتیبانی و تأمین امنیت را برعهده دارد و در کنار آن واحد دیگری با عنوان بازرسی قرار گرفته است که وجود آن غیرضروری است.
از نظر اصول مدیریت آن هم در ورزش که جزء ارکان اصلی مباحث فرهنگی- اجتماعی محسوب میشود، باید واحدی به نام «نظارت و ارزشیابی» در سازمان وجود داشته باشد که اين واحد متشکل از افراد کاربلد و دارای شرح شغل است. وظیفه واحد نظارت و ارزشیابی این است كه به شناسایی نقاط ضعف و قوت و همچنین به پیشنهاد برای بهبود عملکردها، بپردازند.
نکته تأملبرانگیز دیگری که در چارت سازمان ورزش شهرداری به چشم میخورد، وجود معاونت برنامهریزی و توسعه در کنار معاونت ورزش آقایان و معاونت ورزش بانوان است! یعنی سه معاونت همردیف هم قرار دارند که میتواند به دو معاونت تخصصی تبدیل شود.
ذکر این مسئله لازم است که هرچه سازمان بزرگتر شود، از چابکی و انعطافپذیری کمتری برخوردار است. به همین منظور ضرورت بازمهندسی ساختارهای اصلی سازمان ورزش شهرداری تهران و سازماندهی وضعیت فعلی (organizing) برای افزایش کیفیت خدماترسانی به شهروندان و کاهش قیمت تمامشده، احساس میشود.
تجدیدنظر در نحوه بهکارگیری منابع انسانی
امروزه مهمترین سرمایه هر سازمان، نیروی انسانی است. در واقع یک سازمان با تعداد کمی نیروی انسانی متخصص، کارآمدتر از سازمانی است که تعداد زیادی نیروی انسانی دارد و برای هر کدام نیز شرح شغل تعیین نکرده است.
در سازمان ورزش شهرداری هم دقیقا مشابه همین اتفاق رخ داده. با وجود اینکه «اتکا به نیروی انسانی متعهد و متخصص» جزء رسالتهای سازمان تعریف شده اما از سویی دیگر خلاف این موضوع را در سطوح مختلف مشاهده میکنیم. در واقع در سازمان ورزش شهرداری تهران بسیاری از افرادی که مسئولیت دارند، فاقد انگیزه لازم و خلاقیت در کار هستند. دلیل بیانگیزهبودن این افراد هم نشئتگرفته از فقدان کارگزینی صحیح (staffing) در این مجموعه است. علم مدیریت، وظایف متعددی را برای مدیر تعیین کرده، از جمله مهمترین آنها میتوان به «بسیج منابع و امکانات» اشاره کرد.
همچنین میتوان به این نکته هم اشاره کرد که در ورزش، منابع و امکانات فقط جنبه اقتصادی را شامل نمیشود بلکه منابع انسانی فراوانی نظیر شخصیتهای ورزشی، قهرمانان، مربیان و استادان دانشگاه وجود دارند که به دلیل تجربه، دانش، آگاهی، محبوبیت و... میتوانند کمک منحصربهفردی به سیستم داشته باشند، با وجود اين شهرداری تهران بهخصوص در بخش ورزش، از همه منابع انسانی استفاده نکرده و در سالهای گذشته فقط کسانی را جذب کرده که از بُعد سیاسی با خط فکری آنها همخوانی داشتهاند و به نوعی سیاست انحصارطلبی را در پیش گرفته است. حاصل این نوع نگاه جناحی یا حزبی موجب خدشهدارشدن روح مدیریت فراجناحی در ورزش میشود.
بازنگری در برنامهریزی برای آینده تهران
اگر همایشهای اجراشده در ورزش شهرداری تهران مورد بازبینی قرار گیرد، به این مسئله برخورد میکنیم که بسیاری از آنها فاقد فاکتورهایی نظیر «کارایی» هستند و در نهایت مسیر رسیدن به چشمانداز را که همان ارتقاي سطح مشارکت در ورزش شهروندی است، طی نکردهاند. دلایل متعددی را میتوان برای این معضل معرفی کرد ولی جامعترین علت را میتوان در نبود «ادبیات پیشینه» این همایشها جستوجو کرد.
بهعنوان نمونه؛ در سالهای گذشته همایش ورزشی با هزینه میلیاردی که توجیه اقتصادی ندارد، در بزرگترین ورزشگاه تهران برگزار کردهاند اما پیش از آنکه به اهداف ورزش شهروندی نزدیک باشد، شبیه میتینگ سیاسی بوده است! به نظر میرسد گزارشدهی شفاف در موضوع بودجه هزینهشده شاید بتواند ابهاماتی را که در این خصوص وجود دارد برطرف کند. به طور کلی، نحوه برنامهریزی (planning) در مدیریت به این شکل است که ابتدا اهداف مشخص و براساس هر هدف، استراتژی خاصی طراحی ميشود. ممکن است برای رسیدن به یک هدف استراتژیها تشابه داشته باشند ولی در اجرا باید تا بهدستآوردن نتیجه نهایی هر کدام جداگانه دنبال شوند.
هر استراتژی، تاکتیکهای متعددی دارد که آن تاکتیکها نیز باید در جهت تأمین سیاستهای کلان سازمان، انتخاب شوند. متأسفانه در سازمان ورزش شهرداری تهران بین مأموریت، اهداف و استراتژیها همخوانی وجود ندارد و این ناهمخوانی در صورتی به وجود آمده که یکی از وظایف اصلی مدیریت، هماهنگی بین همه اجزا برای تحقق چشمانداز است. با وجود همه مشکلاتی که در سالهای گذشته سازمان ورزش شهرداری تهران داشته، امید میرود با انتخاب شهردار جدید تهران، از مختصصان جوان، صاحب فکر، خلاق، باانگیزه و دلسوز در بخشهای مختلف مدیریت شهری استفاده شود تا با اعتماد به نسل سوم مدیریتی کشور، فرصت خدمتگزاری برای همگان مهیا شود.
*کارشناس ارشد مدیریت ورزشی
ورزش شهرداری تهران به تعریف دوبارهای نیاز دارد
در سال ١٣٨٤ اداره کل تربیتبدنی شهرداری تهران زیر نظر معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران تأسیس شد و در سال ١٣٨٨ به دلیل گستردگی و حجم بالای فعالیتهای ورزشی شهرداری تهران، اداره کل تربیتبدنی که مسئول برگزاری فعالیتهای ورزشی و تفریحی بود و شرکت فرهنگی- ورزشی شهر که مدیریت بهرهبرداری مجموعههای ورزشی شهرداری را برعهده داشت، ادغام شدند و سازمان ورزش شهرداری تهران تشکیل شد.
در کشورهای توسعهیافته، شهرداریها در برگزاری رویدادهای بزرگ و مهم ورزشی مشارکت دارند اما بهطور مستقیم در ورزش حرفهای سرمایهگذاری نمیکنند؛ به دلیل آنکه محدوده فعالیت شهرداری باید در چارچوب خدماترسانی به شهروندان و نگهداری شهر، تعریف شود. برای مثال، در لندن، شهرداری این شهر در بازسازی و ساخت ورزشگاههای میزبان المپیک ٢٠١٢ به دلیل اینکه پس از برگزاری مسابقات المپیک، استادیومهای ساختهشده یا بازسازیشده برای ارائه خدمات در اختیار شهروندان قرار میگیرند، مشارکت داشت.
در شهر تهران در ١٢ سال اخیر شاهد توسعه اماکن ورزشی بودهایم اما در موارد بسیاری هم شهرداری تهران از وظیفه ذاتی خود که همان توسعه اماکن ورزشی و بهادادن به ورزش شهروندی است، فاصله گرفت و رو به هزینهکردن در ورزش حرفهای آورد. نمونه بارز آن اسپانسرشدن شهرداری تهران برای تأمین بخشی از هزینههای تیمهای سرخابی پایتخت بود که البته این تفکر نادرست در بین شورای شهر نشینان دوره چهارم هم قابل رؤیت است تا جایی که عضو این شورا در اظهارنظری غیرکارشناسی، از دولت درخواست واگذاری مالکیت تیمهای پرطرفدار پایتخت به شهرداری تهران را داشت، در صورتی که باشگاهداری حرفهای از وظایف شهرداری تهران نیست! به دلیل این مشکلات، مأموریت و اهداف اصلی شهرداری تهران در حوزه ورزش باید دوباره تعریف شود تا شهرداری بتواند نقش خود در خدمت به ورزش را به درستی ایفا کند.
نیاز به بازمهندسی ساختار اصلی
اگر به ساختار سازمان ورزش شهرداری نگاه کنیم، شاهد آن هستیم که «موازیکاری» در بسیاری از بخشها مشاهده میشود. برای مثال در چارت سازمان ورزش شهرداری تهران، بخشی با عنوان حراست قرار دارد که این بخش وظایف پشتیبانی و تأمین امنیت را برعهده دارد و در کنار آن واحد دیگری با عنوان بازرسی قرار گرفته است که وجود آن غیرضروری است.
از نظر اصول مدیریت آن هم در ورزش که جزء ارکان اصلی مباحث فرهنگی- اجتماعی محسوب میشود، باید واحدی به نام «نظارت و ارزشیابی» در سازمان وجود داشته باشد که اين واحد متشکل از افراد کاربلد و دارای شرح شغل است. وظیفه واحد نظارت و ارزشیابی این است كه به شناسایی نقاط ضعف و قوت و همچنین به پیشنهاد برای بهبود عملکردها، بپردازند.
نکته تأملبرانگیز دیگری که در چارت سازمان ورزش شهرداری به چشم میخورد، وجود معاونت برنامهریزی و توسعه در کنار معاونت ورزش آقایان و معاونت ورزش بانوان است! یعنی سه معاونت همردیف هم قرار دارند که میتواند به دو معاونت تخصصی تبدیل شود.
ذکر این مسئله لازم است که هرچه سازمان بزرگتر شود، از چابکی و انعطافپذیری کمتری برخوردار است. به همین منظور ضرورت بازمهندسی ساختارهای اصلی سازمان ورزش شهرداری تهران و سازماندهی وضعیت فعلی (organizing) برای افزایش کیفیت خدماترسانی به شهروندان و کاهش قیمت تمامشده، احساس میشود.
تجدیدنظر در نحوه بهکارگیری منابع انسانی
امروزه مهمترین سرمایه هر سازمان، نیروی انسانی است. در واقع یک سازمان با تعداد کمی نیروی انسانی متخصص، کارآمدتر از سازمانی است که تعداد زیادی نیروی انسانی دارد و برای هر کدام نیز شرح شغل تعیین نکرده است.
در سازمان ورزش شهرداری هم دقیقا مشابه همین اتفاق رخ داده. با وجود اینکه «اتکا به نیروی انسانی متعهد و متخصص» جزء رسالتهای سازمان تعریف شده اما از سویی دیگر خلاف این موضوع را در سطوح مختلف مشاهده میکنیم. در واقع در سازمان ورزش شهرداری تهران بسیاری از افرادی که مسئولیت دارند، فاقد انگیزه لازم و خلاقیت در کار هستند. دلیل بیانگیزهبودن این افراد هم نشئتگرفته از فقدان کارگزینی صحیح (staffing) در این مجموعه است. علم مدیریت، وظایف متعددی را برای مدیر تعیین کرده، از جمله مهمترین آنها میتوان به «بسیج منابع و امکانات» اشاره کرد.
همچنین میتوان به این نکته هم اشاره کرد که در ورزش، منابع و امکانات فقط جنبه اقتصادی را شامل نمیشود بلکه منابع انسانی فراوانی نظیر شخصیتهای ورزشی، قهرمانان، مربیان و استادان دانشگاه وجود دارند که به دلیل تجربه، دانش، آگاهی، محبوبیت و... میتوانند کمک منحصربهفردی به سیستم داشته باشند، با وجود اين شهرداری تهران بهخصوص در بخش ورزش، از همه منابع انسانی استفاده نکرده و در سالهای گذشته فقط کسانی را جذب کرده که از بُعد سیاسی با خط فکری آنها همخوانی داشتهاند و به نوعی سیاست انحصارطلبی را در پیش گرفته است. حاصل این نوع نگاه جناحی یا حزبی موجب خدشهدارشدن روح مدیریت فراجناحی در ورزش میشود.
بازنگری در برنامهریزی برای آینده تهران
اگر همایشهای اجراشده در ورزش شهرداری تهران مورد بازبینی قرار گیرد، به این مسئله برخورد میکنیم که بسیاری از آنها فاقد فاکتورهایی نظیر «کارایی» هستند و در نهایت مسیر رسیدن به چشمانداز را که همان ارتقاي سطح مشارکت در ورزش شهروندی است، طی نکردهاند. دلایل متعددی را میتوان برای این معضل معرفی کرد ولی جامعترین علت را میتوان در نبود «ادبیات پیشینه» این همایشها جستوجو کرد.
بهعنوان نمونه؛ در سالهای گذشته همایش ورزشی با هزینه میلیاردی که توجیه اقتصادی ندارد، در بزرگترین ورزشگاه تهران برگزار کردهاند اما پیش از آنکه به اهداف ورزش شهروندی نزدیک باشد، شبیه میتینگ سیاسی بوده است! به نظر میرسد گزارشدهی شفاف در موضوع بودجه هزینهشده شاید بتواند ابهاماتی را که در این خصوص وجود دارد برطرف کند. به طور کلی، نحوه برنامهریزی (planning) در مدیریت به این شکل است که ابتدا اهداف مشخص و براساس هر هدف، استراتژی خاصی طراحی ميشود. ممکن است برای رسیدن به یک هدف استراتژیها تشابه داشته باشند ولی در اجرا باید تا بهدستآوردن نتیجه نهایی هر کدام جداگانه دنبال شوند.
هر استراتژی، تاکتیکهای متعددی دارد که آن تاکتیکها نیز باید در جهت تأمین سیاستهای کلان سازمان، انتخاب شوند. متأسفانه در سازمان ورزش شهرداری تهران بین مأموریت، اهداف و استراتژیها همخوانی وجود ندارد و این ناهمخوانی در صورتی به وجود آمده که یکی از وظایف اصلی مدیریت، هماهنگی بین همه اجزا برای تحقق چشمانداز است. با وجود همه مشکلاتی که در سالهای گذشته سازمان ورزش شهرداری تهران داشته، امید میرود با انتخاب شهردار جدید تهران، از مختصصان جوان، صاحب فکر، خلاق، باانگیزه و دلسوز در بخشهای مختلف مدیریت شهری استفاده شود تا با اعتماد به نسل سوم مدیریتی کشور، فرصت خدمتگزاری برای همگان مهیا شود.
*کارشناس ارشد مدیریت ورزشی
منبع: روزنامه شرق
گزارش خطا
نظر شما
آخرین اخبار